بسیاری از بهترین فیلمهای سینما دنبالههایی دارند. ما در این مقاله بهترین دنباله های تاریخ سینما از نگاه سایت فیگار را برایتان گردآوری کردهایم.
ساخت دنباله برای فیلمهای سینمایی محبوب جسارت زیادی میخواهد زیرا این فیلمها ممکن است از محبوبیت فیلمهای اصلی برخوردار نشوند و شکستی دردناک را برای تیم تولید کنندهی فیلم به دنبال داشته باشند.
بهترین دنباله های تاریخ سینما از نگاه سایت فیگار
تکراری لذت بخش!
- The Godfather Part II (1974)
- Addams Family Values (1993)
- Evil Dead II (1987)
- D2: The Mighty Ducks (1994)
- Paddington 2 (2017)
- Shrek 2 (2004)
- Blade Runner 2049 (2017)
- Split (2016)
- Star Wars: The Empire Strikes Back (1980)
- The Raid 2 (2014)
فیلمهای سینمایی بسیاری در تاریخ سینما وجود دارد که دنبالههای زیبایی نیز دارند. در اینجا به برخی از بهترین دنباله های تاریخ سینما از نگاه سایت فیگار پرداختهایم.
The Godfather Part II (1974)
سال ۱۹۵۸. «مایکل کورلئونه» (پاچینو) در یک مهمانی با مشکلات خانوادگی روبهرو میشود. از سوی دیگر او درگیر سروسامان بخشیدن به امپراتوریای است که از پدرش، «دون ویتو» به ارث برده است.
پس از آنکه پدرش توسط «دون چیچو» به قتل میرسد، در هشت سالگی و در ۱۹۰۱ از سیسیل به نیویورک میگریزد. جائی که او / دنیرو بزرگ میشود، ازدواج میکند و صاحب چهار فرزند میشود. در این فاصله تنها یکبار به سیسیل باز میگردد تا انتقام مرگ پدرش را از «دون چیچو» بگیرد.
«مایکل» در تلاش برای قانونی کردن فعالیتهای «کورلئونهها»، با «هایمن رات» (استراسبرگ)، یکی از رؤسای یهودی مافیا، کازینو – هتلی در کوبا دایر میکند. «فرانکی پنتانجلی» (گاتسو)،یکی از همراهانِ قدیمی خانواده بهخاطر مشکلی که با «هایمن» دارد، به این معامله جدید اعتراض میکند.
پس از یک اقدام به ترور، «مایکل» به میامی میرود تا به «هایمن» بگوید که به «فرانکی» بیاعتماد است و احتمال میدهد که ترور کار او بوده باشد. در نیویورک نیز به «فرانکی» میگوید میداند «هایمن» ترتیب ترور را داده است، اما دنبال کسی میگردد که بهخاطر «هایمن» به او خیانت کرده است. در کوبا، «مایکل » ترتیب معامله را میدهد، اما بهمحض آنکه متوجه میشود «هایمن» قصد کشتن او را دارد، پول را باز میگرداند.
تلاش او برای کشتن «هایمن» بینتیجه میماند؛ اگرچه متوجه میشود که «فردو» (کازال)، برادرش خائن است و این درست پیش از انقلاب کوباست. «مایکل» افسرده و مأیوس بهخاطر سقط جنین همسرش، «کِی» (کیتن) به خانه باز میگردد.
سنا او را بهخاطر فعالیتهای مافیائی احضار میکند. اما بهخاطر آنکه «فرانکی» در دادگاه علیه او شهادت نمیدهد از بند میرهد. مشکلاتش با «کی» اوج میگیرد و او خانه را ترک میکند. مادرش میمیرد و حالا «مایکل» تصمیم به قتل عام دشمنانش میگیرد.
«فرانکی» را وادار به خودکشی میکنند تا احتمالاً تحت فشار مجبور به شهادت علیه «مایکل» نشود. «هایمن» پس از ورود از اسرائیل به خاک آمریکا کشته میشود، و «فردو» نیز هنگامی ماهیگیری به قتل میرسد. حالا «مایکلِ» تنها و منزوی است.
Addams Family Values (1993)
«دبی جلینسکی» (کیوساک)، متخصص در ازدواج با مردان ثروتمند و بعد کشتن آنان برای تصاحب پولشان است. او به عنوان پرستار بچه وارد «خانواده ی آدامز» می شود و نظر «فستر» (لوید) را به خود جلب می کند.
به تحریک او، «مورتیشا» (هیوستن) و «گومس» (جولیا) بچه هایشان، «پوگسلی» (وورکمن)، و «ونزدی» (ریچی) را به اردو می فرستند.
به رغم تلاش برای تحمیل خط داستانی و انسجام دادن به شوخی ها، ارزش های خانواده ی آدامز تکه تکه تر از فیلم خانواده ی آدامز (ساخته ی خود ساننفلد، 1991) است.
این فیلم شبیه به هم چسباندن چهار اپیزود چهارگانه است. نقش هیوستن و جولیا کاهش یافته و در عوض میدان برای هنرنمایی کیوساک اغواگر نیمه دیوانه و ریچی که با چهره ی بی حالت و خونسردش شرارت می کند، باز شده است.
Evil Dead II (1987)
اولین قسمت از سری فیلمهای « شیطان مرده » ( این فیلم در ایران با نام « کلبه وحشت » شناخته می شود ) در سال 1983 ، یک تعریف جدید از ژانر ترس به سینما ارائه داد.
فیلمی که با بودجه بسیار اندک 375 هزار دلاری ساخته شد اما ایده ی جدید و پرداخت تازه و ناب آن، سبب شد که مخاطبین بسیاری در همان اولین مرتبه مشاهده فیلم، به آن علاقه مند شدند.
سم ریمی که همه کاره « شیطان مرده » بود، در ساخت این فیلم از خون و مواردی که امروزه آن را در ژانری به نام « اسلشر » دسته بندی می کنند، به حد زیاد استفاده کرد و همچنین با قرار دادن طنزی ترسناک، محیط داستان را کاملاً متمایز از آثار ترسناک آن روزهای هالیوود به تصویر کشید.
« شیطان مرده » که یکی از بهترین دنباله های سینمایی محسوب میشود دو دنباله موفق دیگر هم داشت که در سالهای 1987 و 1988 وارد سینما شدند و اتفاقا آنها نیز ، تمام المان هایی که سم ریمی موفق به خلق آن در قسمت اول شده بود را به همراه داشتند و طرفداران هم استقبال بسیار خوبی از این دو اثر به جای آوردند.
اما پرونده این سری در همینجا بسته شد و بعدهاً چندین اثر ویدئویی بی ارزش و همچنین یکی دو بازی کامپیوتری با الهام گیری از این فیلم ساخته شد که چندان موفق از آب در نیامدند.
اما حالا پس از نزدیک به 15 سال ، تصمیم بر این گرفته شد تا یک بازسازی از این اثر موفق کلاسیک صورت بگیرد تا در این وضعیت آشفته سوژه های جدید در هالیوود، این سری تکراری هم صاحب دنباله ای جدید شوند و کلی پول به جیب کمپانی ها سرازیر کنند.
داستان « شیطان مرده » از این قرار است که 5 جوان ، تصمیم میگیرند به کلبه ای متروکه و بی نهایت عجیب و غریب در دل جنگل بروند. البته دلایل رفتن این افراد به این کلبه متفاوت است.
میا ( جین لوی ) یکی از این افراد است که به مواد مخدر اعتیاد دارد و حالا با آمدن به کلبه ، سعی دارد از موقعیت تازه ایجاد شده برای زنده کردن زندگی طبیعی اش استفاده کند.
دیگر فرد همراه، برادرِ وی به نام دیوید ( شیلو فرناندز ) و دوست دخترش ناتالی ( الیزابت بلکمور ) و یک پرستار به نام اولیوا ( جسیکا لوکاس ) و در آخر هم مردی به نام اریک ( لو تیلور پوچی ) می باشند.
این افراد هنگام ورود به کلبه ، با اتفاقات و صحنه های ترسناکی مواجه می شوند که حکایت از فعالیت های غیرعادی در کلبه دارد. آنها کتابی را می یابند که در آن به صراحتاً عنوان شده که دنبال ماجراجویی و یا درک این کتاب نباشند و همین حالا از خانه بروند، اما دقیقا برعکس این اتفاق رخ می دهد و با ماجراجویی این 5 نفر ، اتفاقات وحشتناکی در کلبه رخ می دهد و…
D2: The Mighty Ducks (1994)
در D2: The Mighty Ducks بازیگرانی چون امیلیو استیوز ، Kathryn Erbe ، Michael Tucker ، Jan Rubes ، Carsten Norgaard ، Maria Ellingsen و جاشوا جکسون به ایفای نقش و بازیگری پرداختهاند.
در فیلم D2: The Mighty Ducks حدود 15 بازیگر جلوی دوربین رفتهاند که از نظر تعداد بازیگران میتوان D2: The Mighty Ducks را یک اثر پربازیگر عنوان کرد. از اینلحاظ کارگردانی فیلم D2: The Mighty Ducks باتوجه به بازی گرفتن از این تعداد بازیگر و مدیریت آنها کار بسیار دشواری بوده است.
از دیگر بازیگران فیلم D2: The Mighty Ducks میتوان به Elden Henson ، Shaun Weiss ، Matt Doherty ، Brandon Quintin Adams ، Garette Ratliff Henson ، Marguerite Moreau ، Vincent Larusso و Colombe Jacobsen-Derstine اشاره کرد.
متوسط سن بازیگران D2: The Mighty Ducks براساس میزان سنی که از آنها در دایرهالمعارف آنلاین سینما و تلویزیون ثبت شده، 51 سال است که نشان میدهد بازیگران D2: The Mighty Ducks عمدتا از میانسالان هستند.
Paddington 2 (2017)
پس از موفقیت فیلم Paddington، ساخت دنبالهای برای آن دور از ذهن نبود، اما به ندرت پیش آمده که دنباله یک فیلم موفق، اثر خوبی باشد. فیلم Paddington 2 اگرچه به خوبی فیلم Paddington نیست، اما فیلمی دیدنی و زیبا است که تماشاگر خود را راضی بدرقه میکند.
در ابتدای فیلم Paddington 2، نگاهی به روزهای اول زندگی پدینگتون و پذیرفتهشدنش توسط عمه لوسی و عمو پاستوزو میاندازیم. در زمان حال، او در کنار خانواده براون که اکنون هر کدام مشکلات مختلفی دارند، زندگی میکند و مورد علاقه و محبت اهالی محله است.
پدینگتون تصمیم دارد تا برای تولد عمه لوسی یک کتاب پاپآپ درباره شهر لندن بگیرد که ناخواسته درگیر یک سرقت میشود.
داستان فیلم Paddington 2 ساده و سرراست اما به هیچ وجه مخاطب خود را احمق نمیپندارد. اگرچه این فیلم برای کودکان ساخته شده، اما پل کینگ، کارگردان فیلم با حساسیت خاصی داستان خود را پیش میبرد و به انسجام آن اهمیت زیادی داده است.
این عامل باعث شده تا همه اعضای یک خانواده در کنار هم از فیلم لذت ببرند. ساختار فیلمنامه Paddington 2 یک ساختار سهپردهای استاندارد است. در ابتدا مقدمه چینی داستان را میبینیم، سپس به جریان افتادن آن و در انتها پایان داستان را مشاهده میکنیم.
داستان Paddington 2 هیچ توییستی ندارد و فرمولی تکراری را دنبال میکند اما به هیچ وجه آزاردهنده، خستهکننده یا تکراری نیست. Paddington 2 به همین دلیل موفق میشود تمام اعضای یک خانواده را کنار هم جمع کند و با ایجاد تعادل میان کمدی و درام، آنها را سرگرم کند. همچنین، از پایانبندی بسیار خوب فیلم نیز نباید غافل شد.
Shrek 2 (2004)
«شرک» غول مهربانی است که با پرنسس «فیونا» ازدواج کرده و با او احساس خوشبختی میکند اما پدر فیونا، هارولد، از ازدواج دخترش با یک غول خوشحال نیست. «پری» هم چون قرار بوده پسرش، پرنس چارمینگ، با فیونا ازدواج کند، با هارولد نقشه میکشند تا از شرّ شرک خلاص شوند.
شرک فکر میکند که اگر تبدیل به یک انسان شود، فیونا احساس خوشبختی میکند و مشکلش با پدر فیونا حل میشود. او با یک معجون خودش را تبدیل به انسان میکند و به سمت قصر میرود. اما پرنس چارمینگ زودتر پیش فیونا میرود و با حقّه خودش را جای شرک جا میزند.
پری هم شرک را قانع میکند که فیونا عاشق چارمینگ است و بدون شرک خوشبخت است. شرک بهخاطراینکه فیونا احساس خوشبختی کند قصر را رها میکند تا به مردابش بازگردد، اما در راه صحبتهای پدر فیونا با پری را میشنود که از علاقهنداشتن فیونا به چارمینگ میگوید. آنها قرار است با یک معجون فیونا را عاشق چارمینگ کنند.
Blade Runner 2049 (2017)
کِی (با بازی رایان گاسلینگ) در مرکز داستان فیلم قرار میگیرد و پروسه خودشناسی خود را به نمایش میگذارد. کِی در فیلم Blade Runner 2049 شباهت بسیار زیادی به دکارد در فیلم قبلی دارد.
مامور پلیسی که حین ماموریتهایش با اتفاقات عجیبی رو به رو میشود و نسبت به هویت واقعیاش کنجکاو میشود. با این تفاوت که دکارد در فیلم قبلی به دنبال پاسخ این سوال بود که او واقعا یک انسان است یا فقط یک بدل شبیهسازی شده از انسانها؟
اما کِی به دنبال هویت واقعی خودش است. میخواهد مطمئن شود که آیا او همان کودکی است که طی یک معجزه از مادری که یک انسان شبیهسازی شده است، متولد شده؟
شباهت کِی با دکارد تنها به وضع زندگیشان در یک لس آنجلس سایبرپانکی محدود میشود و از نظر شخصیتی و ویژگیهای اخلاقی، تفاوتهای بسیار زیادی دارند.
در واقع میتوان گفت ماهیت و ویژگیهای اخلاقی کِی، همان شخصیتی را به نمایش میگذارد که دکارد در فیلم قبلی از تبدیل شدن به آن هراس داشت. فیلم Blade Runner 2049، سلطه کامل هوشهای مصنوعی خودآگاه را بر زندگی انسانها به نمایش میگذارد.
در فیلم قبلی، هرازچندگاهی رگههایی از امید به انسانیت زنده در دنیای بیروح و سراسر فلزی را میدیدیم. اما در Blade Runner 2049 انسانیت به طور کامل از بین رفته و کِی به عنوان یک شبهانسان به دنبال بازگرداندن آن به این دنیای سایبرپانکی است.
فیلم در طول پروسه خودشناسی کِی، مفهوم متفاوتی از انسانیت را تعریف میکند. انسانیتی که برای اثبات خود نیازی به انسان بودن افراد ندارد. بلکه این رفتار و تصمیمها هستند که میتوانند حتی یک روبات را به یک انسان واقعی تبدیل کنند. این فیلم یکی از بهترین فیلم های دنباله دار تاریخ سینما است.
Split (2016)
فیلم روانشناختی Split “به معنای شکاف” از جمله فیلم های مهیج سال ۲۰۱۷ است که کاملا ما را با شخصیت اسکیزوئید و مشکلات آن آشنا می کند، مواجه عینی و ظریفی با شخصیت های دچار اختلالات اسکیزوئیدی، رفتارهای آنها، قدرت تفکر و عملکرد آنها و … که به کارگردانی M. Night Shyamalan ” شیامالان ” و بازی بی نظیر جیمز مکاوی James McAvoy بر روی پرده رفته است.
کارگردانان زیادی در طول تاریخ، از «هیچکاک» در روانی گرفته تا «برایان دیپالما» در آماده کشتن، از این اختلالات در فیلمهای خود استفاده کرده و کمدانشیِ بیننده در این مورد را به رخ او کشیدهاند.
اما به نظر من هیچکدام تاکنون به اندازه شیامالان در فیلم “شکاف” این مسئله را پیش نبردهاند و او در روند تحلیلی اختلال تجزیه هویت، از آن نه تنها به عنوان پیچیدگی داستان، بلکه به عنوان قضیهای که این ماجرایِ آدمربایی شررورانه را تعریف میکند.
استفاده کرده و فیلم هیجانی خود را بر مبنای آن قرار داده؛ «جیمز مکآووی» نقش آدمربایی دیوانه را ایفا کرده که ۲۳ شخصیت متفاوت دارد! مردی که دچار اختلال چند شخصیتی یا هویت تجزیه ای است و شروع به دزدیدن دختران و اسیر کردن آنها در اتاقی مخفی در خانه اش نموده است.
«گسست» ایدهی داستانی معرکهای دارد. قهرمان داستان دختری به اسم کیسی (آنا تیلور-جوی) است که همراه با دوتا از همکلاسی هایش توسط مردی به اسم دنیس (جیمز مکآووی) ربوده میشوند.
دنیس آنها را در اتاقی زیرزمینی زندانی میکند و بهشان قول میدهد که برنامهی ویژهای برایشان دارد. در ادامه دخترها متوجه میشوند که دنیس فقط یکی از ۲۳ شخصیتی است که درون ذهن مردی به اسم کوین زندگی میکنند.
کوین با بیست و سه تا شخصیت مجزا در ذهنش درگیر است و کیسی هم دختر عجیب و غریب و ساکتی است که هم کلاسی هایش مسخره اش میکنند و افسردگی اش را نمی فهمند و دوست ندارند با او بچرخند.
Star Wars: The Empire Strikes Back (1980)
شورشیان در سیاره یخ زده هوت هستند و امپراتوری نیروهای خود را برای نابود کردن آنها به آن سیاره میفرست، در حالی که لوک اسکای واکر تحت تعلیم فنون جدای نزد استاد یودا قرار دارد دوستانش درگیر مبارزه با لرد وایدر هستند و به ناچار به شهر ابری پناه میبرند، لوک در میانههای دوره آموزش استاد یودا را ترک میکند تا به دوستانش کمک کند اما در بین راه با حقیقت تکان دهندهای رو به رو میشود.
با وجود اینکه این قسمت از سری جنگ ستارگان ، تازگی و نوآوریهای قسمتهای قبل را نداشت ولی از بسیاری جهات فیلمی موفق محسوب میشد. داستان جذاب تر و گیرا تر با تمی سیاه و بدبینانه، شخصیت پردازی بهتر و البته جلوه های ویژه بسیار حرفه ای.
هرچند این تم سیاه و ناامیدکننده باعث شده است که “امپراتوری حمله را پاسخ میدهد” نسبت به دیگر قسمتهای جنگهای ستاره ای طرفداران زیادی نداشته باشد.
بجز Yoda هیچ شخصیت محبوب دیگری وجود ندارد و فیلم به هیچ عنوان حس همزادپنداری را برای مخاطبان برنمی انگیزد. در قسمت اول خوبی با قاطعیت بر شرارت پیروز شد ولی در فیلم حاضر قضیه کاملاً فرق دارد.
فیلم از جایی شروع نمیشود که قسمت قبلی تمام شد. نابودی ستاره مرده چیزی است که در گذشته اتفاق افتاده؛ لوک اسکای واکر (Mark Hamil) و هان سولو (Harrison Ford) مدتی است که با شورشیها هستند و با وجود اینکه هان دست بالا را دارد، با شاهزاده لیا (Carrie Fisher) مثلثی عشقی تشکیل داده اند (هر دو عاشق او هستند).
وقتی پادشاه Probe Droid وارد دنیای یخی Hoth یعنی جایی که پایگاه شورشی ها واقع شده است، میشود، وقت آن است که سریع آنجا را تخلیه کرد. Darth Vader شکار خود یعنی لوک را پیدا کرده است و میخواهد یک حمله همه جانبه ترتیب دهد.
خیلی زود شورشیها بهمراه هان، شاهزاده و دیگران سوار Falcon میشوند و برای اینکه از چنگ جنگنده هایTIE فرار کنند کنار سیارکی قرار میگیرند. در همین بین، لوک بهمراه R2-D2 وفادار به سیاره ای Dogobah میرود تا از استاد پیری بنام Yoda یاد بگیرد که چگونه یک جدای (Jedi) شود.
شاخصترین رویدادهای فیلم در 15 دقیقه آخر آن اتفاق میافتد. 15 دقیقه ای که در هنگام اکران سال 1980 نفسهای بسیاری را در سینه حبس کرد. در داستانها و افسانه هایی که Lucas بیشتر اتفاقات جنگهای ستاره ای را در پایه آنها نوشته بود، با وجود نقش تعیین کننده Vader در فیلم، حرفی از هویت یا زادگاه او به میان نیامده بود.
سکانسی که با مبارزه لوک و Vader آغاز میشود و با تصمیم مایوس کننده قهرمان جوان برای نجات از دست Vader تمام میشود، جذابترین سکانس در میان دیگر فیلمهای جنگهای ستاره ای است.
The Raid 2 (2014)
فیلم بعد از اتفاقات قسمت اول پیگیری می شود و از بهترین دنباله های فیلم ها به شمار میرود، راما پیش پلیس خوبی که برادرش گفته است می رود و طبق تصمیم او قرار می شود که برای راه یابی به دنیای خلافکاران به زندان برود تا…
فیلم همانند با قسمت اول بار داستانی بدون نقصی ندارد ولی یکی از بهترین دنباله ها را شاهد هستیم. دوباره شخصیت محوری راما است و حالا او باید وارد دنیای زیرزمینی خلافکارانی شود که نه رحم دارند، نه قواعدی بلند هستند و نه از چیزی می ترسند.
دو سکانسی که راما با بهترین مبارزهای “بجو” مبارزه می کند یکی از بهترین شاید سکانس های درگیری است که اخیرا در فیلم های هنرهای رزمی دیدم.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم های انتقام جویانه تمام دوران
- بهترین فیلم های دو قسمتی
- بهترین مستند های جنایی ترسناک نتفلیکس
- بهترین فیلم ها درباره اساطیر یونانی
- بهترین فیلم های ترسناک موزیکال
از همراهی شما تا انتهای نوشتار بهترین دنباله های تاریخ سینما از نگاه سایت فیگار سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.