امسال انتظارها برای The Northman به پایان رسید. در اینجا بهترین فیلم های انتقام جویانه تمام دوران از نگاه سایت فیگار را آوردهایم تا از آنها لذت ببرید.
از آنجایی که The Northman یک فیلم حماسی انتقام جویانه با تم فیلمهای وایکینگی است، چه زمانی بهتر از اکنون تا نگاهی به برخی از بهترین فیلم های انتقام جویانه تاریخ بیندازیم.
بهترین فیلم های انتقام جویانه تمام دوران از نگاه سایت فیگار
طعم خون و انتقام !
در این قسمت فهرست عناوین بهترین فیلم های دو قسمتی از نگاه سایت فیگار را در یک نگاه میتوانید مشاهده کنید:
- The Night Of The Hunter (1955) – 8
- The Ox-Bow Incident (1942) – 8
- Unforgiven (1992) – 8.2
- Inglourious Basterds (2009) – 8.3
- Oldboy (2003) – 8.4
- Django Unchained (2012) – 8.4
- The Prestige (2006) – 8.5
- Memento (2000) – 8.5
- Once Upon A Time In The West (1968) – 8.5
- The Godfather (1972) – 9.2
همیشه ژانر جنایی و اکشن طرفداران خاص خود را داشته است و در بین این فیلمها، همواره برخی با موضوع انتقام جویی و خونبها بودهاند. ما در اینجا بهترین انتقام جویی ها در سینما را بررسی کردهایم و فهرستی از بهترین فیلم های انتقام جویانه تمام دوران را برایتان آوردهایم.
The Night Of The Hunter (1955) – 8
سارق جوانى ، « بن هارپر » ( گریوز ) به جرم قتل اعدام مى شود اما به واعظ روان پریش ، « هرى پوئل » ( میچم ) بروز نمى دهد که پول سرقتى خود را کجا مخفى کرده است.
« هرى » نیز پس از آزادى سراغ خانواده ى « هارپر » مى رود و مى کوشد تا از جاى پولها باخبر شود. پسر کوچک خانواده ، « جان » ( چاپین ) مى داند که پدرش پولها را در عروسک خواهرش ( بروس ) مخفى کرده است.
چارلز لوتن، بازیگر سرشناس انگلیسی برای اولین تجربهی کارگردانیاش با مشکلات زیادی روبهرو شد. او که همراه با جیمز اجی فیلمنامهای اقتباسی براساس رمان پرفروش شب شکارچی (دیویس گراب، ۱۹۵۳) نوشته بود، میخواست بازیگری کاربلد و شناخته شده را برای نقش هری پاول واعظ، شخصیت اصلی داستان به کار بگیرد.
او در ابتدا نقش را به اولین گزینهی مورد نظرش یعنیگری کوپر پیشنهاد کرد اما کوپر نقش را رد کرد چون میترسید بازی در این نقش بر حرفهی بازیگریاش تاثیر بگذارد.
The Ox-Bow Incident (1942) – 8
فیلم سینمایی The Ox-Bow Incident بهکارگردانی ویلیام ولمن در 76 سال پیش یعنی سال 1322 در گونه درام و وسترن تولید شده است.
The Ox-Bow Incident توانست در مرجع ارزشگذاری سینما و تلویزیون یعنی منظوم نمره 4.5 از 10 را از سوی مردم بدست بیاورد که نشان میدهد عموم مردم The Ox-Bow Incident را اثری بیارزش و بسیار بد ارزیابی میکنند.
در خلاصه داستانی که یا از سوی تیم رسانهای اثر و یا توسط دیگر رسانهها درباره داستان The Ox-Bow Incident منتشر شده است، میخوانیم:
«ایالت نوادا، سال 1885، گروهی متشکل از 28 شهروندن « محترم » شهری کوچک به سرکردگی یک افسر سابق سادیست و زنی سنگدل، سه مرد بیگناه ( کویین ، فورد و اندروز ) را به اتهام قتل و سرقت اسب ، به دار میآویزند اما پس از مرگ بیگناهی آنان آشکار میشود…»
Unforgiven (1992) – 8.2
کلینت ایستوود در ۳۱ می ۱۹۳۰ در شهر سانفرانسیسکو در ایالت کالیفرنیا چشم به جهان گشود. پس از علاقه مند شدن به سینما در چند فیلم به ایفای نقش پرداخت.
در سال ۱۹۶۴ بود که نقطه عطف بازیگری او رقم خورد و سرجیو لئونه ایتالیایی مربی ایستوود (که از او به عنوان پدر ژانر وسترن نام میبرند) ایستوود را به عنوان بازیگر نقش اصلی سه گانه دلار خود انتخاب کرد.
به این ترتیب ایستوود طی سه سال به ترتیب در فیلمهای به خاطر یک مشت دلار، به خاطر چند دلار بیشتر و در نهایت خوب بد زشت به عنوان یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ ژانر وسترن به ایفای نقش پرداخت.
سپس با فیلم “میستی را برایم پخش کن” اولین تجربه خود در عرصه کارگردانی را پشت سر گذاشت. بعد از آن بود که به کارگردانی روی آورد و در اکثر فیلمهای خود نیز ایفاگر نقش اصلی بود.
همچنین او آهنگسازی بسیاری از کارهای خود را نیز انجام داده است. همین همه کاره بودن ایستوود بود که او را از صف همقطارانش جدا کرد و از او هنرمندی یکتا و خاص ساخت.
در سال ۱۹۹۲ بود که پس از ۲ سال وقفه ایستوود نابخشوده را ساخت که به عقیده بسیاری از کارشناسان بهترین اثر او است.
نابخشوده اثری افسانهای است. ایستوود مانند لئونه با سینمای خود اسطوره سازی میکند. در سالهایی که بیشتر کارگردانان سعی میکردند از اسطوره سازی در آثار خود جلوگیری کنند ایستوود دقیقا خلاف جهت شنا میکند.
او خصوصا در سکانسهای پایانی فیلم با میزانسن خود و جایی که دوربین را قرار میدهد و دیالوگهای پایانی ویلیام سوار بر اسب سعی میکند بگوید که این مرد قهرمان است اسطوره است.
صدها بیگناه را کشته ولی اسطوره است! ما هم باور میکنیم و حتی سر سوزنی از ویلیام بدمان نمیآید. ویلیام نمونه کامل یک قهرمان آمریکایی است.
مردی که با وجود کشتن صدها بی گناه وقتی میفهمد گاوچرانها با ناجوانمردی به زن آسیب زدهاند راهی این سفر میشود و علاوه بر پول پی برقراری عدل است.
Inglourious Basterds (2009) – 8.3
با ساخت «لعنتی های بی آبرو» کوئنتین تارانتینو Quentin Tarantino بار دیگر به اوج رسید.این بهترین اثر وی پس از فیلم «داستان های عامیانه» pulp fiction است.
او در این اثر جدید تصویری بی باکانه و بی پروا از دوران جنگ جهانی دوم را به تصویر کشیده است. در واقع این فیلم را باید معجونی از سبک های مختلف وسترن دانست که «تارانتینو» بامهارت آنها را در هم آمیخته است.
سرتاسر فیلم از اول تا آخر به گونه ای طرح ریزی شده است تا تماشاگر چیزی را حدس نزد و پیوسته حوادث غیر قابل پیش بینی رخ دهد.
این فیلم، تلاش کارگردان در جهت کامل کردن آثار قبلی و پیروی از سبک های پیشین وی در ساخت آثار این چنینی است.دانش و اطلاعات «تارانتینو» درباره حوادث و رویدادهای استفاده شده در فیلم چندان کامل و قابل توجه نیست.
فیلم سرشار از مرجع های مختلف است و زمان آن به سال ۱۹۷۸ می رسد اما این باعث نمی شود تا از سبک کاری «تارانتینو» دور مانده باشد. این فیلم یک اثر صددرصد تارانتینویی است که همه بروی این موضوع اتفاق نظر دارند.
داستان فیلم روایتگر دو جریان مختلف است که در پایان فیلم به یکدیگر می رسند. در فصل نخست ما با دختری به نام «شوسانا دریف » با بازی «ملانی لارنت» آشنا می شویم.
یک یهودی فرانسوی که با خانواده اش در زیر زمین خانه یک لبنیات فروش پنهان شده است. خانه توسط یک افسر جذاب و در عین حال خشن اس اس به نام کلنل «هانس لاندا» کریستوف والتز، مورد بازرسی قرار می گیرد. افسری که اسم مستعار وی «شکارچی یهودیان » است.
Oldboy (2003) – 8.4
برخلاف اکثر اکشن های انتقام محور که وجود تماشاگر را با حسی قهرمانانه پر می کنند، فیلم Oldboy (اولدبوی) لبریز از حسی متفاوت است، حسی از جنس قضاوت و وحشت.
نه فقط به خاطر پایان بندی تراژیکش، بلکه به خاطر اتمسفر نا آرام و عصبی کننده ای که در تمام لحظات فیلم احساس می شود. در این فیلم تصمیم برای انتقام گیری لذت بخش و جذاب نیست، بلکه هراس آور است.
