بهترین مانگاهای جنایی سنین ؛ وقتی قانون رنگ می‌بازد

اگر دنبال قصه‌هایی پرتعلیق و خشن هستید، بهترین مانگاهای جنایی سنین شما را به دل ماجراهایی واقعی، بی‌رحم و پرمخاطره می‌برند.

برخی از بهترین مانگاهای تاریخ وقتی تاریکی و خطر در رگ‌هایشان جریان دارد، تأثیرگذارتر می‌شوند. روایت‌هایی که در دل جرم و جنایت شکل می‌گیرند یا حول‌محور شخصیت‌هایی می‌چرخند که با جنایتکاران درگیر هستند، خواننده را به دنیایی می‌برند که هم تعلیق دارد و هم بوی مرگ و دلهره از آن بلند می‌شود.

مخاطب با هر صفحه همراه شخصیت‌ها می‌شود؛ گاهی با ترس از این‌که آیا از چنگ خلافکاران نجات می‌یابند و گاهی با کنجکاوی برای دیدن فرجام کار کسانی که روزی باید تاوان اعمال خود را بدهند.

بهترین مانگاهای جنایی سنین

در ادامه لیست بهترین مانگاهای جنایی سنین را مشاهده خواهید کرد. این لیست به انتخاب تیم تحریریه فیگار نوشته شده است.

• Ushijima the Loan Shark
• Yakuza Fiancée: Raise wa Tanin ga Ii
• Ouroboros: Keisatsu wo Sabaku wa Ware ni Ari
• Multiple Personality Disorder Psycho
• Ice Blade
• Gangsta
• The Fable
• Sanctuary
• Black Lagoon
• Monster

در میان مانگاهای شونن ، کم نیستند آثاری که به ماجراهای پلیسی و معمایی می‌پردازند — مانند Case Closed یا قسمت پنجم JoJo’s Bizarre Adventure که پای مافیا و دنیای زیرزمینی را وسط می‌کشد؛ اما اگر مخاطب به دنبال روایت‌هایی خشن‌تر، واقع‌گرایانه‌تر و تیره‌تر است، دنیای بهترین مانگاهای سنین گزینه‌هایی دارد که پوست از تن آدم می‌کند. این آثار بی‌رحمانه، بی‌پرده و گاه تکان‌دهنده‌اند؛ و درست به همین دلیل است که نمی‌توان از آن‌ها چشم برداشت.

Ushijima the Loan Shark

سری مانگای Ushijima the Loan Shark شاید در خارج از ژاپن چندان شناخته‌شده نباشد، اما در سرزمین آفتاب تابان آن‌قدر طرفدار داشت که چهار فیلم لایو اکشن و پنج مانگای فرعی از دل آن بیرون آمد و این برای داستانی درباره‌ی یک نزول‌خور بی‌رحم، آمار قابل‌توجهی است. نکته جالب این‌جاست که خود اوشیجیما با وجود عنوان سری، شخصیت اصلی داستان نیست.

این مجموعه بیشتر شامل داستان‌هایی اپیزودیک است؛ روایت‌هایی درباره افرادی بداقبال که درگیر بدهی‌های کمرشکن می‌شوند و چاره‌ای جز مراجعه به اوشیجیما برای گرفتن وام ندارند؛ اما این وام‌ها نه‌تنها راه نجات نیستند، بلکه دری به جهنم باز می‌کنند.

اوشیجیما بی‌رحم، سرد و بی‌احساس است و برای بازپرداخت بدهی، با بهره‌ای حیرت‌انگیز معادل 50 درصد، فقط ده روز به مشتری فرصت می‌دهد. اگر کسی نتواند در این بازه پولش را پس بدهد، باید منتظر درد و رنجی تازه باشد.

در واقع، اوشیجیما بیشتر نقش تهدیدی دائمی را دارد؛ سایه‌ای سنگین که بر سر قهرمانان داستان‌ها سنگینی می‌کند. او آن‌جاست تا تاوان اشتباهات مالی دیگران را با خشونت از آن‌ها بگیرد؛ نه به‌عنوان منجی، بلکه در قالب هیولایی واقعی از دنیای سرمایه.

Yakuza Fiancée: Raise wa Tanin ga Ii

جهان تبهکاران فقط به جرم و جنایت ختم نمی‌شود؛ در پس ظاهر خشن و بی‌رحم این دنیا، مجموعه‌ای پیچیده از اتحادها، قراردادهای پنهانی و روابط سیاسی وجود دارد که اگر برهم بخورد، می‌تواند فاجعه‌ای به بار آورد.

Yakuza Fiancée: Raise wa Tanin ga Ii یکی از بهترین مانگاهای جنایی محسوب می‌شود که درست در چنین فضایی شکل گرفته است؛ جایی که دختری به نام یوشینو برای حفظ اتحاد میان دو خاندان بزرگ یاکوزا، ناچار به ازدواجی از پیش تعیین‌شده می‌شود.

در نگاه اول، نامزد او یعنی کیریشیما جوانی خوش‌برخورد و محبوب به‌نظر می‌رسد؛ آن‌قدر که یوشینو خیلی زود با جمع طرفداران او وارد چالش می‌شود؛ اما این ظاهر فریبنده دوام زیادی ندارد.

کیریشیما که از کودکی برای جانشینی در سازمان یاکوزا تربیت شده، در پشت لبخندهایش چهره‌ای خشن و ترسناک دارد که حتی خطرناک‌ترین اعضای مافیا در برابرش ساده‌دل به نظر می‌رسند.

زندگی یوشینو که قرار بود در مسیر آرامی پیش برود، به سرعت وارد دنیایی تاریک و بی‌رحم می‌شود؛ جایی که برای زنده ماندن، باید با احساسات ناخواسته، موقعیت‌های خطرناک و عشقی پرتنش دست و پنجه نرم کند. ازدواجی سیاسی، سرنوشتی پرمخاطره و عشقی در لبه‌ی پرتگاه. این‌ها تنها بخشی از داستانی است که نامزد یاکوزا روایت می‌کند.

Ouroboros: Keisatsu wo Sabaku wa Ware ni Ari

در دنیای واقعی، نیروی پلیس همیشه آن قهرمانان بی‌نقصی نیستند که برای دستگیری مجرمان به تصویر کشیده می‌شوند. گاه آن‌ها خود بخشی از فساد و تباهی هستند، خادم قدرت‌های پشت‌پرده و نه پشتیبان مردم عادی. Ouroboros: Keisatsu wo Sabaku wa Ware ni Ari یکی از مانگاهای جنایی قابل قبول است که به‌طرز هوشمندانه‌ای به همین حقیقت تلخ می‌پردازد.

داستان درباره دو یتیم به نام‌های ریو‌زاکی و تاتسویاست؛ دو پسربچه که به معلم محبوب‌شان، یویکو، دل بسته بودند تا اینکه او به‌طرزی مرموز و بی‌رحمانه کشته می‌شود. پلیس که باید پناهگاه آن‌ها باشد، نه تنها به پرونده رسیدگی نمی‌کند، بلکه ماجرا را لاپوشانی کرده و از بچه‌ها می‌خواهد سکوت کنند.

از همان لحظه، مسیر زندگی این دو به شکلی جدی تغییر می‌کند: ریوزاکی پلیس می‌شود تا از درون سیستم حقیقت را کشف کند، و تاتسویا در دل مافیا نفوذ می‌کند تا روابط پنهانی میان نیروهای پلیس و تبهکاران را افشا کند. آن‌ها در دو سوی قانون، تنها یک هدف مشترک دارند: کشف واقعیت، انتقام از قاتل و اجرای عدالت با دستان خودشان.

مانگای اوروبوروس اثری تند و تلخ درباره فساد نهادینه‌شده، عدالت شخصی و دوستی‌ای است که زیر سایه خیانت و خون، هرگز از هم نمی‌پاشد.

Multiple Personality Disorder Psycho

اگر از سیاست‌محوری ابرقهرمانانه خسته شده‌اید و به داستان‌های جنایی علمی‌تخیلی با حال‌وهوای تاریک و روان‌شناختی علاقه دارید، مانگای سنین Multiple Personality Disorder Psycho می‌تواند گزینه‌ای شگفت‌انگیز باشد.

ماجرا از جایی آغاز می‌شود که کارآگاه یوسوکه در پی تعقیب یک قاتل زنجیره‌ای، نامزدش را از دست می‌دهد. این حادثه دردناک ذهن او را به نقطه فروپاشی می‌رساند و باعث شکل‌گیری اختلال چندشخصیتی در وجودش می‌شود.

شخصیتی سرد و منطقی به نام کازوهیکو قاتل را پیدا می‌کند، اما آن روی سکه، یعنی شخصیت سادیستی نیشیزونو، او را به‌طرز وحشیانه‌ای به قتل می‌رساند.

یوسوکه پس از گذراندن دوران زندان، به‌عنوان کارآگاه خصوصی دوباره وارد دنیای تبهکاران می‌شود. او در جریان تحقیقاتی تازه، با مجموعه‌ای از قاتلان مواجه می‌شود که همگی بارکدی عجیب در چشم چپ خود دارند.

با هر قدمی که در این مسیر تاریک برمی‌دارد، نه‌تنها به رازهای تازه‌ای درباره این پرونده‌ها دست می‌یابد، بلکه متوجه می‌شود شخصیت‌های درونی‌اش شاید خیلی پیش‌تر از آن‌چه فکر می‌کرد در وجودش بوده‌اند و شاید اصلاً حاصل ذهن خودش نبوده‌اند.

Multiple Personality Disorder Psycho سفری است به اعماق روان انسانی، جایی که هویت، حافظه و حقیقت در هم تنیده‌اند و مرز میان انسان و هیولا به‌طرز خطرناکی محو شده است.

Ice Blade

اگر از فضای بی‌امان مانگایی همچون Ushijima the Loan Shark خوشتان آمده، شخصیت اصلی مانگاهای سنین Ice Blade نیز برایتان آشنا خواهد بود. کارآگاه کیویا آیدا مأموری خونسرد، سخت‌گیر و بی‌پرواست که در واحد ویژه پلیس ملی در منطقه شینجوکو خدمت می‌کند—جایی که با جنایت و خشونت هر روزه درگیر است و در آن، قانون دیگر معنای مطلق ندارد.

آیدا پس از کشته شدن همکارش تسویوشی، دیگر فرصتی برای بازی طبق قواعد ندارد. او نه‌تنها به زور متوسل می‌شود، بلکه آن را با نبوغ و شم روان‌شناسی ترکیب می‌کند. استفاده از خشونت مرگبار آخرین راه اوست، اما وقتی هیچ مسیر قانونی‌ای باقی نمانده باشد، بی‌درنگ به آن روی می‌آورد.

روش‌های او تحسین برخی همکارانش را برمی‌انگیزد و درعین‌حال، خشم مقامات بالا را نیز شعله‌ور می‌کند؛ اما در دنیایی که خود بی‌رحمانه ساخته شده، مردانی چون آیدا نیز ناچارند به همان اندازه خشن و بی‌رحم باشند.

Ice Blade نمایشی از مردی‌ست که بین مرز قانون و انتقام، تنها با سرما و تصمیمات مرگبار پیش می‌رود.

Gangsta

اگرچه داستان برخی مانگاها ممکن است در دنیایی غیرواقعی و خیال‌انگیز روایت شوند، اما این بدان معنا نیست که نمی‌توانند زمخت، جدی و تلخ باشند. گنگستا از آن دسته آثار است که با وجود پیش‌فرضی فراواقعی، تصویری به‌غایت خشن و واقع‌گرایانه از جامعه‌ای در حال فروپاشی ارائه می‌دهد.

داستان در شهری به نام ارگاستولوم می‌گذرد؛ جایی که در اصل شبیه یک اردوگاه بزرگ برای تویلایت‌هاست—انسان‌های دست‌کاری‌شده‌ای که برای زنده ماندن باید دارویی به نام سربرت مصرف کنند؛ دارویی که در عین حفظ حیات، آرام‌آرام جان آن‌ها را می‌گیرد.

در ارگاستولوم، نظم اجتماعی روی لبه‌ی تیغ حفظ می‌شود—تعادلی شکننده میان گروه‌های مافیایی، مقامات فاسد و نیروهای امنیتی. در این میان، وریک و نیکلاس—دو شخصیت اصلی داستان که به آچار به‌دست‌ها معروف‌اند—وظایف خطرناک را برای هر دو جناح انجام می‌دهند.

اما زندگی آن‌ها وقتی تغییر می‌کند که تصمیم می‌گیرند به‌جای کشتن الکس، یک زن خاطره‌باخته با گذشته‌ای دردناک، از او محافظت کنند. همین انتخاب ساده، آن‌ها را وارد توطئه‌ای بزرگ‌تر و کشمکشی خونین می‌کند؛ ماجرایی که می‌تواند کل شهر را به نابودی بکشاند.

The Fable

حتی خطرناک‌ترین جنایتکارها هم گاهی باید از میدان کنار بکشند؛ گاهی برای استراحت، گاهی برای فرار از تعقیب پلیس یا دشمنان قدیمی. اینجاست که فابل وارد داستان می‌شود—آدم‌کشی افسانه‌ای که در دنیای زیرزمینی جنایت شهرتی ترسناک دارد. او در هر مأموریتی موفق است، به شرطی که دستمزدش پرداخت شود.

اما همین شهرت باعث شده توجه‌های ناخواسته‌ای به سمتش جلب شود. رئیسش تصمیم می‌گیرد او را برای مدتی از چشم‌ها دور نگه دارد. البته نه یک تعطیلات کوتاه چند روزه، بلکه مأموریتی ویژه: فابل باید یک سال کامل را با هویتی جعلی در زندگی عادی بگذراند—بی‌هیچ مأموریت، بی‌هیچ قتل و بی‌هیچ تماس با گذشته‌اش. همراه او در این دوره، زنی نقش خواهرش را بازی می‌کند تا از خرابکاری‌های احتمالی جلوگیری کند.

برای کسی که سال‌ها با کشتن و پول درآوردن از مرگ زندگی کرده، این زندگی ساده‌تر از آن چیزی‌ست که فکر می‌کند یا شاید بسیار سخت‌تر. چون برای فابل، بزرگ‌ترین مأموریتش شاید همین باشد: آدم نکشتن.

Sanctuary

اگر داستان Ouroboros را شنیده باشید، شاید ایده اصلی Sanctuary هم برایتان آشنا باشد. این بار، ماجرای دو دوست به نام‌های آکیرا و چیاکی را دنبال می‌کنیم که از جهنم نسل‌کشی کامبوج جان سالم به در برده‌اند و حالا تصمیم دارند ژاپن را به سرزمینی بهتر تبدیل کنند؛ سرزمینی که لیاقت عنوان پناهگاه را داشته باشد.

اما برای تحقق این رؤیا، هر کدام مسیر متفاوتی را انتخاب می‌کنند و تصمیم می‌گیرند. آکیرا وارد دنیای یاکوزا می‌شود تا از درون آن را اصلاح کند و چیاکی وارد دنیای سیاست شده و هدفش ورود به پارلمان ژاپن است. آن‌ها می‌خواهند با صعود در ساختار قدرت در دو سوی تاریک و روشن جامعه، تعادل تازه‌ای بسازند.

اما ساختن بهشت از دل جهنم نه آسان است و نه بی‌هزینه؛ و این دو رفیق باید بهای سنگینی برای آرمان‌هایشان بپردازند.

Black Lagoon

گرچه امروزه بیشتر شهرت مانگای جنایی Black Lagoon به خاطر اقتباس‌های انیمه‌ای‌اش است، اما همه آن هیجان، هرج‌ومرج و باروت از دل مانگای اصلی بیرون آمده—اثری که هنوز هم در حال انتشار است.

ماجرا حول گروهی از مزدوران دزد دریایی به همین نام می‌گردد که در جنوب‌شرق آسیا به قاچاق و عملیات‌های پرخطر مشغول‌اند؛ مأموریت‌هایی که معمولاً بدون درگیری مسلحانه به پایان نمی‌رسند. رهبر گروه، رویوی خشن و بی‌رحم، از این وضعیت کاملاً راضی است—اما شرایط برای عضو تازه‌واردشان، روکورو، فرق دارد.

روکورو، کارمند ساده‌ی ژاپنی که در ابتدا به‌عنوان گروگان با آن‌ها همراه می‌شود، ناچار است برای زنده ماندن با این گروه کنار بیاید. در طول مسیر، او باید یاد بگیرد چطور با گروه‌های خطرناک و بی‌رحمی مثل تریادها، کارتل‌های مواد مخدر، کلیساهای فریبنده و باندهای خلافکار مواجه شود. چرا که اگر دشمنان او را نکشند، شاید دوستان جدیدش این کار را بکنند.

Monster

چندین اثر برجسته از نائوکی اوراساوا حول محور تعقیب یک مجرم یا کشف دسیسه‌های سیاسی می‌چرخند، مانند توطئه سیاسی در 20th Century Boys یا معماهای قتل در Pluto؛ اما در میان مانگای زبان فارسی اش، هیچکدام به اندازه‌ی Monster نتواسته‌اند تاثیرگذار باشند. این داستان نه تنها به تعقیب یک قاتل سریالی می‌پردازد، بلکه در دل خود درس‌هایی درباره ارزش زندگی نیز دارد.

در آغاز داستان، دکتر تنما تصمیم می‌گیرد که جان یک کودک را نجات دهد به جای یک مقام عالی‌رتبه که این تصمیم باعث خشم همکارانش می‌شود و به دنبال آن، هنگامی که منتقدان اصلی او به طرز مشکوکی می‌میرند، به او مظنون می‌شوند.

سال‌ها بعد، دکتر تنما متوجه می‌شود که بیمار سابقش، یوهان لیبرت، به یک قاتل معروف تبدیل شده است. حالا دکتر باید پی ببرد که چگونه یوهان توانسته این همه زندگی را به راحتی از بین ببرد و برای جلوگیری از قتل‌های بیشتر او، حتی اگر به قیمت جان خود او باشد، دست به کار شود.

سوالات متداول

بهترین مانگاهای جنایی سنین چه آثاری هستند؟

آثاری همچون ،Ushijima the Loan Shark، Yakuza Fiancée: Raise wa Tanin ga Ii، Ouroboros: Keisatsu wo Sabaku wa Ware ni Ari، Multiple Personality Disorder Psycho، Ice Blade، Gangsta، The Fable، Sanctuary، Black Lagoon و Monster از جمله بهترین مانگاهای جنایی سنین هستند.

داستان مانگای Monster درباره چیست؟

در آغاز داستان، دکتر تنما تصمیم می‌گیرد که جان یک کودک را نجات دهد به جای یک مقام عالی‌رتبه که این تصمیم باعث خشم همکارانش می‌شود و به دنبال آن، هنگامی که منتقدان اصلی او به طرز مشکوکی می‌میرند، به او مظنون می‌شوند.

نظر شما درباره‌ی مطلب بهترین مانگاهای جنایی سنین چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.