تاکنون دو فصل از سریال ترکی جدید خیاط (Terzi) با بازی چاعتای اولسوی و صالح بادمجی از نتفلیکس منتشر شده است. در ادامه نقد سریال ترکی خیاط تهیه شده است.
سریال ترکی خیاط که از بهترین سریال های ترکی 2023 مییاشد، داستان متفاوت و معمایی دارد، به همین دلیل برخی از مخاطبان با مطالعه نقد و بررسی سریال ترکی خیاط سعی دارند که سرنخهای سریال را به دست بیارند. برخی نیز ترجیح میدهند قبل از تماشای سریال، از موضوع سریال خیاط مطلع شوند و با مطالعه نقد سریال ترکی Terzi به این نتیجه برسند که آیا سریال ترکی جدید خیاط محصول نتفلیکس ارزش دیدن دارد؟
جم کارجی کارگردانی سریال خیاط نتفلیکس را برعهده دارد. رعنا مامآتلیاوغلو و بکیر باران سیتکی سناریستهای این سریال هستند. چاتای اولسوی در نقش پپامی، صالح بادمجی در نقش دیمیتری، شفانور گول در نقش اسود، اولگون شیمشک در نقش مصطفی و برراک توزوناتاچ در نقش جمره، از بازیگران سریال هستند.
جدیدترین و بهترین سریال های ترکی تمام دوران ، خانوادگی و بهترین های ماهواره
نقد سریال ترکی خیاط
معرفی کاراکترها ؛ نقد سریال ترکی خیاط
پیامی:
یک خیاط و طراح لباس بسیار ماهر و مشهور که علاقهای به تلفن و تکنولوژی ندارد. در روابط با دخترها زیاد ماهر نیست. پدر او معلول ذهنی است. مادرش را نمیشناسد و خیاطی را از پدربزرگش آموخته است.
دیمیتری:
دوست صمیمی پیامی، پسر صاحب شرکتی که با پیامی شریک هستند و طراحیهای پیامی را به فروش میرسانند. رابطه او با پدرش افتضاح است و به زودی با اسود (دخترخاله ناتنیاش) ازدواج خواهد کرد. دیمیتری مشکلات شخصیتی و روانی بسیاری دارد.
اسود:
دخترخاله ناتنی دیمیتری که هیچ تمایلی به ازدواج با دیمیتری ندارد. زمانی که بچه بود، خاله دیمیتری و شوهرش او را از یتیم خانه به سرپرستی گرفتند.
مصطفی:
پدر پیامی که مشکل ذهنی دارد. او یک مترسک را به جای همسرش، کیراز دوست دارد. از نظر او کیراز یک روز باز خواهد گشت. پیامی پدرش را از همه مخفی میکند.
نقد دیگر سریالهای ترکی:
نقد سریال terzi فصل اول
در بررسی سریال خیاط فصل اول، ابتدا خلاصهای از این سریال را شرح خواهم داد:
در فصل اول ضمن آشنایی با کاراکترها، متوجه میشویم که اسود علاقهای به ازدواج با دیمیتری که او را شکنجه میدهد ندارد. به سختی فرار میکند و با هویتی جعلی وارد خانه پیامی میشود تا از مصطفی نگهداری کند.
پیامی که تا به حال اسود را ندیده بود، با فرض اینکه او دختری به نام فیروزه است، قرارداد مخفیانه میبندد تا از پدرش پرستاری کند. اما بعد از اینکه عاشق فیروزه میشود، درمییابد که او همان اسود فراری است. دیمیتری که جریان را با پیدا کردن دستبند اسود در خانه پیامی، متوجه میشود، فکر میکند با دو خائن طرف است.
با پیش روی سریال خیاط، رازهای بسیاری درباره کاراکترها نمایان میشوند. داستان مشخص است که معمایی محور جلو میرود. مخاطب را وادار به همراهی و بازگشایی گرهها میکند. در طی داستان، دوستیها و روابط خانوادگی مورد آزمایش قرار میگیرند؛ دوستی، عشق، خیانت، موفقیت، حسادت، تکبر و… در طول سریال به چالش کشیده میشوند.
از جایی که پیامی احساس میکند عاشق فیروزه (همان اسود داستان) شده است، یک ماجرای عاشقانه به سریال اضافه میشود. با فوت پدربزرگ پیامی، او مجبور میشود که پدرش را پیش خودش بیاورد. پدری که از داشتنش خجالت میکشد و هیچکس حتی دیمیتری از وجود او خبر ندارد.