بنابراین وقتی به پایان بندی می رسیم از روبه رو شدن با این حقیقت که بی اهمیت ترین و کلیشه ای ترین شخصیت کل فیلم، در واقع مهم ترینشان است، شوکه می شویم.
روایتی پر کشش که باعث می شود تا ضربه پایانی فیلم بسیار کاری و تاثیرگذار جلوه کند. با اینکه الهام برداری های چان ووک از سرگیجهی هیچکاک تا کارهای تارانتینو مشخص هستند، اما چان-ووک همه ی آنها را با ویژگی های سینمای آسیا طوری با هم ترکیب کرده است که نتیجه به تجربه ای کاملا بدیع و دگرگون کننده تبدیل شده است.
Django Unchained (2012) – 8.4
داستان فیلم «جانگوی از بند رها شده» آخرین ساخته کارگردان نامدار سینما کوئنتین تارانتینو 2 سال قبل از آغاز جنگ داخلی آمریکا آغاز میشود.
شکارچی دندانپزشک با نام دکتر کینگ شولتز (کریستوف والتز)، جانگوی برده را برای شناسایی 3 تن از اراذلی که او میشناسد رها میکند.
با گذشت زمان این دو تبدیل به دوستانی نزدیک میشوند و با هم به شکار کلاهبرداران میروند. شولتز میفهمد همسر جانگو نیز به بردگی کشیده شده است، این دو با یک طرح استادانه و کاملا حساب شده تلاش میکنند همسر جانگو را از بند رها کنند…
تنها مشکل ایندو، صاحب مزارع بزرگ، کالوین کندی است که برومهیلدا (کری واشنگتن) را در چنگال خود دارد. کارگردان مبتکر سینما کوئنتین تارانتینو با ساخت فیلم جانگو خلاقیتش در میان اقیانوسی از کلیشهها پدیدار شده است.
زبان سطح بالای پرسوناژ این شخصیت نسبت به دیگر وسترنرهایی که در سینما با شمایل آنها آشنا هستیم هیچ ارتباطی ندارد، نوع تازهای از یک کابوی متفاوت که از بدو قصه تماشاگر را به دنبال خود میکشد.
با اینکه شولتز تکرار کلنل هانس لاندا؛ مرد بیرحم «اساس» در «لعنتیهای بیآبرو» را دوباره تکرار میکند اما آنقدر اتمسفر و روایت، تفاوت بنیادین مفهومی با فیلم قبلی دارد که این نقصان تکرار و کلیشهپردازی به چشم نمیآید.
در فیلم جانگوی رهاشده شخصیتی وجود دارد که در سایر آثار این کارگردان ردپای آن دیده نمیشود. استفان (ساموئل ال جکسون) در نقش یک برده بیپرواست که رنگ پوستش را اصلا متوجه نمیشود.
استفان خود را به ارباب سفیدش وصله و پینه کرده است و در واقع این ارباب همه چیز دارد غیر از هوش و البته همه هوش این ارباب خشونتطلب با اجراهای کاملا خوشمزه و متفاوت در شخصیت استفان متجلی است.
با این همه از ظرفیتهای خشونت در فیلمهای تارانتینو کمتر نشده و صد البته آنچه همواره درباره آثار این کارگردان مذموم برشمرده میشود به جنبههای زیباشناختی آثار تارانتینو بدل میشود.
The Prestige (2006) – 8.5
در اواخر قرن نوزدهم در لندن، رابرت انجیر (هیو جکمن)، همسرش جولیا و آلفرد بوردن (کریستین بیل) بعنوان دستیاران یک شعبده باز باهم کار می کنند.
جولیا بر اثر یک تصادف در حین اجرا جان می دهد و رابرت، آلفرد را بخاطر مرگ همسرش سرزنش می کند و رابطه دوستانه بین آنها جایش را به دشمنی می دهد.
بعد از مدتی هردو شعبده باز هایی مشهور، و رقبایی سرسخت برای یکدیگر می شوند و در اجرای یکدیگر خرابکاری می کنند.
وقتی آلفرد یک حقه ناب را روی صحنه اجرا می کند، رابرت غرق در تلاش برای فاش کردن راز رقیبش می شود و این کار او عواقب غم انگیزی را به دنبال دارد.
نویسنده و کارگردان کریستوفر نولان در فیلم های خود از گونه های مشابهی از طرح ها استفاده می کند. “پرستیژ” با روایت داستان دو شعبده باز در ابتدا همکار و سپس رقیب، همین رویه را در پیش می گیرد.
