نقد فیلم او را برگردانید نشان میدهد که این اثر ترسناک استرالیایی با بازی خیرهکننده سالی هاوکینز، تحسین منتقدان را برانگیخته است.
فیلم ترسناک و ماورایی او را برگردانید که محصول مشترک استرالیا و کمپانیهای Causeway Films و Blue Bear است، به کارگردانی دنی و مایکل فیلیپو و نویسندگی دنی فیلیپو و بیل هینزمن، توانست با استقبال چشمگیر منتقدان روبهرو شود.
داستان این فیلم حول محور دو خواهر و برادر ناتنی میچرخد که ناخواسته درگیر مراسمی شیطانی میشوند؛ مراسمی که هدفش زندهکردن دختر فوتشدهی مادرخوانده آنهاست.
بازیگرانی همچون بیلی برت، سورا ونگ، جونا ورن فیلیپس و سالی هاوکینز در این پروژه حضور دارند. هاوکینز که نقش مادری دگرگونشده و گرفتار در تباهی ذهنی را ایفا میکند، با بازی دیوانهوار و تأثیرگذارش در قلب روایت قرار گرفته و به گفته بسیاری از منتقدان، ستون ترس و اضطراب فیلم را شکل میدهد.
فیلم ابتدا در استرالیا از طریق کمپانی Sony Pictures Releasing International و سپس یک روز بعد توسط A24 در آمریکای شمالی اکران شد.
نقد فیلم او را برگردانید

در وبسایت راتن تومیتوز این فیلم با ثبت 89% بازخورد مثبت از میان 184 نقد، درخشان ظاهر شد و در جمعبندی نقد فیلم Bring Her Back آمده:
کابوسی خانوادگی که وحشت حقیقیاش را از بازی جنونآمیز سالی هاوکینز میگیرد؛ او را برگردانید نمونهای شاخص از ژانر وحشت است که جایگاه برادران فیلیپو را بهعنوان استادان معاصر ترس تثبیت میکند.
در متاکریتیک نیز امتیاز 75 از 100 برای فیلم در نظر گرفته شده که بر اساس 32 نقد، به معنای بازخورد عموماً مثبت است. از سوی دیگر نظرسنجی سینمااسکور نمره B+ را برای فیلم ثبت کرده و مخاطبان PostTrak نیز با 80% رأی مثبت و 57% توصیه مستقیم به تماشای فیلم، از آن استقبال کردهاند.
خاستگاه شر، نه بهمثابه راز بلکه حضور
در اعماق اندوه، انسان به ورطه ناامیدی سقوط میکند و در جستجوی معنا به هر روزنهای میرسد و پی میبرد که از تسکین به پوچی منتهی خواهد رسید. دومین اثر بلند سینمایی برادران فیلیپو، او را برگردانید (Bring Her Back)، ادامهای پرخشونت، بیرحم و فلسفیتر نسبت به اثر قبلی آنها یعنی با من حرف بزن (Talk to Me) محسوب میشود.
اگر فیلم نخست آنها حاوی خشونت بیشازاندازه و وحشت بدنی دیوانهکنندهای بود، این بار این مرزها از آغاز شکسته میشود؛ انگار ترمزی برای توقف سقوط وجود ندارد.
این فیلم صرفاً داستانی از احضار و آیینهای شیطانی نیست، بلکه تأملی هولناک بر مرز میان فقدان و جنون محسوب میشود. آنچه او را برگردانید را از یک فیلم ترسناک فراتر میبرد، تجسم زوال اخلاق در سایه سوگواری و عطش بازگرداندن آن چیزیست که از دست رفته است.
در جهانی که قهرمانان فیلم گرفتار آن شدهاند، درماندگی بدل به قطبنما میشود؛ اخلاق و منطق از صحنه خارج شده و تنها چیزی که باقی میماند، سایهای از حقیقت است که هرچه بیشتر به آن نزدیک میشوی، چهرهاش دهشتناکتر میشود.

