آزی آزبورن که با لقب «شاهزاده تاریکی» شناخته میشد، در تاریخ موسیقی راک و هویمتال ردپایی فراموشنشدنی از خود برجای گذاشت.
جان مایکل “آزی” آزبورن، خواننده، ترانهسرا و چهره تلویزیونی انگلیسی بود که در دهه ۱۹۷۰ به عنوان خواننده اصلی گروه سبک متال بلک سبث به شهرت رسید و لقب شاهزاده تاریکی را به دست آورد.
او در سال ۱۹۶۸ بهعنوان یکی از اعضای بنیانگذار بلک سبث فعالیت خود را آغاز کرد و از نخستین آلبوم این گروه در سال ۱۹۷۰ تا آلبوم Never Say Die! در ۱۹۷۸ وظیفه خوانندگی را بر عهده داشت. بلک سبث با آلبومهای تحسینشدهای مانند Paranoid، Master of Reality و Sabbath Bloody Sabbath تأثیر شگرفی بر شکلگیری موسیقی هویمتال گذاشت.
بیوگرافی آزی آزبورن
آزبورن در سال ۱۹۷۹ به دلیل مشکلات ناشی از مصرف الکل و مواد مخدر از گروه اخراج شد؛ اما با آغاز فعالیت انفرادیاش و انتشار آلبوم Blizzard of Ozz در ۱۹۸۰ موفقیت چشمگیری به دست آورد و در ادامه ۱۳ آلبوم استودیویی منتشر کرد که هفت آلبوم نخست او در آمریکا چندین پلاتین دریافت کردند.
او بارها به گروه بلک سبث بازگشت. از جمله در سال ۱۹۹۷ برای ضبط آخرین آلبوم گروه به نام 13 در ۲۰۱۳ و اجرای تور خداحافظی که در ۲۰۱۷ در شهر زادگاهشان، بیرمنگام، به پایان رسید.
آزی آزبورن در مجموع بیش از ۱۰۰ میلیون آلبوم فروخت و در کنار جوایز و افتخارات گوناگون، در سال ۲۰۰۶ بهعنوان عضو گروه متال بلک سبث و در ۲۰۲۴ بهعنوان هنرمند انفرادی به تالار مشاهیر راک اند رول راه یافت. حضور او در برنامههای تلویزیونی مانند آزبورنها و همکاری با اعضای خانوادهاش، محبوبیتش را در میان نسلهای تازهتر هم تثبیت کرد.
در ۵ ژوئیه ۲۰۲۵، آزی آزبورن به دلیل مشکلات جسمانی، آخرین اجرای زندهاش را در کنسرت «بازگشت به آغاز» برگزار کرد و تنها هفده روز بعد درگذشت؛ اما میراث او در تاریخ موسیقی همچنان زنده خواهد بود.
از کودکی سخت تا آغاز راه
جان مایکل آزبورن در سوم دسامبر ۱۹۴۸ در مارستون گرین متولد شد و دوران کودکیاش را در محله استون بیرمنگام گذراند. مادرش لیلین که پیرو کاتولیک بود اما چندان مذهبی به شمار نمیرفت، در کارخانه لوکاس کار میکرد. پدرش جان توماس آزبورن هم به عنوان ابزارساز در شیفت شب در شرکت جنرال الکتریک فعالیت داشت.
آزبورن در خانوادهای پرجمعیت بزرگ شد. او سه خواهر بزرگتر به نامهای جین، آیریس و گیلیان و دو برادر کوچکتر به نامهای پل و تونی داشت. خانوادهشان در خانهای کوچک و دوخوابه در خیابان لج شماره ۱۴ در استون زندگی میکردند.
او از همان کودکی لقب ازی را گرفت و با مشکل خوانشپریشی در مدرسه دست و پنجه نرم میکرد؛ لهجهاش هم به عنوان یک برومی مردد توصیف میشد.
آزبورن در پانزده سالگی ترک تحصیل کرد و مدتی به کارهایی همچون کارگری ساختمان، کارآموزی لولهکشی، ابزارسازی، تنظیم بوق خودرو در کارخانه و حتی کار در کشتارگاه مشغول شد.
در هفده سالگی به جرم دزدی از یک مغازه لباس دستگیر و محکوم شد؛ اما توانایی پرداخت جریمهاش را نداشت. پدرش هم برای آنکه به او درسی بدهد، از پرداخت جریمه امتناع کرد و همین باعث شد که آزی جوان شش هفته را در زندان وینسون گرین بگذراند.
