معصومه یعقوب زاده: هنرمند باید خودش را در آثارش ببیند

معصومه یعقوب زاده از جمله هنرمندان نقاش معاصری است که منحصر به فرد بودن خود را در نقاشی‌هایش به نمایش می‌گذارد.  همچنین یعقوب زاده در گفت و گو با فیگار از مسیولیت اجتماعی هنرمند نسبت به اجتماع خود گفت.

معصومه یعقوب زاده نقاش معاصر تحصیلاتی کاملا متفاوت با حرفه امروزی خود دارد. وی در رشته اقتصاد تحصیل کرده و از سال 1372 مشغول به هنر نقاشی است. وی بر اساس علاقه‌مندی خود کار را شروع کرده و در ادامه به سبک و منحصر به فردی رسیده‌ است که بیننده را در تماشای آثارش خیره می‌کند. در ادامه معصومه یعقوب زاده در گفت و گو با فیگار از چگونگی شروه کار خود و رسیدن به سبک منحصر به فرد خود می‌گوید.

معصومه یعقوب زاده

برای انجام کاری جدید باید دنیای پیشین را ویران کرد

در گفت و گو با یعقوب زاده از وی در خصوص چگونگی اشتغال او به هنر نقاشی پرسیدم. یعقوب زاده می‌گوید: «من مداوم مشغول آموزش دیدن بودم. در زمان آموزش‌های اولیه، کار نقاشی من در سکوت بود و تنهاسعی می‌کردم تا آموزش‌هایم را تمرین کنم تا بتوانم حرکت نویی را پیدا کنم. بعد از چند سال دوباره باز هم آموختن پرداختم. بعد از آن احساس کردم که کاری که من می‌کنم کاری است که برای من اشباع شده و تکراری است.»

معصومه یعقوب زاده

وی در ادامه افزود اگر بخواهید کاری جدید انجام دهید باید دنیای پیشین خود را ویران کنید و دنیای نویی را بسازید یا به نتیجه خواهد رسید یا به خریب کامل؛ در هر صورت من برای رسیدن به دنیایی نو شروع به سبک امپرسون کردم و در چند سالی باز هم در سکوت بودم تا بتوانم رنگ‌ها را دوباره بازشناسی کنم.

یعقوب زاده در ادمه توضیح داد:«وقتی که شما کار نقاشی رئال انجام می‌دهید یک پالت رنگ مشخص دارید ولی وقتی از این مشخصه و محوطه امن خود بیرون بیایید متوجه می‌شوید که چیز در حال تغییر کردن است، تجربه جدیدی کسب خواهد کرد و پالت رنگ هم عوض می‌شود. این پروسه زمان‌بر و البته ترسناک است. فرد یا می‌ترسد و متوقف می‌شود و یا به کار خود ادامه می‌دهد.

ممکن است برای کسی که از ابتدا در سبک امپرسیون کار می‌کند تمام این تجربه ها عادی باشد اما برای من که از سبک کلاسیک به سبک امپرسیون مهاجرت می‌کردم کاری بود بس دشوار. کار من در نقاشی کلاسیک بی‌نقص بود اما در هر صورت تصمیم گرفتم این دنیا را دگرگون کنم زیرا می‌دانستم که ارزش دارد. ما هنرمندان رئالیست زیادی داریم و این سبک دیگر برای من پوسیده شده به نظر می‌آمد.»

چهار سال در سبک امپرسیون به دنبال رنگ‌هایم می‌گشتم

یعقوب زاده در ادامه به توضیح چگونگی یافتن پالت رنگی خود در سبک امپرسیون گفت:«سه یا چهار سال من در سبک امپرسیونیسم به دنبال رنگ‌هایم بودم. می‌خواستم این را دریابم که رنگ‌های من باید با رنگ‌های پالت رئال من که در آن غرق شده بودم، تفاوت کند و اکنون در سبک امپرسیونیسم، من به جست و جوی پالت رنگی دیگری هستم؛ در نهایت تفریبا چهار سال این پروسه طول کشید.

چهار سال در سبک امپرسیون به دنبال رنگ‌هایم می‌گشتم

آدم‌ها در آن دوره از من تعجب می‌کردند و از من می‌پرسیدند چرا از سبک رئال که هنرمندی توانا در آن هستی این چنین می‌گریزی؟ ما ایرانیان اساسا روحیه رسالیست داریم و پذیرفتن سبکی دیگر برایمان قدری مشکل است.

اما من به حجم فراوان انتقادها گوش ندادم و تصمیم گرفتم راهی را که شروع کرده بودم ادامه دهم. پس تا مدتی هم کارهایم را پنهان کردم تا بالاخره پالت رنگی خود را یافتم و کارهایم بر روی بوم نقش گرفتند.»

در نهایت به اکپرسیو رسیدم

وی در ادامه گفت و گو با فیگار افزود:«اما باید بگویم وقتی کمی پیش‌تر رفتم متوجه شدم که من در سبک امپرسیون نیز در حال کپی کردن هستم و این مرا راضی نمی‌کند بنابراین به سبک اکسپرسیو رسیدم؛ البته رسیدن به تمام این نتایج پروسه‌هایی طولانی هستند.

در نهایت به اکپرسیو رسیدم

اتفاقی که برای من افتاد این بود که از سال ۹۸ بر اساس اتفاقاتی که در جامعه می‌افتاد من دچار افسردگی شدیدی شدم و حتی قلمو را هم کنار گذاشتم و حس می‌کردم که همه چیز پوچ است. بعد از این اتفاقات و دوره افسردگیی که بر اساس اتفاقت جامعه بر من غلبه کرده بود، پالت رنگی من باز هم تغییر کرد اما این بار کلملا به صورت ناخودآگاه؛ پالت من خاکستری شد، چون رنگی به جز خاکستری نمیدیدم. اینا بود که فهمیدم هنرمند رسالت دارد برای حرف زدن.»

وی در ادامه بیشتر از رسالت اجتماعی هنرمند گفت و افزود:«اکنون هر واقعه‌ای را باید ثبت کنم. احساس می‌کنم یک هنرمند نقاش دقیقا ممثل همان نویسنده و شاعری است که با کلمات بازی می‌کند با تفاوت اینکه ما با رنگ‌ها بازی می‌کنیم. اگر هنرمند رسالت اجتماعی خود را انجام ندهد، هنرمند نیست.»

یعقوب زاده از مجموعه‌ها و آثار خود می‌گوید

من مجموعه مادر مهربانی را دارم که با ملیت‌های مختلف کار کردم. برای من مادر هویتی مقدس است و فرقی ندارد که نژاد او چه باشد. مهم این است که مادر است و چگونه می‌تواند فرزندش را حمایت کند.

یعقوب زاده از مجموعه‌ها و آثار خود می‌گوید

مجموعه‌های من بیشتر در گذشته به سبک رئال بوده‌اند تا به جایی که امروز چند سالی است که مجموعه کارهای من از  داستان‌های اجتماعی برگرفته می‌شود و از آن خون می‌چکد.

قبل از کرونا آتلیه آموزش نقاشی داشتیم اما بعد از آن کار معلمی را کنار گذاشتم؛ همیشه گفته‌ام که من معلم نیستم و خودم را در حدی نمی‌بینم که بخواهم معلم خوبی باشم.

من به این اعتقاد دارم که اگر هر کس را بیشتر در یک چهارچوب قرار دهی بیشتر در حق او خیانت کرده‌ای و من در این حد نیستم. من نمی خواهم شاگردی تربیت کنم که مثل من باشد می‌خواهم شاگردانم برتر از من باشند و پیشرو تر. همه استادها تا به امروز اینگونه بوده‌اند و خواسته‌اند کسی چون خودشان را تربیت کنند.

اما به نظر من ما در هنر چیزی به اسم اشتباه کردن نداریم. رنگ‌ها خود می‌گویند که ما کجا می‌خواهیم بنشینیم. نقاشی به این معناست که انسان را به چالش بکشد، زمانی که رو بروی اثر خود بایستید و بگویید که خود را در اثر می‌بینید پس نفاشی کشیده‌اید.

نظر شما در خصوص آثار معصومه یعقوب زاده و سیر و روند کاری ایشان چیست؟ لطفا نظران خود را با ما در فیگار در میان بگذارید.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *