فصل دوم سریال Peacemaker با ارجاعهای ظریف به Creature Commandos نشان داده که دنیای DC تحت نظر جیمز گان قصد ندارد به دام پیچیدگیهای افراطی MCU بیفتد.
با آغاز Chapter One: Gods and Monsters، جیمز گان و تیم خلاقش در تلاشاند تا مسیر تازهای برای دنیای سینمایی DC تعریف کنند. هرچند فیلم Superman در سال ۲۰۲۵ نخستین محصول رسمی این فصل به شمار میرود، اما پویانمایی Creature Commandos که در دسامبر ۲۰۲۴ پخش شد، در عمل آغازگر این جهان جدید بود.
حالا با انتشار فصل دوم Peacemaker، تماشاگران میتوانند ببینند چگونه این مجموعه بدون نیاز به پیچیدگیهای افراطی، جهان DCU را گسترش میدهد.
میراث MCU و اشتباهات اخیر آن
مارول طی سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۹ با بهرهگیری از «اتصال میان آثار»، موفق شد تجربهای منسجم خلق کند که فیلمها و سریالها را به یکدیگر پیوند میداد. این روش در اوج موفقیت باعث شد آثاری همچون Avengers: Endgame به یکی از بزرگترین رویدادهای سینمایی تبدیل شوند؛ اما در سالهای اخیر، همین ویژگی به نقطهضعف MCU بدل شد.
تماشاگران برای درک رویدادهای یک فیلم یا سریال مجبور بودند چندین اثر دیگر را هم تماشا کنند. این تکلیف برای بسیاری خستهکننده بود و باعث شد بخشی از مخاطبان علاقه خود را از دست بدهند.
راهبرد متفاوت جیمز گان
جیمز گان بارها تأکید کرده است که در DCU قصد ندارد چنین مسیری را ادامه دهد. او معتقد است هر پروژه باید در عین ارتباط با آثار دیگر، هویتی مستقل داشته باشد. به بیان دیگر، تماشاگران نباید برای درک یک داستان مجبور شوند ساعتها آثار پیشین را مرور کنند. فصل دوم سریال Peacemaker بهویژه در قسمت چهارم، شاهدی روشن بر این رویکرد است.
قسمت چهارم فصل دوم؛ پیوندی هوشمندانه با Creature Commandos
در اپیزود چهارم، شخصیت تازهوارد فرانک گریلو در نقش ریک فلگ سینیور وارد صحنه میشود. او مأموریتی را به یاد میآورد که طی آن ستون فقراتش آسیب دید و به عملیات در کشور خیالی پوکولیستان اشاره میکند. هر دو مورد به داستان Creature Commandos گره میخورند:
- فلگ در آن سریال توسط Clayface آسیب دیده بود.
- پوکولیستان نیز محل اصلی رخدادهای همان مجموعه بود.
این ارجاعات برای کسانی که Creature Commandos را دیدهاند، جذاب و معنادار است؛ اما برای بینندهای که آن را تماشا نکرده، صرفاً یادآوری مأموریتهای گذشته یک شخصیت تلقی میشود.
چرا این ارجاعات اهمیت دارند؟
راز موفقیت این نوع روایت در همین استقلال نسبی نهفته است. داستان ریک فلگ سینیور در Peacemaker حول محور رابطهاش با پسرش و مأموریتهای شخصیاش میچرخد.
حتی اگر مخاطب هیچیک از آثار قبلی DC را ندیده باشد، همچنان میتواند با شخصیت و انگیزههای او ارتباط برقرار کند. این تفاوتی اساسی با برخی محصولات اخیر MCU دارد که بدون اطلاع از پیشزمینهها، عملاً ناتمام یا مبهم به نظر میرسند.
فصل دوم سریال Peacemaker با ارائهی داستانی مستقل و در عین حال هوشمندانه پیوندخورده با دیگر پروژهها، ثابت کرده است که DCU میتواند مسیری متفاوت از MCU را پیش بگیرد. جیمز گان با رویکرد «بینیازی از تکلیف شب» موفق شده توازنی میان استقلال داستانی و جهانسازی برقرار کند.
نظر شما دربارهی فصل دوم این سریال چیست؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار در میان بگذارید.