داستان آزی و بلک سبث

در اواخر سال ۱۹۶۷، گیزر باتلر گروهی به نام Rare Breed را تشکیل داد و آزی آزبورن را به عنوان خواننده دعوت کرد. این گروه تنها دو اجرا داشت و خیلی زود از هم پاشید؛ اما آزبورن و باتلر دوباره با هم همکاری کردند و اینبار در گروهی به نام Polka Tulk Blues که تونی آیومی (گیتاریست) و بیل وارد (درامر) نیز به آنها پیوستند.
این گروه که ابتدا Earth نام داشت، پس از اشتباه در رزرو اجرا به جای گروه دیگری با همین نام، تصمیم گرفت اسمش را عوض کند و در نهایت در آگوست ۱۹۶۹ به بلک سبث تغییر نام داد
بلک سبث متوجه شد که مخاطبان از ترسیدن در کنسرتهایشان لذت میبرند و همین باعث شد سبکی سنگین و تاریک همراه با اشعار تیره را انتخاب کنند.
در زمان ضبط اولین آلبومشان باتلر پس از خواندن یک کتاب درباره علوم غریبه، شبی از خواب بیدار شد و شبحی تاریک را بر لبه تختش دید. او ماجرا را برای آزبورن تعریف کرد و این دو با هم نخستین ترانه تاریکشان به نام Black Sabbath را نوشتند.
اگرچه شرکت ضبط آمریکایی آنها، برادران وارنر سرمایهگذاری زیادی روی آلبوم نکرد؛ اما این اثر بهسرعت با موفقیت روبهرو شد. ریفهای سنگین آیومی، اشعار باتلر، ضربآهنگ تاریک و صدای مرموز آزبورن، بهترین آهنگ های آزی آزبورن را در آلبومهای Black Sabbath و Paranoid تشکیل دادند.
در همان دوران، آزبورن برای نخستینبار با شارون آردن آشنا و بعدها همسرش شد. پس از موفقیت غیرمنتظره آلبوم اول، بلک سبث در حال مذاکره برای مدیریت با پدر شارون، دان آردن بود و شارون هم منشی پدرش بود. آزبورن میگوید که از همان ابتدا جذب او شد، هرچند فکر میکرد شارون او را دیوانه تصور میکند.
تنها پنج ماه بعد از Paranoid، گروه آلبوم Master of Reality را منتشر کرد که در کمتر از دو ماه طلایی شد و بعدها به گواهی پلاتین رسید. اگرچه در زمان انتشار با نقدهای منفی روبهرو شد، سالها بعد مجله رولینگ استون آهنگ های آزی آزبورن در این اثر را در فهرست ۵۰۰ آلبوم برتر تاریخ قرار داد.
در سپتامبر ۱۹۷۲، آلبوم Vol. 4 منتشر شد. با وجود بیتوجهی منتقدان، در کمتر از یک ماه طلایی شد و چهارمین آلبوم متوالی گروه شد که در آمریکا بیش از یک میلیون نسخه فروخت.
نوامبر ۱۹۷۳، Sabbath Bloody Sabbath به بازار آمد و برای اولینبار بازخوردهای مثبتی از رسانههای جریان اصلی گرفت. رولینگ استون این آلبوم را «بسیار جذاب و موفق» توصیف کرد و بعدها آلمیوزیک نیز آن را شاهکاری ضروری برای هر مجموعه هویمتال دانست. این آلبوم پنجمین اثر متوالی بلک سبث بود که در آمریکا پرفروش شد.
در ژوئیه ۱۹۷۵، آلبوم Sabotage عرضه شد و باز هم نقدهای خوبی گرفت. رولینگ استون نوشت:
Sabotage نه تنها بهترین اثر گروه بعد از Paranoid است، بلکه شاید بهترین کارشان باشد.
در سال ۱۹۷۶، آلبوم Technical Ecstasy به انتشار رسید که واکنشهای ضدونقیضی گرفت و برخی منتقدان آن را نشانهای از فروپاشی تدریجی گروه دانستند.
جدایی پرتنش
در اواخر سال ۱۹۷۷ تا اوایل ۱۹۷۸، آزی آزبورن برای مدتی بلک سبث را ترک کرد تا روی پروژه انفرادیاش با نام Blizzard of Ozz کار کند؛ عنوانی که پدرش پیشنهاد داده بود.