داستان در کل به دنبال پرده برداری از وقایع آن شب سرنوشت ساز است که آقای انجیر (هیو جکمن) در نتیجه خرابکاری های آشکار از طرف رقیبش آلفرد بوردن (کریستین بیل) قربانی ترفند جادویی خود شد.
با دستیابی به دفتر وقایع روزانه خصوصی یکدیگر، چشم انداز حلقه دوستی آن ها با تصویر فریبنده ای از یادآوری های شخصی عوض می شود. “پرستیژ” اقتباسی فیلم از رمان کریستوفر پریست با همین نام است.
داستان در لندن و در مورد دو شعبده باز صحنه نمایش، رقابت آنها و وسواس آنها برای بهترین بودن در هنر است. تجزیه و تحلیل “پرستیژ” به بررسی جنبه های مختلف فیلم از جمله طرح اصلی، توسعه شخصیت، استفاده از صدا، استفاده از عکس، طراحی مجموعه، نورپردازی و نقش همکاران می پردازد.
هر یک از این حوزه ها برای ایجاد احساسات، هیجان و انرژی برای یک فیلم موفق و سرگرم کننده مهم است. اگرچه ممکن است یک فیلم اساساً یک تجربه دیداری باشد، استفاده از صدا در فیلم مدرن بسیار مهم شده است.
بیننده مدرن، موسیقی متن پیچیده ای را می شنود که به اندازه تصویر روی صفحه دارای معنی است. سه عنصر،موسیقی متن فیلم را در بر می گیرند: دیالوگ ها، جلوه های صوتی و امتیاز موسیقی.
تعادل مناسب و ترکیب این عناصر در این فیلم ویژگی های لازم را ایجاد کرد و باعث ایجاد اثرات مطلوب شد. هر فیلمی نمی تواند نوعی سرگرمی کسل کننده باشد.
Memento (2000) – 8.5
لئونارد پس از مرگ همسرش دچار فراموشی در حافظه کوتاه مدت شده است. به نحوی که خاطرات بیش از چند دقیقه در ذهن او باقی نمیماند. لذا ساختار این فیلم به صورت پیچیده و از انتها به ابتدا شکل گرفته است.
فیلم از جایی شروع می شود که لئونارد مردی به نام تدی را می کشد، اما نمی دانیم چرا. داستان در سکانس های متوالی به عقب می رود تا در انتها متوجه اصل داستان می شویم.
داستان از این قرار است که عده ای دزد به همسر لئونارد تجاوز کرده اند و قصد کشتن او را داشته اند. لئونارد که شاهد این صحنه ها بوده دچار فراموشی می شود اما می داند که نام قاتل با حرف J و فامیلش با G آغاز می شود.
در ابتدای داستان (سکانس های انتهایی فیلم) متوجه می شویم که یک پلیس از لئونارد سواستفاده می کرده و هر بار با معرفی فردی با آن مشخصات لئونارد را مجبور به قتل او می کرده.
لئونارد که متوجه این امر می شود، در همان پاره حافظه خود شرایط را به نحوی می چیند که مقتول بعدی همان پلیس (یعنی تدی) باشد. پس در انتهای داستان (ابتدای فیلم) لئونارد، تدی را می کشد به خیال آن که او قاتل همسرش است.
فیلم ممنتو یا یادگاری یا خاطره ای (Memento) از جمله شاهکارهای سینما است که ذهن خلاق نویسنده و کارگردان یعنی کریستوفر نولان را به تصویر می کشد.
داستان مردی که حافظه کوتاه مدت خود را از دست داده به خودی خود پتانسیل شکل گرفتن حوادثی خاص و هیجان انگیز را دارد، اما نولان با معکوس کردن زمان فیلم (که ربطی به مشکل لئونارد ندارد)، و همچنین با ترکیب دو داستان (یکی از مرگ تدی به سوی عقب تا سکانس قتل داد، و یکی از شروع تلفن های تدی به لئونارد رو به جلو تا سکانس قتل داد.) مهارت های فرمی خود را نیز به عنوان کارگردانی ماهر به تصویر می کشد.
Once Upon A Time In The West (1968) – 8.5
فیلم روزی روزگاری در غرب یکی از بهترین فیلمهای ژانر وسترن به کارگردانی سرجیو لئونه، خالق فیلم خوب، بد، زشت است. برای آشنایی با فیلم Once Upon a Time in the West همراه ما باشید.
فیلم Once Upon a Time in the West، به ایتالیایی C’era una volta il West، یکی دیگر از شاهکارهای کارگردان بزرگ سینما، سرجیو لئونه (Sergio Leone) است.
فیلم روزی روزگاری در غرب فیلمی در ژانر حماسی و وسترن اسپاگتی محصول سال 1968 است. سرجیو لئونه و سرجیو دوناتی (Sergio Donati) نویسندگی فیلمنامه را برعهده داشتند و آن را براساس داستانی از برناردو برتولوچی (Bernardo Bertolucci)، داریو آرجنتو (Dario Argento) و خود لئونه نوشتند.
لئونه فیلم وسترن روزی روزگاری در غرب را به درخواست کمپانی پارامونت پیکچرز ساخت. این فیلم اولین قسمت از سهگانه لئونه است که با فیلم Duck, You Sucked!(1971) و فیلم Once Upon a Time in America (1984) ادامه یافت.
فیلم سینمایی روزی روزگاری در غرب در 21 دسامبر 1968 (30 آذر 1347) اکران شد. نسخه اروپایی 166 دقیقهای فیلم با استقبال منتقدین و فروش عالی در گیشه روبرو شد.
نسخه آمریکایی فیلم که 145 دقیقه بود و در 28 می 1969 (7 خرداد 1348) اکران شد، یک شکست تجاری بود. نام این اثر در سال 2009 به عنوان یک اثر فرهنگی، تاریخی یا زیباییشناختی وارد فهرست ملی ثبت فیلم آمریکا شد.
موسیقی فیلم روزی روزگاری در غرب نیز یکی دیگر از آثار شاخص و به یاد ماندنی انیو موریکونه (Ennio Morricone) است.
The Godfather (1972) – 9.2
ماریو پوزو متولد 15 اکتبر 1920 در شهر نیویورک و محله مشهور آشپزخانه دوزخ به دنیا آمد. خانواده پوزو مانند هزاران خانواده ایتالیایی دیگر از ناپل به ایالات متحده مهاجرت کرده بودند و دورانی کودکی ماریو در همان محلی گذشت که بعدها در پدرخوانده به ترسیمش پرداخت, آشپزخانه دوزخ (Hell’s Kitchen).
ماریو در دورانی بزرگ شد که توانست شاهد روزمره تمام اتفاقاتی باشد که در عصر ممنوعیت معاملات مشروبات الکلی در برانکس, بروکلین, هارلم و هلز کیچن رخ داد.
بنابراین آشنایی او با رهبران آن روزگار مافیای نیویورک امری طبیعی محسوب میشد. رهبرانی که در آن دوران در طلایی ترین دوران تبهکاری آمریکا روزگار میگذراندند.
روزگار ماریو به گونه ای میگذشت که او را در سالهای بعد از حضورش در ارتش مشغول امور نویسندگی و ویراستاری دیدیم، دورانی که او برای نشریه مارتین گودمن کار میکرد.
آن زمان اوج فعالیتهای سناتورهایی نظیر کی فور و جوزف مک کارتی بود، در گرماگرم تشکیل کمیسیونهای ویژه فعالیتهای ضد آمریکایی که به طور عمومی به افشای سران مافیا میپرداخت.
برای ماریو پوزو تمام این اتفاقات دارای جذابیتهای خاصی بود. زیرا او با خیلی از این شخصیتها از دوران نوجوانی اش آشنا بود. در همین اثنا بود که کمیته فعالیتهای ضد آمریکایی به احضار رهبران ارشد مافیا به کمیته ویژه تحقیقات سنا دست زد.
محاکمه رهبران مافیایی در سالهای 1957 تا 1959 آنچنان بازتاب وسیعی داشت که مبدل به یک موضوع جذاب برای مردمی شد که حتی از وجود چنین سازمانی مطلع نبودند.
با این که پس از تشکیل کمیته های شنوایی و تحقیقاتی سنا, ترکیب یک به یک سازمانهای مافیایی مشخص شده بود, اما اقدام پوزو در نگارش داستان پدرخوانده یک تفاوت اساسی داشت.
داستان پدرخوانده در میان سرگذشتهایی که به طور روزمره از رهبران مشهور مافیا منتشر میشد, دارای جاذبه و حسی بود که به سرعت توانست جایگاه ویژه و منحصر به فردی برای خود در ادبیات آنروز ایالات متحده بدست بیاورد.
این بود فهرستی از بهترین فیلم ها درباره انتقام که تا کنون در سینما به نمایش درآمدهاند.
بیشتر بخوانید:
- 60 تا از بهترین فیلم های 2022 که باید ببینید
- بهترین فیلم ها درباره اساطیر یونان که باید ببینید
- بررسی و معرفی بهترین فیلم های جنگی 2022
- بهترین فیلم های ترسناک یونیورسال
- بهترین فیلم های ترسناک موزیکال
از همراهی شما تا انتهای نوشتار بهترین فیلم های دو قسمتی از نگاه سایت فیگار سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.