در نقد فیلم موج نو ، اثر تازه ریچارد لینکلیتر، با بازآفرینی پشتصحنه Breathless روبهرو میشویم؛ فیلمی که با ستایش موج نو توانسته نظر منتقدان را جلب کند.
فیلم Nouvelle Vague تازهترین اثر ریچارد لینکلیتر در سال ۲۰۲۵، بازگشتی بازیگوشانه و پرجزئیات به روزهای شکلگیری موج نوی فرانسه است؛ دورانی که سینما با جسارتی بیسابقه، قواعد خود را از نو تعریف کرد.
لینکلیتر با روایت پشتصحنه ساخت Breathless در سال ۱۹۵۹، نهتنها چهرههایی همچون ژان-لوک گدار، ژان سیبرگ و ژان-پل بلموندو را دوباره احضار میکند، بلکه تنشها، آزمون و خطاها و انرژی جوانانه آن دوره را به شکلی زنده و ملموس بازآفرینی میکند.
نقد فیلم موج نو

حضور گیوم ماربک، زویی دویچ و اوبری دولن در نقشهای اصلی و نمایش جهانی فیلم در جشنواره کن ۲۰۲۵، توجهها را به این تجربه سینمایی جلب کرد؛ تجربهای که پس از اکران در فرانسه و آمریکا و سپس انتشار در نتفلیکس، با واکنش مثبت منتقدان روبهرو شد.
امتیاز ۸۹ درصد در راتن تومیتوز و نمره ۷۶ متاکریتیک نشان میدهد که در نقد فیلم Nouvelle Vague ، لینکلیتر موفق شده ادای دینی دقیق و پرشور به یکی از دورانهای طلایی تاریخ سینما انجام دهد، هرچند فیلم او همانند پیشگامان موج نو، قواعد موجود را از ریشه دگرگون نمیکند.
ریچارد لینکلیتر در Nouvelle Vague نه صرفاً روایتی از پشتصحنه ساخت Breathless ارائه میدهد و نه صرفاً یک فیلمِ بیوگرافی درباره جوانی به نام ژان-لوک گدار؛ این اثرِ او تلاشی است برای نزدیکشدن به لحظهای تاریخی که سینما در آن دست به خودکُشی زیباییشناختی زد تا دوباره زاده شود.
سینمای ۱۹۵۹ فرانسه ــ آنگونه که لینکلیتر در این بازسازی عاشقانه تصویر میکند ــ عرصهای بود که امر آشنا را منحل میکرد تا جایی برای ظهور فرم نو گشوده شود.
فیلم، همزمان که بهشکل کلاسیک و با ساختاری خطی روایت میشود، میکوشد روح یک دوره را احضار کند؛ دورهای که در آن سینما نه صنعت بود و نه سرگرمی صرف، بلکه کنشی فلسفی برای تأمل درباره ماهیت تصویر، روایت و خودِ زیستن محسوب میشد.
دوگانگیِ فریبنده: فیلمی کلاسیک درباره فیلمی ضدکلاسیک

در خلاصه رسمی گفته شده:
این فیلم، داستان ساخت Breathless است در سبک و روح خود همان فیلم.
اما این گزاره همانقدر جذاب است که گمراهکننده نیز جلوه میکند. لینکلیتر ــ برخلاف گدارِ ــ با دوربینی آرام، خطی و وفادار به قواعد سینمای روایی پیش میرود؛ بازیگرانی انتخاب میکند که شباهت فیزیکی با شخصیتهای تاریخی دارند، از VFX گسترده برای بازسازی پاریس آن دوران بهره میبرد و هیچ علاقهای به خشونت زیباییشناختی گدار نشان نمیدهد.
و همین دقیقاً نقطه قوت فیلم است. او تلاش نمیکند گدار باشد؛ تلاش میکند لحظهای را بفهمد که گدار در آن «گدار» شد.
فیلم نه تقلیدی فرمی از Breathless است و نه بازآفرینی سبکی آن؛ بلکه حرکتی آرام، دقیق و پژوهشمحور محسوب میشود که به جای نشان دادن جنون انقلاب، به «مکانیسم» شکلگیری آن میپردازد.
این همان دوگانگی بنیادینی است که Nouvelle Vague را از یک اثر صرفاً نوستالژیک به یک مطالعه سینمایی ـ تاریخی بدل میکند.
لینکلیتر و خویشتن تجربیاش

ریچارد لینکلیتر طی سه دهه فیلمسازی ثابت کرده که بیش از هرچیز، مجذوب «زمان»، چه زمانِ واقعی در Boyhood، چه زمان فلسفی در Waking Life و چه زمان مکاشفهای در Before Trilogy است.
لینکلیتر اگرچه هیچگاه قواعد روایت را نمیشکند، اما همیشه درون همان قواعد شکلی تازه مییابد. او «تجربهگرا»ست، اما تجربهگرا در چارچوب سینمای کلاسیک. به همین دلیل، پرداختن به گدار برای او طبیعی، اما نه تقلیدپذیر بود.
در Nouvelle Vague او نه میخواهد شور انقلابی موج نو را بازتولید کند، نه به هیجان جوانی آن دوران خیانت کند. فیلم او میگوید:
نمیتوان موج نو را دوباره ساخت، اما میتوان فهمید چرا لازم بود که ساخته شود.
مخاطب خاص: سینمادوستانی که رمزها را میدانند

فیلم مملو از جزئیات تاریخی، شوخیهای درونی، حضور کوتاه چهرههای موج نو و ارجاعات بیوقفه به فرهنگ سینمایی است. اگر بیننده Breathless را ندیده باشد، بسیاری از سکانسها برایش کمدیهایی بدون معنا خواهند بود؛ اما این فیلم از ابتدا برای عموم ساخته نشده است.
این فیلم برای کسانی ساخته شده که «تاریخ سینما را نه بهعنوان رشته دانشگاهی، بلکه بهعنوان حافظه زیست» میفهمند. برای کسانی که میدانند چرا گدار به «فقدان فیلمنامه» پافشاری میکرد. برای کسانی که میدانند چرا موج نو باید پدید میآمد.
گیوم ماربک در نقش گدار نوعی «مرگخونسردی خلاق» را به همراه دارد. او گداری است که بدخلق، لجوج، نافرمان و بیاعتنا به سنت است، اما همزمان چنان یقین درونی دارد که حتی بینظمیاش استوار جلوه میکند.
گدارِ فیلم، فیلمنامه نمینویسد، از قوانین تدوین گریزان است، با تهیهکننده درگیر میشود، یک برداشت میگیرد و تمام، صدا را بعداً ضبط میکند، دیالوگها را همان لحظه ابداع میکند، روزهایی فقط میگردد و روی دستمال کاغذی ایده مینویسد.
اما همه اینها بخشی از یک فلسفه است. واقعیت مهمتر از پیوستگی است، فیلم باید در لحظه ساخته شود و تکنیک از تفکر پیروی میکند.
ساختار روایی: روزنگار یک آفرینش

نیمه دوم فیلم بهنوعی گزارش روزانه صحنههایی که بدون مجوز گرفته میشوند، برداشتهای تکشاتی، اعتراض سیبرگ به بینظمی، ابتکارهای لحظهای، شکستها، دعوای گدار با تهیهکننده، شوخیها، انتظارهای طولانی در کافهها، سردرگمی گروه و یقین خونسرد گدار از فیلمبرداری Breathless است.
در نگاه اول، اینها تصویری از یک «هرجومرج ساختگی» است؛ اما در حقیقت آنچه شاهدیم، تجسم لحظهای است که سینما تصمیم گرفت بهجای خوابیدن زیر سایه سنت، به ریسک زیستن در ناپایدارترین شکل ممکن تن دهد. این بخش فیلم گویی میگوید:
نظم، فرزند ترس است و نوآوری، فرزند بینظمی.
پیام فیلم

خود Breathless با بودجهای ناچیز ساخته شد و همین بیپولی، بخشی از سبک آن را خلق کرد. دوربین دستی، نور طبیعی، برداشتهای سریع، لوکیشنهای واقعی، از صفات بارز این فیلم بودهاند.
لینکلیتر ــ برعکس ــ بودجه بزرگتری دارد، اما فیلمش عمداً به این تناقض اشاره میکند که برای ساختن چیزی بزرگ، لازم نیست بزرگ باشی. این جمله نه فقط درباره گدار، بلکه درباره کل موج نو صدق میکند.
فیلم بعدها به ریشههای فکری موج نو میپردازد؛ جنبشی متولد دلزدگی از سینمای «کیفی اما بیروح» فرانسه و سینمایی آکادمیک، استودیویی و محافظهکار.
موج نو با الهام از:
- نئورئالیسم ایتالیا
- فیلمسازان آمریکایی محبوبشان (هاکس، هیچکاک، نیکلاس ری)
- ایده «سیاست مؤلف»
- در برابر سنت ایستاد
فیلم لینکلیتر در لایهای عمیقتر، نه تنها ساخت یک فیلم را روایت میکند، بلکه نوعی «درس نظریه فیلم» ارائه میدهد.
لایه فلسفی فیلم

فیلم برای مخاطبی که عمیقتر نگاه میکند، تأملی فلسفی درباره ماهیت خلاقیت است. گدار جملهای دارد که در فیلم تکرار میشود:
هنر واقعی از اثر هنری دوری میکند.
این گزاره، محور فلسفی فیلم لینکلیتر است. فیلم میپرسد که آیا میتوان آوانگارد را دوباره ساخت، آیا امکان دارد روح یک دوره را احضار کرد، آیا انقلاب را میتوان بازسازی کرد؟
پاسخ فیلم: نه، اما میتوان فهمید چرا انقلاب لازم بود.
جمعبندی و امتیازدهی

Nouvelle Vague شاهکاری تجربی است و میکوشد اثری همتراز موج نو باشد. ین اثر فیلمی متواضع، دقیق و پرشور که با دقت یک تاریخنگار و حساسیت یک عاشق سینما ساخته شده، است.
این فیلم برای کسانی است که میدانند سینما تنها با تکنیک ساخته نمیشود، بلکه با بینظمی، شهود، جسارت و مهمتر از همه «ایمان به لحظه» شکل میگیرد.
لینکلیتر گدار را تقدیس نمیکند، اما او را میفهمد و در زمانهای که سینما بیش از هر زمان دیگری در دام فرمولگرایی گرفتار شده، فیلم یادآوری میکند که سینما زمانی بزرگ شد که از ترس دست کشید. Nouvelle Vague فیلمی است درباره این لحظه رهایی و رهایی، همیشه آغاز چیزی تازه خواهد بود.
وبسایت فیگار به این فیلم نمره 9 از 10 را میدهد.
نظر شما دربارهی این فیلم سینمایی چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار در میان بگذارید.
