در نقد فیلم چاره ای نیست نگاهی تازه به تازهترین ساخته پارک چانووک ارائه میشود؛ اثری که باید ببینیم آیا مرز میان طنز سیاه و تراژدی معاصر را درمینوردد؟
این فیلم کرهای که اقتباسی آزاد از رمان The Ax اثر دونالد وستلیک است، در جشنواره ونیز ۲۰۲۵ با استقبال خیرهکننده منتقدان مواجه شد و با تشویق طولانیمدت تماشاگران، جایگاه خود را بهعنوان یکی از مهمترین دستاوردهای سینمای کره در دهه اخیر تثبیت کرد.
پارک چانووک در این اثر که یکی از بهترین فیلم های 2025 است، پشتپرده چرک و هراسانگیز رقابت شغلی را با نگاهی انسانی اما بیرحمانه ترسیم میکند؛ روایتی که با بازی درخشان لی بیونگ-هون شکلی تلخ، خندهدار و در نهایت تکاندهنده به خود میگیرد.
نقد فیلم No Other Choice ، از ورایتی تا راتن تومیتوز، این فیلم را یکی از دسترسپذیرترین و در عین حال پیچیدهترین ساختههای کارگردان دانستهاند؛ فیلمی که در تقاطع اخلاق، بقا و پوچیِ ساختارهای مدرن، مخاطب را با پرسشی بنیادین تنها میگذارد و میکوید که وقتی همه راهها بستهاند، انسان تا کجا پیش میرود؟
این مقدمه در نقد پیش رو، بستر مناسبی برای واکاوی جهانبینی پارک، کاراکترپردازی فیلم و نسبت آن با بحرانهای اجتماعی امروز فراهم میکند.
نقد فیلم چاره ای نیست

پارک چان-ووک پس از موفقیت چشمگیر Decision To Leave (۲۰۲۲)، با فیلم جدید خود بار دیگر تواناییهای منحصر به فردش در ترکیب ژانرهای مختلف را به نمایش گذاشته است. فیلمی که همزمان یک کمدی سیاه، یک تراژدی انسانی و یک نقد اجتماعی است و به بررسی فشارهای زندگی مدرن میپردازد.
داستان فیلم حول محور یو مانسو (لی بیونگ-هون)، متخصص صنعت کاغذی است که فکر میکند پس از ۲۵ سال تلاش، موفقیت و آرامش را یافته است. در صحنه ابتدایی فیلم، مانسو در باغ خانهاش نشسته و به دستاوردهای زندگیاش و همسرش می-ری (سون یه-جین) مینگرد؛ لحظهای از رضایت که خیلی زود توسط سرنوشت به چالش کشیده میشود.
فشارهای اقتصادی و جهانیسازی، با ورود سرمایهگذاران آمریکایی به شرکت، زندگی مانسو را متزلزل میکند. او که سالها در شرکت کار کرده و تجربه و مهارت فراوانی دارد، ناگهان از مدیریت کنار گذاشته میشود و مجبور میشود از پایینترین ردهها دوباره مسیر شغلی خود را بسازد. این نقطه آغازگر فیلم است؛ جایی که پارک چان-ووک با دقتی استادانه، جهانی بیرحم و رقابتی را تصویر میکند که در آن انسانها برای بقا دست به هر کاری میزنند.
فیلم در پرده اول به شکل یک سریال سیاه طنز، واقعیت تلخ بیکاری و جستجوی شغلی را به تصویر میکشد. مانسو با مصاحبههای ناکام، برخوردهای تحقیرآمیز و رد شدن از مراحل استخدام مواجه میشود و مخاطب با او همدلی میکند، حتی زمانی که او تصمیم میگیرد اقدامات غیرقابل قبول را برای بازگرداندن موقعیتش در پیش گیرد.
جلسات مشاورهی شرکت که با آموزشهای عجیب و غریب برای کاهش استرس همراه است، نمونهای از طنز سیاه است که باعث میشود مخاطب هم بخندد و هم به وضعیت شخصیت فکر کند. در اینجا فیلم به طرز هوشمندانهای به ما یادآوری میکند که «انسان در تنگنای اقتصادی و اجتماعی، گاه مجبور میشود ماهیت واقعی خود را آشکار کند.»
در پرده دوم، داستان به یک کمدی انتقامجویانه تبدیل میشود. مانسو تصمیم میگیرد سه همکار خود را حذف کند تا شانس استخدامش افزایش یابد. او برای این کار آگهی استخدام جعلی ایجاد میکند و رقبا را فریب میدهد. پارک با مهارت خود، طنز سیاه و عناصر فارجیک را به گونهای ترکیب میکند که تماشاگر حتی در مواجهه با اقدامات غیرقابل قبول شخصیت، احساس همدلی میکند.
صحنههای تلاشهای نافرجام مانسو برای اجرای نقشههایش، با لحظات خندهدار و خشونتآمیز همراه است. یکی از نقاط اوج فیلم، صحنه تعقیب و گریز در جنگل است که مانسو توسط یک مار گزیده میشود. این صحنه به زیبایی نشان میدهد که حتی وقتی انسانها برای بقای خود دست به اقدامات دیوانهوار میزنند، آسیبپذیری و ناتوانی همواره با آنها همراه است.
در این بخش، پارک تعادل دقیق بین طنز، خشونت و تراژدی را حفظ میکند؛ سهراهی دعوا که با موسیقی پاپ شاد همراه است، نمونهای کامل از سبک منحصربهفرد اوست.