سه عضو گروه Necromandus که پیشتر در بیرمنگام بهعنوان گروه پشتیبان بلک سبث اجرا کرده بودند، در استودیو همراه آزبورن شدند و به شکل کوتاهمدت نخستین ترکیب گروه انفرادی او را تشکیل دادند.
با درخواست دیگر اعضای بلک سبث، آزی دوباره به گروه بازگشت. آنها پنج ماه در استودیو Sounds Interchange در تورنتو مشغول ضبط آلبوم بعدی خود، Never Say Die! بودند.
آیومی بعدها درباره آن دوران گفت:
زمان زیادی طول کشید. همه ما درگیر مواد بودیم؛ میرفتیم برای ضبط، ولی آنقدر از خود بیخود میشدیم که باید کار را تعطیل میکردیم. هرکس کار خودش را میکرد، هیچچیز سر جایش نبود. باید میرفتیم میخوابیدیم تا فردا دوباره تلاش کنیم.
در مه ۱۹۷۸، بلک سبث تور Never Say Die! را با گروه ون هیلن بهعنوان برنامه افتتاحیه آغاز کرد. منتقدان اجرای سبث را «خسته و بیانرژی» توصیف کردند و در مقابل از اجرای «جوان و پرشور» ون هیلن که اولین تور جهانیاش را تجربه میکرد، تمجید کردند.
در سال ۱۹۷۹، گروه به استودیو بازگشت اما اختلافات شدیدی شکل گرفت. آزبورن میگفت مدام مجبور بود دوباره و دوباره بخشهای وکال را ضبط کند و آیومی بیپایان در آهنگها دست میبرد.
این کشمکش به اوج رسید و در ۲۷ آوریل ۱۹۷۹، به اصرار آیومی و با تأیید باتلر و وارد، آزبورن از بلک سبث اخراج شد. دلیل رسمی این بود که آزی بهخاطر مصرف زیاد مواد و بیثباتی قابل اعتماد نیست. آزبورن اما ادعا کرد که مصرف الکل و موادش در آن زمان تفاوتی با سایر اعضا نداشته است.
پس از او، گروه از رونی جیمز دیو، خواننده سابق گروه Rainbow دعوت کرد. دیو در مصاحبهای در ۲۱ اوت ۱۹۸۷ گفت:
من هیچوقت آزی آزبورن نبودم و نخواهم بود. او خواننده و ترانهسرای اصلی بود که به شکلگیری و هویت کلاسیک این گروه کمک کرد.
آغاز دوباره آزبورن
پس از جدایی از بلک سبث، آزی آزبورن بعدها یادآوری کرد:
۹۶ هزار پوند بابت سهمم از نام گروه گرفتم و بعد خودم را سه ماه در اتاقی حبس کردم؛. با خودم میگفتم این آخرین مهمونی منه، چون بعدش باید برگردم بیرمنگام و برم سراغ بیمه بیکاری.
با این حال، دان آردن تصمیم گرفت او را به لیبل جت رکوردز جذب کند تا کارهای جدید ضبط کند. برای محافظت از این سرمایهگذاری، دخترش شارون را به لسآنجلس فرستاد تا به هر چیزی که آزی لازم داشت رسیدگی کند.
آردن در ابتدا امیدوار بود آزی دوباره به بلک سبث بازگردد که خودش در آن زمان مدیریتشان را برعهده داشت، و حتی بعدها تلاش کرد آزی را راضی کند نام گروه جدیدش را Son of Sabbath بگذارد.
از اتهام شیطانپرستی تا ماجرای کبوترهای بداقبال
در طول دوران فعالیتش، گروههای مذهبی زیادی آزبورن را متهم میکردند که تأثیری منفی بر نوجوانان دارد و سبک موسیقی او را ترویجکننده شیطانپرستی میدانستند.
پژوهشگری به نام کریستوفر ام. مورمن این حاشیهها را با جنجالهایی که علیه جادوگر معروف، آلیستر کرولی، بهوجود آمده بود، مقایسه کرد. هر دوی آنها بهخاطر رفتارها و ظاهر جنجالیشان از سوی رسانهها و برخی گروههای مذهبی شیطانصفت معرفی شدند.
با وجود این آزبورن که در ترانه آقای کرولی در سال ۱۹۸۰ خودش هم این مقایسه را به بازی گرفته بود، همیشه منکر شیطانپرستی شد و گفته میشود که او عضو کلیسای انگلستان بود و پیش از هر کنسرت دعا میکرد.
در سال ۱۹۸۱ درست پس از امضای اولین قرارداد موسیقی انفرادیاش، آزبورن در دیداری با مدیران شرکت CBS Records در لسآنجلس سر یک کبوتر را با دندان کند.
گفته شد که او در اصل قصد داشت برای نمایش نمادین صلح، چند کبوتر را در هوا رها کند؛ اما به دلیل مستی شدید ناگهان یکی از آنها را گرفت و سرش را کند و بعد سرِ بریده را تف کرد.
وقتی مأموران امنیتی در حال بیرون بردنش بودند، او دوباره کبوتر دیگری را گرفت و همان کار را تکرار کرد. این حرکت جنجالی بعدها بارها دستمایه طنز و به یکی از دلایلی بدل شد که آزبورن را مشهورتر کرد.
میراث پدرخوانده
آزی آزبورن به عنوان یکی از چهرههای نمادین موسیقی هارد راک و از بنیانگذاران سبک هویمتال با گروه بلک سبث شناخته میشود. با این وجود خودش علاقهای به برچسب «متال» نداشت و میگفت هرچند گروهش موسیقی سنگین اجرا میکند؛ اما دیگر گروههایی که متال به حساب میآیند خیلی سنگینتر هستند.
او معتقد بود وقتی در یک سبک خاص طبقهبندی شوی، سخت میشود قطعهای آرامتر یا آکوستیک بسازی یا هر کاری که دلت بخواهد انجام دهی. به گفته خودش «قدیما همهچیز فقط موسیقی راک بود و هنوز هم فقط موسیقی راک است.
فراتر از موسیقی، آزبورن و خانوادهاش با برنامه The Osbournes بهعنوان پیشگام در ژانر تلویزیون واقعنما شناخته میشوند؛ برنامهای که راه را برای موجی از برنامههای متمرکز بر زندگی روزمره سلبریتیها هموار کرد.
افتخارات و جوایز

آزی آزبورن، خواننده و ترانهسرای افسانهای بریتانیایی، در طول دههها فعالیت هنریاش جوایز و افتخارات متعددی را به دست آورده که به شرح زیر هستند:
- ورود به تالار مشاهیر راک اند رول
- بهعنوان عضو گروه Black Sabbath در سال ۲۰۰۶
- به صورت انفرادی در سال ۲۰۲۴
- ورود به تالار مشاهیر موسیقی بریتانیا
- هم به صورت انفرادی و هم با گروه در سال ۲۰۰۵
- ستاره در پیادهرو شهرت هالیوود
- ستاره در پیادهروی مشاهیر بیرمنگام
- جایزه آیکون جهانی از MTV Europe Music Awards
- در سال ۲۰۱۴
- جایزه دستاورد یک عمر فعالیت هنری (Ivor Novello Award)
- در سال ۲۰۱۵ از آکادمی ترانهسرایان و آهنگسازان بریتانیا
بهترین آهنگ های آزی آزبون
بهترین و مشهورترین آهنگهای آزی آزبورن که بسیاری از طرفداران و منتقدان آنها را نمادین میدانند نیز به شرح زیر هستند:
- Crazy Train
- از آلبوم Blizzard of Ozz (1980)؛ یکی از شناختهشدهترین ترکهای سولو آزی با ریفی ماندگار
- Mr. Crowley
- از همان آلبوم؛ با سولوهای افسانهای گیتار و فضایی مرموز که الهامگرفته از شخصیت الیستر کرولی است
- Bark at the Moon
- از آلبومی به همین نام (1983)؛ نمونهای از انرژی خاص و صدای شاخص دهه ۸۰ آزی
- No More Tears
- از آلبومی با همین عنوان (1991)؛ یکی از طولانیترین و حماسیترین قطعات او که در کنسرتها محبوب است
- Mama, I’m Coming Home
- قطعهای احساسی و متفاوت از آزی در همان آلبوم No More Tears؛ یکی از معدود بالادهای کلاسیک او
- Shot in the Dark
- از آلبوم The Ultimate Sin (1986)؛ با ملودی گیرایی که به یکی از آثار پرطرفدار او بدل شد
- Flying High Again
- از آلبوم Diary of a Madman (1981)؛ نمونهای از صدای ناب اوایل دوران سولو
این آهنگها همچنان الهامبخش نسلهای مختلف موزیسینها و علاقهمندان موسیقی هویمتال و هارد راک هستند.
نظر شما دربارهی این هنرمند بزرگ و میراث او چیست؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار در میان بگذارید.