در نقد فصل سوم سریال بازی مرکب به بررسی واپسین نبردهای مرگبار، خیانتها و پیامهای انسانی نهفته در این فصل پایانی میپردازیم.
سومین و آخرین فصل از سریال مهیج و بقامحور کرهای بازی مرکب (Squid Game)، ساخته نویسنده و تهیهکننده سرشناس کرهای هوانگ دونگ-هیوک، در تاریخ 27 ژوئن 2025 (6 تیر 1404) از نتفلیکس منتشر شد.
نقد فصل سوم سریال بازی مرکب

در این فصل که با عنوان Squid Game 3 شناخته میشود، بازیگران سرشناسی همچون لی جونگ-جائه، لی بیونگ-هون، وی ها-جون، ایم شی-وان، پارک سونگ-هون و پارک گیو-یونگ حضور دارند.
روایت داستان همچنان بر تلاش برای بقا متمرکز است؛ جایی که سونگ گی-هون و بازماندگان، وارد بازیهایی مرگبارتر و روانفرساتر از گذشته میشوند. در سوی دیگر، جون-هو در ادامهی جستجوی خود برای یافتن جزیره، از خیانتی در دل نزدیکانش بیخبر است.
نقد فصل سوم سریال بازی مرکب از نگاه منتقدان بازخوردی عمدتاً مثبت داشته است. طبق دادههای راتن تومیوز، 81% از 41 نقد منتشرشده، این فصل را اثری موفق توصیف کردهاند که هرچند گام در مسیر آشنا میگذارد؛ اما خشونت، استعارهها و مضامین انسانی آن را با شدت بیشتری بر مخاطب تحمیل میکند. متاکریتیک نیز با امتیاز 66 از 100، بازخوردی “نسبتاً مطلوب” برای آن ثبت کرده است.
نشریه TIME نیز با ستایش از بازگشت سریال به “اوج خشونت دراماتیک”، در نقد فصل سوم سریال Squid Game عمق عاطفی شخصیتها و مضمونهای اجتماعی ـ اخلاقی آن را تحسین کرده و آن را روایتی میداند که تا مغز استخوان نفوذ میکند.
بازگشت به میدان مرگ
در سومین و آخرین فصل از سریال محبوب کرهای بازی مرکب (Squid Game)، ماجرا به ایستگاهی میرسد که هم اجتنابناپذیر و هم تا اندازهای کمرمق است؛ درحالیکه شور اولیه فصل نخست همچنان در خاطرهها زنده است، فصل سوم بیش از آنکه ما را با جهانی تازه مواجه کند، بازتابی تکاندهنده اما تکراری از ایدههای پیشین محسوب میشود.
این فصل، همچون گذشته، بر محور شخصیت اصلی، سئونگ گی-هون با بازی لی جونگ-جه میچرخد. قهرمانی شکستخوردهای که حالا دیگر نه به امید رهایی، بلکه برای افشای ذات ظلمانی بازیها به درون آن بازمیگردد؛ بازگشتی پر از زخمهای کهنه و ایمانهایی در آستانهی فروپاشی.
نیت او این است که نشان دهد انسانها، حتی در سیاهترین لحظات، میتوانند خوب باشند؛ اما ماشین دراماتیک فصل سوم، به گونهای بیرحمانه، بر خلاف این امید حرکت میکند. در جهانی فاقد اخلاق، انسان گرگ نیست، بلکه مخلوقی صرفاً خودپرست و گمگشته است.
فصل سوم به طرز آگاهانهای در مواجهه با خوشبینی انسانی گی-هون، حجمی هولناک از شر را به صحنه میآورد. شخصیتهایی که در فصل اول فاقد واجد جنبههایی انسانی بودند، اکنون جای خود را به موجوداتی دیوانهوار، خونریز و بیرحم دادهاند. شخصیتهایی که انگار نه در طلب نجات، بلکه در سودای فرو رفتن در عمق تباهی به میدان آمدهاند.
تنها روزنههای امید، شخصیتهایی همچون هیون-جو (بازیکن ترنس)، جون-هی باردار، و زوج مادر و پسر، گوم-جا و یونگ-سیک هستند؛ اما حتی آنها نیز در برابر طوفان ناهنجاریهای این فصل، تنها بارقههایی زودگذر مینمایند.
در سوی دیگر، پلیس سقوطکرده، جون-هو (وی ها-جون) که برادر مفقودالاثر «فرانتمن» است، همچنان بهدنبال جزیرهای مرموز میگردد؛ سرزمینی که انگار در مرز واقعیت و خیال سیر میکند.
این خط داستانی همچون فصل پیشین، فاقد کشش است و بیش از آنکه بسطی روایی باشد، بهانهای برای پرکردن خلأهای ساختاری سریال است. با این وجود در واپسین دقایق و در دو قسمت پایانی، پیوندهایی معنادار با خط اصلی برقرار میکند؛ هرچند نه آنچنان که بتواند بار کمرمقی کلی روایت را بر دوش کشد.

از منظر زیباییشناسی، فصل سوم همچنان واجد لحظاتی خیرهکننده است. طراحی صحنهها، بازیهای مرگبار جدید – از جمله طناببازیای که میان دو ربات غولپیکر انجام میشود – و حتی دیالوگهایی مملو از تمثیل و ایهام، ما را در فضایی مهآلود میان کابوس و نقد اجتماعی معلق نگاه میدارند؛ اما در نهایت مضمون اصلی همان است که از ابتدا در بطن اثر جا وجود داشت.
در جهان سرمایهداری افسارگسیخته، انسان بیش از آنکه قربانی سیستم باشد، خود به جزئی از آن تبدیل میشود.
این درونمایه که در فصل نخست بهشکلی تراژیک اما پرطنین بیان شده بود، اکنون در قالبی ناامیدکنندهتر بازمیگردد. اگر فصل اول از چرایی سقوط انسان میپرسید، فصل سوم میگوید سقوط پایان ندارد؛ چون سقوط نه حادثهای ناگهانی، بلکه فرایندی تدریجی و درونیست.
خالق اثر، هوانگ دونگ-هیوک، پیشتر اذعان کرده بود که تمایلی به ادامه بازی مرکب نداشته و تنها تحت فشار موفقیت مالی نتفلیکس به آن تن داده است.
این بیمیلی هرچند به شکل مستقیم در اثر دیده نمیشود، اما لابهلای صحنهها و دیالوگها میتوان ردی از آن یافت؛ انگار خالق اثر نیز همانند شخصیتهای داستانش در حال انجام بازیای بود که انتخابش نکرده است.
پایانی ناامیدکنندهتر
در فصل سوم و پایانی سریال بازی مرکب، نه تنها امیدی برای رستگاری باقی نمانده، بلکه حتی توهم نجات نیز بهنرمی فروپاشیده است. شرکتکنندگان در حالی از دل مرگ و خیانت عبور میکنند که بیرون از این دوزخ، نیروهایی همچنان در جستوجوی منشأ این ماشین مرگ هستند.
اما آنچه ما با آن مواجهایم، نه پایانی درخور، بلکه سایهای رنگباخته از گذشتهای درخشان است. در جایی که فصل نخست با تلفیق خشونت عریان و تأملات اجتماعی، بدل به پدیدهای جهانی شد، فصل دوم نتوانست بار آن میراث را به دوش بکشد.
در نهایت ناامیدی میکوشد تا از همان خاکسترهای پیشین شعلهای دیگر بیفروزد؛ اما آتشی که در دل آن زبانه میکشد، دیگر نه روشنگر است و نه گرمابخش و تنها میسوزاند.
داستان با پایان شورش گی-هون آغاز میشود. او انسانی است که در مواجهه با بیعدالتی مطلق، دیگر رمقی برای فریاد هم ندارد. شرکتکنندگان مانند گذشته، در برهوتی از انتخابهای ساختگی، به بازی ادامه میدهند.
فصل سوم بار دیگر به سراغ مضمون آشنای خود میرود: انتقاد از نظم ناعادلانه سرمایهداری؛ اما اینبار، با تمرکزی خاص بر دموکراسیهای صوری، آنجا که رأیگیری به ابزاری برای توجیه خشونت بدل میشود.
شرکتکنندگان پس از هر رأیگیری، با خونسردی مطلع میشوند:
مطابق با رأی آزاد و دموکراتیک شما، بازی فردا ادامه مییابد.
اما چه آزادیای در انتخابی وجود دارد که چارچوب آن را اقلیتی مرموز، مسلح و بینام تعیین کردهاند؟
در صحنهای تلخ، یکی از بازیکنان به دیگری میگوید:
ببخشید؛ ولی مجبوریم تو رو قربانی کنیم چون همه رأی دادند.
این معنی دموکراسی در جهان بازی مرکب است.
اما آیا این ظرافتهای تماتیک کافیاند؟ متأسفانه خیر. مسیر فصل سوم طولانی، دردناک و در اغلب لحظات، فاقد آن عمقی است که بتواند ذهن و دل را همزمان درگیر کند. اگر در فصل نخست خشونت در تعادل با همدلی بود، اکنون تنها درد و شکنجهای باقی مانده که معنای آن رنگ باخته است.
جمعبندی و نمرهدهی

در پایان نقد فصل سوم سریال بازی مرکب باید بگوییم که، اگرچه فصل سوم بازی مرکب لحظاتی دارد که همچنان تماشاگر را میخکوب میکند – از جمله صحنهی پایانی که بیتردید بحثبرانگیز خواهد شد – اما این پرسش باقی میماند که آیا این فصل واقعاً ضرورتی داشت؟ آیا روایت انسان در چنگال سرمایهداری، پس از فصل نخست، به تکرار دچار نشده است؟
پاسخ روشن نیست. شاید در جهانی که همهچیز – حتی اعتراض – تبدیل به کالا میشود، تکرار نیز بخشی از منطق سرمایه است. شاید بازی مرکب از ابتدا نیز نه افشاگری، که بازنمایی همین چرخه بوده است.
وبسایت فیگار به فصل سوم سریال اسکوئید گیم نمره 4 از 10 را میدهد.
نظر شما دربارهی مطلب نقد فصل سوم سریال بازی مرکب چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.