با رسیدن به پرده سوم، ریتم فیلم کمی تکراری میشود. مخاطب دیگر از شگفتی نخستین قتل شوکه نمیشود و گاه پیشبینی اتفاقات بعدی آسان میشود؛ اما این تکرار با افزودن زیرپلاتها، موسیقی و عناصر بصری جذاب، همچنان فیلم را سرگرمکننده نگه میدارد.
عنوان No Other Choice، به شکلی نمادین، محدودیتهای واقعی و ذهنی شخصیتها را نشان میدهد؛ آمریکاییها مجبور به اخراج هستند، شرکت میگوید جایگزینی با هوش مصنوعی اجتنابناپذیر است و مانسو احساس میکند تنها راه، حذف رقباست. در واقع، این فیلم به مخاطب یادآوری میکند که «انسان همیشه انتخاب دارد، اما اغلب از ترس یا غرور، حاضر به انتخاب درست نیست.»
فیلم همچنین یک نگاه فلسفی به طبقه متوسط دارد. مانسو و خانوادهاش به رفاه و تجملاتی عادت کردهاند که ترک آنها دشوار است. دخترشان ویولن مینوازد، همسرش در باشگاه تنیس حضور دارد و خود او به نگهداری از بونسایها در گلخانهاش علاقه دارد.
این فیلم، برخلاف Parasite (۲۰۱۹)، کمتر بر فقر تمرکز دارد و بیشتر روی حفظ جایگاه اجتماعی تمرکز میکند. در واقع، داستان بیان میکند که برای طبقه متوسط، حفظ موقعیت و ظاهر موفقیت، گاهی مهمتر از اصول اخلاقی و انسانی است.
علاوه بر این، فیلم به نقد اجتماعی و اقتصادی نیز میپردازد. موضوعاتی مانند بیعدالتی شغلی، تهدید هوش مصنوعی به مشاغل، و فشارهای حفظ سبک زندگی، به شیوهای جهانی و قابل فهم مطرح شدهاند.
پارک چان-ووک با لحنی طنزآمیز و در عین حال تراژیک، تصویری از دنیای مدرن ارائه میدهد که در آن انسانها مجبورند برای بقا و حفظ هویت اجتماعی خود، به اقدامات افراطی روی بیاورند.

بازی لی بیونگ-هون در نقش مانسو، ستون اصلی فیلم است. او حتی زمانی که رفتارهایش غیرمنطقی و خطرناک میشود، همچنان تماشاگر را همراه خود میکند. ترکیب احساسات تراژیک و طنز سیاه، بازی او را باورپذیر و قابل همدلی میکند. سون یه-جین در نقش می-ری، همسرش، با انرژی مثبت و حمایتگر خود، تضاد احساسی ایجاد میکند و نشان میدهد که چگونه انسانها میتوانند در فشارهای اجتماعی و خانوادگی راهحلهای متفاوتی انتخاب کنند.
فیلم No Other Choice همچنین نشان میدهد که سیستمهای مدرن اقتصادی و اجتماعی چگونه انسانها را به رقابت بیرحمانه و رفتارهای غیرانسانی سوق میدهند. همانطور که یک شخصیت فلسفی میگوید:
انسان در جامعهای که بر بقا و رقابت استوار است، مجبور میشود هویت اخلاقی خود را معامله کند.
این جمله به خوبی بازتاب دهنده فضای اصلی فیلم است.
با وجود زمان طولانی فیلم (۱۳۹ دقیقه)، دنیای مانسو و خانوادهاش به گونهای ساخته شده که تماشاگر تمایل دارد در کنار آنها بماند. هرچند برخی زیرپلاتها کمرنگ و گاه اضافی به نظر میرسند؛ اما عمق شخصیتها و نمایش فشارهای اجتماعی، فیلم را به تجربهای ارزشمند و متفاوت تبدیل میکند.
فیلم در پایان، تصویری دردناک اما هوشمندانه از دنیای مدرن ارائه میدهد؛ دنیایی که در آن، رقابت، بقا و فشار اجتماعی، ارزشهای اخلاقی را زیر سوال میبرد.
جمعبندی و نمرهدهی

در نهایت No Other Choice یک اثر فوقالعاده است که با کنترل دقیق لحن، بازیهای خیرهکننده و نقد اجتماعی و اقتصادی، جایگاه پارک چان-ووک را در سینمای جهان تثبیت میکند.
این فیلم نشان میدهد که چگونه فشارهای اجتماعی و اقتصادی میتوانند انسان را به سمت دیوانگی، خشونت و تصمیمات غیرمنتظره سوق دهند. No Other Choice نه تنها داستان یک مرد بیکار نیست، بلکه نقدی جسورانه و هجوآمیز از سیستمهای اقتصادی و اجتماعی است که انسانها را مجبور به انتخابهای دشوار و گاه غیرانسانی میکند.
فیلم با ترکیب کمدی سیاه، تراژدی و نقد اجتماعی، اثری است که مخاطب را هم میخنداند و هم به فکر فرو میبرد و در نهایت، به وضوح نشان میدهد که در دنیای مدرن، انتخابهای محدود، ماهیت انسان را شکل میدهند.
وبسایت فیگار به این فیلم نمره 8 از 10 را میدهد.
نظر شما دربارهی نقد فیلم چاره ای نیست چیست؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار در میان بگذارید.

