نقد انیمه شیطان هم می گرید به کارگردانی آدی شانکار که در سال 2025 روی نتفلیکس پخش شد، نشان میدهد که چرا این اثر با واکنشهای مختلفی بههمراه داشت.
Devil May Cry یک سریال انیمیشنی بزرگسالانه در ژانر فانتزی شهری و اکشن است که در سال 2025 ساخته شد. این سریال را آدی شانکار، تهیهکننده فیلم هندی-آمریکایی ساخته است.
داستان سریال بر اساس فرنچایز بازی ویدیویی ژاپنی با همین نام از شرکت کپکام ساخته شده است. در این سریال دانته، شکارچی شیاطین که برای افراد مختلف کار میکند، تلاش دارد تا جلوی حمله شیاطینی به زمین را بگیرد. حملهای که هدایت آن بر عهده شیطان قدرتمندی به نام خرگوش سفید است. در این مسیر، دنت با سرباز ماهری به نام مری روبهرو میشود که به دنبال مقابله با اوست.
نقد انیمه شیطان هم می گرید

این سریال در تاریخ 3 آوریل 2025 بر روی نتفلیکس پخش شد و با نقدهای مثبت منتقدان روبهرو شد. اما بسیاری از طرفداران از آن ناامید شدند و به شدت نقدهایی منفی نسبت به داستان، توسعه شخصیتها و عدم وفاداری به منبع اصلی (بازی ویدیویی) ارائه کردند.
حال بیایید نگاهی به تحلیل انیمه Devil May Cry از نگاه منتقدان بیندازیم تا ببینیم این اثر چه امتیازاتی دریافت کرده است.
نقد و بررسی منتقدان
سریال Devil May Cry در وبسایت جمعآوری نقد Rotten Tomatoes توانست امتیاز تایید 92% را کسب کند. این امتیاز از میان 12 نقد با نمره میانگین 7.8 از 10 بهدست آمده است.
همچنین در سایت Metacritic که از میانگین وزنی استفاده میکند، این سریال موفق به دریافت امتیاز 77 از 100 بر اساس پنج نقد منتقدین شد که نقد انیمه دویل می کرای را به نقدهای عموماً مثبت تبدیل میکند.
تحلیل انیمه Devil May Cry ؛ وفاداری یا نوآوری؟

نتفلیکس در چند سال اخیر با اقتباسهای انیمهای از بازیهای ویدیویی موفقیتهای زیادی به دست آورده است و اگرچه Devil May Cry بهترین سریال این پلتفرم نیست، اما در نهایت توانست نظر بسیاری از منتقدان دنیای بازیهای این فرانچایز را جذب کند.
این انیمه بر اساس بازی ویدیویی با همین نام ساخته شده است و مانند یک صحنه سینمایی آغاز میشود کارگردان سعی دارد زمانی طولانی را صرف توضیح قوانین و سیستم جادویی دنیای خود کند.
اگرچه این توضیحات ضروری است، اما تکراری و واضح بودن آنها باعث میشود که Devil May Cry در ابتدای کار در ریتم خود گیر کند؛ اما لحظات نوآورانه و عمق غیرمنتظرهای که در قسمتهای پایانی سریال به نمایش گذاشته میشود، سورپرایز خوبی بودهاند.
در دنیای انیمه و انیمیشنهای بزرگسالانه معاصر، تنها داشتن تصاویری جذاب و صحنههای مبارزهای خیرهکننده کافی نیست. این موارد تنها پیشنیازهایی هستند که باید برای جلب توجه تماشاگران فراهم و باعث شوند که آنها به داستان اهمیت دهند.
انیمه Devil May Cry نیز به سرعت این پیشنیازها را برآورده میکند و به راحتی میتوان به شخصیت کلاسیک دانته که توسط جانی یانگ بوش صداپیشگی شده است، علاقهمند شد.
او قوی و بذلهگو است که او را جذاب و در عین حال قابل دسترس میکند؛ دو ویژگی که برای شخصیتهای اینچنینی ضروری هستند. همزاد او، مری (با صداپیشگی اسکات تایلر کمپتون) نیز شخصیتی آشنا دارد؛ اما این دو شخصیت در طول قسمتها عمق پیدا میکنند.
اگرچه ارجاعات به جهنم، کومدیای الهی دانته و دیگر متون مذهبی واضحترین موارد هستند، نمیتوان نادیده گرفت که احتمالاً Devil May Cry بدون Trigun وجود نداشت.
از استایل و ظاهر دانته گرفته تا صحنههای اکشن با اسلحه، تأثیرات دیگر انیمهها در Devil May Cry به وضوح دیده میشود که این موضوع لزوماً چیز بدی نیست. طرفداران این ژانر از این امر استقبال کرده و بهطور کامل از تصاویر انیمه لذت خواهند برد؛ تصاویری که هر چه جلوتر میروند، خشنتر و تجربیتر میشوند.
در هر صورت، منتظر ماندن برای دیدن این جنبههای هیجانانگیز تا به نمایش درآمدنشان کمی دشوار است. در قسمت ششم بود که Devil May Cry بالاخره ثبات کلی را حفظ و من را مجاب کرد که آن را تا پایان سریال تماشا کنم.
با اینکه این اتفاق در یک فصل هشتقسمتی بسیار دیر اتفاق افتاد، قسمتهای پایانی این سریال به طرز ماهرانهای توانستند این مشکل را جبران کنند. اگرچه Devil May Cry هنوز به توسعه شخصیتهای لازم، بهویژه در شخصیت دانته، شکارچی شیاطین، برای تبدیل شدن به یک سریال برجسته نیاز دارد؛ اما این سریال به من ثابت کرد که چیزی خاص برای ارائه دارد.
نقد انیمه شیطان هم می گرید
موسیقی متن Devil May Cry را نمیتوان نادیده گرفت؛ زیرا کاملاً به فضای احساسی و ترسناک داستان وفادار است. اگرچه برخی از لحظات موسیقی بیشتر به سمت شوخی پیش میروند تا درام، اما این مسئله به من کمک کرد تا جنبههای کمدیتر سریال را بپذیرم.
Devil May Cry اهمیتی نمیدهد که تغییرات شدیدی در لحن و تنش ایجاد کند. این ویژگی چندان عجیب نیست و بهخوبی درک میکنم که چرا کارگردان نخواست تنها به عنوان یک سریال ترسناک یا کمدی شناخته شود.
خرگوش سفید، اولین شرور سریال، یکی از معدود شخصیتهایی است که عمق و انگیزههای چندلایهای را نشان میدهد. اگرچه خواسته او برای آوردن دنیای شیاطین به دنیای انسانها بلافاصله بهعنوان تهدید اصلی سریال شناخته میشود، Devil May Cry ما را تشویق میکند تا خرگوش سفید را بفهمیم، حتی اگر نتوانیم به طور کامل با او همدلی کنیم.
سفر احساسیای که با خرگوش سفید طی میکنیم، ارتباط ما با مری و دانته را پشت سر میگذارد که این مسئله ناامیدکننده است و باید در فصل دوم این مسئله رفع شود.
تقابل بین شوخیهای نسبتاً کودکانه، شخصیتهای استاندارد و شدت پایان فصل اول کمی شوکهکننده است. سریال سطح انتظارات را بالا میبرد و پایانی تاریکتر از آنچه که پیشبینی میکردم ارائه میدهد.
دویل می کرای بهخوبی توانست محوریت موضوع فصل دوم را ترسیم کند. اگر نتفلیکس این پروژه را تمدید کند، من علاقهمند خواهم بود که ببینم داستان به کجا میرود.
انتقادات به امپریالیسم و استثنائیت آمریکایی در Devil May Cry در کانون توجه قرار دارند که داستان آن را جدیتر از آنچه که دانته به عنوان یک شکارچی شیاطین میگیرد، نشان میدهند.
ای کاش میتوانستم مانند خرگوش سفید و تمهای کلی سریال، به شدت به دانته و کشفهای او احساس نزدیکی کنم؛ اما سریال او را با شوخیها و نگرش بیتفاوتش در دسترستر نگه میدارد؛ اما در هر صورت Devil May Cry چیزی بزرگتر از صرفاً شخصیت دانته است. یک پروژه منسجم در آن وجود دارد که نیاز به کمی اصلاح دارد، اما پتانسیلش بالاست.
جمعبندی و امتیازدهی

همانطور که در نقد انیمه شیطان هم می گرید بیان کردیم، این انیمه بدون ایراد نیست و شوخیهای ضعیف و شخصیتهای قابل پیشبینی، از عمق داستان کم کردهاند؛ اما آدی شانکار و استودیو میر موفق میشوند یک اقتباس سرگرمکننده از بازی ویدیویی بسازند که در عین حال بهعنوان یک ادای احترام دیوانهوار، عجیب و جسورانه به فرهنگ آمریکای دهه ۲۰۰۰ و همچنین نقدی بر آن عمل میکند.
وبسایت فیگار به فصل اول انیمه شیطان هم میگرید نمره 6.5 از 10 را میدهد.
نظر شما دربارهی مطلب نقد انیمه Devil May Cry چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.