نقد فصل سوم سریال آلیس در سرزمین مرزی نشان میدهد که بازگشت آریسو به مرزسرزمین پر از هیجان، خطر و پیچیدگیهای روانشناختی است.
آخرین باری که آریسو و اوساجی را دیدیم، موفق شده بودند همه بازیها را پشت سر بگذارند و به دنیای واقعی بازگردند. شرایط زندگیشان رو به بهبود بود و اکنون زوجی متأهل شدهاند، هرچند خاطراتی تلخ از سرزمین مرزی — دنیای بازی جایگزین که بارها از آن جان سالم به در بردهاند — همچنان ذهنشان را آزار میدهد.
در فصل 3، اوساجی ناپدید و ربوده شده و به مرزسرزمین بازگردانده میشود. آریسو که از این اتفاق ویران شده، چارهای جز بازگشت به آن دنیا برای مقابله با خطرات جدی و نجات همسرش ندارد.
در فصل سوم سریال Alice in Borderland، اقتباسی از مانگای هارو آسو و کارگردانی شینسکه ساتو که دو فصل قبلی را نیز ساخته است، شاهد ماجراجویی دوباره آریسو (کنتو یامازاکی) و اوساجی (تائو تسوچیا) هستیم.
وقتی اوساجی توسط روجی که شیفته عالم پس از مرگ است ربوده میشود، آریسو در شوک فرو میرود؛ اما وقتی از باندا میشنود اوساجی به سرزمین مرزی بازگردانده شده، تصمیم میگیرد هر طور شده او را پیدا کند. آریسو با خطراتی مواجه و متوجه میشود تنها یک کارت بازی، که جوکر نام دارد، باقی مانده است. آیا دیگر بازیکنان میتوانند او را تا خط پایان همراهی کنند یا همه پیش از بازگشت آریسو و اوساجی جان خواهند باخت؟
نقد فصل سوم سریال آلیس در سرزمین مرزی

پس از پایان فصل دوم سریال آلیس در سرزمین مرزی در سال ۲۰۲۲، بسیاری از طرفداران دچار سردرگمی شدند و نمیدانستند آیا این پایان، خاتمهای برای داستان است یا امکان ادامهای دیگر نیز وجود دارد.
اگرچه این فصل پاسخ نسبتاً نهایی به سرنوشت آریسو، اوساجی و دیگر شخصیتها ارائه داد، اما در عین حال با معرفی یک کارت جدید به نام جوکر، امکان فصل سوم را نیز مطرح کرد. هارو آسو، خالق مانگای اصلی که الهامبخش سریال نتفلیکس بود، به وجود این کارت اشاره کرد اما هرگز تصور نمیکرد که خودِ کارت، بازی جدیدی خلق کند. با این وجود اقتباس نتفلیکس ادامه پیدا کرد و اکنون با آغاز فصل سوم، پاسخ سوالات ما درباره این کارت جدید و مواجهه آریسو با آن مشخص خواهد شد.
فصل سوم سریال با استفاده از چند المان از مانگای Alice in Borderland Retry و همچنین برخی جزئیات از سری اصلی که در دو فصل اول نمایش داده نشده بودند، آغاز میشود.
آریسو و اوساجی در ابتدای فصل در مصاحبههایی برای یک مطالعه درباره زندگی پس از مرگ شرکت میکنند. آنها پس از ترک دنیای کابوسوار سرزمین مرزی، زندگی آرام و خوشی را بهعنوان یک زوج دارند؛ اما هنوز چیزی ذهنشان را آزار میدهد و حسرت یا ترسی که سرانجام آنها را دوباره به آن دنیای میان زندگی و مرگ خواهد کشاند، همان دغدغه ذهنی است.
با ورود گروهی از شخصیتهای جدید، آریسو و اوساجی باید راه خروج و یافتن یکدیگر را بیابند تا بار دیگر بتوانند دنیای زندهها را ببینند. در این مسیر، تماشاگران با بازیهای پیچیدهتر و خشونتآمیزتر روبهرو میشوند، اما سوال این است که آیا این بازیها واقعاً ارزش تماشا دارند؟

فصل سوم با قدرت آغاز میشود. هرچند برخی از ایدههای اولیه کمی عجیب و غیرقابل باور به نظر میرسند؛ اما مخاطب میتواند این مسائل را در نام جادوی تلویزیون نادیده بگیرد.
در ابتدا به نظر میرسد سریال از که اغلب اقتباسهایی فراتر از منبع اصلی را به شکست میکشاند، دوری خواهد کرد. همچنین، سازندگان وعده دادهاند که از پرطمطراق بودن بیش از حد فصل دوم که به قیمت قربانی شدن توسعه شخصیتها برای درگیریهای بزرگ در مکانهای عظیم تمام شد، پرهیز خواهند کرد.
بازیهای ابتدایی فصل سوم نمایشگر شکوه و هیجان هستند؛ طبیعتاً انتظار دیگری از کارتی که خود را تهدیدی بزرگتر از کارتهای شخصیت نشان میدهد نیز نمیرود؛ اما این بازیها همچنین ساده به نظر میرسند و گروه بازیکنان محدود باعث میشود که تماشاگران به سرعت با شخصیتها ارتباط برقرار کنند.
با پیشرفت داستان، تغییر بزرگی به گونهای که میتوان فصل سوم را به دو بخش تقسیم کرد، رخ میدهد. این دو بخش شامل بخشی که بازیهای کوچکتر و سرگرمکننده دارد و بخشی که آنقدر بزرگ و پرطمطراق میشود که حتی پیگیری جزئیات بازیها دشوار باشد، تقسیم میشود.
قوانین بازی پیچیده و حتی در وسط بازی دچار تغییر میشوند؛ چیزی که ممکن است برای ویژگیهای غیرقابل پیشبینی جوکر منطقی باشد، اما بدون شک تمرکز مخاطب را کاهش میدهد.
جذابیت اصلی داستانهایی مانند آلیس در سرزمین مرزی این است که به تماشاگر حس میدهد اگر خود در میدان بازی قرار میگرفت، امکان فرار و پیروزی وجود دارد. باید استراتژی مخفی، نقطه دید یا مسیری واضح برای موفقیت وجود داشته باشد؛ اما در فصل سوم این مسیرها با پیشرفت قسمتها تقریباً ناپدید میشوند و حتی پایانبندی نیز این مشکل را رفع نمیکند.
بحث درباره پایان فصل یک سریال همیشه دشوار است؛ زیرا نمیخواهیم تجربه تماشای سریال برای مخاطب تازهوارد خراب شود، بلکه صرفاً هدف ارائه ایدهای درباره ارزش تماشا است.
در هر صورت هنگامی که داستان به آشفتگی قسمت آخر میرسد، نمیتوان از اشاره به آن چشمپوشی کرد. به طور خلاصه، داستان پایانی رضایتبخش ندارد و به جای انسجام روایی، به تجمل و انتخابهای غیرقابل توضیح روی میآورد. شخصیتها ناگهان نظر خود را درباره نقاط مهم داستان تغییر میدهند و سریال ابعادی پیدا میکند که هنوز آمادگی مدیریت آن را ندارد.