مادربزرگ و پدربزرگ پیامی، چه تاثیراتی در زندگی او داشتهاند؟ آیا همانقدر که پیامی آنها را دوست دارد، انسانهای شریفی بودهاند؛ یا آنها نیز اشتباهاتی را مرتکب شدهاند؟ پیامی در پی پیدا کردن مادرش، از نظر روحی درگیر میشود.
در این میان همسر دوست صمیمیاش از عروسی فرار کرده، و نمیداند که فیروزه همان اسود است. اما اسود! او نیز رازهای بسیاری را با خود دارد؛ اما کلید رازهایش دست پدر و مادر دیمیتری هستند. دیمیتری بعد از کشف حقایق درباره اسود، به پیروزی که میخواست در برابر پدرش دست مییابد.
این سریال که با الهام از یک داستان واقعی نوشته و ساخته شده؛ سریالی جذاب و پر از درام، تعلیق و ماجرای عاشقانه است. فصل اول آن با نمایش هفت قسمت روایت میشود، و بر سه شخصیت اصلی متمرکز است؛ پیامی، اسود و دیمیتری. در طی داستان نحوه درهم تنیده شدن زندگی آنها به نمایش گذاشته میشود.
صالح بادمجی به خوبی از پس نقش برآمده و مشکلات شخصیتی دیمیتری را با لهجه شیرینی که دارد نمایان میکند. با شروع سریال، مشخص است که هر سه شخصیت یک ارتباط مشترک دارند؛ اما اینکه چقدر به هم متصل هستند، کاملاً مشخص نیست. اما متوجه میشویم که هر سه یک درد مشترک دارند؛ آن هم عدم حضور پررنگ پدر و مادر در زندگیشان است.
دیمیتری پدر و مادر دارد، اما به قدری از نظر عقاید، اخلاق و … از هم دور هستند که ترجیح میدهد مصطفی با آن معلولیت ذهنی پدرش بود. پدر دیمیتری شخصیت ظالمی دارد و زندگی دیمیتری را به نوعی نابود کرده است.
اسود از کودکی در یتیم خانه بزرگ شده و بعد از دورهای خاله و شوهر خاله دیمیتری بنا به دلایلی مرموز او را به سرپرستی گرفتند. و در جوانی اسود را مجبور به ازدواج با دیمیتری ثروتمند کردهاند. اما علت این اصرار به ازدواج چیست؟ پدر و مادر دیمیتری در یتیم شدن اسود چه نقشی دارند؟
پدر پیامی نیز معلول ذهنی است و با اینکه سن بالایی دارد، اما از نظر ذهنی مثل یک کودک است و نیاز به پرستار دارد. به خواست پدر و مادرش ازدواج کرده است تا فرزندی داشته و نسل را ادامه دهد. مادر پیامی، خانمی به نام کیراز، که به گفته مادربزرگ پیامی، نتواسنه با مصطفی بماند و آنها را ترک کرده است. اما پیامی این داستان را قبول ندارد و به دنبال مادرش است.
سریال خیاط داستان انسان های خوب و موفق و سالم نیست. بیشتر کاراکترها منفی و یا دارای اختلالات شخصیتی هستند. یک عنصر خطر در سراسر سریال حس میشود. دیمیتری شب قبل عروسیاش با کس دیگر رابطه برقرار میکند و اسود را به دلایل نامعلوم در یک جعبه زندانی و شکنجه میکند.
خیاط مجموعهای درباره افراد مشکوک است که انتخابهای بدی انجام میدهند و عمدتاً انتخابهایشان توسط قدرت، اعتبار یا پول تغذیه میشود. پیامی بعد از اینکه متوجه میشود فیروزه همان اسود است، نمیتواند مانع عشقش شود و زمانی که میرود تا با دیمیتری رو به رو شود، به اشتباه توسط اسود تیر میخورد و فصل یک با همین اتفاق پایان مییابد.
از طرف دیگر رفتاری که با پدرش و گاها با خیاطها دارد، رفتار شایستهای نیست. او زمانی که احساس میکند اوضاع از کنترلش خارج شده است، داد میزند، پرخاش میکند و مصطفی را به زنجیر میبندد. اما با وجود ماهیت نفرت انگیز کاراکترها، تماشای این سریال معمایی جذاب است. این یک نمایش شیک است که میداند چگونه مخاطب خود را جذب کند.
داستان سریال به صورت خطی بیان میشود، اما در طی قسمتها چند فلش بک به قدیم و کودکی دیمیتری، پیامی و اسود نمایش داده میشود تا شخصیتها و نکات داستانی را برجسته کند.
بررسی سریال Terzi فصل دوم
در نقد سریال خیاط فصل دوم، ابتدا خلاصهای از این سریال را شرح خواهم داد:
بعد از اینکه اسود به اشتباه پیامی را نشانه میگیرد و شلیک میکند، پیامی رابطه خود را با اسود قطع میکند و رو به الکل میآورد. مادربزرگ پیامی به تازگی فوت کرده و به طور کل از فضای کاری دور شده است. او در به در به دنبال مادرش نیز میگردد. در فصل دو با یک حقیقت جدید درباره پیامی رو به رو میشویم.
اسود به قیمت نجات دادن جان پیامی و پنهان کردن حقایق، میخواهد با دیمیتری ازدواج کند؛ اما از طرفی از پیامی میخواهد که جسارت به خرج دهد و حقایق را به دیمیتری بگوید، اما پیامی علاقهاش به اسود را انکار میکند. در فصل دوم برخی از حقایق زندگی پیامی برای همه و به خصوص دیمیتری برملا میشود. این افشاگری، مسیر زندگی پیامی را تغییر میدهد.
دیمیتری که در پایان فصل یک، راز بزرگی را درباره گذشته پدرش و خیانت او به پدر و مادر واقعی اسود کشف کرده بود، از این طریق پدرش را تهدید میکند و جایگاه او را در شرکت غصب میکند. اما سردی رفتار اسود با او، دیمیتری را دیوانه تر از قبل میکند.
فصل دوم تقریباً نامنظم شروع میشود، اشارهای به نتیجه تیراندازی در پایان فصل اول نمیشود. پیامی شب و روزش را در بارها سپری میکند. کاراکتر جدیدی به سریال اضافه میشود. دختری آزاد و بیخیال که سعی میکند به پیامی نزدیک شود و غمهای او را دور کند.
پیامی اول مقاوت میکند، اما وقتی به خاطر میآورد که فردا عروسی اسود و دیمیتری است، بی خیال همه چیز میشود. پیامی تغییر کرده است. مثل قبل به خودش نمیرسد، مصرف الکلش رفته بالا و تقریبا میتوان گفت در رابطه با دخترها کمتر تردید میکند.
داستان مستقیماً به عروسی اسود و دیمیتری میرود و به نظر میرسد زخم گلوله پیامی بهبود یافته است. اما از فصل گذشته تنشی بین دیمیتری، پیامی و اسود وجود داشته که قابل توجه است. با نمایش چند فلش بک متوجه میشویم که اسود در بیمارستان مراقب پیامی بوده است؛ اما حتی با پایان فصل هم مشخص نمیشود که چرا راضی به ازدواج با دیمیتری شده است.
پیامی که عاشق اسود شده بود، عشقش را انکار میکند و میگوید که من به رفاقتم خیانت نمیکنم و بعد از اینکه فهمیدم فیروزه همان اسود است، از او دور شدم. در عروسی دوست دختر جدیدش را که اصلا از تیپ پیامی نیست به دیمیتری و اسود معرفی میکند.
مشخص است که بین پیامی و دیمیتری یک تعارف مصنوعی است، چرا که دیمیتری به هیچ عنوان نمیخواهد دست از اسود بکشد. اسود همچنان نگران مصطفی است، اما پیامی نمیداند این نگرانی واقعی است، یا قصد نزدیک شدن به پیامی را دارد؟
دیمیتری دائماً به دوست صمیمی خود و انگیزههای اسود مشکوک است و از خود می پرسد که آیا چیزی بین آن دو رخ داده است؟ پیامی همزمان به دنبال مادرش است و تلاش او به سرعت به بنبست میرسد. آیا دیمیتری و پیامی بر سر یک زن با هم درگیر خواهند شد؟ آیا جستجوی پیامی برای یافتن مادرش پایان مثبتی دارد؟ اینها هسته اصلی داستان فصل دوم خیاط را تشکیل میدهند.
فصل 2 خیاط در حالت ایدهآل باید با اجازه دادن به بینندگان برای درک عواقب تیراندازی مرگبار پیامیو چگونگی زنده ماندن او آغاز میشد، اما سازندگان تصمیم گرفتند بلافاصله به عروسی دیمیتری و اسود بپردازند. در واقع به دلیلی که هنوز مشخص نیست، بسیاری از معماهای فصل یک هنوز حل نشده باقی ماندند و علاوه بر آن معماهای جدیدی در فصل دوم به داستان اضافه شد.
البته میتواند تلاش نویسنده بر این باشد که مخاطب را میان کشمکش دو دوست و عشق اسود و پیامی نگه دارد، تا روایتهای جانبی را نمایش دهد. اما این کشمکش بین دیمیتری و پیامی قدری خسته کننده و تکراری میشود، تا جایی که دیگر جایی برای مطرح کردن داستانهای فرعی باقی نمیماند. نهایتا در یک مبارزه تن به تن بین پیامی و دیمیتری مشکلات مطرح شده و به ظاهر اعتماد بین شان دوباره شکل میگیرد.
اسود نیز بعد از پیدا کردن کیراز، همسر مصطفی خیالش راحت میشود و احساس نزدیکی و محبت بیشتری با دیمیتری میکند. دیمیتری که از این قضیه خوشحال میشود، یکی از مشکلاتی که از کودکی همراش بود را برای همیشه نابود میکند.
پیامی بعد از چند روز خلوت، با خودش و خانوادهاش آشتی میکند و در مقابل همه پدر و مادرش را معرفی کرده و برای مصطفی تولد میگیرد. پیامی که اکنون مادرش را نیز پیدا کرده است؛ احساس راحتی بیشتری میکند.
نکته آزار دهندهای که در سریال دیده میشود، تعریف زن است. اسود نمادی از زن در سریال است که کاراکتر اصلی را ایفا میکند، اما هدف از وجود او در نمایش چیست؟ ترمیم روح مردها؟ کمک به آنها برای رسیدن به موفقیت؟ در فصل یک رفیق مصطفی میشود و برای او دلسوزی میکند. در فصل دو به پیامی کمک میکند تا دوباره سرپا شده و شغل و اعتبارش را از دست ندهد. بعد در پیدا کردن کیراز به مصطفی و پیامی کمک میکند و وقتی در آغوش دیمیتری است، میگوید:
آخرین وظیفهام را هم انجام دادم.
گویی تنها وظیفه او کمک کردن به مردهاست. در انتهای سریال نیز دیمیتری را در آغوش گرفته و او را از بندهای کودکاش خلاص میکند تا در شرکت به خوبی عمل کند و در برابر پدرش شکست نخورد! تماشای کمک کردن اسود به مردها خسته کننده است؛ درحالی که هیچکس متوجه اذیت و آزاری که دیمیتری به او داده است نیست. حتی پیامی که ادعا میکرد او را دوست دارد، به خاطر رفاقتش، دست از اسود و اذیتهای او میکشد.
با این وجود نویسنده در فصل دوم شخصیتپردازی بهتری انجام داده و با ابعاد بیشتری از کاراکترها آشنا میشویم. هنوز ماجرای اسود و ارتباط او با ثروت پدر دیمیتری کامل گره گشایی نشده و همین باعث میشود مخاطب منتظر فصل سوم سریال باشد.
ضعف داستانی و کارگردانی باعث شده است که بازیگران نتوانند به خوبی از پس کاراکترها برآیند. در فصل دوم کاراکتر پیامی فرصت بیشتری را به چاعتای اولسوی برای ارائه بازیاش میدهد. اما کاراکتر مصطفی هنوز ضعیف است و بازی بازیگر به قدری که باید نمایش داده نمیشود.
زمان پخش فصل سوم سریال خیاط
ضمن مطالعه نقد سریال ترکی خیاط ، برای اطلاع از زمان پخش فصل سوم سریال خیاط به لینک ذیل مراجعه نمایید:
سریال خیاط بر روی یک جوان خیاط تمرکز دارد که در بحبوحه مرگ پدربزرگش، مردی که این تجارت را از او به ارث برده است تمام تلاش خود را می کند تا با اسرار خانوادگی کنار بیاید. وقتی پدربزرگش فوت می کند همراه با پدرش مصطفی که بیمار روانی است و هوش کودکی دارد به استانبول می آید. برای پیامی وجود پدرش مایه شرمساری بوده است.
بیشتر بخوانید:
از همراهی شما تا انتهای نوشتار نقد سریال ترکی خیاط سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.
دیدگاه شما نسبت به نقد سریال ترکی خیاط چیست؟