نقد فیلم مچ گیری نشان میدهد که این اثر کمدی سیاه و جنایی، سرگرمکننده و سبکگراست و جذابیت آستین باتلر را به نمایش میگذارد.
مچگیری یک فیلم جنایی، هیجانانگیز و کمدی سیاه آمریکایی محصول سال ۲۰۲۵ است که توسط دارن آرونوفسکی کارگردانی و تهیه شده و فیلمنامه آن توسط چارلی هاستون، بر اساس کتابی به همین نام نوشته شده است.
در این فیلم آستین باتلر در نقش یک ستاره سابق بیسبال که اکنون بارتندر شده و بهطور ناخواسته وارد دنیای زیرزمینی جرم و جنایت نیویورک میشود، ظاهر شده است.
در نقشهای مکمل، بازیگرانی همچون رجینا کینگ، زویی کرویتز، مت اسمیت، لیو شریبر، وینسنت دنفریو، بنیتو مارتینز اوکاسیو، گریفین دان و کارول کین حضور دارند.
نقد فیلم مچ گیری

وبسایت نقد و بررسی راتن تومیتوز نشان میدهد که 84% از 220 نقد فیلم Caught Stealing مثبت بودهاند و اجماع نظر وبسایت چنین است:
فیلم مچگیری بهطور درخشان جذابیت سینمایی آستین باتلر را نمایش میدهد و برای دارن آرونوفسکی تغییر لحن غیرمنتظره و سبکی سبکتر محسوب میشود.
متاکریتیک نیز با میانگین وزنی نمرات، امتیاز 65 از 100 را به فیلم داده و آن را «عموماً مثبت» ارزیابی کرده است. همچنین نظرسنجی CinemaScore نشان میدهد که مخاطبان به طور متوسط نمره «B» از مقیاس A+ تا F به فیلم دادهاند.
اثر جدید دارن آرونوفسکی، کارگردانی برجسته که بیشتر کارنامهاش با تراژدیهای سنگین و نوعی بدبینی نسبت به انسانها گره خورده است، با دیگر فیلمهایش تغییری 180 درجهای دارد.
او در فیلمهایی همچون مرثیهای برای یک رویا (Requiem for a Dream) مخاطب را با بیامیدی اعتیاد آشنا کرد، در مادر! (Mother!) ترس از دیگران و هراس وجودی را نمایش داد، در قوی سیاه (Black Swan) اضطراب و جنون را به تصویر کشید و در نهنگ (The Whale) با نگاهی غیرقابل انکار به رنج، داستانی تکاندهنده خلق کرد.
مچگیری در ابتدا به نظر میرسد که تغییر مسیر بزرگی در کارنامه آرونوفسکی باشد، زیرا بر اساس رمانی سرگرمکننده و کوتاه از چارلی هاستون ساخته شده و تریلرهای فیلم شبیه بازآفرینی آزادانهای از پس از ساعات اداری (After Hours) مارتین اسکورسیزی به نظر میرسیدند.
داستان فیلم حولمحور هَنک تامپسون (با بازی آستین باتلر) ستاره سابق بیسبال دبیرستانی که پس از مصدومیتی وحشتناک، اکنون بارتندر (همان بارمن) در منهتن ۱۹۹۸ است، میچرخد.
زمانی که همسایهاش، راس با موهای اسپایک، او را درگیر ماجراهای عجیب با آدمکشها، مافیای روس و یک گربه جذاب و بازیگوش میکند، زندگی هَنک از روزمره و ناامیدکننده به خطرناک و پرتنش تبدیل میشود.

گرچه مچگیری قطعاً از آثار قبلی آرونوفسکی متفاوت است، اما همچنان جریان زیرپوستی جدی و خشنی در سراسر فیلم دیده میشود که حتی لحظات خندهدار و عجیب را نیز سنگین و تهدیدآمیز میکند.
فیلم با سرعتی شبیه موشک در شهر نیویورک دهه ۹۰ حرکت میکند و صحنههایی شلوغ و دیوانهوار ارائه میدهد که از هر چیزی که در آثار پیشین او دیدهایم پرانرژیتر است؛ اما آرونوفسکی در حفظ تعادل لحن فیلم بین کمدی و عناصر خشونتآمیز دچار مشکل میشود.
چیزی که ابتدا به نظر یک کمدی جنایی میرسد، به سرعت تبدیل به اثری خشن و تاریک میشود؛ این عدم تعادل ممکن است هم ویژگی و هم نقص فیلم باشد و فهم نیت کارگردان را دشوار میکند؛ اما باتوجهبه لحن کلی و ماهیت داستان، اتفاقی طبیعی محسوب میشود.

فیلم با شخصیتپردازی قوی خود، مخاطب را به دنیای واقعی نیویورک دهه ۹۰ میلادی، جایی که تغییرات فرهنگی و اجتماعی به وضوح در محلههای مختلف احساس میشود میبرد.
این واقعگرایی باعث میشود مخاطب با تجربه زندگی شهری و تعامل با جامعه و مواجهه با خطرات واقعی شخصیتها همذاتپنداری کند. دو عنصر کلیدی این موفقیت را تقویت میکنند: اول، خود هَنک که مردی معمولی با گذشتهای دردناک و آیندهای نامعلوم است و برای مواجهه با مشکلاتی که به او تحمیل میشود، آماده نیست. دوم موضوع اصلی فیلم که تلاش برای یافتن حس خانه و آرامشی است که با آن همراه میشویم.
او که سابقه ستاره بیسبال بودن و شهرت در دهه 90 را دارد، به گذشته و زندگیای که میتوانست داشته باشد، وسواس پیدا کرده و از آن فرار میکند، زیرا فکر میکند با یک اشتباه مرگبار دیگر نمیتواند به خانه بازگردد.
در طول فیلم، هَنک آرامآرام از فرار دست میکشد و شروع به حرکت و مواجهه با واقعیت میکند؛ اما رسیدن به این مرحله زمانبر است. این سفر احساسی، همراه با اجرای قوی باتلر، یکی از جذابترین بخشهای فیلم را به نمایش میگذارد؛ هرچند مشکلاتی مانند ناسازگاری لحنی و تغییرات شدید سبک فیلم، تا حدی تجربه مخاطب را تضعیف میکند.
از آغاز فیلم، مچگیری به گونهای طراحی شده که مخاطب بتواند با شخصیتها و خواستهها، ضعفها و انگیزههایشان ارتباط برقرار کند. فیلم تلاش دارد ترکیبی از واقعگرایی و هیجان سینمایی ارائه دهد.
از یک سو، نگاه احساسی و نزدیک به انسانها در مواجهه با شرایط غیرمنتظره و وحشیانه و از سوی دیگر، هیجانی شدید و پرسرعت که هدفش سرگرم کردن مخاطب است. این تضاد گاهی باعث میشود لحظات کلیدی و دراماتیک فیلم تحت تأثیر قرار گیرد.
بازاریابی اولیه فیلم مچگیری آن را بهعنوان یک اثر هیجانانگیز جنایی پرهیجان با حضور ستارگان بزرگ، به ویژه آستین باتلر و زویی کرویتز در نقشهای اصلی معرفی کرد.
با این حال آنچه مخاطبان از این ستارگان انتظار داشتند، دقیقاً همان چیزی نیست که در فیلم دیده میشود. در واقع فیلم یک اثر گروهی است و تقریباً هر بازیگری، صرفنظر از اندازه نقش، اجرای برجستهای دارد. حضور گریفین دان در نقش پاول یا سفر احساسی با شخصیت کارآگاه رومن با بازی رجینا کینگ، نمونههایی از این عملکردهای موفق هستند.
یکی از نقاط قوت فیلم، استفاده از پیچشهای غیرمنتظره در داستان است که شامل بسیاری از شخصیتها میشود. کشف وفاداری واقعی کارآگاه رومن یکی از این پیچشهاست که لحظهای شوکهکننده و بیوقفه ایجاد میکند.
هر شخصیت اقدامی غیرمنتظره انجام میدهد یا در موقعیتی تکاندهنده قرار میگیرد؛ اما هیچکدام به اندازه یونوِون با بازی زویی کرویتز تاثیرگذار نیست. مخاطبان انتظار داشتند که کرویتز زمان بیشتری روی صفحه نمایش داشته باشد و با باتلر شیمی داشته باشد، اما فیلم تنها یکی از این دو را ارائه میدهد و آن هم حضور کوتاه و شوکهکنندهای است که در میانه فیلم با مرگ ناگهانی و دردناک یونوِون همراه میشود.
این لحظه همزمان دلخراش و تاثیرگذار است و وزن دراماتیک فوقالعادهای به داستان هَنک و تصمیمات او میدهد. اجرای باتلر در پردازش عمق این فقدان، از بهترین کارهای او در کارنامهاش است. با این وجود پس از این صحنه، سرعت و لحن فیلم افزایش مییابد. خندهها در نیمه اول فیلم طبیعی و قابل انتظار هستند، اما در ادامه این طنز بیش از حد شده و بر اثرگذاری لحظات حیاتی فیلم تأثیر میگذارد.
در هر صورت حتی با وجود این ناسازگاریهای لحنی، فیلم همچنان تجربهای جذاب و سرگرمکننده ارائه میدهد. فیلم با نمایش کامل شخصیتها، مسیرهای هیجانی و چالشهای آنها، مخاطب را در دنیایی غوطهور میکند که به اندازه کافی واقعگرایانه و ملموس است.
مچگیری همچنین به خوبی احساسات انسانی، فقدان و تلاش برای بازگشت به خانه را منتقل میکند، حتی اگر گاهی تمرکز به روی هیجان و جلوههای بصری، موضوعات عمیقتر را تحت تاثیر قرار دهد.
جمعبندی و نمرهدهی

در پایان، مچگیری اثری است که تضادها و نقاط قوت را همزمان در خود دارد. فیلم شاید در حفظ یکدستی لحن و سبک کامل نباشد، اما با بازی فوقالعاده آستین باتلر، پیچشهای داستانی غیرمنتظره و صحنههای هیجانانگیز، تجربهای لذتبخش و فراموشنشدنی برای مخاطب ارائه میدهد.
این فیلم نه تنها سرگرمکننده است، بلکه سفر احساسی شخصیتها و تجربه زندگی شهری در دهه ۹۰ را به خوبی به تصویر میکشد و تماشاگر را درگیر دنیای خود میکند.
وبسایت فیگار به این فیلم نمره 7 از 10 را میدهد.
نظر شما دربارهی نقد فیلم مچ گیری چیست؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار در میان بگذارید.