در نقد فیلم کلاغ بررسی میکنیم که نمرات پایین این فیلم برای چه بوده است. همچنین تمامی نکات این فیلم را به صورت ساده برای شما واکاوی میکنیم.
فیلم کلاغ محصول سال 2024، به کارگردانی «روپرت سندرز» و با فیلمنامهای از «زک بیلین» و «ویلیام اشنایدر»، پنجمین قسمت از مجموعه فیلمهای The Crew است که به عنوان یک ریبوت از این سری و اقتباسی از کتاب کمیک سال 1989 «جیمز اوبار» به حساب میآید.
این فیلم با ایفای نقش «بیل اسکارشگورد» در نقش «اریک/کلاغ»، داستان مردی را روایت میکند که پس از مرگ خود و دوستدخترش، دوباره به زندگی بازمیگردد تا انتقام آنها را بگیرد.
ادامه مطلب در ادامه
بیشتر بخوانید:
- دانلود فیلم کلاغ (The Crow 2024) به همراه زیرنویس فارسی
- بهترین فیلم های گوتیک در ژانر ترسناک
- بهترین فیلم های ترسناکی که بر اساس کمیک ساخته شدند
برای اطلاع از آخرین اخبار سینمای جهان، میتوانید به بخش اخبار سینما و تلویزیون و برای دانلود فیلمها و سریالهای روز دنیا یه کانال تلگرامی فیگار مراجعه کنید.
نقد فیلم کلاغ (The Crew)
با استفاده از لیست زیر میتوانید به بخش مورد نظر خود مراجعه کنید:
فیلم کلاغ با استقبال منفی منتقدان روبهرو شد و در باکس آفیس نیز شکست سنگینی را تجربه کرد، بهطوریکه با وجود بودجه 50 میلیون دلاری، تنها 21 میلیون دلار در سطح جهانی فروش داشت. حالا با بررسی فیلم کلاغ 2024 از دیدگاه منتقدان، فروش کم این فیلم را بررسی خواهیم کرد.
نقد و بررسی منتقدان
فیلم کلاغ (2024) با بازخوردهای منفی از سوی منتقدان مواجه شد. بر اساس بررسیها در وبسایت راتن تومیتوز، تنها 23 درصد از 126 نقد ثبت شده برای این فیلم مثبت بوده و امتیاز متوسط 4.3 از 10 برای این اثر کسب شده است. اجماع منتقدان این وبسایت چنین است:
این بازسازیِ بیروح و بد از فیلم The Crow، نه شخصیت و نه جذابیت کافی دارد تا شایستهی احیا شدن باشد.
همچنین، وبسایت متاکریتیک که از میانگین وزنی استفاده میکند، امتیاز 30 از 100 را به این فیلم اختصاص داده و آن را به عنوان اثری با نقدهای عموماً نامطلوب توصیف کرده است. مخاطبان نظرسنجی شده توسط CinemaScore نیز به این فیلم نمره متوسط «B-» از مقیاس A+ تا F دادهاند، در حالی که در PostTrak، تنها 47 درصد از تماشاگران نظر مثبتی به فیلم داشته و امتیاز میانگین 1.5 از 5 ستاره به آن اختصاص دادهاند.
«بنجامین لی» از مجله گاردین (The Guardian)، در تحلیل فیلم The Crew به شدت از فیلم انتقاد کرده و نوشته است:
تردیدی وجود نداشت که نسخه بهروزرسانی شده فیلم 1994، یک شکست خواهد بود؛ چرا که این پروژه از سال 2008 با چندین کارگردان و بازیگر در دست توسعه بود؛ اما به راستی تعجبآور است که محصول نهایی چقدر بینظم و فاقد کیفیت و چقدر نالایق برای اکران گسترده است.
«آلیسون ویلمور» از Vulture نیز به شدت از تولید فیلم و بازیگری آن انتقاد کرد و درباره بازیگران گفت:
«بیل اسکارشگورد» هیچ ارتباط شیمیایی با عشق خودش ندارد. «اسکارشگورد» برای فردی که بیشتر دوران حرفهای خود را بر پایه شخصیتهای ترسناک و جذاب بنا کرده، به شکل شوکآوری غیرقابل حرکت و بیروح است.
مجله امپایر نیز با دادن امتیاز 1 از 5 به فیلم، آن را یک شکست بزرگ دانست و در پایان نقد خود گفت:
این فیلم در لباس کلاغ یک شکست بزرگ است.
تحلیل روایی وبسایت فیگار
هنگامی که به نمرات ضعیف این فیلم نگاه میکردم، با خودم میگفتم احتمالاً بار دیگر این طرفداران دنیای کمیک هستند که پس از دیدن فیلم اورجینال یک شخصیت، تحمل ساخت یک بازسازی از آن را ندارند و احتمالاً به همین دلیل است که کلاغ 2024 نمرات پایینی دریافت کرده است؛ اما هنگامی که فیلم آغاز شد و در همان اول ماجرا، با کاتهای شلخته مواجه شدم، تازه فهمیدم که اوضاع از چه قرار است.
فیلم کلاغ (The Crow) در سال 1994 به یکی از پدیدههای گیشه تبدیل شد و به شکلی عمیق با زمان خود گره خورد. این فیلم که قصهای باروک از انتقام فراموششده پس از مرگ را روایت میکرد، با یک باد از تراژدی به سینماها آمد. «برندون لی»، بازیگر 28 سالهی این فیلم و پسر افسانهی هنرهای رزمی، «بروس لی»، در حادثهای ناگوار در صحنه فیلمبرداری و بر اثر استفاده از یک تفنگ اشتباه، به سوی مرگ شتافت.
این واقعیت تلخ باعث شد تا فیلم فضایی مرگآلود و واقعی به خود بگیرد، گویا زندگی هنر را تقلید میکرد. تماشاگران تنها یک بازیگر را نمیدیدند که نقش یک ابرقهرمان را ایفا میکند که از خاک برخاسته تا انتقام عشق واقعیاش را بگیرد؛ بلکه به نوعی شاهد روح آن بازیگر بودند که از پس از مرگ به روی پرده بازگشته بود و این نمایش پس از مرگ مرز میان واقعیت و تخیل را مبهم میکرد.
خوشبختانه، نسخه بازسازیشدهی کلاغ از چنین سرنوشت شومی بیبهره است و مشکلات پشت صحنه این نسخه به مراتب معمولیتر بودهاند. زنجیرهای از خروج بازیگران و تیمهای خلاق که فیلم را سالها در حال توسعه قرار دادند، باعث ضعف عملکرد این فیلم به صورت کلی شدند.
البته، موفقیت فیلم اصلی تنها به دلیل حضور ماورایی و مرموز «لی» نبود. آن فیلم با سبک و سیاق و نگرش خاص خود، نمایشگاهی از انواع اتفاقات فانتزی کمیکها بود که تأثیرات گوتیک را با شیوهای بسیار بازاریابیپسند ترکیب کرد.
نسخه جدید «کلاغ» هرگز چنین تلاشی نمیکند تا به روزهای اوج 1994 بازگردد. این فیلم جدید، از بسیاری از جنبههای اساسی نسخه اصلی فاصله گرفته است، اما نتوانسته همان انرژی و جذابیت را به مخاطب منتقل کند. عدم تلاش برای تکرار آن دوره زمانی خاص ممکن است باعث شود که این بازسازی هرگز به عنوان یک اثر مستقل در یادها نماند و به سادگی به یک یادداشت در حاشیه سینمای ابرقهرمانی تبدیل شود.
نقد فیلم کلاغ
نسخه 1994 فیلم کلاغ تحت تأثیر سنگین فیلمهای بتمن «تیم برتون» ساخته شده بود؛ اما این نسخه جدید که بیست سال بعد از آن آمده است، بیشتر سعی دارد از کارهای «کریستوفر نولان» الگو بگیرد؛ جایی که از زرق و برق بصری فاصله گرفته و رویکردی بهظاهر واقعگرایانه و تیره از یک موجود شبگرد ارائه میدهد.
فیلم The Crew متاسفانه از این جنبه هم موفق نیست. «اریک» شکنجهشده و «شلی» در یک مرکز بازپروری که شباهتی به زندان دارد، با هم آشنا میشوند و پس از فرار از آنجا، زندگی مشترکی را آغاز میکنند. متأسفانه گذشتهی «شلی» به آنها میرسد و هر دو در لانه عشقیشان به قتل میرسند. سیر نشان دادن این اتفاقات به قدری سطحی است کهحتی یک کودک 8 ساله را هم جذب نمیکند.
یکی دیگر از نشانههای تغییر در این فیلم، این است که نسخه 2024 فیلم کلاغ، فرمول تجاوز-انتقام نسخه اصلی را کنار گذاشته است و آن را هم به طرز سادهای که بیننده صرفاً نگاهی سطحی بیاندازد نشان میدهد
یکی از هوشمندانهترین تصمیمات فیلمنامهنویسان این است که به جای خلاصه کردن داستان عاشقانه در فلشبکهای کوتاه، زمانی را به توسعه رابطه مرکزی فیلم اختصاص دادهاند؛ اما متأسفانه این رابطه هرگز به چیزی فراتر از صحنههایی شبیه به تصاویر مد تبدیل نمیشود. این رابطه بههیچوجه یک داستان عاشقانه بهیادماندنی نیست و به همین دلیل انتقامجویی «اریک» نیز نتوانسته به اندازهای که لازم است حس غمانگیز و حماسی داشته باشد.
در میان صحنههای تیراندازی و اکشن، «اریک» به دنیای پس از مرگ و لیمبویی بازمیگردد که شباهت به زیرگذر مهآلود و باتلاقی یک پل دارد. راهنمای روحی او (با بازی سامی بواجیلا) در این بین ظاهر میشود و با شوخیها و دیالوگهای کاملاً بیربط سعی بر جذابیت فیلم دارد که او هم موفق نمیشود.
اگر فیلم اصلی این بازسازی را تماشا کرده باشید، بدون شک دلتان برای تخیل بصری غریب و باشکوهی که «الکس پرویاس» به این اثر بخشیده بود، تنگ میشود. «اریک» با پذیرفتن اینکه قاتل معشوقهاش که یک خادم واقعی شیطان است و ارواح بیگناه را در ازای جاودانگی به جهنم میفرستد، باید شکار کند، تلاش دارد تا «شلی» را از دنیای زیرین آزاد کند.
این مسیری است که میتوانست بهطور اغراقآمیزی برای کلاغ جذاب باشد؛ اما مثل تقریباً هر چیز دیگری در این فیلم، ناپخته به نظر میرسد. حتی با حضور «دنی هیوستون» در نقش یک نجیبزاده شبیه به شخصیتهای جان ویک که به قربانیانش نفرینهای شیطانی و خودکشی را زمزمه میکند، فیلم همچنان از عمق کافی برخوردار نیست.
نقد فیلم کلاغ
«بیل اسکارشگورد» که با ترکیب جذاب و مرموز همیشگیاش بار دیگر در این نقش ظاهر شده، یکی از بهترین انتخابها برای نسخه 2024 کلاغ است. او به موجودی نفرینشده از ترکیب «جیمز دین» و «پیتر لور»، ترکیبی ایدهآل از یک هنرمند که به فرشته مرگ تبدیل شده است، شباهت دارد.
اگرچه «اسکارشگورد» نتوانسته کاملاً از زیر سایه «برندون لی» خارج شود (که البته کار آسانی هم نیست)؛ اما میتوان بازی او را به عنوان تنها نکته مثبت فیلم در نظر گرفت.
فیلم کلاغ اثری نیست که مسیر پردردسرش تا اکران چنین تصویری از آن ارائه داده بود. در برخی لحظات، فیلم به نوعی جذابیت و حالوهوای تاریک دست مییابد و زمزمهای از این سبک را القا میکند. همچنین، هرگز به سطح بازسازی نسخهی 1994 نمیرسد و تلاش نمیکند تا با ادای احترام به آن نقطهی عطف در سینمای گاثیک، کاری سطحی انجام دهد؛ اما بیرون کشیدن این داستان از بستر اصلیاش (یعنی کنار گذاشتن عناصر تصویری و موسیقایی آن دوران) بیشتر نشان میدهد که آن جلوههای منحصربهفرد دهه 90، بخشی از هویت کلاغ بودند.
بدون آنها، فقط در حال تماشای یک کپی کلیشهای و معمولی از داستان انتقامگیری هستید؛ داستانی که قرار نیست پس از آخرین چشمبرهمزدنها و پرواز بالهای سیاه، در یادها بماند.
جمعبندی
پس از سالها تأخیر، نسخه جدیدی از فیلم کلاغ بالاخره به انتشار رسید؛ اما با وجود حضور پررنگ و مملو از افسردگی «بیل اسکارشگورد» در نقش اصلی، این فیلم تنها سایهای از نسخه 1994 است.
اگر بخواهیم در یک جمله این فیلم را خلاصه کنیم، باید بگوییم که این اثر یک فیلم ابرقهرمانی است که سبک پر زرقوبرق و نگرش نسل که نسخه اصلی را به یک پدیده در میان جوانان و افراد مختلف تبدیل کرده بود را ندارد.
تغییراتی که کارگردان و نویسندگان در این فیلم به اجرا رساندهاند، نه تنها نمیتواند ضعفهای فیلم قبلی را جبران کند، بلکه خودش را هم به قهقرا میبرد. فیلم نمیتواند با لذت تاریک و هیجانانگیزی که نسخه اصلی ارائه میداد برابری کند. البته که این اثر از قدرت جذابیت غمانگیز حضور «برندون لی» فقید نیز بیبهره است؛ اما او بازیگری کاربلد مانند «بیل اسکارشگورد» دارد که کارش را بلد است.
به طور کلی، شاید تلاش برای زنده کردن این داستان از قبرستان فرنچایزهای هالیوودی اساساً بیهوده باشد.
با توجه به نقد فیلم کلاغ وبسایت فیگار به این فیلم نمره 2 از 10 را میدهد.
بیشتر بخوانید:
- نقد و بررسی منتقدان برای سریال The Penguin
- نقد و بررسی قسمت اول تا پنجم فصل دوم سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت
- نقد و بررسی انیمه بلو لاک قسمت ناگی (Blue Lock Episode Nagi 2024)
- نقد و بررسی فیلم بیبی گرل (Babygirl 2024) توسط منتقدان جشنواره ونیز
- نقد و بررسی فیلم انواع مهربانی (Kinds of Kindness)
نظر شما دربارهی مطلب نقد فیلم کلاغ چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.