تبلیغات در فیگار

نقد فیلم سوار بر اسب های چابک (On Swift Horses) ؛ قمارِ هویت در سرزمین رویاهای فرسوده

نقد فیلم سوار بر اسب های چابک از مواجهه‌ای صادقانه و ساده با مفاهیمی همچون عشق ممنوع، هویت جنسی و سکوت‌های اجتماعی سخن می‌گوید.

فیلم سوار بر اسب‌های چابک به کارگردانی دنیل مینهن و براساس رمانی از شانون پوفال، یکی از درام‌های رمانتیک متفاوت سال 2024 است که با نگاهی سطحی، قصه‌هایی موازی از عشق، رهایی و سرکوب را به تصویر می‌کشد.

فیلمنامه این اثر که قرار بود یکی از بهترین فیلم های 2025 باشد، توسط برایس کَس نوشته شده و بازیگرانی همچون دیزی ادگار-جونز، جیکوب الوردی، ویل پولتر، دیه‌گو کالوا و ساشا کال در آن نقش‌آفرینی می‌کنند.

نقد فیلم سوار بر اسب های چابک

نقد فیلم سوار بر اسب های چابک
نقد فیلم سوار بر اسب های چابک

واکنش منتقدان به فیلم دوگانه بوده است. در وبسایت راتن تومیتوز، تنها 51% از 101 نقد ثبت‌شده در نقد فیلم On Swift Horses مثبت بودند. در بخش اجماع منتقدان آمده است که فیلم با تکیه بر بازی‌های درخشان و نگاهی عمیق به مضامینی همچون هویت، اخلاق و جایگاه اجتماعی، تجربه‌ای تفکر‌برانگیز ارائه می‌دهد.

در متاکریتیک نیز این فیلم با امتیاز 65 از 100، نقدهای «عموماً مثبت» دریافت کرده است و همین امر آن را در بین بهترین فیلم های عاشقانه 2025 قرار می‌دهد.

روایت کلی فیلم On Swift Horses

نقد فیلم سوار بر اسب های چابک

داستان از زمانی آغاز می‌شود که موریل و همسرش لی، پس از بازگشت او از جنگ کره، تصمیم می‌گیرند زندگی تازه‌ای را در کالیفرنیا آغاز کنند؛ اما ورود برادر کوچک‌تر لی، جولیوس، همه چیز را دگرگون می‌کند.

در‌حالی‌که لی امیدوار است سه‌نفره آینده‌ای روشن را در سن‌دیگو بسازند، جولیوس مسیر متفاوتی را انتخاب می‌کند و راهی لاس‌وگاس می‌شود. او در آنجا به استخدام یک کازینو درمی‌آید و با همکارش هنری رابطه‌ای عاشقانه و مخفیانه را آغاز می‌کند. آن‌ها در اتاقی کوچک در یک متل زندگی مشترکی را تجربه می‌کنند که با ترس و تمنّا در هم تنیده شده است.

در سوی دیگر، موریل نیز در نبود لی و جولیوس، به دنیای پنهان خودش پناه می‌برد؛ دنیای مسابقات اسب‌دوانی و شرط‌بندی، جایی که نه تنها طعم ریسک را می‌چشد، بلکه با همسایه‌ای به‌نام ساندرا آشنا می‌شود؛ زنی که احساسی متفاوت را در وجودش بیدار می‌کند و مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد.

بررسی فیلم سوار بر اسب های چابک

نقد فیلم سوار بر اسب های چابک
نقد فیلم سوار بر اسب های چابک

درفیلم سوار بر اسب های چابک، ساخته دنیل مینهن، تماشاگر نه با شکوهی سرشار از احساسات مهارناشدنی، بلکه با کوششی محافظه‌کارانه برای بازآفرینی ملودرام‌های دهه‌ی پنجاه میلادی روبروست؛ کوششی که از دلِ تصویری آشنا و ملایم برمی‌خیزد، اما نه شهامت بیان دارد و نه جسارت فرم.

این فیلم که اقتباسی از رمان شانون پوفال است و توسط برایس کس به نگارش درآمده، بیش از آنکه روایتی باشد از زندگی حاشیه‌نشینان تاریخ، ادای دینی است سطحی به ملودرام‌های کلاسیک هالیوود محسوب می‌شود که سیاست‌های هالیوودی حال حاضر را درون خودش دارد؛ بی‌جسارت، بی‌روح و تهی از شور درونی‌ای که ژانر ملودرام را اصیل و برانگیزاننده می‌سازد.

مینهن که پیش‌تر در سریال‌هایی همچون Fellow Travellers، Halston و Hollywood نیز در پی کالبدشکافی دوران پس از جنگ در آمریکا بوده، در اینجا تلاش می‌کند فیلمش را در سنتی از سینمای کلاسیک قرار دهد.

سکانس آغازین که جولیوس (با بازی جیکوب الوردی) را در کنار جاده، در حال بالا گرفتن انگشت شست برای گرفتن تاکسی نشان می‌دهد، بی‌درنگ خاطره‌ی مونتگُمری کلیفت در فیلم A Place in the Sun را زنده می‌کند؛ اما همانطور که آن فیلم، تصویری تیره و نقادانه از فشارهای مدرنیته‌ی پساجنگی ارائه می‌داد، On Swift Horses از بازنمایی صریح آن تنش‌ها عاجز است و به صرفِ بازآفرینی لحنی قدیمی اکتفا می‌کند.

تصویرسازی مینهن و فیلمبردار او از لوکیشن‌های مختلف – از سن‌دیگو تا کانزاس و لاس‌وگاس – دقیق و پرهزینه هستند، اما هرگز کیفیت شاعرانه یا حسی غنا را ارائه نمی‌دهند.

نقد فیلم سوار بر اسب های چابک

هیچ مکان یا فضایی به مرحله‌ای از درخشش عاطفی نمی‌رسد که ملودرام بدان نیازمند است. این تعارض میان واقع‌گرایی محاسبه‌شده و ملودرام‌پردازی بیانگر، باعث می‌شود که هر دو قطب، بی‌اثر و خنثی شوند. به تعبیر دیگر، فیلم نه در رئالیسم صادقانه دارد و نه در احساسات‌گرایی موفق عمل می‌کند.

این تزلزل فرمال به اجراها نیز سرایت کرده است. جیکوب الوردی با فیزیک و نگاه سردش، به وضوح قصد دارد طنین مونتگمری کلیفت را بازآفرینی کند؛ اما آنچه کلیفت را استثنایی می‌ساخت – ناتوانی در پنهان کردن آن هستی‌لرزه‌ی درونی، آن بحران وجودیِ نشئت‌گرفته از سرکوب جنسی و تنهایی – در الوردی صرفاً در سطح ظاهری و ژست‌وار باقی می‌ماند.

او نگاه و اخم می‌کند، اما نمی‌لرزد، نمی‌شکند، نمی‌درخشد. شخصیت جولیوس به‌جای آنکه معمایی زنده باشد، تصویرِ صیقل‌خورده‌ای از تهی باطن است.

در مقابل، دیزی اَدگار-جونز در نقش موریل، زنی که در آستانه‌ی فرو رفتن در روزمرگی زناشویی است، درخشش بیشتری دارد. او در سکوت‌هایش، در لحظاتی که ناگزیر از بیان است، عمق دارد.

در صحنه‌ای که همسرش لی (با بازی ویل پولتر) پس از مشاهده‌ی خروج او از خانه‌ی همسایه‌شان ساندرا، او را در سکوت به خانه می‌برد، جونز با میمیک صورت، ترس، گناه، میل و خشم را چنان شفاف به تصویر می‌کشد که برای لحظه‌ای، فیلم از سطح به عمق می‌رود.

این تک‌سکانس پلان بلند، شاید تنها صحنه‌ای است که به واسطه‌ی حذف کلام، از تصویر معنا می‌گیرد و نشانی از آن فیلمی است که On Swift Horses می‌توانست باشد.

نقد فیلم سوار بر اسب های چابک
نقد فیلم سوار بر اسب های چابک

در جهان این فیلم، همجنس‌گرایی همچون قماری پنهان و پرخطر به تصویر کشیده می‌شود؛ نمادی از ریسک‌پذیری، ناشناختگی و هم‌دستی در خاموشی.

شخصیت‌هایی که شرط می‌بندند، اغلب همجنس‌گرا هستند و عمل قمار، بدل می‌شود به استعاره‌ای برای میل داشتن. مردی که مسیر قمار موریل را می‌سازد، یک مرد کوئیر (کوئیر به معنای “عجیب و غریب” تلقی می‌شود و در گذشته به کسانی که تمایلات یا روابط همجنسگرایانه داشتند، گفته می‌شد) است.

زنی که در کنار او شرط می‌بندد، یک خانه‌دار مخفی‌کار است. جولیوس نیز ابتدا با قمار در اتاق‌های تاریک آغاز می‌کند و سپس به لاس‌وگاس می‌رسد؛ جایی‌که تحت نور چراغ‌های نئون، تسلیمِ خواسته‌های جنسی می‌شود و همزمان، پولش را از دست می‌دهد. چنین تقاطعی از تن و پول، از میل و سقوط، بی‌آنکه جسورانه کاوش شود، به سادگی گذر می‌کند.

عشق جولیوس به هنری (دیگو کالوا) نیز، اگرچه قرار است مرکز ثقل عاطفی فیلم باشد، هیچ‌گاه به بار نمی‌نشیند. آنچه قرار است به‌مثابه‌ی یک عاشقانه‌ی ممنوعه در قلب فیلم بجنبد، در نهایت در سکانس‌هایی بی‌رمق و در برخی موارد حتی از نظر اخلاقی پرسش‌برانگیز، به تصویر کشیده می‌شود.

مینهن نه تنها از به‌تصویرکشیدن شور جنسی پرهیز می‌کند، بلکه حتی در طراحی صحنه‌های صمیمیت، احساس‌گریزی وسواسی دارد. صحنه‌ها صرفاً رخ می‌دهند، بدون کشش، بدون بحران و بدون کشف.

حتی موریل که رابطه‌اش با ساندرا صریح‌تر و پرشهامت‌تر است، از نمایش لذت بدنی فاصله می‌گیرد. انگار فیلم از اقرار به اینکه شخصیت‌هایش میل دارند، شرم دارد. این احتیاط، این طهارت‌طلبیِ فرمال، مانع از آن می‌شود که فیلم به تجربه‌ای حسی بدل شود.

شاید تنها رابطه‌ای که واجد پیچیدگی‌ست، همان پیوند مبهم میان جولیوس و موریل باشد: آمیخته‌ای از برادری، همراهی، عشقِ پنهان و سوءاستفاده.

در واپسین بخش فیلم، جولیوس به سن‌دیگو بازمی‌گردد تا از موریل پول بخواهد. در خانه‌ای نیمه‌کاره، در دل محله‌ای نوساز که نماد رؤیای آمریکایی‌ست، این دو در برزخ آرزوها و سرخوردگی‌هایشان ملاقات می‌کنند. اینجا، تنها جایی است که فیلم به گونه‌ای شایسته، به ابهام می‌پردازد؛ جایی که نه میل روشن است، نه هویت و نه آینده.

جمع‌بندی و نمره‌دهی

نقد فیلم سوار بر اسب های چابک

فیلم On Swift Horses اگرچه سودای شکوه دارد، اما اسیرِ بی‌تصمیمی گیر می‌کند. میان نوستالژی و نقد، میان ریسک و احتیاط، میان میل و انکار، سرگردان است.

سینمای کوئیر زمانی معنا می‌یابد که یا شور را بی‌پرده نشان دهد، یا سرکوب را با جسارت؛ اما این فیلم، نه با شهامت شور را بازمی‌نمایاند و نه با ظرافت سرکوب را.

انگار همانطور که شخصیت‌هایش از لذت می‌گریزند، فیلم نیز از خودِ خویش شرم دارد. نتیجه، نه ملودرام است و نه رئالیسم؛ بلکه تصویری یخ‌زده از چیزی که می‌توانست یک آتش سوزان باشد.

وب‌سایت فیگار به فیلم نقد فیلم سوار بر اسب های چابک نمره 4 از 10 را می‌دهد.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *