تبلیغات در فیگار

نقد و بررسی فیلم تاندربولتز (Thunderbolts*) ؛ مارول پس از طوفان

نقد فیلم تاندربولتز نه‌تنها بازتابی از بحران‌ هویتی مارول را بررسی خواهد کرد، بلکه تصویری از سردرگمی پنج‌ساله‌ی جهان ابرقهرمانی را بازگو می‌کند.

فیلم تاندربولتز (Thunderbolts) با نمایی آغاز می‌شود که به‌نوعی چکیده‌ وضعیت امروز مارول است. یلنا بلووا روی لبه‌ ساختمانی ایستاده، از بی‌معنایی حرف می‌زند و سپس به پایین می‌پرد.

او یک مأموریت دارد و چتر نجاتش را هم باز می‌کند؛ اما استعاره روشن‌تر از این نمی‌توانست باشد. در دنیایی که مارول خودش را گم کرده، این سقوط آگاهانه به درون هرج‌ومرج، نمادی دقیق از مسیر فعلی استودیو است.

نقد فیلم تاندربولتز

نقد فیلم تاندربولتز
نقد فیلم تاندربولتز

تاندربولتز یکی دیگر از محصولات دوران تریاژ مارول است؛ عنوانی که قرار است نجات‌دهنده دوره‌ای که با همه‌گیری کرونا، از دست رفتن چادویک بوزمن، رسوایی‌های جاناتان میجرز و اعتصابات هالیوود همراه شد، باشد.

در این برهه، مارول تلاش کرد با گسترش بیش از حد دنیایش به قلمرو سریال‌های دیزنی‌پلاس، فرمول موفق گذشته را بازآفرینی کند، اما نتیجه چیزی جز سردرگمی ساختاری نبود.

فیلم‌های این دوران حتی وقتی در گیشه موفق بودند—مانند Spider-Man: No Way Home یا Deadpool & Wolverine—و به‌طور عجیبی بر نوستالژی تکیه داشتند؛ گویا مارول دیگر به آینده‌اش اعتماد ندارد و تنها با رجوع به گذشته زنده مانده است.

تاندربولتز هم به همین منوال، نه در پی روایت تازه‌ای است و نه حرفی عمیق دارد، بلکه بیشتر بازتاب یک خلأ ذهنی و احساسی برای شخصیت‌ها، سازندگان و حتی تماشاگران است.

در ظاهر، فیلم حول‌محور تیمی از ضدقهرمانان می‌چرخد، اما شخصیت‌ها بیشتر از آنکه قوس داشته باشند، ابزاری روایی‌ برای عبور از یک نقطه‌ی داستانی به نقطه‌ای دیگر هستند. حتی یلنا، با بازی همیشه خوب فلورنس پیو، تنها در سایه خاطره ناتاشا رومانوف معنا می‌یابد.

نقد فیلم Thunderbolts

نقد فیلم تاندربولتز

Thunderbolts شاید در نگاه اول فقط یک اثر دیگر از دوران پسا-اند گیم (Endgame) مارول به نظر برسد—دورانی پر از سردرگمی، جهان‌سازی‌های ناکام و پروژه‌هایی که بیش از آن‌که فیلم باشند، ابزار توسعه برند بودند؛ اما این‌بار داستان فرق دارد.

برخلاف بسیاری از آثار اخیر مارول که بیشتر به وصله‌پینه‌ای از تکه‌های جهان سینمایی شباهت داشتند، تاندربولتز حس یک فیلم واقعی را دارد—با آغاز، میانه، پایان، شخصیت‌هایی قابل لمس و حتی تم‌هایی قابل تأمل.

فیلم با رویکردی متا و آگاهانه، همزمان با کاوش در زوال اخلاقی دنیای واقعی، به وضعیت فعلی خود مارول هم اشاره می‌کند. از سرمایه‌داری دیرهنگام گرفته تا بحران هویت استودیو، تاندربولتز آن‌قدر خودآگاه است که در سکانس افتتاحیه‌اش، یلنا بلووا را در حال حرف زدن درباره «بی‌معنایی همه‌چیز» روی لبه یک ساختمان قرار می‌دهد؛ اما چیزی که فیلم را از سقوط در ورطه‌ی شعارهای توخالی نجات می‌دهد، بازگشت آگاهانه به حس‌وحال فیلم‌های ابتدایی MCU است؛ جایی که شخصیت‌ها واقعاً برایمان مهم بودند و جهان مارول به جای انشعاب بی‌پایان، هنوز یکپارچگی داشت.

در نگاه اول، تیم تاندربولتز صرفاً نسخه کج‌و‌معوجی از انتقام‌جویان به نظر می‌رسد. یلنا، همان آدمکش آموزش‌دیده‌ی اتاق سرخ است؛ الکسی با بازی دیوید هاربر، نسخه‌ی فرسوده و بی‌انگیزه‌ی کاپیتان شوروی که بیشتر به سیب‌زمینی لم‌داده روی مبل شباهت دارد؛ جان واکر، قهرمان خودشیفته‌ای که کاپیتان آمریکا بودن را به شکلی ناموفق تجربه کرده است و آوا استار، شبه‌شروری است که هنوز از زخم‌های تجربیات گذشته‌اش رهایی نیافته.

حتی باکی بارنز که زمانی قاتلی شست‌وشوی مغزی‌شده بود، حالا در قالب یک سیاستمدار نوپا بازگشته تا تغییر را از درون سیستم دنبال کند.

اگر تمام این اسم‌ها برایتان غریبه‌اند، نگران نباشید. فیلم دانستن جزئیات را ضروری نمی‌داند. تمرکز تاندربولتز نه بر ارجاعات پنهان و تاریخچه شخصیت‌ها، بلکه بر دینامیک انسانی یک تیم آشفته است.

در حالی‌که نگهبانان کهکشان بیشتر بر طنز و دل‌گرمی تکیه می‌کردند و جوخه انتحار در فضای تیره و خشن غوطه‌ور بود، تاندربولتز گروهی از قهرمانان افسرده را گرد هم آورده که پیوندشان نه رفاقت، بلکه پوچی و دل‌زدگی مشترک است.

طنز ماجرا این‌جاست که همین افسردگی جمعی باعث می‌شود این تیم شکست‌خورده بیش از هر قهرمان دیگری در آثار اخیر مارول، به انسان نزدیک باشد. آن‌ها مدام با هم جر‌وبحث می‌کنند و همکاری‌شان اغلب به فاجعه ختم می‌شود؛ اما زیر این ظاهر کمدی، احساساتی واقعی نهفته است—از خشم فروخورده تا تلاش برای یافتن معنا در جهانی که انگار هیچ قاعده‌ای ندارد.

نقد فیلم تاندربولتز
نقد فیلم تاندربولتز

فیلم تاندربولتز همان‌قدر که در ساحت جهان سینمایی مارول یک غافل‌گیری است، در سطح سینمایی نیز یک تجربه‌ی متفاوت و خوشایند به حساب می‌آید. در دنیایی که قهرمانان رنگ‌پریده و روایت‌های تکراری از هر سو هجوم می‌آورند، این فیلم با استفاده از تیمی از ضدقهرمانان افسرده، مأیوس و گاه مضحک، لحنی تازه، تلخ و انسانی را پیش می‌کشد—لحنی که از دل پوچی معنا خلق می‌کند.

یکی از دستاوردهای قابل‌توجه فیلم، خلق کاراکتری غیرمنتظره به نام باب (با بازی لوئیس پولمن) است؛ مردی عادی، مهربان و کمی دست‌وپا چلفتی که به طرز تصادفی وارد مأموریت‌های یلنا، جان واکر و آوا می‌شود.

اگرچه فیلم جزئیات زیادی درباره او را فوراً فاش نمی‌کند، اما حضورش نه‌تنها بعدی انسانی به داستان می‌دهد بلکه بستر مناسبی برای شوخ‌طبعی تاریک و صمیمی فیلم فراهم می‌آورد.

ترکیبی که شرایر به خوبی از پس آن برآمده و با نوعی انسجام سبک‌شناختی به فیلم جان بخشیده است—چیزی که در اغلب محصولات اخیر مارول به‌ندرت دیده‌ایم.

از لحاظ بصری، تاندربولتز در اوج است. از تعقیب و گریز موتورسیکلتی الهام‌گرفته از Mission: Impossible 2 گرفته تا صحنه نبرد در راهرو با برداشت‌های هوایی تماشایی، فیلم نه‌تنها از منظر روایت، بلکه در اجرا نیز موفق است و بیننده را از جنبه‌ی بصری سیراب می‌کند.

اما شاید مهم‌ترین نقطه قوت فیلم، نحوه‌ی مواجهه‌ی کارگردان با بازیگران و شخصیت‌پردازی‌ها باشد. دیوید هاربر که پیش‌تر در «بلک ویدو» با اجرای اغراق‌آمیز و مضحک‌اش چندان خوش درخشیده نبود، این‌بار در قالب یک پدر شکست‌خورده اما حمایتگر، حضوری به‌مراتب دلچسب‌تر دارد.

از سوی دیگر، شخصیت جان واکر که در Falcon and the Winter Soldier پرتنش و ناسازگار بود، در این فیلم به‌گونه‌ای پردازش می‌شود که تناقض‌هایش معنایی می‌یابند. سکوتی کوتاه و بی‌کلام از وایت راسل در یکی از صحنه‌ها، تأثیری به‌مراتب عمیق‌تر از هر مونولوگ طولانی دارد.

باکی بارنز برخلاف انتظار، سهم قابل‌توجهی از داستان ندارد و حضورش بیشتر به‌نظر می‌رسد از نسخه‌ای قدیمی‌تر از فیلمنامه به‌جامانده باشد؛ اما این انتخاب هوشمندانه به فیلم اجازه می‌دهد که یلنا، با بازی درخشان فلورنس پیو، به مرکز ثقل روایت تبدیل شود.

پیو در سومین حضور بزرگ خود در جهان مارول، بلوغی عاطفی را طی می‌کند که کم‌نظیر است: از تلاش برای رهایی در بلک ویدو، تا رهایی و سپس فروپاشی در هامای و اکنون مواجهه با تکرار پوچ و بی‌پایان زندگی مزدورانه.

فیلم به او اجازه می‌دهد بدون نیاز به رهایی طنزآلود در لحظات حساس—مانند آنچه در دو نسخه اولیه Guardians of the Galaxy رایج بود—واقعاً در تاریکی فرو برود و خود را پیدا کند.

نقد فیلم تاندربولتز
نقد فیلم تاندربولتز

فیلم Thunderbolts نه تنها یک تجربه تازه در جهان سینمایی مارول است، بلکه گواهی‌ست بر اینکه این جهان هنوز ظرفیت شگفت‌زده کردن مخاطب را دارد؛ آن هم نه فقط با اکشن‌های پر زرق‌وبرق یا لحظات کراس‌اور پرهیجان، بلکه با عمق عاطفی و انسانی کاراکترهایی که بیشتر از آن‌که دنبال نجات جهان باشند، در تلاش برای نجات خودشان هستند.

فلورنس پیو بار دیگر در نقش یلنا می‌درخشد؛ بازیگری که به‌طرزی بی‌نظیر می‌تواند رنج‌های درونی شخصیتش را با نیش‌وکنایه‌ها و شوخ‌طبعی‌های خاص یلنا درهم بیامیزد. این ترکیب از اندوه و طنز، نه‌تنها باعث می‌شود تماشاگر بیشتر با او همذات‌پنداری کند، بلکه مسیر تدریجیِ بازسازی روابطش با اطرافیان را نیز ملموس‌تر می‌سازد.

یکی از جالب‌ترین این روابط، پیوند او با شخصیت باب است؛ کاراکتری چندلایه و غافلگیرکننده که با بازی گیرای لوییس پولمن، میان روحیه‌ای هم‌دل، قربانی آسیب‌دیده و چیزی مرموزتر نوسان می‌کند. شیمی درخشان میان پیو و پولمن از نقاط قوت اصلی فیلم است و رابطه‌ی آن‌ها به‌گونه‌ای پیش می‌رود که می‌توان آن را یکی از مسیرهای تازه‌ و خلاقانه‌ی مارول در ترسیم روابط انسانی دانست.

هرچند تاندربولتز چرخه دنیای مارول را از نو اختراع نمی‌کند، اما مسیرش تا رسیدن به نقطه اوج، پر از لحظات غیرمنتظره، عجیب و خلاقانه است. فیلم در سطحی ماجرایی درباره قدرت دوستی است؛ اما در لایه‌ای عمیق‌تر، روایت‌گر فرایند دردناک و پیچیده‌ی نجات دادن خویشتن، در جهانی‌ست که نجات‌دادن دیگران به یک وظیفه بدل می‌وشد.

جمع‌بندی و امتیازدهی

نقد فیلم تاندربولتز
نقد فیلم تاندربولتز

در نهایت، تاندربولتز فیلمی‌ست برای کسانی که همچنان به توان بالقوه‌ی جهان مارول ایمان دارند—نه فقط در قالب داستان‌های منشأ یا سه‌گانه‌های محدود، بلکه به‌عنوان رویدادهایی که کاراکترها و مسیرهای گوناگون را کنار هم قرار می‌دهد تا چیزی بزرگ‌تر و پراحساس‌تر خلق کند. حتی اگر به مارول علاقه‌مند نباشید، این فیلم با حال‌وهوای خاصش می‌تواند برایتان اثری جذاب و ماندگار باشد.

شاید صادق‌ترین دستاورد این فیلم، پذیرش واقعیتی است که همه‌ ما حسش می‌کنیم: هیچ‌چیز مثل قبل نیست و شاید دیگر نباشد.

وب‌سایت فیگار به این فیلم نمره 8 از 10 را می‌دهد.

نظر شما درباره‌ی مطلب نقد فیلم تاندربولتز چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *