پایان فصل سوم سریال از جانب بسیاری از معماهای طولانیمدت را مشخص میکند و رازهای پیچیدهای مانند ماهیت درختهای بطری و موجودات شبانه را فاش میسازد.
سریال From به دلیل رازهای پیچیدهاش شناخته میشود و بسیاری از این رازها در قسمت پایانی فصل سوم فاش شدند. از آغاز سریال، سوالات اساسی متعددی از جمله اینکه چرا شخصیتهای داستان در این شهر گرفتار شدهاند و حقیقت پشت موجودات وحشی و فریبکار شبانه چیست، مطرح شده است.
هنگامی که «بوید استیونز» (هارولد پریناو) و «سارا مایرز» (ایوری کنراد) در انتهای فصل اول به جنگل میروند، با درخت بطری برخورد میکنند. درخت بطری دیگری نیز در فصل دوم معرفی میشود و این درختها یکی از معماهای اصلی سریال هستند.
ادامه مطلب در ادامه
بیشتر بخوانید:
- تاریخ انتشار فصل چهارم سریال From مشخص شد
- نقد و بررسی فصل سوم سریال از جانب (From)
- بهترین سریال های شبیه From
برای اطلاع از آخرین اخبار سینمای جهان، میتوانید به بخش اخبار سینما و تلویزیون و برای دانلود فیلمها و سریالهای روز دنیا به کانال تلگرامی فیگار مراجعه کنید.
رمز گشایی پایان فصل سوم سریال از جانب (From)
با استفاده از لیست زیر میتوانید به بخش مورد نظر خود مراجعه کنید:
- اعداد روی درختها به چه معناست؟
- چه چیزی درون فاطمه رشد کرد؟
- چرا زن کیمونو پوش میخواست فاطمه بچه را به دنیا بیاورد؟
- آنکویی به چه معناست؟
- تابیتا و جید چگونه به میراندا و کریستوفر متصل هستند؟
- چه کسی صدای در رادیو بود؟
- چه کسی کودکان را کشته است؟
- هیولاهای سریال چگونه ساخته شدهاند؟
علاوه بر سوالات کلی، معماهای خاصی پیرامون شخصیتها نیز مانند هویت پسر سفیدپوش (وکس اسمیت) و آنچه که در دوران بارداری غیرطبیعی «فاطمه» (پگاه غفوری) درون او رشد میکند، مطرح شد. گاهی سریال بهخاطر طرح سوالات بیش از حد بدون ارائه پاسخ، مورد انتقاد قرار گرفته است؛ اما این انتقادها با پایان فصل 3 From که بسیاری از مهمترین و طولانیترین رازهای سریال را روشن میکند، باید خاتمه یابد.
اعداد روی درختها به چه معناست؟
روی هر کدام از کاغذهایی که در بطریهای آویزان از درختها قرار دارند، مجموعهای از چهار عدد نوشته شده است. یکی از نظریههای فصل سوم سریال From بیان میکرد که این اعداد آدرسهایی هستند که میتوان از طریق درختهای دوردست به آنها سفر کرد.
نظریهای دیگر میان طرفداران این بود که این اعداد نشاندهنده سالهایی از گذشته، حال و آینده هستند که ساکنان شهر در آن گرفتار شدهاند. در داستان، «جید هررا» تمامی کاغذها را از بطریها خارج میکند و به دنبال کشف معنای پشت این اعداد است.
اکنون معنای اعداد درختهای بطری فاش شدهاند. این اعداد در واقع نُتهای یک لالایی هستند که «جید» و «تابیتا متیوز» برای کودکان شهر میخواندند. «جیم متیوز» کلید رمزگشایی این معما را ارائه میدهد و پیشنهاد میکند که 12 عدد ممکن است به 12 نُت در مقیاس موسیقی اشاره داشته باشند. «جید» این لالایی را با ویولن در مقابل یکی از درختهای بطری مینوازد و این موسیقی باعث احضار کودکان آنکویی میشود.
چه چیزی درون فاطمه رشد کرد؟
شادی ناشی از بارداری «فاطمه» در فصل دوم از جانب به سرعت تحتالشعاع وحشتهای فصل سوم قرار میگیرد. این بارداری باعث شد تا «فاطمه» به خوردن خون و سبزیجات فاسد تمایل پیدا کند. او از دردهای وحشتناکی رنج میبرد و حتی در قسمت هفتم فصل سوم، به قتل «تیلی» (با بازی دبرا گروور) وادار میشود.
او شاهد فرورفتن شکمش بوده و حس میکند چیزی درون او در حال رشد است؛ اما سونوگرافی که توسط «کریستی» (با بازی کلویی ون لاندشوت) و «ماریل» (با بازی کیلن اوم) انجام میشود و نشان میدهد که او باردار نیست.
حقیقت هولناک در پایان فصل سوم از جانب ، جایی که او موجود ترسناک معروف «اسمایلی» (با بازی جیمی مکگایر)، همان موجودی که «بوید» پیشتر در قسمت ششم فصل دوم کشته بود را به دنیا میآورد آشکار میشود.
«اسمایلی» در شکم «فاطمه» بهصورت کامل رشدیافته و گویا هرگز نمرده است. طبیعت غیرطبیعی بارداری «فاطمه»، ولع او برای خون و غذای فاسد، ناموفق بودن سونوگرافی در تشخیص جنین انسانی و تمایل او به قتل «تیلی»، همگی با باززایی این موجود وحشتناک معنا پیدا میکنند.
چرا زن کیمونو پوش میخواست فاطمه بچه را به دنیا بیاورد؟
زن کیمونوپوش از فصل دوم شروع به ظاهر شدن در برابر «الجین» کرد. در فصل سوم، به تدریج مشخص میشود که هدف اصلی او این است که «فاطمه» زایمان کند و برای این منظور، «الجین» را تحت تأثیر خود قرار بدهد.
در قسمت نهم فصل سوم سریال از جانب ، او حتی دست خود را روی دهان «فاطمه» میگذارد تا مانع از پیدا شدن او توسط «تابیتا»، «جولی متیوز» و «ویکتور کاوانا» در انبار شود. سرمایهگذاری زن کیمونوپوش روی زایمان «فاطمه» همیشه برای این بود که «اسمایلی» دوباره به دنیا بیاید.
هنگامی که نوزاد «فاطمه» به دنیا میآید، زن کیمونوپوش، بچه را به تونلهای زیرزمینی، جایی که دیگر موجودات میتوانند شاهد باززایی «اسمایلی» باشند، میبرد. این امر روشن میکند که دلیل اصلی تمرکز او بر زایمان «فاطمه»، زنده شدن دوباره «اسمایلی» بوده است.
به همین دلیل، او پس از مرگ «اسمایلی» برای اولینبار در برابر «الجین» ظاهر شد؛ چرا که از همان ابتدا برنامهریزی طولانیمدتی را آغاز کرده بود تا او را برای نگه داشتن «فاطمه» در اسارت و تغذیه او با خون خودش در فصل سوم هدایت کند.
آنکویی به چه معناست؟
از فصل دوم، «تابیتا» کودکانی را میبیند که مدام عبارت آنگکویی (یا به عبارتی آنکویی) را تکرار میکنند. در ابتدا، او از این کودکان وحشت دارد و گمان میکند که میخواهند به او آسیب برسانند؛ اما با گذشت زمان متوجه میشود که آنها در واقع به دنبال کمک او هستند و تلاش میکنند با او ارتباط برقرار کنند.
این برداشت او پس از آن تقویت میشود که درمییابد مادر «ویکتور»، «میراندا» باور داشته که این کودکان در برجی زندانی شدهاند و نیاز به نجات دارند؛ اما یکی از موانع اصلی در برقراری ارتباط با آنها این است که «تابیتا» معنای “آنگکویی” را نمیداند.