یکی از بزرگترین مشکلات فصل سوم، ضعف در توسعه شخصیتهاست که عمدتاً به نبود منبع اصلی برای اقتباس بازمیگردد. برخی از بازیکنان جدید دارای پیشینههای جالب هستند؛ اما ارائه این شخصیتها به شکلی مصنوعی و کمدقت است.
تنها زمانی که آنها در معرض تصمیمهای حیاتی زندگی یا مرگ قرار میگیرند، نویسندگان به یاد ارائه پیشینه شخصیتها میافتند. مشکل اینجاست که باید از ابتدا به این شخصیتها اهمیت میدادیم، نه زمانی که جانشان در خطر است.
با این وجود، برخی نقاط مثبت هم وجود دارد. برای طرفدارانی که به ارتباطات قوی علاقهمند هستند، فصل سوم انتخاب خوبی برای مشاهده نوعی رابطه جایگزین برای ارتباط نسبتا بیعیب و نقص آریسو و اوساجی ارائه میدهد.
رابطه اصلی نیز به داستانی اغراقآمیز و کلیشهای مجهز شده که هدف آن تحریک احساسات مخاطب است؛ اما این مشکل در مقایسه با ضعفهای دیگر سریال کمرنگ به نظر میرسد. مثلاً آریسو به نوعی «مسیح انتخاب شده» برای برخی ساکنان مرزسرزمین تبدیل میشود، در حالی که این شخصیتها بهدرستی معرفی نشدهاند و انگیزههایشان مشخص نیست.
با وجود همه ضعفها، فصل سوم آلیس در سرزمین مرزی همچنان ارزش تماشا دارد. سریال لحظاتی از سرگرمی، هیجان، ترس و حتی عشق را ارائه میدهد. بازیهای مهیج و تعاملهای جذاب میان برخی شخصیتها، به ویژه آریسو و اوساجی، همچنان میتواند مخاطب را جذب کند.
این فصل هرگز به عظمت فصل اول نمیرسد و حتی از نظر نظم و انسجام، از فصل دوم نیز ضعیفتر است. به نظر میرسد نبود منبع اصلی برای اقتباس، عامل اصلی این ضعف باشد.
سریال تلاش میکند تعادل میان بازیهای کوچک و سرگرمکننده و درگیریهای عظیم و پرهیجان را حفظ کند، اما به تدریج به سمت بازیهایی میرود که قوانین آنها پیچیده و غیرقابل پیشبینی است و مخاطب را از مسیر داستان دور میکند.
در حالی که فصل اول این حس را ایجاد میکرد که هر کسی میتواند با هوش و دقت مسیر خود را پیدا کند، فصل سوم بیشتر شبیه به یک نمایش پر زرق و برق است که تماشاگر تنها نظارهگر آن است و کمتر درگیر حل معماها و چالشها میشود.
جمعبندی و نمرهدهی

در نهایت، فصل سوم آلیس در سرزمین مرزی ترکیبی از نقاط قوت و ضعف است. بازیهای هیجانانگیز و لحظات احساسی هنوز جذاباند، اما فقدان انسجام داستانی و ضعف در توسعه شخصیتها باعث میشود این فصل نتواند به سطح بالای دو فصل اول دست یابد.
فصل سوم تلاشی سرگرمکننده است، اما تجربهای کمعمق و پر از انتخابهای عجیب و غریب را ارائه میدهد که برای تماشاگران جدی این سریال، ممکن است کمی ناامیدکننده باشد.
به طور خلاصه، اگر به دنبال هیجان، اکشن و لحظات احساسی هستید، فصل سوم ارزش تماشا دارد؛ اما اگر انتظار دارید داستان منسجم و شخصیتهای پردازششده ببینید، ممکن است با فصل سوم احساس ضعف و عدم رضایت کنید.
فصل سوم در مقایسه با عظمت فصل اول و حتی درگیریهای بزرگ فصل دوم، بهروشنی ضعیفترین حلقه این سریال است و بدون شک فقدان منبع اصلی اقتباس، در این ضعف نقش تعیینکنندهای دارد.
وبسایت فیگار به فصل سوم این سریال نمره 5 از 10 میدهد.
نظر شما دربارهی نقد فصل سوم سریال آلیس در سرزمین مرزی چیست؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار در میان بگذارید.