تبلیغات در فیگار

رمزگشایی از پیچیدگی‌های ذهنی کارول در قسمت سوم سریال پلوریبوس

در قسمت سوم سریال پلوریبوس ، کارول به تدریج نحوه عملکرد ذهن جمعی مبتلایان را درمی‌یابد و فرصت‌های جدیدی برای تغییر سرنوشت جهان پیدا می‌کند.

پس از معرفی درگیری اصلی و شخصیت‌های اصلی در دو قسمت نخست، قسمت سوم سریال علمی-تخیلی پلوریبوس داستان کارول را پیش می‌برد و نشان می‌دهد چگونه او کم‌کم به درک ذهن جمعی مبتلایان نزدیک می‌شود.

در پایان قسمت دوم، کارول تقریباً اجازه می‌دهد که همراهش، زوزیا، جدا شود؛ اما در آخرین لحظه تصمیم می‌گیرد او را نزد خود نگه دارد. در آغاز قسمت سوم، کارول و زوزیا به خانه بازمی‌گردند و کارول سعی می‌کند با یک فرد ایمن از پاراگوئه تماس بگیرد، اما این تلاش نیز با شکست مواجه می‌شود و تعامل آن‌ها نتیجه دلخواه کارول را ندارد.

در پایان قسمت سوم، زوزیا کارول را از آسیب رساندن به خود با یک نارنجک نجات می‌دهد. این لحظه باعث می‌شود کارول بینش‌های مهمی درباره مبتلایان کسب کند. پیش از آغاز تیتراژ، کارول با یکی از افراد مبتلا که نقش کارگر زنبور را دارد، سوالات جذابی مطرح می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که می‌تواند پیش از آنکه دیر شود، نقشی مهم در نجات جهان ایفا کند.

چرا کارول س,ال بمب اتم را از کارگر زنبور می‌پرسد؟

قسمت سوم سریال پلوریبوس
قسمت سوم سریال پلوریبوس

در حالی که کارول منتظر خبر وضعیت زوزیا در بیمارستان است، با فرد دیگری از مبتلایان صحبت می‌کند. وقتی این فرد سعی دارد او را آرام کند، کارول کنجکاوانه می‌پرسد آیا حاضرند دوباره نارنجکی به او بدهند. بدون تردید، آن‌ها می‌پذیرند. این تعامل باعث می‌شود کارول متوجه شود افرادی که به ذهن جمعی متصل هستند، گفتن «نه» برایشان دشوار است. آن‌ها مخالفت را نوعی نافرمانی و تخطی از برنامه کاری جمعی خود می‌بینند.

برای آزمایش محدودیت‌های برنامه‌ریزی ذهن جمعی، کارول حتی از آن‌ها می‌پرسد آیا حاضرند بمب اتم به او بدهند یا خیر. در ابتدا آن‌ها مردد هستند و سعی می‌کنند او را متقاعد کنند درباره عواقب استفاده از سلاح هسته‌ای فکر کند؛ اما وقتی کارول پاسخ ساده «بله» یا «خیر» را طلب می‌کند، برنامه ذهنی آن‌ها باعث می‌شود «بله» بگویند. این لحظه می‌تواند نقطه عطفی در داستان کارول باشد، زیرا او درمی‌یابد ذهن جمعی بسیار موافق است.

با احتیاط حرکت کردن، کارول می‌تواند از این وضعیت برای هدایت مبتلایان و یافتن درمان برای آلودگی خوشبختی استفاده کند. پیش از آنکه آن‌ها بتوانند او را شبیه خود کنند، کارول شانس دارد جهان را نجات دهد. این ویژگی، کارول را برای مبتلایان به شخصیتی خطرناک تبدیل می‌کند و ابزاری برای تهدید آن‌ها و وادار کردنشان به همکاری فراهم می‌آورد.

چرا زوزیا کارول را در قسمت سوم سریال پلوریبوس از نارنجک نجات می‌دهد

زوزیا در قسمت سوم قسمت سوم سریال Pluribus ، جدیت شوخ‌طبعی کارول را بیش از حد جدی می‌گیرد و نارنجکی واقعی به او می‌دهد. کارول که کمی مست شده است، با نارنجک بازی و فکر می‌کند واقعی نیست. هنگامی که پین نارنجک را بیرون می‌آورد، قاشق پرتاب می‌شود و زوزیا سریع واکنش نشان می‌دهد و آن را از او و کارول دور می‌کند. در این لحظه، زوزیا به شدت آسیب می‌بیند که فداکاری و نوع‌دوستی مبتلایان را برجسته می‌کند.

با این وجود این عمل تا حدی نوعی خودمحافظتی هم محسوب می‌شود. پس از آخرالزمان خوشبختی، تمام انسان‌ها خود را یک کل می‌بینند و مرگ غیرضروری هر فرد می‌تواند به کل جمع آسیب برساند. زوزیا با پرتاب نارنجک به دور از خود و کارول، تلاش می‌کند هم جان خود و هم دیگران را حفظ کند. این فداکاری، کارول را به تفکر وامی‌دارد که آیا مبتلایان با فداکاری‌شان بیشتر انسان هستند یا خیر.

چرا کارول می‌خواهد ذهن جمعی همه چیز درباره هلن را فراموش کند

قسمت سوم سریال پلوریبوس
قسمت سوم سریال پلوریبوس

کارول هنوز مرگ هلن را سوگواری می‌کند. اگر هلن زنده بود و بخشی از ذهن جمعی شده بود، شاید کارول کمی با واقعیت جدید کنار می‌آمد؛ اما چون هلن زنده نیست، کارول از اینکه ذهن جمعی سعی می‌کند با استفاده از خاطرات او را زنده نگه دارد، خشمگین است. حس فردیت کارول به شدت به رابطه‌اش با هلن وابسته است. فلش‌بک آغاز قسمت سوم سریال پلوریبوس نشان می‌دهد که حضور هلن باعث می‌شد کارول احساس انسانیت و آسیب‌پذیری کند.

کارول می‌خواهد مبتلایان هرگونه دانشی از رابطه او با هلن را نادیده بگیرند و جای خالی مرگ هلن را پر نکنند. او می‌خواهد به صورت فردی، همه چیز درباره رابطه ویژه‌اش با هلن را حفظ کند و سوگ خود را شخصی تجربه کند. این انتخاب می‌تواند مسیر او را به سمت انزوا و ناراحتی بیشتر یا پذیرش کار ذهن جمعی و از دست دادن بخشی از حس انسانیتش سوق دهد.

چرا ذهن جمعی کارول را تنها نمی‌گذارد

برخی بینندگان حدس زده‌اند که مبتلایان ممکن است علیه کارول توطئه کنند و نقشه‌ای شوم داشته باشند؛ اما اگر آن‌ها واقعاً توانایی انجام کارهای شرورانه را داشتند، تاکنون به کارول آسیب رسانده یا او را کشته بودند. مبتلایان به نظر می‌رسد همان‌طور که ادعا می‌کنند، از نظر اخلاقی درستکار هستند و واقعاً به کارول اهمیت می‌دهند.

از آنجا که ذهن جمعی خاطرات همه انسان‌ها را در بر دارد، عشق هلن به کارول نیز حفظ می‌شود. این می‌تواند دلیلی دیگر برای حمایت ذهن جمعی از او باشد. به‌طور ساده، همه مبتلایان برنامه‌ریزی شده‌اند تا حس همبستگی داشته باشند و مرزهای فردی که هلن ایجاد کرده را به رسمیت بشناسند.

چرا ساکن ایمن پاراگوئه با کارول صحبت نمی‌کند

قسمت سوم سریال پلوریبوس

کارول تلاش می‌کند با مرد ایمن پاراگوئه تماس بگیرد، کسی که از تمام ارتباط با مبتلایان اجتناب کرده است. او فکر می‌کند این فرد، به دلیل وضعیت ویژه‌اش، دلیل مخالفت کارول با تغییرات جهانی را درک خواهد کرد. اما این مرد به طور مکرر تماس‌ها را قطع می‌کند و حتی توهین می‌کند. کارول صبر خود را از دست می‌دهد و یک بار آخر به او پاسخ تند می‌دهد.

به نظر می‌رسد کارول فرض نمی‌کند که این مرد ممکن است او را جزو مبتلایان تصور کرده باشد. دریافت چندین تماس از طرف مبتلایان ممکن است برای او آزاردهنده بوده باشد و باعث واکنش خشن او شده باشد. نکته جالب این است که پاسخ نهایی کارول شاید باعث شود مرد متوجه شود که کارول نیز یک «بازمانده» است و امکان دارد در قسمت‌های بعدی با او تعامل برقرار شود.

قسمت سوم سریال پلوریبوس با پیشرفت تدریجی کارول در درک ذهن جمعی و بررسی محدودیت‌های آن، فرصت‌ها و خطرات تازه‌ای را برای او و جهان پیرامونش خلق می‌کند. این قسمت، تعاملات پیچیده کارول با زوزیا، بازماندگان و مبتلایان را به شکلی دقیق نشان می‌دهد و پایه‌ای برای تحولات آینده داستان فراهم می‌کند.

نظر شما درباره‌ی قسمت سوم سریال پلوریبوس چیست؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار در میان بگذارید.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *