بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب به فیلمهایی میپردازد که به اعماق آسمان میپردازد و دنیای خیال و واقعیت را در چهارچوبِ علم بررسی میکند.
در این نوشتار تصمیم داریم با توجه به اتفاقات اخیر به بهترین فیلمهای علمی تخیلی و فضایی بپردازیم و فایل دانلود آنها را در اختیار شما قرار دهیم.
بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب
معرفی، تحلیل، داستان و دانلود
فهرست مطالبِ نوشتارِ بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب به شرح زیر است:
- Gravity
- تحلیل و داستانِ فیلم گرانش
- Moon
- تحلیل و داستانِ فیلم ماه
- Interstellar
- تحلیل و داستانِ فیلم میانستارهای
- 2001: A Space Odyssey
- تحلیل و داستانِ فیلم ۲۰۰۱: ادیسه فضایی
- The Martian
- تحلیل و داستانِ فیلم مریخی
- First Man
- تحلیل و داستانِ فیلم نخستین انسان
تلسکوپ فضایی جیمز وب یک تلسکوپ فضایی است که عمدتاً برای مطالعه اخترشناسی فروسرخ طراحی شدهاست. قدرتمندترین تلسکوپی که تا به حال به فضا پرتاب شدهاست، وضوح و حساسیت فروسرخ بسیار بهبودیافته، به آن اجازه میدهد تا اجرامی که برای تلسکوپ فضایی هابل بسیار قدیمی، دور و کم نور هستند، را مشاهده کند.
انتظار میرود که این امر طیف وسیعی از تحقیقات را در زمینههای اخترشناسی و کیهانشناسی، مانند مشاهدات اولین ستارهها و تشکیل اولین کهکشانها، و توصیف دقیق اتمسفر سیارات فراخورشیدی بالقوه قابل سکونت را ممکن کند. تلسکوپ فضایی جیمز وب در دسامبر ۲۰۲۱ بر روی یک موشک آریان ۵ از کورو (کمون)، گویان فرانسه پرتاب شد و از مه ۲۰۲۲ در حال آزمایش و تراز کردن است. پس از عملیاتی شدن، انتظار میرود تا پایان ژوئن ۲۰۲۲، تلسکوپ فضایی جیمز وب بهعنوان مأموریت شاخص ناسا در اخترفیزیک جانشین هابل شود.
Gravity
گرانش یا جاذبه یک فیلم سهبعدی علمی–تخیلی و درام آمریکایی محصول سال ۲۰۱۳ به کارگردانی آلفونسو کوارون است که برای اولین بار در هفتادمین جشنواره فیلم ونیز در ماه اوت ۲۰۱۳ به نمایش درآمد. ساندرا بولاک و جرج کلونی دو بازیگر اصلی این فیلم هستند. این فیلم در جشنواره اسکار سال ۲۰۱۴ برنده هفت جایزه شد.
تحلیل و داستانِ فیلم گرانش
چیزی که این فیلم را از هم ژانرهایش جدا می کند و تبدیلش می کند به اثری دیدنی و جذاب، فضاسازی کوآرون و دکوپاژ اوست که همگام با جلوه های کامپیوتریِ بی نظیر فیلم، دیدنی ترین تصاویر این سال های اخیر سینما را برای تماشاگر به ارمغان می آورد. تیزهوشی کوآرون ( که پیش از این، تیزهوشی او را در فیلمی مثل « فرزندان انسان » با آن پلان/سکانس های طولانی و پیچیده دیده بودیم ) از همان شروع به چشم می آید. او به جای استفاده از کات های معمول، با حرکات آرام و پیوسته ی دوربینش، حسی از معلق بودن در فضا به ما القاء می کند. دوربین مانند فضانوردان دور سفینه و آدم ها می چرخد و می چرخد و کج و راست می شود و گاه حتی از موقعیت ابژکتیو به سوبژکتیو تغییر موضع می دهد و در حرکتی پیوسته و بدون قطع به چشمان رایان تبدیل می شود تا ما هر چه بیشتر، حس و حال و دیدگاه او را لمس کنیم.
بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب
مطمئناً برای مایی که امکان دیدن فیلم در سینمای سه بعدی را نداریم، شاید این حرف معنای خود را از دست بدهد اما کوآرون به درستی از ظرفیت سینمای سه بعدی استفاده می کند تا تماشاگر را هر چه بیشتر درگیر نماید. می خواهم بگویم او برخلاف خیلی از فیلم های سه بعدی که نمی توانند منطق درستی بین ظرفیت داستانشان و تکنولوژی سه بعدی برقرار کنند و تنها، بدون دلیل موجهی، فیلمشان از این تکنولوژی استفاده می کند که فقط استفاده کرده باشد، در « جاذبه » اتفاقاً این سه بعدی بودن در بطن اثر جا خوش کرده است و تحمیلی به نظر نمی رسد. مگر می شود قطرات اشک رایان در آخرین لحظات زندگی اش را فراموش کرد که از گونه اش جدا و روی هوا معلق می شود و بعد می چسبد به شیشه ی دوربین؟ مطمئناً برای مایی که فیلم را در کادری کوچک و تازه با کیفیتی نصفه و نیمه دیده ایم، درک لذت چسبیدن قطره های آبِ داخل محوطه ی سفینه ی خراب شده به شیشه ی دوربین بی معنا خواهد بود.
بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب
کوآرون و همکارانش با دقتی مثال زدنی و رشک برانگیز، لحظاتی دیدنی را خلق می کنند که جدا از نشانه های معناشناسانه، زیبایی و جذابیتی منحصر به فرد دارند مثل آن صحنه ای که رایان، بعد از تلاش فراوان، در حالیکه با کمبود اکسیژن مواجه شده، بالاخره خودش را وارد فضای سفینه می کند و بعد در حالیکه با شدت نفس نفس می زند، لباس هایش را یکی یکی در می آورد که لباس ها در فضا معلق می شوند و او نفس عمیقی به معنای بازگشت زندگی به کالبد رو به مرگش می کشد، به بدنش کش می دهد، خودش را جمع می کند و کف سفینه به خواب می رود. نوشتن درباره ی این صحنه و صحنه هایی مشابه این، عملاً کاری ست غیرممکن و تنها باید دید و مسحور شد.
من البته با اتفاقاتی که ممکن است در موقعیت رایان، برای یک انسان واقعی در شرایطی واقعی بیفتد، آشنا نیستم و طبیعتاً توضیحات علمی اش را هم نمی دانم اما تا جایی که فهمیده ام، اتفاقات فیلم همگی جنبه ای کاملاً علمی دارند و اینگونه است که شاید برای اولین بار، به جای به کار بردنِ واژه ی فیلم « علمی ـ تخیلی » دیگر فقط باید « فیلم علمی » را به کار ببریم، و یا شاید « علمی ـ عاشقانه »! کوآرون تلاش کرده همه چیز تا حد ممکن واقعی باشد، دقت او و همکارانش در فضاسازی به حدی ست که فراموش نمی کنند در صحنه ای که رایان خودش را به سفینه ی چینی ها رسانده، همراه اشیا معلق در فضای داخل سفینه، راکت های پینگ پونگ را هم به تصویر بکشند! به نظرم این یعنی تیزهوشی.
داستان فیلم جاذبه
یک مهندس پزشکی ناسا به نام رایان استون (با بازی ساندرا بولاک) در نخستین سفر خود به بیرون از کرهٔ زمین، به همراه فضانورد باتجربه مت کوالسکی (با بازی جرج کلونی)، دو نفر از اعضای یک تیم ۵ نفره از فضانوردان آمریکایی هستند که مأموریت آنها تعمیر تلسکوپ هابل میباشد.
در حین یکی از راهپیماییهای فضایی، پیغام اضطراری مبنی بر انهدام یکی از ماهوارههای جاسوسی روسیه و پراکنده شدن تکههای بدنهٔ آن در فضا و برخورد آنها با سایر ماهوارههای موجود در جو زمین به آنها مخابره میشود. پیغام دستوری مبنی بر دور شدن فضاپیما در اسرع وقت از آن محل است ولی به دلیل سرعت بسیار زیاد ترکشهای انفجار، زمان زیادی برای فرار از صحنه باقی نمیماند و هجوم ترکشها منجر به انهدام فضاپیمای آمریکایی و کشته شدن سه فضانورد دیگر میشود. از این تیم تنها رایان استون و مت کوالسکی که زنده ماندهاند، سعی میکنند به هر نحو ممکن جان خود را نجات دهند؛ این در حالی است که ذخیرهٔ اکسیژن لباس فضایی استون در حال تمام شدن است.
Moon
ماه فیلمی در ژانر علمی–تخیلی و ماجراجویی به کارگردانی دانکن جونز است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به سام راکول و کوین اسپیسی اشاره کرد.
تحلیل و داستانِ فیلم ماه
چه حسی بهتان دست می دهد وقتی بفهمید شما، خودتان نیستید؟ یعنی خودِ واقعی تان نیستید؟ وقتی متوجه بشوید شمای اصلی، در واقع یکی دیگر بوده و شما، کپی آن آدمِ اصلی هستید که تمام احساسات و افکارش، فقط بهتان “منتقل شده”؟ این حقیقتِ تلخی ست که سَم بِل، این فضانورد تنها و بیچاره، با آن مواجه می شود. او کم کم می فهمد که اینهمه احساس عشق و علاقه ای که از این راهِ دور، روانه ی همسر و فرزندش می کرده، تصوری بیش نبوده.
گردانندگانِ این ایستگاه فضایی، محیط را برای او طوری بازسازی کرده اند که او تصور بکند یک انسان است، که یک موجودِ واقعی ست، اما وقتی با کپیِ خودش مواجه می شود، ذره ذره پی می برد که خودش هم کپیِ یک سَم بِل اصلی ست و عینِ او، هزاران کپیِ دیگر از سَم بِل وجود دارد که هر سه سال یکبار، در ایستگاه فضایی به کار گمارده خواهند شد.
بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب
فیلم از بحرانِ هویتی حرف می زند که شخصیت داستان با آن دست به گریبان است. تلاش کپیِ سَم یا به عبارتِ درست تر، کپیِ کپیِ سَم، برای نجاتِ او از این مخمصه، تلاشی در جهت نیل به احساسات واقعی و عواطف حقیقی و در کل انسانیت آدم هاست. کپیِ کپیِ سَم ابتدا تصمیم می گیرد، سَمِ اول را به زمین بفرستد اما وقتی می بیند او دچار زوال جسمانی شده، با رضایت خودِ او، تصمیم می گیرد به زمین برود. جمله ی آخرش به آن کامپیوترِ سخنگو، همان قلبِ داستانِ فیلم است: (( ما برنامه ریزی نشدیم، ما آدمیم. )) کپیِ کپیِ سَم، می خواهد انسان باشد، همانطور که کپیِ سَم هم می خواست. بازگشت به زمین، نمادی ست از همین بازگشت به انسانیت و فرار از سردی و تنهایی که محیط خشک و خالی و یخ زده ی ماه، نمایانگر آن است. واقعاً چه فرقی می کند که کدامشان خودش را به زمین برساند؟ یکی از سَم ها هم اگر خودش را به زمین برساند، انگار آن یکی رفته باشد.
داستان فیلم ماه
سَم بِل، فضانوردی ست که مسئولیت دارد به مدت سه سال، در یک ایستگاه فضاییِ تحقیقاتی کار کند تا مدت مأموریتش تمام شود. اما وقتی او بر اثر حادثه ای زخمی و بعد از به هوش آمدن متوجه می شود که یک نفر دیگر، درست شبیه خودش در فضاپیما می چرخد، حقیقت، کم کم روی دیگرش را نشان می دهد.
Interstellar
فیلم اینتراستلار، یکی از شاخصترین آثار دهه گذشته، نزد سینما دوستان بود؛ مخصوصا که برای مدتی طولانی، فیلم علمی تخیلی خوبی و با موضوع سفرهای فضایی، ساخته نشده بود. این فیلم به یاد ماندنی را میتوان از جنبههای فرم سینمایی، محتوا و از دیدگاه علمی، بررسی کرد. در این مقاله تمرکز بنده، بیشتر بر روی بررسی فرم سینمایی اثر هست؛ گرچه گریزی به بقیه مباحث هم خواهم زد…
میانستارهای یک فیلم علمی تخیلی محصول 2014 به نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی کریستوفر نولان است. متیو مککانهی، ان هتوی، جسیکا چستین، بیل اروین، الن برستین، مت دیمون و مایکل کین (بازیگرِ مادامالعمرِ نولان) در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم با محوریت زمان است. زمان، موضوع اصلی فیلمهای نولان محسوب میشود.
بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب
میانستارهای فیلمی علمی تخیلی حماسی به کارگردانی کریستوفر نولان است که در ۲۰۱۴ اکران شد. فیلمنامهٔ این فیلم را نولان به همراه برادرش جاناتان نوشتهاست. فیزیکدان نظری، کیپ تورن یکی از تهیهکنندگان اجرایی و مشاور علمی فیلم است. بازیگران فیلم متیو مککانهی، ان هتوی، جسیکا چستین، بیل اروین، الن برستین، مت دیمون، و مایکل کین هستند. ماجرای این فیلم در یک فضای ویرانشهر جریان دارد که بشریت در تلاش است تا زنده بماند. داستان آن دربارهٔ فضانوردانی است که از طریق کرمچالهای در نزدیکی زحل به کهکشان دیگری سفر میکنند تا سیارهٔ قابل سکونتی بیابند.
تحلیل و داستانِ فیلم میانستارهای
گرچه ایده اصلی فیلمنامه (سفر به فضا برای نجات جان انسانهای زمین) ایدهای تکراری است، اما به لطف عملکرد تحسین برانگیز برادران نولان، در زمینههای مختلف، از همین ایده تکراری، فیلمی جان دار و البته غیر کلیشهای پدید آمده. این فیلم، در زمینه دیالوگ نویسی، به خوبی ظاهر شده و همین امر، باعث میشود داستان فیلم، به شکلی روانتر پیش برود.
به عنوان مثال، صحبتهایی که «برند» درباره عشق میکند، به شکلی فوقالعاده منظور نویسنده را منتقل میکنند. همچنین برخی صحبتها برای ایجاد آشنایی با محیط فیلم، به شکل برنامههای مستند، وارد فیلم شدهاند تا در ابتدا به مخاطب القاء شود با داستانی واقعی سروکار دارد و از شدت بخشهای تخیلی، کاسته شود.
علاوه بر اینها، داستان اینتراستلار از ریتم بسیار خوبی برخورددار است؛ به شکلی که فیلم هیچگاه دچار افت ریتم نمیگردد. زیرا نویسنده، با عملکردی هوشمندانه و در بهترین زمان ممکن، حوادث سیاره میلر و دکتر مان را در فیلم قرار داده تا داستان را از افت ریتم، نجات دهد و بینندگان فرصت ترک صندلیشان را نداشته باشند.
بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب
خیلی از نزدیکان اینجانب از اینتراستلار به عنوانِ فیلمی مستندگونه یاد میکنند. این نقد را در ابعاد جهانی هم خیلیها زدهاند. اما توجه ویژه نولان به درام و ساختارِ محکمِ دراماتیک در فیلم، آنتیتزِ خوبی برای تزِ این دوستان است. توجه شما را به ارتباطاتِ ویژه هنری و گره خوردن اجزای آن به همدیگر در طول فیلم جلب میکنم. رابطه عمیق و انسانیِ کوپر با دخترش مورفی یکی از نمونههای درامِ محکم فیلم است.
رابطهای که هیچگاه سطحی نمیشود و در خلالِ اتفاقاتِ علمیِ فیلم نادیده گرفته نمیشود. تراژدیِ جوان ماندن پدر و پیر شدن دختر در نوع خود جالب توجه است. همچنین از بعد روانشناسی میتوان به درامِ شکل گرفته بین Mann (با بازی خوبِ مت دیمن) و کوپر اشاره کرد.
میانستارهای فیلمی به غایت دراماتیک، علمی، تخیلی و دارای پارامترهای زیباییشناسانه است که موسیقی جنابِ هانس زیمر به آن جَلایی فوقالعاده داده است. هانس زیمر که در سهگانهٔ شوالیهٔ تاریکی با نولان همکاری کرده بود، در این فیلم نیز این همکاری را ادامه داد. نولان و زیمر برنامهریزی کردند تا فراتر از سهگانه بروند و یک کار منحصربهفرد انجام دهند. زیمر گفت: «موسیقی، صدا و چیزهایی را که ما ساختیم را کمی از چکیدهٔ آنها را میتوان در فیلم دیگران دید، به همین دلیل ما آن را دوباره خواهیم ساخت.»
بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب
زیمر همچنین گفت که نولان هیچ فیلمنامهای به وی نداده و در عوض در یک صفحه داستان را به او داده.[۳۸] نولان اعلام کرد که به زیمر گفته که «من به تو یک پاکت نامه که در آن یک نامه است، میدهم، که در آن داستان اصلی را نوشته و تو یک روز فرصت داری تا روی آن کار کنی، و بعد آن را به من نشان میدهی.» و بعد زیمر را در آغوش گرفته. زیمر برای فیلم ۴۵ جلسه وقت گذاشت که سه بار بیشتر از فیلم تلقین است. آلبوم موسیقی در ۱۸ نوامبر توزیع شد. قطعا این یکی از بهترین فیلم های فضایی تخیلی تاریخ است.
داستان فیلم میانستارهای
در آینده زمین به علت آتشک محصولات کشاورزی رو به نابودی است و هر روز محصولات بیشتری نابود میشود. کوپر (متیو مککانهی) خلبان سابق ناسا که حالا کشاورز شده به همراه پدر زن، پسر جوان و دختر ۱۰ سالهاش در یک مزرعه زندگی میکنند. مورفی (دختر کوپر) معتقد است که در اتاقش یک شبح وجود دارد که سعی دارد با او ارتباط برقرار کند.
کوپر و مورفی کشف میکنند شبح یک هوش ناشناخته است که با ارسال پیام با استفاده از امواج گرانشی مختصات دستگاه اعداد دودویی در گرد و غبار به جا میگذارد که این مختصات آنها را به تأسیسات مخفی ناسا که توسط پروفسور جان برند (مایکل کین) رهبری میشود، راهنمایی میکند.
بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب
برند فاش میکند یک کرمچاله که توسط هوش بیگانه ساخته شده احتمالاً آنها را به یک سیاره جدید که امیدی برای زنده ماندن و ادامه نسل بشر است راهنمایی میکند. مأموریت لازاروسِ ناسا، سه سیاره را که به دور یک سیاهچاله غولپیکر (گارگَنچوا[واژگان ۱]) میچرخند، به صورت احتمالی قابل سکونت تشخیص دادهاست: میلر، ادموندز و مَن نام این سیارههاست که هر کدام نام فضانوردانی است که به سمت آنها رفتهاند.
برند کوپر را استخدام میکند تا یک سفینه فضایی به اسم اِندورنس را رهبری کند تا اطلاعات آن فضانوردان را به دست بیاورد. اگر یکی از سیارات قابل سکونت باشد بشریت به دنبال او خواهند رفت. عزیمت کوپر مورفی را به شدت ناراحت میکند و این دو در شرایط بدی از هم جدا میشوند…
2001: A Space Odyssey
۲۰۰۱: ادیسه فضایی یک فیلم علمی تخیلی و حماسی محصول سال ۱۹۶۸ آمریکا-بریتانیا به کارگردانی و تهیهکنندگی استنلی کوبریک است. فیلمنامه آن توسط کوبریک و آرتور سی کلارک و تا حدودی متأثر از داستان کوتاه کلارک با نام «نگهبان» نوشته شدهاست. کلارک همزمان یک رمان با عنوان همین فیلم را نیز نوشت که پس از پخش شدن فیلم آن را پخش کرد. داستان این فیلم در رابطه با چند رویارویی میان بشر و یک تکسنگ (مونولیت) سیاه اسرارآمیز است که ظاهراً در تکامل انسان اثرگذار بوده و در سفر به سیاره مشتری، از سوی یکی از آن مونولیتها، سیگنالی نیز فرستاده میشود.
تحلیل و داستانِ فیلم ۲۰۰۱: ادیسه فضایی
این یک فیلم مدرن و یا شاید هم پست مدرن در زمان خود به حساب می آید. سالهای دهه 60 اوج شکوه ژانرهای مختلف سینمای کلاسیک هالیوود بود. وتا آن زمان در هالیوود تنها اندک فیلم سازان جسوری مانند ارسن ولز این شجاعت را به خرج می دادند که اصول و قواعد سینمای کلاسیک را بشکنند. 2001فیلمی سرشار از ابهام و گره های حل نشده. فیلمی در مورد ناشناخته ها.
این فیلم متشکل از سه فصل با عنوان 1- سحرگاه بشر 2- ماموریت مشتری 3- مشتری ماورای بینهایت می باشد. این فیلم درباره اکتشافات فضایی و سفر انسان به اعماق فضا ست و همانطور که گفتیم محصول سال 1968 می باشد. اگر به تاریخ ساخت فیلم توجه شود، متوجه می شویم درست در زمان اوج «جنگ سرد» ما بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی و مسابقه فضانوردی مابین این دو ابر قدرت آن زمان، بوده است فیلم با جمله ی «سحرگاه بشر» آغاز می شود. کوبریک دنیایی آرام و خالی از شهرها و ماشینها و بدون هرج و مرج و شلوغی را به ما نشان می دهد.
بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب
انگار هنوز انسان به آن درجه از تکامل نرسیده است که دنیا را تسخیر و آرامش آن را سلب کند. در ابتدا با چند میمون انسان نما روبه رو می شویم. حرص و طمع که یک خصلت جدای ناپذیر از انسان است، در نماهای مختلفی از انسان نماها می توان دید. صخنه هایی مانند دور کردن سایر جانوران از منابع غذایی موجود برای استفاده خود و درگیری با گروه های انسان نمای دیگر بر سر استفاده از چشمه آب. که منظور کوبریک از چشمه آب همان منابع ارزنده زمین و تمامی چیزهای گرانبها در این دنیا می باشد که انسان آنها را برای خود می خواهد نه دیگری و کوبریک با ترسم آن به مسخ نوع بشر می پردازد.
انسان نماها در ابتدا هیچ سلاحی ندارن و با فریاد و غرش همدیگر را میترسانند انگار هر گروهی صدای کلفت تری داشته باشد پیروز میدان است. از نکات قابل توجه در این فصل از فیلم این است که انسان نماها در ابتدا به صورت فردی زندگی می کنند و به همین دلیل گاهی بوسله حیوانات درنده شکار می شوند اما هرچه از فیلم می گذرد، کوبریک اجتماع انسان نماها را بیشتر نشان می دهد. و همین اجتماع سبب می شود دیگر شکار نشوند و حیوانات درنده مجبور به شکار سایر گونه های جانوری می شوند.
داستان فیلم ۲۰۰۱: ادیسه فضایی
داستانی در چهار پرده: داستان ۲۰۰۱ در ۴ پرده روایت میشود. روایت اول به نخستین روزهای حضور انسانیان بر سیاره ما بر میگردد. در داستانی طولانی و بدون دیالوگ، فیلم به نمایش نماهایی از زندگی نخستین راستقامتان روی زمین میپردازد. در بین زندگی روزمره آنها ناگهان تختهسنگی سیاهرنگ در محل زندگی آنها ظاهر میشود که به نظر میرسد بر روند تکامل و رشد این موجودات نقش بازی میکند. جزئیات بیشتر از تأثیر این تخته سنگ بیگانه در روند رشد این نخستیها در کتاب آمدهاست.
تحت تأثیر آموزهها و تأثیرات این تختهسنگ موجودات اولیه شروع به همکاری با یکدیگر برای تصاحب منابع موجود (چشمه آب) میکنند و موفق به استفاده از ابزارهای اولیه میشوند. استخوانی که نقش سلاحی اولیهای را بازی میکند در نمایی خیرهکننده از فیلم وقتی از سوی یکی از نخستیها به هوا پرتاب میشود پیچوتاب میخورد و بیننده را با خود به جهشی عظیم و چند میلیون ساله در تاریخ میبرد و در نهایت ساختاری شبیه آن استخوان در مدار زمین دیده میشود که سلاحی مدرن و فضایی است…
The Martian
مریخی فیلمی آمریکایی در سبک علمی–تخیلی به کارگردانی ریدلی اسکات است که در تاریخ ۲ اکتبر ۲۰۱۵ منتشر شد. مت دیمون برای بازی در این فیلم برنده جایزه گلدن گلوب شد. همچنین فیلم نامزد هفت بخش در جوایز اسکار بود که در هیچیک موفق نبود.
تحلیل و داستانِ فیلم مریخی
فیلمنامه یکی از نقاط قوت «مریخی» است که به خوبی مسیرش را پیدا میکند. این متن قدرتمند آنقدر مضامین مهم چاشنی روایت میکند که در برخی برشها، فضایی بودن قصه کاملا به حاشیه رانده میشود و مضامین انسانی و دراماتیک جای ریزهکاریهای فضایی را میگیرند. به لحاظ رویکرد کلی، «مریخی» جانب واقعیت را رها کرده و اصلا قصد ندارد یک فیلم رئال فضایی بسازد؛ اما ویژگی علمی فیلم شاید به این دلیل با بیاعتنایی کارگردان مواجه شده که ریدلی اسکات دغدغههای مهمتری را دنبال میکند و گونه فضایی را بهانهای برای پرداختن به مسائلی از قبیل تنهایی، پرتابشدگی، دلتنگی و تلاش برای صیانت ذات و بقا قرار داده است.
بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب
ویژگیهای منحصربهفرد «مریخی»، از زمان شروع تلاش مارک برای ساختن جهان کوچک خودش روی کره مریخ، نمودار میشوند. در این بخش، دومینویی از خلاقیتهای فیلمساز پیش چشم مخاطب قرار میگیرد و تلاشهای دلپذیر قهرمان داستان برای ادامه حیات کاملا به فرم میرسد. با این حال، شاید مشکل بزرگ «مریخی» این باشد که خلاقیتهایش در حد همین نوآوریهای کوچک، برای خلق یک جهان شخصی توسط مارک، باقی میمانند و در مجموع، فیلم از سطح یک درام فضایی ساده فراتر نمیرود.
روایت یک قصه تکنفره، با محوریت مسئله تنهایی و تلاش برای بقا، طبیعتا فرم روایی خاص خودش را هم میطلبد و برقراری دیالوگ در چنین فضایی دشوار به نظر میرسد. ترفند فیلمنامه «مریخی» برای حل مشکل کمحرف بودن صحنهای که در اکثر اوقات با یک بازیگر اداره میشود، استفاده از ضبط ویدئو توسط مارک است.
داستان فیلم مریخی
گروهی فضانورد که شش نفر هستند، برای مأموریتی فضایی به نام اریس ۴ به سیاره مریخ فرستاده شدهاند که مأموریت آنها ۳۱ روز خواهد بود اما با اتفاق افتادن طوفانی سهمگین گروه فضایی مجبور به لغو عملیات شده و در روز ۱۸ بازمیگردند. هنگام بازگشت، مارک در طوفان گیر کرده و با تکه فلزی آنتن زخمی شده و از هوش میرود؛ همین امر باعث میشود سیستم علائم حیاتی او از کار بیفتد و دوستان او فکر کنند که او مرده.
فردای آن روز مارک به هوش آمده و متوجه میشود که دوستان او رفتهاند اما او ناامید نشده و به فکر نجات خود میافتد. او باید تمام قابلیتهای خود را بهکار بگیرد تا به مرکز کنترل پرواز در کرهٔ زمین وضعیت خود را اطلاع داده و تقاضای کمک بکند. درحالیکه برای بقای خود در مریخ و زنده ماندش درگیر مشکلات است، ناگهان دچار حادثه میشود.
بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب
دوستانش برای نجاتش تلاش میکنند و با کمک نبوغش اتفاقات جالبی برایش رقم میخورد. این گونه میشود که مارک از اطلاعات گیاهشناسی خود که یک گیاهشناس نیز میباشد، استفاده کرده و بااستفاده از خاک مریخ، کشاورزی کرده و برای خود سیب زمینی تهیه میکند. سازمان ناسا نیز با استفاده از تصاویر ماهوارهای درمییابد که او هنوز زنده است.
از آن پس سازمان ناسا تلاشهای بسیاری برای نجات مارک انجام میدهد که با مشکلات فنی زیادی روبرو میشود طوری که حاضر میشود برای رساندن غذا به مارک یک راکت را پیش از بازرسی کلی فنی جهت جلوگیری از اتلاف وقت به فضا بفرستد ولی قبل از خروج از جو منفجر میشود چرا که در محاسبات دقت نکرده بودند و در نهایت بدون فداکاری هم تیمیهای مارک (گروه فضایی)، این عملیات نجات قابل انجام نبود.
First Man
نخستین انسان یک فیلم آمریکایی در ژانر حماسی زندگینامهای درام به کارگردانی دیمین شزل است که در سال سال ۲۰۱۸ اکران شد. فیلمنامه این فیلم توسط جاش سینگر و نیکول پرلمن بر اساس کتاب نخستین انسان: زندگی نیل آرمسترانگ، نوشته جیمز آر. هانسن به رشته تحریر درآمدهاست.
رایان گاسلینگ در این فیلم در نقش فضانورد آمریکایی، نیل آرمسترانگ ظاهر شدهاست. از دیگر ستارگان فیلم میتوان به کلر فوی، کوری استول، کایل چندلر و جیسون کلارک اشاره کرد. داستان فیلم در سال ۱۹۶۹ اتفاق میافتد و حوادث مأموریت آپولو ۱۱ را با محوریت زندگی نیل آرمسترانگ به تصویر میکشد. استیون اسپیلبرگ به عنوان تهیهکننده اجرایی با پروژه همکاری داشتهاست.
تحلیل و داستانِ فیلم نخستین انسان
دیمن شزل فیلم ساز خوبیست. جهان خودش را دارد با فقط 33 سال سن. فیلم های شاخصی هم دارد. “ویپلش”، “لالالند” و برای همین آخری جایزه اسکار بهترین کارگردانی را هم برنده شده است. وقتی شروع به ساخت فیلمی بر اساس کتاب ” نخستین انسان: زندگی نیل آرمسترانگ، نوشته جیمز آر. هانسن” و فیلمنامه ای از برنده ی اسکار “جاش سینگر” کرد، درونگرا ترین فیلم کارنامه ش را شاید کارگردانی می کرد.
موسیقی و صحنه های شور انگیز اساس کارگردانی شزل است. نمونه های عالی و بسیاری را در ویپلش و لالالند خلق کرده بود. اما در نخستین انسان جز چند صحنه زیبا در زمین و فضا بخصوص صحنه ی اتصال “سفینه ی جمنی به آجنیا” و اتفاقات بعد از آن، سکوت و صدای خود صحنه و ریتم خاص و فیلم برداری با دید اول شخص، صحنه آرای این اثر بودند. البته همه اینها با کارگردانی هنرمندانه شزل به ثمر نشستند و در صحنه های حماسی، موسیقی زیبای “جاستین هورویتز”، دوست و همکار قدیمی شزل نیز تأثیر زیادی بر فضای اثر گذاشته است.
از بازی زیبای “رایان گاسلینگ” در نقش نیل آرمسترانگ و “کلر فوی” در نقش جنی همسر آرمسترانگ نیز نمیتوان گذشت که بسیار عالی توانستند واقعیت شخصیتشان را به تصویر بکشند. فیلم به طور کلی به زندگی آرمسترانگ و ویژگی های شخصیتی او میپردازد و بر خلاف فیلم هایی چون “جاذبه” و “میان ستاره ای”، از عظمت فضا و صحنه های وسیع و مبهوت کننده ازکیهان خبری نیست بلکه فیلم بیشتر روی زمین اتفاق می افتد.
بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب
از کمی قبل از پیوستن آرمسترانگ به ناسا تا موفقیت در مأموریت آپولو 11. از مشکلات شخصی اش خصوصاً مرگ دخترش تا درگیر کار بودنش و نگرانی های همیشگی اش و اینکه چقدر روی لبه ی مرگ و زندگی راه میرود. فیلم به خوبی اهداف و دلایل ناسا و زحمات و فداکاری های انسان هایی حتی جان خود را فدا کردند تا آن پرچم روی ماه نصب شود، پرچمی که اثری از آن در فیلم نیست. فیلم گاهی ریتم کند و شاید خسته کننده ای به خود بگیرد اما سریع با یک اتفاق تازه دوباره ما را پابند خود میکند.
شزل فیلم بسیار شخصی ای از آرمسترانگ ساخته و با حمایتی که از طرف خانواده ی آرمسترانگ داشته نشان میدهد که مسیر را درست طی کرده. به تصویر کشیدن خصوصیات اخلاقی و وابستگی های زمینی آرمسترانگ، به ویژه در صحنه ای که آرمسترانگ بر روی سطح ماه راه می رود و آن دستبند و یادآوری خاطرات بسیار احساسی و زیبا، باز به خاطرمان می آورد که دیمن شزل آینده ی بسیار روشنی پیش روی سینما دوستان ترسیم کرده است.
داستان فیلم نخستین انسان
سال ۱۹۶۱ و در دوران جنگ سرد و رقابت فضایی میان شوروی و آمریکا، خلبان آزمایشی ناسا، نیل آرمسترانگ هنگام انجام یک پرواز آزمایشی با موشک-هواپیمای ایکس-۱۵ در خارج از جو زمین دچار حادثه شده و به ناچار در بیابان موهاوی فرود میآید. همکاران نیل نسبت به او احساس نگرانی میکنند زیرا او دو بار دیگر نیز پیش از این دچار حادثه شده بود و به نظر میرسد بر روی کار خود تمرکز ندارد زیرا دختر ۴ ساله او به نام کارن به سرطان مبتلا شده است.
نیل و همسرش جنت تلاش خود را برای درمان دخترشان انجام میدهند اما این کار فایدهای ندارد و کارن بر اثر ابتلا به سرطان جان میبازد. پس از این تجربه تلخ، نیل تلاش میکند تا با تمرکز بر روی کار، از فکر این مسئله بیرون بیاید. نیل برای ورود به پروژه جمنای درخواست داده و موفق میشود به گروه دوم فضانوردان ناسا بپیوندد.
او در این گروه با افرادی همچون الیوت سی و ادوارد هیگینز وایت آشنا میشود که تبدیل به دوستان او میشوند. ناسا که در رقابتهای فضایی با شوروی مغلوب شده، قصد دارد برنامه بزرگی برای جلو افتادن از آنها تدارک ببیند: فرود نخستین انسان بر روی ماه. دیک اسلایتون به عنوان نخستین رئیس بخش فضانوردی ناسا، اجرای پروژه بر عهده میگیرد و نیل به همراه چند فضانورد دیگر از جمله باز آلدرین، گاس گریسوم و مایکل کولینز شروع به شرکت در دورههای ناسا میکند. در این بین، جنت، دومین فرزند خود با نام مارک را نیز به دنیا میآورد.
برای دانلود هر یک از فیلمهای ذکر شده در این متن روی کلمه دانلود کلیک کرده، وارد کانالِ تلگرامِ فیگار شوید و اسم فیلم مورد نظرتان را سرچ بفرمائید.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلمها و سریالهای 2022
- بهترین فیلمها و سریالهای 2021
- بهترین فیلمها و سریالهای IMDB 2022
- بهترین فیلم ها بر اساس انیمیشن های محبوب
- بهترین فیلم های 2022 براساس بازی های ویدیویی
- بهترین سریالها
- بهترین فیلم های 2022
- بهترین سریال های 2022
- بهترین فیلم های 2021
از همراهی شما تا انتهای نوشتار بهترین فیلم ها به مناسبت عکسهای تلسکوپ جیمز وب سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.