در نقد فیلم سوپرمن به سراغ نخستین فیلم دنیای جدید DC میرویم؛ روایتی تازه از قهرمانی قدیمی که با نگاهی مدرن بازآفرینی شده است.
فیلم سوپرمن محصول سال ۲۰۲۵ آمریکا، یک اثر ابرقهرمانی است که بر اساس شخصیت مشهور کمیکهای دیسی ساخته شده است. جیمز گان نویسندگی و کارگردانی این فیلم را بر عهده داشته و این اثر به عنوان نخستین فیلم از دنیای سینمایی جدید DC (DCU) و در عین حال، بازآفرینیای برای مجموعه فیلمهای سوپرمن محسوب میشود.
بازی دیوید کورنسوت در نقش کلارک کنت / سوپرمن در کنار بازیگرانی همچون ریچل برازناهان، نیکلاس هولت، ایدی گاثگی، آنتونی کریگن، نیتن فیلیون و ایزابلا مرسد بر جذابیت این فیلم افزوده است.
نقد فیلم سوپرمن

داستان از جایی آغاز میشود که سوپرمن در جریان یک درگیری بینالمللی که توسط میلیاردر مشهور، لکس لوتر (با بازی نیکلاس هولت) طراحی شده، دخالت میکند؛ اما این تصمیم پیامدهای پیشبینینشدهای به همراه دارد و او برای بازپسگیری حمایت افکار عمومی، ناچار میشود با همکاران خبرنگار و ابرقهرمانش همراه شود.
نگاهی به ساخت فیلم Superman

روند ساخت این اثر مسیری پر فراز و نشیب داشته است. در ابتدا در اکتبر 2014، ساخت دنبالهای برای فیلم مرد پولادی کلید خورد و قرار بود هنری کویل بار دیگر در نقش سوپرمن بازی کند؛ اما پس از مشکلات تولید فیلم لیگ عدالت این پروژه تا سال 2020 عملاً متوقف شد.
جیمز گان در سال 2022 کار روی فیلم جدید سوپرمن را آغاز کرد و در اکتبر همان سال بهعنوان یکی از دو مدیرعامل DC Studios به همراه پیتر سفران انتخاب شد.
در زمستان همان سال به صورت عمومی اعلام شد که گان مشغول نگارش فیلم است. در ماه بعد عنوان سوپرمن: میراث برای فیلم اعلام و در فروردین 2023 تأیید شد که خود گان کارگردانی را هم بر عهده خواهد داشت.
دیوید کورنسوت و ریچل برازناهان در ژوئن همان سال به عنوان بازیگران اصلی انتخاب شدند. در پایان فوریه ۲۰۲۴، زیرعنوان «میراث» از نام فیلم حذف و فیلمبرداری در سوالبارد نروژ آغاز شد.
ادامه تولید در استودیوی تریلیث آتلانتا در ایالت جورجیا و همچنین در لوکیشنهایی در ایالتهای جورجیا و اوهایو دنبال شد و نهایتاً در ژوئیه به پایان رسید.
نقد فیلم Superman از نگاه منتقدان و مردم

فیلم پس از اکران بازخورد نسبتاً مثبتی از منتقدان دریافت کرد و در سایت راتن تومیتوز، 83% از 421 نقد ثبتشده مثبت بودند. جمعبندی این سایت در نقد فیلم جدید سوپرمن چنین بود:
این سوپرمن با موفقیت دنیایی پویا و تازه خلق میکند و در عین حال قلب بزرگ و تپنده قهرمانش را در مرکز توجه نگه میدارد؛ مردی از فردا که در زمانهی امروز زمینگیر و ملموس است
سایت متاکریتیک با استفاده از میانگین وزنی، امتیاز 68 از 100 را بر اساس 58 نقد به فیلم اختصاص داد که نشاندهنده نقدهای «عموماً مثبت» است.
بازخوردهای مثبت بیشتر روی نگاه رنگارنگ، سرزنده و صادقانهی گان و همچنین بازیهای کورنسوت و برازناهان تمرکز داشتند؛ در حالی که برخی نقدهای منفی، فیلم را شلوغ و پرهیاهو توصیف کردند.
تماشاگرانی که در نظرسنجی CinemaScore شرکت کردند، به فیلم نمرهی «A−» در مقیاس A+ تا F دادند که معادل همان امتیازی است که «مرد پولادی» هم دریافت کرده بود. در نظرسنجی PostTrak نیز 86% از مخاطبان نظر مثبت داشتند و 74% گفتهاند که این فیلم را حتماً به دیگران پیشنهاد خواهند کرد.
نقد فیلم جدید سوپرمن

نخستین واژهای که سوپرمن در بازآفرینی پرهیجان جیمز گان از این فرنچایز دیرینه کمیکبوکی بر زبان میآورد، واژه «Golly» است. البته اگر از نالههای مبهمی که در ابتدای فیلم و زمانی که مرد پولادین شکستخورده و خونآلود در برفهای اطراف پناهگاه قطبیاش افتاده صرفنظر کنیم.
همین واژه ساده از همان ابتدا نشان میدهد که تفاوت اصلی این سوپرمن با اغلب نسخههای قرن بیستویکمیاش چیست. سوپرمنی که کورنسوت خلق میکند، صادق و پسرانهتر است. بهجای آنکه مانند نسخه زک اسنایدر در Man of Steel یک بیگانه افسرده باشد که بر فراز زمین پرسه میزند و جایی در آن ندارد، این سوپرمن کاملاً زمینیست؛ انسانی ناقص که اشتباه میکند و برای جبران میکوشد.
جیمز گان پیشتر هم در مصاحبهای گفته بود که دیگر دوست ندارد سقوط سوپرمن و مرگ پدر و مادر بتمن را در فیلمهای دیسی ببیند، در این اثر چشمه اول خود را نشان داد.
گان قبلاً هم با مجموعه نگهبانان کهکشان روحی تازه در ژانر ابرقهرمانی دمیده بود و اینبار به لحن خوشبینانه و کودکپسند سوپرمن ریچارد دانر (۱۹۷۸) و دنبالهاش در ۱۹۸۰ بازمیگردد؛ اما برخلاف برایان سینگر در Superman Return، این ادای دین حالتی سنگین و بیش از حد تقدیسشده ندارد. این فیلم دو ساعته، تواضع کارکردی اصلاحگرانه در برابر تورم و جدیت بیش از اندازه فیلمهای کمیکبوکی اخیر پیدا میکند.
نکته هوشمندانه فیلمنامه، پرهیز از روایت پر زحمت یک داستان خاستگاه (Origin Story) جدید است. مجموعهای از مونولوگهای هوشمند و طنزآلود در این فیلم وجود دارد که مخاطب را بهسرعت در بستر زمان فیلم قرار میدهد.
در جهانسازیِ گان، وجود فراموشنشدنی «متاهیومنها» (فراانسانها) امری روزمره و پذیرفتهشده است. در یک صحنه جالب، دو شخصیت در آپارتمانی بلند با فنجانهای هاتچاکلت خود گپ میزنند، درحالیکه پشت پنجره موجودی فضایی توسط متاهیومنها دفع میشود و این رویداد برایشان چندان عجیب نیست.

سوپرمن پس از درمان جراحاتش توسط رباتهای وفادارش در دژ تنهایی یخی، به زندگی پنهانیاش در قالب کلارک کنت، خبرنگار روزنامهی دیلی پلنت متروپولیس، بازمیگردد.
در خط زمانی تعریفشده، رابطه عاشقانهاش با لوییس لین (با بازی درخشان ریچل برازناهان) به مرحلهای رسیده که او هویت واقعیاش را برای او آشکار کرده است.
این انتخاب جسورانه داستانی، تعلیق «آیا او میفهمد؟» را که 20 سال است در تمام فیلمهای ابرقهرمانی وجود داشته از بین میبرد و امری هوشمندانه است؛ چراکه شخصیتها را دقیقاً در نقطهای ملاقات میکنیم که صمیمیتشان عمق بیشتری دارد.
گفتگوهای دو نفرهشان دربارهی اخلاق حرفهای خبرنگاری، زمانی که کلارک میخواهد مصاحبهی انحصاری با سوپرمنِ درون خودش منتشر کند، از بهترین لحظات دیالوگنویسی فیلم محسوب میشود و همچنین تلاش لوییس برای مصاحبه با قهرمان خجالتیاش، لحنی انسانی و جذاب به فیلم میبخشد.

در بخش کنش و درام سوپرمن باید با دشمن دیرینهاش لکس لوتر (نیکلاس هولت) روبهرو شود. لوتر در قالب یک میلیاردر و سیاستمدار جاهطلب به تصویر کشیده شده که تلاش میکند در سیاست داخلی و بحرانهای بینالمللی نفوذ کند.
شرکت لکسکورپ به فناوریای دست یافته که زندانی در یک جهان جیبی میانبُعدی ساخته است؛ جایی که سوپرمن برای مدتی به دام میافتد و در آنجا با متاهیومن دلسوزی به نام رکس (با بازی آنتونی کریگن) آشنا میشود. کسی که به فرار او کمک میکند و بعدتر نیز به یاری او و بشریت میشتابد.
در این مسیر اعضای گروه Justice Gang هم هر از گاهی مفید واقع میشوند. سگ شنلپوش سوپرمن، کریپتو نیز در کنارشان است. این سگ مانند حیوانی بازیگوش که به لطف رفتارهای واقعگرایانهاش، از مرز بیشازحد بامزه شدن فراتر نمیرود، بخش دیگری از جذابیت ابرقهرمانی فیلم را به تصویر میکشد.

فیلمنامه گان را میتوان به دلیل تراکم بیش از حد شخصیتها و خطوط داستانی در فیلمی که میتوانست یک سرگرمی آخر هفتهای ساده باشد، نقد کرد. مثلاً خط داستانی مربوط به والدین گمشده کریپتونی سوپرمن گاهی به سمت یک افسانه شکوهمند میل میکند و هرچند در نهایت با لحظهای تأثیرگذار از خودشناسی قهرمان بهخوبی جمع میشود.
لوییس لین هرگز به یک زن درمانده در خطر تقلیل نمییابد؛ اما در بخش پایانی فیلم اغلب در آستانه درگاه یک پورتال میانبُعدی ایستاده یا از پشت یک حفاظ شیشهای جادویی نبردها را تماشا میکند و در روایت نقش فعالش کمرنگ میشود.
این اتفاقات ضعفهایی هستند که فیلم هرگز بهطور کامل حلشان نمیکند؛ اما با وجود آنها، ریتم پرشتاب فیلم و لحن سرزندهاش حفظ میشود.
فضای کلی اثر سرشار از گرمی و امید است و در لایههای زیرین، پیامی در ستایش مهاجرت نیز به چشم میخورد؛ بهویژه در صحنههایی که سوپرمن/کلارک به دیدار والدین مهربان ناتنیاش در مزرعهی کانزاس میرود.
جمعبندی و نمرهدهی

فیلم جدید سوپرمن ساختهی جیمز گان با بازی دیوید کورنسوت، تصویری تازه و انسانیتر از قهرمان نمادین دیسی ارائه میدهد. گان با الهام از لحن شاد و خوشبینانه آثار کلاسیک دههی ۷۰ و ۸۰، فیلمی ساخته که بهجای نمایش یک ناجی سرد و دورافتاده، قهرمانی گرم، زمینی و آسیبپذیر را به تصویر میکشد.
هرچند گاهی بار بیشازحد شخصیتها و خطوط داستانی به روایت آسیب میزند؛ اما لحن پرانرژی، طنز دلنشین و نگاه انساندوستانه فیلم آن را به تجربهای متفاوت در میان آثار ابرقهرمانی تبدیل کرده است. سوپرمن گان نهتنها یک اسطوره، بلکه انسانی محسوب میشود که اشتباه میکند، میجنگد و دوباره امید میبخشد.
وبسایت فیگار به این فیلم نمره 8 از 10 را میدهد.
نظر شما دربارهی مطلب نقد فیلم سوپرمن چه بود؟ آیا این اثر را تماشا کردهاید؟ نظر شما درباره سوپرمن جیمز گان چیست؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.