معرفی 10 تا از بهترین لحظات عاشقانه در سریال ماوراءالطبیعه (سوپرنچرال) که نباید از دست بدهید. در ادامه مطلب، با ما همراه باشید.
سریال ماوراءالطبیعه یا سوپرنچرال توسط اریک کریپت، با بازیگرانی همچون جرد پادالکی، در نقش سم وینچستر و جنسن اکلس در نقش دین وینچستر، در ژانر درام، راز آلود، ترسناک و فانتزی ساخته شده است.
این اثر که برای اولین بار در سال 2005 میلادی به نمایش درآمد، در سالهای اخیر توانسته صدها بیننده را به سمت خود جذب کند. حتی ستارگان سوپرنچرال هم پیشبینی چنین موفقیت و دوامی را برای این سریال نمیکردند.
این سریال که از نگاه آکادمی فیلم آمریکا، یکی از بهترین سریالهای فانتزی قرن 21 محسوب میشود، همیشه جذاب بوده و جزء ماندگارترین آثار سینمای مدرن به شمار میرود. ما در این مطلب میخواهیم بهترین لحظات عاشقانه در سریال ماوراءالطبیعه (سوپرنچرال) را به شما معرفی کنیم.
بهترین لحظات عاشقانه در سریال ماوراءالطبیعه (سوپرنچرال)
معرفی 10 سکانس برتر
لیست بهترین لحظات عاشقانه در سریال ماوراءالطبیعه (سوپرنچرال) که در ادامه نوشتار برای شما توضیح دادهایم:
- گابریل از کالی در برابر برادرش محافظت میکند
- آمارا جوان دین را از دست کراولی نجات داد
- همسر بابی وانمود میکند که مرگ او را به یاد نمیآورد
- جس دستاوردهای سام را جشن میگیرد
- مگ با کستیل میماند تا از او محافظت کند
- جو خودش را فدای دین کرد
- لیزا دین را میپذیرد و او را بخشی از خانوادهاش میکند
- آیلین حس جدیدی از عادی بودن و امید به سام میدهد
- دین برای کمک به کیسی همه چیز را رها میکند
- جان زندگی خود را به یاد مری اختصاص میدهد
سریال ماوراءالطبیعه یا سوپرنچرال ممکن است تماما در مورد مبارزه وینچسترها با شیاطین باشد، اما ما لحظات عاشقانه زیادی را در این سریال جذاب و پرطرفدار، شاهد هستیم.
قبلا فیگار به بهترین فیلمها پرداخته است و آنها را در ژانرهای مختلف به شما همراهان همیشگی خود، معرفی کرده است. اما امروز قرار است به نوشتاری بپردازد که بهترین لحظات عاشقانه در سریال ماوراءالطبیعه را برای شما توصیف میکند.
سریال ماوراءالطبیعه یا سوپرنچرال در واقع یکی از بهترین سریالها به شمار میرود که در ادامه مطلب به آن پرداختهایم. این سریال آنقدر دوست داشتنی و پرطرفدار است که مخاطبان از هر گروه سنی به وجود محدودیت، شیفته این اثر خواهند شد.
گابریل از کالی در برابر برادرش محافظت میکند
گابریل که بت پرست است به خدایان بتی رو میآورد، آن هم درست جایی که برادرانش و دیگر انسانها به دردسر افتادهاند. وقتی برادران متوجه میشوند که لوکی، همان خدای حقه باز در واقع خود گابریل است، او را تشویق میکنند تا در مقابل برادر بزرگش، لوسیفر بایستد. گابریل اما، هیچکدام از اینها را نمیخواهد.
با این حال، وقتی متوجه میشود که فقط برادران وینچستر نیستند که توسط لوسیفر تهدید میشوند، بلکه شعله سابق او، کالی نیز در معرض تهدید قرار میگیرد، سعی میکند کالی را نجات داده و به امنیت برساند.
اما او امتناع میکند و اصرار به مبارزه دارد. بنابراین گابریل راهی برای رساندن او به امنیت پیدا میکند و سرانجام در مقابل برادرش میایستد و خود را در معرض خطر قرار میدهد تا به نجات او کمک کند.
آمارا جوان دین را از دست کراولی نجات داد
قبل از اینکه کراولی به عنوان قهرمان در وینچستر شناخته شود، او یک دشمن سرسخت برای آنها به شمار میرفت. از آنجایی که دین کسی بود که آمارا را آزاد کرد، باعث شد احساسی در او به وجود آورد که نوعی وابستگی شناخته میشود.
وقتی دین در خانه کراولی بود و کراولی میخواست به او آسیب برساند، آمارا جوان از او محافظت کرد. او در تمام طول عمر خود به دین علاقهمند بوده و به سمت او کشیده شده است و قطعا نه میخواهد و نه میتواند که به او آسیب برساند. هر چند که شاید او را در این فصل از سریال، شخصیتی شرور بشناسید.
مدتها میگذرد و آمارا بزرگ میشود. آنان دوباره به ملاقات یکدیگر میپردازند در حالی که شخیتهایی بالغ هستند. در اینجا آمارا به جای اینکه روح او را بگیرد، دین را میبوسد و این سکانس را به یکی از بهترین لحظات عاشقانه سریال ماوراءالطبیعه تبدیل میکند.
همسر بابی وانمود میکند که مرگ او را به یاد نمیآورد
کارن، همسر بابی در فصل 5 زنده میشود و دوباره به داستان سریال برمیگردد. بابی زمانی که مجبور شد همسر خود را به دلیل تسخیر شدن توسط یک شیطان بکشد، تصمیم گرفت به شغل شکار موجودات ماورایی روی آورد.
شما شاهد تلاشهای بابی برای برگرداندن کارن هستید. او که علاقه شدید قلبی به این کار دارد، سرانجام به آرزوی خود میرسد. کارن بعد از زنده شدن دوباره به پسرهایش میگوید که حافظه خود را از دست داده و به یاد نمیآورد که همسرش او را به قتل رسانده باشد.
اما مخاطب بعد از تماشای ادامه این قسمت، متوجه خواهد شد که کارن برای آنکه احساسات همسرش جریحه دار نشود و خود را بیش از این سرزنش نکند، وانمود میکند که چیزی از آن روز را به یاد نمیآورد، در صورتی که همه چیز را در خاطرش دارد.
کارن که میداند حال و هوای تسخیر شدن چگونه است زمانی که متوجه این امر در درون خود میشود به همسر خود بابی، آگاهی میدهد و از او میخواهد تا او را بکشد.
جس دستاوردهای سام را جشن میگیرد
شاید جس نداند، اما سام زندگی پراز فراز و نشیبی داشته است. از زمانی که خانوادهاش تصمیم او برای حضور در مدرسه را اشتباه میدانستند و از رفتن او به مدرسه جلوگیری میکردند، این حس اذیت بودن از مدرسه را به او القا کردند.
اما بعد از گذشت مدتها او تصمیم میگیرد تا از خانواده خود دوری کند و به دانشگاه برود تا به علاقه خود یعنی وکالت، دست پیدا کند. زمان که او در آزمون خود نمره بالایی به دست میآورد، جس به او افتخار میکند.
او همراه با دوستانش برای سام جشنی برپا میکنند تا از تلاشهایش قدردانی کنند و ضمن خوشحال کردنش او را تشویق به ادامه دادن مسیرش کنند. از آنجایی که سم احساس میکند خانوادهاش برای او و دستاوردهایش اهمیتی قائل نیستند، احساس ناخوشایندی دارد.
این سکانس مخاطب را ترغیب میکند که به تماشای یکی از بهترین لحظات احساسی در سریال ماوراءالطبیعه بنشینند و از جشنی که برای سام میگیرند، لذت ببرند.
مگ با کستیل میماند تا از او محافظت کند
عاشقانهای که بین مگ شیطان و کستیل شکوفا شکل گرفته است، بسیار شگفتانگیز و عجیب بود. مگ تغییر کرد و با وجود اینکه در شخصیت لوسیفر و شیطان داستان بود، متحد وینچسترها شد.
او به دین اعتراف کرد که کستیل را شخص خاص مورد علاقه خود میبیند. مگ عاشقانه او را دوست دارد تا حدی که وقتی کستیل در بیمارستان است، پرستارش میشود تا مراقب او باشد تا آسیبی به او نرسد.
برای کستیل این اولین باری است که اینگونه عاشقانه کسی را دوست دارد. با دیدن این سکانسها برای مخاطب سوال پیش میآید که آیا این واقعا عشق است؟ اما باید گفت هر چه که هست، باعث میشود مگ یک آدم رمانتیک باشد و وقتی کستیل بیدفاع و مریض است از او محافظت میکند.
جو خودش را فدای دین کرد
این یک داستان عاشقانه بود که ما هرگز نتوانستیم شاهد پیشرفت آن باشیم، اما اگر میشد ادامه پیدا کند، قطعا به یک عشق حماسی تبدیل میشد. هنگامی که دین توسط یک سگ جهنمی به پایین کشیده میشود، جو برای نجات او از دیگران دور شده، او که میداند سگهای جهنمی چقدر بد هستند و دین از آنها چقدر میترسد، به کمک آن میپردازد.
در ادامه دین را میبینیم که جو را میبوسد. خوشبختانه، جو به عنوان یک روح در فصل بعدی بازگشته و مخاطب همچنان به تماشای نقشآفرینی او مینشیند. حتی در آن لحظه، او به دین با عشق و محبت میگوید که او را به خاطر مرگش سرزنش نمیکند و اینجا باز به مخاطب اثبات میشود که میان آن دو چیزی به نام عشق وجود دارد.
لیزا دین را میپذیرد و او را بخشی از خانوادهاش میکند
بعد از اینکه سم با لوسیفر که در درونش گیر افتاده به جهنم میرود، دین قول میدهد تا یک زندگی عادی داشته باشد. او از گذشته شکارچی بودنش خبر دارد، اما سوالی نمیپرسد. او را میپذیرد و به درمان او کمک میکند.
در حالی که او از پسرش بسیار محافظت میکند، به دین اجازه میدهد تا بخشی از خانواده آنها باشد. آنها به قدری از او مراقبت میکنند که وقتی او میگوید که آنها باید برای محافظت از خانواده نقل مکان کنند، این کار را انجام میدهند.
آیلین حس جدیدی از عادی بودن و امید به سام میدهد
بعد از اینکه سم، آیلین را در فصل 15 زنده میکند، حس عاشقانه و رمانتیکی بین آن دو شکل میگیرد. اگرچه درست کردن صبحانه برای شما ممکن است زیاد عاشقانه به نظر نرسد، اما این برای سام اینگونه است.
او همیشه خواهان یک زندگی معمولی بوده، بنابراین حرکات کوچک و ساده آیلین همه چیز را برایش عشف و دوست داشتن، معنا میکند. پیش از این، دیدیم که جشن گرفتن جس برای سام چقدر برایش مهم بود.
برای سام داشتن کسی که با او شوخی کند، به او عشق بورزد و با او به آرامش فکری برسد، خوشبختی محض به شمار میرود. به همین دلیل نیز آیلین انرژی تازه و امید بسیاری به سام میدهد.
از آنجایی که برادران وینچستر خود در چنین موقعیت ناامید کنندهای در فصل 15 قرار دارند، شوخ طبعی، لذت زندگی، امید و مثبت بودن آیلین برای سام اهمیت بسیاری دارد. همین برای سام مانند نور خورشیدی است که به آن نیاز دارد. این سکانس بهترین لحظه عاشقانه در سریال ماوراءالطبیعه شناخته شده است.
دین برای کمک به کیسی همه چیز را رها میکند
اولین علاقه عشقی دین که با آن آشنا شدیم، کیسی است. در فصل 1، او تماسی از کیسی دریافت کرده و با آن تماس همه چیز را رها میکند تا به کمک او برود. او مسیر زندگیشان را تغییر میدهد. این موضوع سام را شگفت زده میکند، زیرا او هرگز نمیدانست که دین احساسی عاشقانه دارد.
در حالی که رابطه عاشقانه آنها کوتاه بود، ولی شدید و پرشور بود. ولی دین به کیسی نشان میدهد چقدر برایش ارزش دارد. در فصل های اولیه دین کسی است که در مسیر خانواده باقی میماند و به دستورات پدرش عمل میکند.
جان زندگی خود را به یاد مری اختصاص میدهد
سخت است به یاد بیاوریم که جان همیشه یک شکارچی نبوده است. با این حال، مرگ عشق او، مری، او را بسیار اندوهگین کرده است. تمام زندگی او برپایه انتقام مرگ مری و محافظت از مردم در طول راه شکل گرفته است.
اگرچه جان ممکن است همیشه پدری خوب برای سم و دین نبوده باشد، اما عشق و وفاداری او بسیار عمیقتر از چیزی بود که مخاطب فکرش را میکرد. با این حال جان زندگی خود را به مری اختصاص میدهد که این نشان میدهد که این عشق چقدر مهم و قوی بوده است.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم هایی که قبل از مرگ باید ببینید
- بهترین فیلمها و سریالهای 2022
- بهترین فیلمها و سریالهای 2021
- بهترین فیلمها و سریالهای IMDB 2022
- بهترین فیلم های کن 2022
- فیلم های توصیه شده توسط راجر ایبرت
- بهترین فیلم ها بر اساس انیمیشن های محبوب
- بهترین فیلم های 2022 براساس بازی های ویدیویی
از همراهی شما تا انتهای نوشتار بهترین لحظات عاشقانه در سریال ماوراءالطبیعه سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.
پرسش های متداول در رابطه با بهترین لحظات عاشقانه در سریال ماوراءالطبیعه
بهترین لحظات عاشقانه در سریال ماوراءالطبیعه کدام صحنهها است؟
از جمله بهترین لحظات وقتی که جو خودش را فدای دین کرد، زمانی که آیلین حس جدیدی از عادی بودن و امید را به سام داد و زمانی که جان زندگی خود را به یاد مری اختصاص میدهد اشاره کرد. البته نمیتوان از سکانسی که همسر بابی وانمود میکند که مرگ او را به یاد نمیآورد، غافل شد.
تاثیرگذارترین لحظات عاشقانه ماوراءالطبیعه کدام است؟
میتوان گفت زمانی که مگ با کستیل میماند تا از او محافظت کند تاثیرگذارترین سکانس فیلم ماوراءالطبیعه (سوپرنچرال) میباشد که در نوشتار بهترین لحظات عاشقانه در سریال ماوراءالطبیعه فیگار به آن، پرداخته شده است.