تبلیغات در فیگار

نقد و بررسی قسمت سوم سریال وحشی ؛ سکوتی که بیشتر گفت

نقد قسمت سوم سریال وحشی نشان می‌دهد که هومن سیدی با زبان تصویر و موسیقی، بهتر از دیالوگ، جهان داستانی خود را روایت می‌کند.

در قسمت سوم سریال وحشی، بیش از هر چیز این حقیقت برجسته می‌شود که هومن سیدی، پیش از آن‌که نویسنده‌ای مسلط باشد، کارگردانی با امضای بصری مشخص و مهارت‌ بالا در روایت تصویری است. او این قسمت را نه با دیالوگ، بلکه با دوربین، قاب‌بندی‌های خاص و موسیقی روایت کرد و همین رویکرد، قوی‌ترین نقاط اپیزود را شکل داد.

نقد قسمت سوم سریال وحشی

نقد قسمت سوم سریال وحشی
نقد قسمت سوم سریال وحشی

جایی که دیالوگ‌ها عقب می‌نشینند و فضا اجازه نفس کشیدن می‌یابد، وحشی جان می‌گیرد. لحظاتی که صداها خاموش می‌شوند، تصویر و موسیقی با هم ترکیب شده تا احساسی خالص‌تر به مخاطب انتقال یابد.

این انتخاب جسورانه باعث می‌شود بیننده به‌جای تکیه بر کلمات، به جزییات نگاه، لرزش دست‌ها، بافت فضا و تنش موقعیت توجه کند و این همان جایی‌ست که سیدی در اوج قرار می‌گیرد.

با این حال، مسئله‌ لوکیشن همچنان یکی از نقاط ضعف جدی سریال باقی مانده است. انتخاب مناطقی در حومه تهران و همچنین جنوب کشور، نه‌تنها از نظر جغرافیایی شبیه است، بلکه از نظر حس‌ فضاسازی نیز دچار کاستی می‌شود. این عدم انسجام، در تضاد با قدرت کارگردانی سیدی، گاه باعث دوگانگی در تجربه‌ بصری مخاطب می‌شود.

در مجموع، قسمت سوم بیش از آنکه داستانی را پیش ببرد یا گره‌ای تازه باز کند، فرصتی بود برای نمایش تسلط سیدی بر زبان تصویر. این اپیزود نشان داد اگر وحشی بتواند از دام داستان‌گریزی زود هنگام خود رها شود، پتانسیل آن را دارد که اثری ماندگارتر باشد.

نقد قسمت سوم سریال وحشی

قسمت سوم وحشی بیش از هر چیز فرصتی بود برای درخشش زبان تصویری هومن سیدی. این قسمت نشان داد سیدی نه‌فقط یک کارگردان خوش‌ذوق، بلکه فیلم‌سازی است که به قدرت سکوت و تصویر ایمان دارد. جایی که دیالوگ‌ها عقب‌نشینی می‌کنند و دوربین با موسیقی ترکیب می‌شود، جهان سریال جان می‌گیرد.

سکوت‌های طولانی، ضرباهنگ دقیق تدوین و موسیقی‌ای که به‌درستی جای کلمات را پر می‌کند، باعث شدند برخی از قوی‌ترین لحظات اپیزود، اصلاً نیازی به حرف زدن نداشته باشند.

موسیقی در این قسمت نه‌تنها حس تعلیق را تقویت کرد، بلکه با انتخاب ملودی‌ها و ریتم‌هایی با حال‌وهوای جنوبی، موفق شد بیننده را به فضایی ببرد که لوکیشن‌های سریال از ایجادش ناتوان بودند. موسیقی و تیتراژ پایانی ـ که به‌درستی حال‌وهوای جنوب را تداعی می‌کنند ـ بخشی از این ضعف را جبران کرده‌اند.

از نظر داستانی، این قسمت سرشار از تعلیق بود. درامی که با ریتمی کند اما پرفشار حرکت می‌کرد، مخاطب را در حالت انتظار و بی‌قراری نگه داشت. هومن سیدی با حذف شلوغی دیالوگ‌ها و تمرکز بر فضای بصری، توانست حس درونی شخصیت‌ها را بی‌واسطه‌تر منتقل کند.

در مجموع، قسمت سوم وحشی تمرینی موفق در «کم‌گویی و زیاد نشان‌دادن» بود. اگر سریال همین مسیر را ادامه دهد و جسارت بیشتری در روایت غیرخطی و مینیمالیستی داشته باشد، می‌تواند اثری متفاوت و ماندگار در کارنامه سیدی باشد.

نظر شما درباره‌ی مطلب نقد قسمت سوم سریال وحشی چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *