نقد قسمت اول فصل هشتم سریال ریک و مورتی با عنوان Summer of All Fears، تصویری فلسفی از خشم، هویت و مسئولیت را در دل شوخیهای تلخ انیمیشن میکاود.
فصل هشتم ریک و مورتی که یکی از بهترین انیمیشن های سریالی 2025 است که با اپیزودی آغاز میشود که نامی استعاری و تهدیدانه بر خود دارد. از همان لحظهی نخست، آشکار است که با قسمتی صرفاً سرگرمکننده طرف نیستیم، بلکه با فصلی که قرار است زخمهای کهنه را نبش قبر کند، هویتهای پنهان را در آینه خشونت و شوخی بازتاب دهد و از همه مهمتر، از هر شخصیت بخواهد که بیبهانه با خود روبهرو شود.
نقد قسمت اول فصل هشتم سریال ریک و مورتی

در این قسمت، سامر، خواهر مورتی، بیش از همیشه در مرکز روایت قرار گرفته است. او که همواره در سایه ماجراجوییهای مردانهی ریک و مورتی قرار داشت، حالا در موقعیتی تازه و بیسابقه به تصویر کشیده میشود. دختری نوجوان در لبهی خشم، با آرزوی تسلط بر زندگیای که همگان آن را از او دریغ داشتهاند.
خشمی که در نگاه اول شخصی مینماید؛ اما در سیر روایی اپیزود، بدل به خشم نسلی و هستیشناختی میشود. در مدرسه، جامعه و حتی در خانوادهاش، سامر با نظامهایی روبهروست که یا او را نادیده میگیرند یا کنترل میکنند. پس، فروپاشیاش نه تصادفی، بلکه اجتنابناپذیر است.
ریک: مردی بیدشمن، اما نه بیمسئولیت
با مرگ ریک پرایم در فصل پیشین، به نظر میرسید که ریک بالاخره به هدف نهاییاش رسیده باشد؛ اما درست همانطور که دن هارمون گفته، رسیدن به پایان کینه، آغاز بحران معناست.
ریک بدون دشمنِ تعریفشده، بدون هدفی برای فرافکنی خشونت و زخم، ناگهان با خلأ روبهرو شده است؛ خلأیی که مجبورش میکند نه فقط به روابط، بلکه به خود، با دقت بنگرد. او دیگر نمیتواند ادعا کند که خانوادهاش برایش بیاهمیتاند. دیگر خبری از آن بیتفاوتی مألوف نیست؛ حالا او باید در نقش پدربزرگ، پدر و شاید حتی مرشد، نقشی واقعی و مسئولانه بازی کند.
مورتی: کودکِ بیبهانه، مردی در آستانهی خودآگاهی

در این مسیر، مورتی نیز با وضعیت تازهای روبهروست. برای سالها، نقش مورتی در جهان سریال، همواره زیر سایهی قدرت ریک تعریف میشد؛ اما با نبود ریک پرایم و کمرنگ شدن سلطهی پدربزرگ، او حالا با انتخابی بنیادی مواجه است.
آیا هنوز هم میتواند خود را قربانی ماجراجوییهای دیگران بداند، یا باید نقش خود در ویرانیهای گذشته را بپذیرد؟ این دگردیسی، هرچند در این قسمت تنها اشارهای ظریف به آن شده، پتانسیلی عظیم برای فصل آینده ایجاد میکند.
خانوادهی اسمیت در عصر بیدشمن
همانطور که اسکات ماردِر اشاره کرده، خانواده اسمیت حالا در جهانی زندگی میکند که دشمنِ بیرونیاش از میان رفته است و این، شاید بزرگترین کابوس هر خانوادهی داستانی باشد. در این اپیزود، اگرچه تمرکز اصلی بر سامر و ریک است، اما سایه این فقدان دشمن، بر همهی اعضای خانواده سنگینی میکند.
جری و بث دیگر نمیتوانند همدیگر را مسئول نارضایتیهایشان بدانند؛ بث فضایی با هویتی که هنوز تثبیت نشده، در برزخی روانی معلق مانده است. همهی اینها، در پسزمینهای از طنز و انفجارهای بصری، حکایت از بحرانی فلسفی دارند: اگر دشمنی نیست، پس چه کسی مسبب رنج است و اگر پاسخ «خودمان» باشد، آیا میتوانیم آن را تاب آوریم؟
نقد فرمی: زیباییشناسی آشوب

از نظر بصری و کارگردانی، اپیزود اول فصل هشتم، با انرژی و دقتی مثالزدنی اجرا شده است. کارگردان با بهرهگیری از ریتمی پرشتاب، اما هوشمندانه، جهان درونی سامر را با جهان بیرونی همراستا میکند.
خشم او در تدوین تند، حرکتهای دوربین لرزان و فضاسازی مدرسه و خانه تجلی یافته است. فیلمنامه نیز با دوز مناسبی از طنز تلخ، این بحران هویتی را در لایهای از طنز سیاه پوشانده که هم مخاطب را میخنداند و هم میترساند.
فصل 8؛ تفکری بر جهان خودمحوری
همانطور که پیش از این در نقد قسمت اول فصل هشتم سریال ریک و مورتی اشاره کردیم، خانواده اسمیت بار دیگر با ماجراجوییهای چندجهانی و عجیب خود بازگشتهاند و فصل هشتم ریک و مورتی با طعنهای سنگین به مفاهیم واقعیت، کنترل و سیاست جهانی آغاز میشود.
قسمت اول این فصل ترکیبی است از دیوانگیهای تایملاینهای موازی و اضطراب هستیشناسانه که با طنزی نیشدار، نیشی نیز به سیاستهای خارجی قدرتهای بزرگ، بهویژه ایالات متحده آمریکا میزند. آغاز قدرتمند و چشمگیر فصل، نوید بخش ماجراجوییهایی جدید با همان هوشمندی و طنز نیشدار گذشته است.
نقد روایی قسمت اول فصل هشتم
ماجرا از جایی شروع میشود که ریک، خسته و عصبانی از بیتفاوتی سامر و مورتی نسبت به مسأله سادهای مثل شارژر تلفن همراه، تصمیم میگیرد به سبک خاص خودش آنها را ادب کند. نتیجه؟ فرستادن هر دوی آنها به درون یک ماشین شبیهسازی، جایی که مسئلهی شارژرها به بحران جهانی تبدیل شده و شوخی بردار نیست.
در این واقعیت مصنوعی، سامر و مورتی از یکدیگر جدا میشوند و مسیر زندگیشان شکلی کاملاً متفاوت به خود میگیرد. مورتی، پس از دستگیری به جرم سرقت، سالها در زندان میماند، مهارتهایی کسب میکند و پس از آزادی در تلاش برای بازسازی زندگیاش، به آتشنشانی میپیوندد.
در این مسیر، با شخصی به نام CJ آشنا میشود و دوستی نزدیکی بینشان شکل میگیرد. در سوی دیگر، سامر در تحصیل و کار پیشرفت میکند و به مدیرعامل یک شرکت بزرگ فناوری تبدیل میشود، کسی که مأموریتش حل بحران جهانی شارژ است.
زمانی که تروریستی با نام اسامه بن شارژِن یک شارژر را در برنامهای زنده اعدام میکند، مورتی به همراه دوستانش به جنگی تحت عنوان «جنگ رهاییبخش شارژ» اعزام میشوند.
این جنگی خونین است که تنها بازماندهاش، مورتی، با روحی زخمی و مملو از احساس گناه بازمیگردد. پس از کشتن بن شارژِن، او به گوشهای از جنگل پناه میبرد و زندگیای منزوی با چند سگ برای خود میسازد.
در همین حین، سامر موفق میشود فناوری شارژ بیسیم جهانی را توسعه دهد و تصمیم میگیرد قبل از اجرای پروژه، با برادرش دیدار کند. این دیدار کلیدی است؛ زیرا آزاد شدن از شبیهسازی، با آغاز این تکنولوژی ممکن خواهد شد.
اما خروج از ماتریکس، به معنای پایان رنج نخواهد بود. مورتی دچار اختلال شدید روانی ناشی از جنگ و تنهاییاش است، در حالی که سامر حالا ذهنیتی دارد متعلق به زنی میانسال که پر است از توصیههای خودشناسی و آزادی فردی.
سامر که دیگر نمیتواند خود را با زندگی نوجوانانه در مدرسه وفق دهد، تصمیم میگیرد به مادرش، بث، معنای واقعی بلوغ و رهایی را یاد بدهد؛ تصمیمی که به درگیریای میان آن دو ختم میشود و سامر با سرقت ماشین، خانه را ترک میکند.
در این میان، مورتی نیز اقدام عجیبی انجام میدهد: او با ساختن یک کامیون زرهی مخصوص، ریک را فریب داده و خودش را جای او در نقش شکنجهگر درون ماتریکس قرار میدهد؛ نوعی انتقام شخصی که البته نتیجهاش چندان هم جهانی نیست. سپس با همان کامیون به سمت یک نیروگاه هستهای حرکت میکند تا با ایجاد فاجعهای بزرگ، شبکههای تلفن همراه را برای همیشه از کار بیندازد.
جمعبندی: آغاز یک جستجوی وجودی

قسمت ابتدایی نه فقط آغاز فصلی جدید، بلکه آغاز پرسشی تازه در جهان ریک و مورتی است. پرسشی دربارهی معنا، دربارهی گناه، دربارهی مسئولیت.
شخصیتها دیگر نمیتوانند پشت طنز و بیمسئولیتی پنهان شوند. اگرچه در ظاهر، همچنان سفینهها منفجر میشوند و بیگانگان حمله میکنند، اما نبرد اصلی، درونِ آدمها جریان دارد و این، همانجاست که ریک و مورتی بدل به اثری فراتر از انیمیشن میشود: یک تراژدی مدرن در لباس طنز، که میکوشد با همهی طعنهاش، از رنجی واقعی سخن بگوید.