نقد سریال نوجوانی به بررسی سک درام جنایی تکاندهنده میپردازد که با داستانی نفسگیر، کارگردانی خلاقانه و روایت اجتماعی عمیق، توجه منتقدان و بینندگان را جلب کرده است.
Adolescence یک مینیسریال درام جنایی بریتانیایی محصول 2025 محسوب میشود که توسط جک تورن و استیون گراهام ساخته شده و کارگردانی آن را فیلیپ بارانتینی بر عهده داشته است.
این سریال چهار قسمتی که هر اپیزود آن بهصورت یک برداشت بدون کات فیلمبرداری شده، داستان پسری ۱۳ ساله به نام جیمی میلر (اوون کوپر) را روایت میکند که به اتهام قتل یکی از همکلاسیهایش بازداشت میشود.
نقد سریال نوجوانی

این مینیسریال در سال 2025 از طریق نتفلیکس منتشر شد و توانست با استقبال گسترده منتقدان روبهرو شود. کارگردانی، فیلمنامه و فیلمبرداری Adolescence بهویژه به دلیل ایجاد فضایی نفسگیر و پرداخت تأثیرگذار به شخصیتها و اجراها، مورد تحسین قرار گرفت.
این مجموعه همچنین با ثبت رکوردی تاریخی، به نخستین سریال استریمی تبدیل شد که در صدر جدول هفتگی Barb Audiences قرار میگیرد. نوجوانی با پرداختن به موضوعاتی همچون قلدری سایبری، بحران هویت در نوجوانی و تأثیر جامعه بر روان فرد، به اثری درخشان و تفکربرانگیز تبدیل شده است.
نقد و بررسی منتقدان
سریال نوجوانی با تحسین گستردهی منتقدان روبهرو شد. در وبسایت جمعآوری نقد راتن تومیتوز، 99 درصد از 82 نقد ثبتشده در بررسی سریال Adolescence مثبت بوده و میانگین امتیاز آن 9.3 از 10 است.
در اجماع منتقدان این وبسایت، نوجوانی اثری “جسورانه از لحاظ سبک و سرشار از اجراهای درخشان” توصیف شده که “کلاس درسی در روایت تلویزیونی” و تجربهای فراموشنشدنی است. در متاکریتیک نیز این مینیسریال بر اساس 26 نقد، امتیاز 90 از 100 را کسب کرده که “تحسین همگانی” را نشان میدهد.
لوسی منگان از گاردین این سریال را نزدیکترین تجربه به کمال تلویزیونی در دهههای اخیر دانسته و از بازی اوون کوپر و جک دوهرتی بهعنوان نقاط قوت اصلی آن یاد کرده است.
آنیتا سینگ از دیلی تلگراف نیز در تحلیل سریال Adolescence اشاره کرد که این اثر “در عین سادگی، ویرانگر است” و بازیهای آن را “خیرهکننده” خواند؛ اما درعینحال از تکنیک فیلمبرداری تکشات انتقاد کرد و آن را “تا حدی یک ترفند نمایشی” دانست. در مقابل، سوفی بوچر از امپایر همین تکنیک را “چالشبرانگیزترین دستاورد تلویزیونی سال” توصیف کرد که موجب تقویت بار احساسی اثر شده است.
حال بیایید خودمان به نقد سریال Adolescence بپردازیم تا ببینیم این اثر تا چه اندازه توانسته موفق عمل کند.
تحلیل روایی سریال

نتفلیکس با سریال نوجوانی مخاطبانش را از همان آغاز درگیر ترس و اضطراب میکند. سریال با یورش ناگهانی پلیس به خانهای در حومه شهر، جایی که جیمی میلر، نوجوان 13 سالهای که اوون کوپر نقش او را ایفا میکند، در برابر چشمان حیرتزده والدینش، ادی (استیون گراهام) و ماندا (کریستین ترامارکو)، دستگیر شده و به ادارهی پلیس منتقل میشود، آغاز خود را میبیند.
با توجه به کلیشههای رایج در بهترین سریال های جنایی ، انتظار میرود که با یک پیچش داستانی غیرمنتظره روبهرو شویم یا در نهایت حقیقتی پنهان آشکار شود؛ اما در کمال ناباوری، پلیس خیلی زود مدرکی انکارناپذیر ارائه میدهد که هیچ جای تردیدی درباره وقوع جرم و نقش جیمی در آن باقی نمیگذارد.
نوجوانی که بهدست جک تورن و استیون گراهام خلق شده، در طول چهار قسمت خود بارها مسیرهای غیرمنتظرهای را پیش میگیرد و در هر مورد، نتیجهای غنیتر و تأثیرگذارتر ارائه میدهد.
با پاسخگویی سریع به پرسش چه اتفاقی افتاده، سریال به جای تمرکز بر جزئیات جرم، این فضا را ایجاد میکند تا به سوال عمیقتر و چالشبرانگیزتری بپردازد: چرا این اتفاق افتاد؟
در قسمت دوم، به نظر میرسد که سریال به یک روند معمولی پلیسی سوق پیدا میکند. کارآگاهان لوک بسکومب (اشلی والترز) و میشا فرانک (فی مارسای) در حال تحقیق دربارهی مدرسه جیمی هستند و دانشآموزان مختلف را مورد بازجویی قرار میدهند؛ اما در قسمت سوم، سریال با یک جهش زمانی چندماهه، ساختار خود را تغییر میدهد و بیشتر زمان خود را در یک اتاق، جایی که جیمی در بازداشتگاه تحت معاینهی روانشناسی بریونی آریستون (ارین دوهرتی) قرار دارد، سپری میکند.
سپس در قسمت پایانی، سریال به جای ارائه پیچشهای شوکهکننده، تمرکز خود را به خانواده میلر، جایی که ادی، ماندا و دخترشان لیزا (آملی پیس) تلاش دارند زندگی ازهمگسیختهشان را از نو بسازند، معطوف میکند.
فرم و فضای سریال
کارگردان، فیلیپ بارانتینی، در تمام چهار قسمت از تکنیک تکشات، روشی که پیشتر در فیلم نقطه جوش (۲۰۲۱) نیز با استیون گراهام به کار برده بود، استفاده کرده است.
گرچه همانطور که منتقد دیلی تلگراف بیان کرد، چنین تکنیکی میتواند صرفاً یک نمایش خودنمایانه فنی باشد؛ اما در سریال Adolescence کاملاً در خدمت روایت قرار گرفته است.
فقدان کات در تدوین باعث میشود که بیننده تمام لحظات بیاهمیت مانند سفر جیمی به ادارهی پلیس، عبور کارآگاهان از راهروهای مدرسه را بین نقاط اوج داستانی را هم تجربه و در کنار شخصیتها ثانیهبهثانیه این تراژدی را حس کند.
این سبک فیلمبرداری در همان قسمت نخست تضاد میان دو دنیای مجزا را پررنگ میکند. هرگاه دوربین روی خانواده میلر متمرکز میشود، فضایی سرشار از وحشت و اضطراب حاکم است؛ اما در سوی دیگر، پلیسها در حال تکمیل فرمهای اداری و تهیهی صبحانهی جیمی هستند، انگار که این ماجرا برایشان یک روز کاری عادی محسوب میشود.
بررسی روانشناختی یک نوجوان ؛ کجا همهچیز اشتباه پیش رفت؟

هسته اصلی نوجوانی بررسی همین تضاد میان امر روزمره و یک تراژدی است. سریال از زوایای مختلف زندگی جیمی، از راهروهای مدرسه کمبودجهای که در آن قلدری بیداد میکند تا فضای آنلاین مسمومی که در آن پسرهایی مانند جیمی، افکار غلط خود دربارهی زندگی و زنان را دائماً تأییدشده میبینند را کاوش میکند.
سریال نوجوانی هیچگاه از این واقعیت فاصله نمیگیرد که جیمی، در ظاهر، زندگیای مشابه هر نوجوان دیگری داشته است.
یکی از دردناکترین صحنههای سریال زمانی است که ادی و ماندا در حال بررسی این موضوع هستند که کجای کار را اشتباه کردند؟ پاسخهایی که به ذهنشان میرسد—مثلاً اینکه شاید دسترسی بیشازحد و بدون نظارت به اینترنت به جیمی دادهاند—واقعی اما ناکافی به نظر میرسد.
در قسمت سوم، تقابل میان جیمی و بریونی تبدیل به یک بازی روانشناسانه پیچیده میشود، جایی که او میان حالات یک پسرک معصوم و مردی خشمگین و خطرناک در نوسان است.
جمعبندی و امتیازدهی
سریال نوجوانی هرگز تلاش نمیکند پاسخی قطعی درباره اینکه چرا چنین پسرهایی وجود دارند؟ یا چرا خشم آنها اغلب متوجه زنان است؟ ارائه دهد و در عوض بیننده را مجبور میکند تا در این عدمقطعیت دردناک غرق و با آن مواجه شود.
وبسایت فیگار به این سریال نمره 9.5 از 10 را میدهد و آن را بهعنوان یکی از بهترین سریالهای سال 2025 میخواند.
نظر شما دربارهی مطلب نقد سریال نوجوانی چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.