اندی (با بازی بیلی برت) نوجوانی ۱۷ ساله است که پس از مرگ ناگهانی پدرشان، مسئولیت خواهر ناتنی نابینایش پایپر (با بازی سورا ونگ) را بر دوش میکشد. این پیوند میان حفاظت و آسیبپذیری، ساحت احساسی اثر را شکل میدهد.
پایپر به دلیل شرایط جسمانیاش، همزمان ناظر و ناآگاه است؛ حضوری که بیش از آنکه منفعل باشد، استعارهای از ندیدن حقیقت و لمس آن از راه حسهای دیگر محسوب میشود.
اندی که از نظر روانی درگیر PTSD شدید است—هم بهخاطر فقدان پدر و هم رازی تاریک که از خواهرش پنهان میکند—به شکلی تراژیک وارد خانهای میشود که قرار است سرپناه باشد، اما بدل به مرکز احضار نیروهای تاریک میگردد.
شخصیت لورا با بازی سالی هاوکینز، نقطه تلاقی تمام نیروهای شر در فیلم است. زنی که پیشتر مشاور کودکان آسیبدیده بوده، حالا از دانشی که از روان انسان اندوخته، برای سوءاستفاده بهره میبرد.
لورا مادرِ دختری به نام کتی بود که بهطرزی غمانگیز در استخر خانه غرق شده است. او اکنون میزبان کودکانیست که میتوانند ابزاری برای تحقق فانتزی احیای دختر مردهاش باشند.
هاوکینز در نقش لورا درخشان ظاهر میشود. او کاراکتری است که میان مادری، مرثیهسرایی و جنون در نوسان دارد. نگاههایش، لرزش صدایش و ناپایداری رفتاریاش همزمان همدردی و ترس ایجاد میکنند.
او نمایندهی نوعی اخلاق متزلزل است؛ جایی که فقدان، عقلانیت را در هم میشکند و عشق به جنایتی آگاهانه بدل میشود.
فضای بصری فیلم، بهویژه از طریق فیلمبرداری، روایت را تبدیل به یک تجربه پایدار میکند میکند. خانهی لورا که قرار است مأمنی برای بازماندگان باشد، خیلی زود زیر لایهای از کپک سیاه و پوسیدگی محو میشود. این تصویرسازی استعارهای از فروپاشی درونی آدمهاست؛ جایی که مرز میان “زنده” و “مرده”، “معقول” و “جنونزده” ویران شده و تنها ماده باقیمانده، فساد است.
فیلم در طراحی صحنه مانند بهترین آثار وحشت روانشناختی، محیط را به شخصیت بدل میکند. شخصیت پسر مریض که اندی با آن روبرو میشود، به مرور زمان و با تصویربرداریها و دیالوگهای متنوع، ربطی به دختر لورا پیدا میکنند.
حضور همیشگی او در استخر، اشاره لورا به موهای قرمز و فرفری او وقتی که پایپر از او درباره چهرهاش صحبت کرد و نوشتن کلمه Bird که نام خانوادگی اصلی او بود، تعلیقی بینظیر برای ما به ارمغان میآورند.
دیوارهایی که میلرزند، نورهایی که خاموش و روشن و اشیایی که جابهجا میشوند، همه و همه حکایت از حضور چیزی فراتر از نیروی شیطانی دارند و فیلم در طول 40 دقیقه ابتدایی نوعی آگاهی تاریک که شخصیتها را به مسلخ خود میبرد را از خودش نشان میدهد و تمام چیزها با کلمه “این یک فرقه نیست” در ابتدای فیلم به تعلیق عمیق در میآیند.
در کنار موسیقی متن فوقالعاده فیلم، ضربآهنگ نیز شکلی از “کرونوس وحشت” را رقم میزند. یعنی او را برگردانید زمانی که کش میآید، معلق میشود و در لحظهای خاص فرو میریزد.
زمان در این فیلم، نه خطی و نه پیشبینیپذیر است. 1 ساعت 47 دقیقه در این اثر همچون ضمیر ناخودآگاه، گاه میشتابد و گاه میایستد و در نهایت، قربانیان خود را در هم میشکند.

خشونت در این فیلم بهمانند فیلم قبلی برادران فیلیپو، ابزاری روایی برای نمایش مرز شکنندگی روان انسان است. یکی از اولین صحنههای خشونتآمیز با حضور اولیور، کودک مرموزی که لورا از قبل سرپرستیاش را بر عهده داشته، نمونهای از برخورد سینمایی با بیرحمی بیمنطق است. او که زبانی برای سخن ندارد و در رفتاری شبهحیوانی ظاهر میشود، حامل نوعی خشونت متافیزیکیست.
فیلم بستری پیچیده و در عین حال بهدقت مهندسیشده برای بازی درخشان سالی هاوکینز فراهم کرده است. لورا شخصیتی باهوش دارد که این هوش تاریک بیش از هر جا در تعامل با اندی به چشم میآید.
فیلم بهشکلی بیپروا فضای روانی اندی، از تنهایی گرفته تا احساس گناه و ناکارآمدیاش را کالبدشکافی میکند. در مقابل پایپر بیشتر در حاشیه قرار دارد اما نابیناییاش به مثابه عنصری روایی، کارکردی استعاری مییابد: ناتوانی از دیدن جهان بیرون او را از ترسهای مرئی محافظت میکند اما در عوض، رابطهاش با برادرش عمیقتر و شهودیتر جلوه میکند.
جمعبندی و نمرهدهی
در نگاهی کلیتر، او را برگردانید نه فقط فیلمی ترسناک، بلکه تأملی تاریک و پستمدرن بر مفهوم فقدان، اخلاق و فروپاشی مرزهای واقعیت است. اگر Talk to Me بازنمایی واژگونشدهی بلوغ نوجوانانه و میل به تجربه بود، اینجا با هیولایی مهیبتر مواجهایم—هیولای فقدان که اگر در دستان نادرست قرار گیرد، هر آنچه را در پیرامونش است را میسوزاند.
فیلیپوها با این فیلم نشان میدهند که همچنان به کاوش در ژرفای تاریک روان انسان و مفاهیم فلسفی نظیر رنج، شر و مرگ علاقهمند هستند و شاید همین صداقت در مواجهه با تاریکیست که آثارشان را از سطح وحشت صرف به سطحی دیگر از سینمای تأثیرگذار و اندیشهبرانگیز ارتقا میدهد. او را برگردانید اثری است که نهتنها میترساند، بلکه میاندیشاند و این بالاترین فضیلت در سینمای ژانر وحست محسوب میشود.
وبسایت فیگار به فیلم Bring Her Back نمره 10 از 10 را میدهد.
نظر شما دربارهی مطلب نقد فیلم او را برگردانید چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.