پس از پایان فصل سوم سریال از جانب ، این وضعیت تغییر میکند. «تابیتا» و «جید» حالا متوجه شدهاند که “آنگکویی” به معنای یادآوری است. اعدادی که داخل بطریها قرار داشتند، لالاییای که بر اساس نتهای موسیقی مرتبط ساخته شده و خود کودکان، همگی تلاش میکردند تا «تابیتا» و «جید» را به یادآوری هویت واقعیشان و هدفی که از ابتدا در این شهر داشتهاند، هدایت کنند. این موضوع همچنین تأیید میکند که نظریه «جید» درباره ارتباط بین کودکان و درختان بطری درست بوده است.
تابیتا و جید چگونه به میراندا و کریستوفر متصل هستند؟
اعداد روی درخت بطری، لالایی و کودکان موفق میشوند تا «تابیتا» و «جید» را به یادآوری این نکته برسانند که آنها بارها پیش از این، حتی زمانی که کودکان هنوز زنده بودند، در شهر حضور داشتهاند.
یکی از این کودکان، دختر خود آنها بوده است. در سالهای گذشته، «تابیتا» و «جید» بارها تلاش کردهاند کودکان را نجات دهند و آزاد کنند، اما هر بار شکست خوردهاند. از جمله، «میراندا» که نسخهای پیشین از «تابیتا» بوده و «کریستوفر» که نسخهای پیشین از «جید» بوده است.
این مسئله توضیح میدهد که چرا «تابیتا» شباهتهای زیادی با «میراندا» دارد و چرا «جید» نیز در بسیاری از جهات شبیه به «کریستوفر» است. «تابیتا» و «میراندا» هر دو نسبت به «ویکتور» محبت دارند و مصمم به نجات کودکان هستند؛ زیرا در واقع یک نفر محسوب میشوند.
همین موضوع توضیح میدهد که چرا «جید» و «کریستوفر» مدام آن نماد خاص را میبینند و دلیلش این است که به دنبال کشف رازها هستند و چرا «جید» در رؤیاهایش «کریستوفر» و «جاسپر» را دیده است. «تابیتا» و «جید» در چرخهای بیپایان گیر افتادهاند و همچنان برای شکستن این حلقه در تلاش هستند.
چه کسی صدای در رادیو بود؟
زمانی که «جیم» در پایان فصل اوم سیگنالی رادیویی ارسال میکند، صدایی مرموز در طرف دیگر شنیده میشود که به او میگوید همسرش نباید شروع به حفر یک چاله کند.
این اشاره به چالهای است که «تابیتا» زیر خانهشان در شهر حفر کرده بود. دو فصل بعد، مشخص میشود که این صدا متعلق به مردی ترسناک با کت زرد (با بازی داگلاس ای. هیوز) است که در لحظات پایانی فصل سوم ظاهر میشود. او به «جیم» میگوید که سعی کرده بود به او هشدار دهد و همان جمله مربوط به حفر چاله توسط «تابیتا» را تکرار میکند.
به نظر میرسد مرد کت زرد، شرور اصلی From و منبع بزرگ شرارت در شهر باشد. او در فصل اول دخالت میکند زیرا حفر چاله توسط «تابیتا» باعث آشکار شدن حقایق مهمی میشود.
حالا که «جید» حقیقت کامل درباره خودش و «تابیتا» را کشف کرده بود، مرد کت زرد بار دیگر مداخله و این بار «جیم» را به سختی مجازات میکند و گلوی او را میدرد. «دونا رینز» نیز در فصل اول زمانی که «جیم» صدای رادیو را میشنود حضور دارد که این موضوع ممکن است در فصل چهارم سریال دوباره مطرح شود.
چه کسی کودکان را کشته است؟
در قسمت هشتم فصل سوم سریال از جانب ، «ویکتور» به یاد میآورد که پسر سفیدپوش چه چیزی به «کریستوفر» در آن سالها گفته بود. این شامل این نکته است که کودکان در تاریکی توسط کسانی که آنها را دوست و به آنها اعتماد داشتند، کشته شدند. در حالی که این جزئیات خاص فقط دو قسمت قبل از پایان فصل 3 معرفی شد، از فصل 2 مشخص بود که کودکان مردهاند و این پرسش را مطرح میشود که چه کسانی این ارواح معصوم و بیگناه را در ابتدا کشتهاند.
بین «فاطمه» و «تابیتا»، این دو شخصیت بقیه اطلاعات مورد نیاز را برای تأیید هویت قاتلان ارائه میدهند. به صورت کلی مشخص میشود که ساکنان شهر کودکان را از جمله دختر «تابیتا» و «جید» را در ازای دریافت جاودانگی کشتهاند.
«تابیتا» میگوید “او” به آنها جاودانگی وعده داده بود که ممکن است اشاره به مرد کت زرد باشد. توانایی او در حرکت آزادانه در طول روز، صدای رادیویی بودن او و آگاهی از کارهایی که ساکنان مختلف انجام میدهند، او را قدرتمندتر از سایر هیولاها نشان میدهد و ممکن است نشان دهد که او کسی است که قدرت اعطای جاودانگی را دارد.
هیولاهای سریال چگونه ساخته شدهاند؟
افرادی که فرزندان خود را قربانی کردند، به موجودات هیولایی تبدیل شدند و در ازای این قربانیها جاودانگی به دست آوردند. به همین دلیل است که «اسمایلی» میتواند دوباره متولد شود، علیرغم اینکه «بوید» در فصل 2 او را کشته بود؛ زیرا جاودانگی هیولاها مانع از کشته شدن آنها میشود و مرگ تنها موقتی است.
در بسیاری از داستانهای فانتزی، جاودانگی بهایی غیرانسانی دارد که در اینجا به این معناست که این افراد به موجودات هیولایی تبدیل میشوند که تنها در شب میتوانند به بیرون بروند.
از آنجایی که هیولاها نمیتوانند کشته شوند و از کشتن کودکان به وجود آمدهاند، کلید شکست دادن آنها احتمالاً به نجات کودکان مربوط میشود. حالا که «تابیتا» و «جید» به یاد میآورند که واقعاً چه کسانی هستند و هدفشان چیست، بهترین شانس برای انجام این ماموریت و احتمالاً شکست دادن هیولاها و یافتن راهی برای فرار دائم از شهر را دارند.
سوالات متداول
فصل چهارم سریال از جانب در چه تاریخی عرضه میشود؟
«مایکل رایت»، رئیس شبکه «MGM+»، اعلام کرد که تولید فصل چهارم سریال از جانب در سال 2025 آغاز خواهد شد. بر اساس گزارشی از «ورایتی»، فصل چهارم شامل 10 قسمت خواهد بود و در سال 2026 برای علاقهمندان در دسترس قرار خواهد گرفت.
شرور اصلی سریال سریال فرام کیست؟
به نظر میرسد مرد کت زرد، شرور اصلی From و منبع بزرگ شرارت در شهر باشد. او در فصل اول دخالت میکند زیرا حفر چاله توسط «تابیتا» باعث آشکار شدن حقایق مهمی میشود.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم های ترسناک برای روز شکرگزاری که باید ببینید
- بهترین رمان های ترسناک که خواندن آنها شما را به وحشت میاندازد
- بهترین سریال ها درباره هالیوود
- بهترین سریال های ترسناک که شروع فوقالعادهای داشتند
- بهترین سریال های ترسناک بر اساس داستان واقعی
نظر شما دربارهی مطلب رمز گشایی پایان فصل سوم سریال از جانب (From) چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.