نقد و بررسی قسمت اول و دوم سریال گردن زنی ؛ اثری که صرفاً بدرد ریلزهای اینستاگرام می‌خورد

در نقد سریال گردن زنی ، به بررسی تمام نکات مثبت و منفی این سریال می‌پردازیم و با تحلیل اطلاعات موجود، می‌گوییم که آیا این سریال ارزش دیدن دارد یا خبر.

سریال گردن زنی به کارگردانی «سامان سالور» و تهیه‌کنندگی «علی قربان‌زاده»، یکی از تازه‌ترین محصولات پلتفرم فیلم‌نت است که در ژانر درام، جنایی و رازآلود ساخته شده و از روز جمعه 23 شهریور 1403 به نمایش در آمده است. این سریال به دلیل خط داستانی پرتنش و پیچیده‌ای که دارد، توانسته از همان ابتدای پخش، توجه مخاطبان را به خود جلب کند.

یکی از ویژگی‌های مهم گردن زنی حضور جمعی از بازیگران برجسته سینمای ایران است از جمله بازیگران سریال گردن زنی می‌توان به افرادی همچون «کیسان دیباج»، «حسن معجونی»، «مهران غفوریان»، «سمیرا حسین‌پور»، «ترلان پروانه»، «رؤیا نونهالی» و «پژمان بازغی» که هرکدام با ایفای نقش‌های متفاوت، به تعمیق شخصیت‌ها و ایجاد پیچیدگی دراماتیک کمک کرده‌اند، اشاره کرد.

ترکیب این تیم بازیگری با فیلمنامه‌ای که توسط «زامیاد سعدوندیان» نوشته شده، باعث شده تا گردن زنی اثری قابل‌توجه در میان آثار مشابه به نظر برسد.

معرفی سریال گردن زنی ؛ داستان، تاریخ انتشار و بیوگرافی بازیگران


ادامه مطلب در ادامه

بیشتر بخوانید:

برای اطلاع از آخرین اخبار سینمای جهان، می‌توانید به بخش اخبار سینما و تلویزیون و برای دانلود فیلم‌ها و سریال‌های روز دنیا به کانال تلگرامی فیگار مراجعه کنید.


نقد سریال گردن زنی

با استفاده از لیست زیر می‌توانید به بخش مورد نظر خود مراجعه کنید:

نقد سریال گردن زنی
نقد سریال گردن زنی

از منظر ژانری، این سریال ترکیبی از عناصر جنایی، درام و رازآلود را ارائه می‌دهد که با رویکردی تازه به این موضوعات، توانسته فضایی پرکشش و پرهیجان خلق کند.

به‌نظر می‌رسد گردن زنی با توجه به اتمسفر تیره و رمزآلودش، فضاها و مسائل اجتماعی مختلفی را به تصویر می‌کشد و در هر قسمت با افزایش تنش و تعلیق، تماشاگر را بیش از پیش درگیر خود می‌کند.

داستان سریال گردن زنی

نقد سریال گردن زنی

داستان سریال حول محور سرنوشت «باران» و «نیما» در شب عروسی‌شان می‌چرخد؛ شبی که به واسطه آزادی خلافکار سابقه‌داری به نام «شاهرخ»، تمامی اتفاقات دگرگون شده و با افشای رازهای خانوادگی پیچیده‌ای، زندگی آن‌ها و خانواده‌هایشان به‌طور کامل زیر و رو می‌شود.

همین دستمایه‌های درام و افشای رازهای تاریک، سریال را به اثری مهیج و هیجان‌انگیز تبدیل کرده که در قسمت اول، بیننده را به سمت لایه‌های عمیق‌تر داستان می‌برد؛ اما این تنها گوشه‌ای از تعریف و تمجید این سریال بود که در فضای مجازی به انتشار رسید. با بررسی سریال گردن زنی از فیگار، می‌توانید به طور کامل به این موضوع پی ببرید که آیا تمامی این تعریف و تمجید‌ها واقعیت دارد یا خیر.

تحلیل روایی سریال گردن زنی

نقد سریال گردن زنی
نقد سریال گردن زنی

ابتدا، در تحلیل سریال گردن زنی باید به الگویی که این سریال در ابتدا از خود نشان داد شروع کنیم. این اثر پر ستاره، کار خود را با یک پوستر جنجالی و متفاوت و یک تریلر مخوف آغاز کرد و به مخاطب این فرمان را داد که با یک اثر کاملاً جنایی و سورئال طرف است؛ اما سریال که آغاز می‌شود، ما با یک اثر تماماً اجتماعی سر و کار داریم که مانند دیگر آثار سینما و شبکه نمایش خانگی ایران است.

پس از اینکه مخاطب با ژانر اصلی این سریال درگیر می‌شود، سعی دارد تا با اتفاقات مختلف اثر نیز به صورت کاملاً رئال برخورد کند؛ اما هر چه داستان بیشتر جلو می‌رود، انسان‌های سریال و شخصیت‌ها، غیر قابل پاورپذیرتر می‌شوند. کارگردان هیچ سعی و تلاشی برای ایرانیزه کردن شخصیت‌ها نکرده و تمامی کارکترها در غیر‌قابل درک‌ترین حالت ممکن خود دست و پا می‌زنند.

چیزی که ما باید به خودمان بقبولانیم این است که سریال نمی‌خواهد داستان جدیدی برای مخاطب ایجاد کند و ما را در فضای خود درگیر کند، نویسنده و کارگردان صرفاً اثری را ساخته‌اند که تماماً ادایی است و تراژدی اختلاف طبقاتی بیشتر روی محوریت آن می‌چرخد. اختلاف طبقاتی که دو طرف ماجرا و قصه هم غیرقابل باور‌پذیر هستند.

نمی‌دانم در ذهن نویسنده چه می‌گذشته است، اما اینکه حس دو بُعد از جامعه را همزمان نتوانی به مخاطب خودت برسانی، یعنی موفق نبودی. این اثر ایده مرده‌ای دارد که می‌خواهد با جامعه‌ی ادایی نسل پولدار تلفیق شود، اما نمی‌نتواند این کار را انجام دهد.

نویسنده و کارگردان با ساخت این اثر سعی داشتند تا اختلاف دو طرز فکر را نشان دهند؛ اما دقیقاً جایی بین وسط این دو گیر می‌کنند. ایده مانند خمیر نانی عمل می‌کند که به خوبی ورز داده نشده است و کیفیت بالایی ندارد.

این سریال از لحاظ ساختاری نیز به شدت مشکل دارد. صداگذاری فیلم به شدت اذیت‌کننده است. گاهی اوقات صدا به‌قدری پایین می‌آید که مخاطب باید ولوم را تا آخر بالا ببرد و بعضی وقت‌ها نیز به صورت ناگهانی بالا می‌آید و بیننده شوکه می‌شود.

تدوین‌ها به شدت زیاد هستند و از نیمه دوم فیلم، مخاطب را خسته می‌کنند؛ در صورتی‌که یک اثر درام، نباید تا این تعداد کات بی‌موقع و پرش بین شخصیت داشته باشد. شاید اگر با اثر سورئالی که در پوستر و تریلر دیده‌ایم، طرف بودیم می‌شد این تعداد کات را منطقی دانست، اما با این ایده و داستان، این اتفاق صرفاً ضعف محسوب می‌شود. شاید کارگردان می‌خواست فضای ملتهبی را به مخاطب نشان بدهد؛ اما من این فضا را دریافت نکرده‌ام.

قسمت اول یک سریال، مهم‌ترین بخش آن است. مخاطب باید در قسمت ابتدایی تمام چیزهایی که می‌خواهد در طول سریال با آن‌ها درگیر شود را درک کند. مشکل قسمت ابتدایی این بود کارگردان همه‌چیز را در بسته تحویل داد و مخاطب را به حال خود رها کرد.

بیننده در پایان قسمت ابتدایی، هیچ یک از شخصیت‌ها را نمی‌شناسد و این بزرگ‌ترین چیزی است که باعث می‌شود بسیاری از مخاطبان حرفه‌ای دنیای سینما و تلوزیون، برای قسمت دوم لحظه‌شماری نکنند. کارگردان حتما باید یک فکری به حال گستردگی شخصیت‌ها در ادامه قسمت‌ها بکند.

نقد قسمت دوم

نقد سریال گردن زنی
نقد سریال گردن زنی

قسمت دوم سریال گردن‌زنی، فاجعه‌ای که در قسمت پیش دیدیم را جمع نکرد؛ بلکه آن را گسترش داد و با ضعف‌های بسیار زیاد، خودش را به یک سریال مناسب برای عامه مردم و مخصوص ریلزهای اینستاگرامی تبدیل کرد.

سریال در این قسمت سوتی‌های بسیار متعددی داشت که به ترتیب آن‌ها را بررسی می‌کنیم؛ اما پیش از این بزرگ‌ترین اشتباه در داستان‌پردازی را بگوییم و آن هم حذف شخصیت «باران» بود. کارگردان و نویسندگان می‌توانستند داستان را به نحوی پیش ببرند که او زنده بماند و در این بین، با ماهیت «نیما» آشنا شود.

مخاطبان این سریال، در قسمت ابتدایی با شخصیت‌های بسیار زیادی روبرو شدند و حقیقتاً همه به دنبال این هستند تا برای این خانواده که اعضای زیادی هم دارد، یک قصه‌پردازی برای هر شخصیت صورت بگیرد؛ اما در قسمت دوم نه‌تنها گسترش شخصیت‌های قسمت اول را ندیدیم، بلکه شخصیت‌های دیگری هم اضافه شدند که حتی نحوه ورود آن‌ها به داستان جذابیت خاصی را اضافه نکرد.

«مهران غفوریان» به عنوان دایی «باران» و یک شخصیت به نام «عزیز» که تقریباً در داستان و شخصیت‌های مختلف این خانواده، یک عضو کاملاً غیر ضروری محسوب می‌شود.

ورود «بهنام تشکر» به عنوان یک سردسته باند تبهکار نیز در نوع خودش فاجعه بود. او پیش از پلیس‌ها (بدون اینکه سریال توضیح دهد چگونه این اتفاق رخ می‌دهد)، قاتل «باران» و «نیما» را پیدا می‌کند و می‌خواهد از او اعترافی را بگیرد که باز هم نمی‌دانیم.

«بهنام تشکر» بازیگر بسیار خوبی است، اما نحوه اکت او در این سریال به صورت عجیبی فاجعه‌بار تلقی می‌شود و مخاطب بیشتر به او می‌خندد تا بتواند از او بترسدو البته، نحوه نشان‌دادن او به عنوان یک سردسته احمق نیز این حس را برای مخاطب تلقی می‌کند.

پس از فرار کاملاً احمقانه قاتل، او با یک ون سرو کله‌اش پیدا می‌شود و به صورت کاملاً احمقانه‌تر، به چند بلوک یونولیتی برخورد می‌کند و راهی بیمارستان می‌شود. بدترین نوع ورود شخصیت هم برمی‌گردد به پژمان بازغی که به عنوان «شیخ» در سریال نام برده می‌شود و ارتباط مستقیمی با «نیما» و فرزند «مانی» دارد.

همچنین، فصل دوم از لحاظ ساختاری همچنان مانند قسمت ابتدایی است و فکر می‌کنم ما تا قسمت پایانی با این روند مواجه باشیم. تدوین و فیلمبرداری همچنان ضعیف هستند و صدابرداری نیز مشکلات خیلی بزرگ‌تری پیدا کرده است. در برخی از سکانس‌ها، متوجه حرف کارکتر‌ها نمی‌شویم و اصلا نمی‌فهمیم که چه می‌گویند و این دقیقاً ضعف صدابردار است.

بیشتر بخوانید:

نظر شما درباره‌ی مطلب نقد سریال گردن زنی چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *