تبلیغات در فیگار

نقد و بررسی فیلم ادینگتون (Eddington) ؛ آشوب سیاسی دامن یکی از بهترین کارگردانان عصر مدرن را هم گرفت

نقد فیلم ادینگتون اثر تازه آری آستر، سفری است به دل ژانر نئو وسترن و کمدی سیاه که در دل بحران‌های اجتماعی آمریکا روایت می‌شود.

ادینگتون (Eddington) جدیدترین اثر آری آستر، فیلمساز صاحب‌سبک و جنجالی سینمای معاصر، بار دیگر نشان می‌دهد که او علاقه‌مند است قواعد ژانر را در هم بشکند و مخاطب را به تجربه‌ای بی‌قرار و چندلایه دعوت کند.

این فیلم که در سال ۲۰۲۵ توسط کمپانی A24 روانه‌ی پرده‌های سینما شد، ترکیبی غریب و در عین حال هوشمندانه از ژانر نئو-وسترن، کمدی سیاه و طنز سیاسی است.

آستر با بهره‌گیری از یک داستان خیالی در دوران واقعی همه‌گیری کرونا، بستری را فراهم کرده تا تنش‌های اجتماعی، بی‌اعتمادی سیاسی و آشفتگی روانی جامعه معاصر آمریکا را بازآفرینی کند.

داستان در سال ۲۰۲۰ و در ایالت نیومکزیکو می‌گذرد؛ جایی که انتخابات جنجالی شهرداری میان کلانتر جو کراس (با بازی واکین فینیکس) و شهردار تد گارسیا (با بازی پدرو پاسکال) به بستری برای تقابل دو جهان‌بینی بدل می‌شود. در این میان حضور ستاره‌هایی همچون اما استون، آستین باتلر و لوک گریمز، به فیلم بعدی پرزرق‌وبرق اما تلخ و هجوآلود بخشیده است.

بهترین فیلم های 2025

نقد فیلم ادینگتون

نقد فیلم ادینگتون
نقد فیلم ادینگتون

بازخوردها در وب‌سایت‌های جمع‌آوری نقد فیلم Eddington نیز تصویری دوگانه ترسیم می‌کند. در راتن تومیتوز، ۶۸ درصد از ۲۲۴ نقد ثبت‌شده مثبت بوده‌اند و اجماع منتقدان چنین بیان می‌کند که:

ادینگتون با بازی‌های درخشان و جسارت کارگردانی آری آستر همراه است، اما بی‌جهتی و نوسان در لحن، بسیاری از تماشاگران را سرخورده می‌کند.

از سوی دیگر متاکریتیک امتیاز ۶۴ از ۱۰۰ را برای فیلم ثبت کرده که نشانه «بازخورد عموماً مطلوب» است. در نقطه مقابل مخاطبان عمومی که از طریق نظرسنجی سینماسکور سنجیده شدند، تنها نمره‌ی «C+» به فیلم دادند؛ موضوعی که نشان می‌دهد فاصله‌ای معنادار میان تجربه‌ی انتقادی و تجربه‌ی تماشاگر عام وجود دارد.

نقد و بررسی فلسفی

نقد فیلم ادینگتون

آری آستر، فیلم‌ساز جنجالی و صاحب‌سبک، در تازه‌ترین اثر خود ادینگتون بار دیگر دست به تجربه‌ای می‌زند که مرز میان فرم، محتوا و ژانر را به‌کلی در هم می‌شکند؛ اما پرسش بنیادین این است که آیا این بار موفق می‌شود یا صرفاً تماشاگر را به ورطه‌ای از آشفتگی و بی‌هدفی پرتاب می‌کند؟

آنچه از همان نخستین لحظات ادینگتون به چشم می‌آید، خودشیفتگی بی‌حد کارگردان در طراحی جهان روایت است. فیلم با برچسب «وسترن معاصر – کمدی سیاه» معرفی می‌شود، اما آنچه در نهایت روی پرده جاری است، نه یک کمدی تیزهوشانه و نه یک وسترن مدرن منسجم، بلکه ملغمه‌ای سرشار از خرده‌پیرنگ‌ها و ایده‌های نیمه‌کاره است.

بحران روایت و فقدان انسجام

نقد فیلم ادینگتون
نقد فیلم ادینگتون

آری آستر در آثار پیشین خود، از موروثی (Hereditary) گرفته تا میدسامر (Midsommar) و بیو می‌ترسد (Beau Is Afraid)، همواره بر ساختن جهانی اضطراب‌آلود و وهمناک تأکید داشته است؛ اما در ادینگتون، این تمایل به خلق کابوس اجتماعی به اوج آشفتگی می‌رسد.

روایت سرشار از شخصیت‌هایی است که هر یک نماینده یک بحران اجتماعی، سیاسی یا روانی‌اند. بی‌خانمان‌ها، ضدماسک‌ها، تئوری‌پردازان توطئه، نژادپرستان، هواداران جنبش «زندگی سیاهان مهم است»، راست‌گرایان افراطی، آنتیفا، سفیدبرترپنداران، هواداران کیوانان و حتی سوداگران بحران، در این فیلم، آشفتگی بدی ایجاد کرده‌اند.

این کثرت کاراکترها و موقعیت‌ها در ظاهر می‌تواند به مثابه یک کولاژ سیاسی-اجتماعی عمل کند، اما در عمل به آشفتگی محض می‌انجامد. آستر از آنجا که قادر به اولویت‌بندی و تمرکز بر یک خط روایی مرکزی نیست، فیلمش به مجموعه‌ای از تصاویر متناقض بدل می‌شود که بیشتر شبیه به شعله‌های پراکنده‌اند تا آتشی منسجم.

تماتیک ؛ آینه‌ای از اضطراب جمعی

نقد فیلم ادینگتون

فیلم در بستر سال ۲۰۲۰ و همه‌گیری کووید-۱۹ روایت می‌شود؛ سالی که بی‌اعتمادی عمومی، ترس از آینده و بی‌ثباتی سیاسی در ایالات متحده به اوج رسید.

ادینگتون می‌کوشد این اضطراب جمعی را بازتاب دهد، اما نتیجه بیش از آنکه تحلیلی جامعه‌شناسانه باشد، نمایشگر یک آشوب ذهنی است. اینجا آستر تلاش دارد تا «تاریخ» را به «کابوس» تبدیل کند؛ همان‌طور که والتر بنیامین تاریخ را زنجیره‌ای از فجایع می‌دید. بااین‌حال مشکل در این است که فیلم فاقد انسجام فلسفی لازم برای چنین خوانشی است.

بازی‌ها ؛ تلاش‌هایی درخشان در میانه هرج‌ومرج

نقد فیلم ادینگتون
نقد فیلم ادینگتون

نمی‌توان انکار کرد که بخشی از جذابیت ادینگتون در حضور بازیگران شاخص آن نهفته است. واکین فینیکس بار دیگر نشان می‌دهد چرا یکی از متعهدترین بازیگران نسل خود است.

او در نقش کلانتر جو کراس، انسانی را مجسم می‌کند که در میانه بحران اجتماعی و شخصی در حال فروپاشی است. فینیکس با فرو رفتن در اعماق روانی شخصیت، لحظاتی به‌یادماندنی خلق می‌کند.

پدرو پاسکال در نقش شهردار تد گارسیا حضوری متین و اندازه‌گیری‌شده دارد، در حالی که اما استون – با وجود آنکه نقش چندان پررنگی ندارد – پیچیدگی‌های یک زن گرفتار در تروما و فشار اجتماعی را بازتاب می‌دهد.

آستین باتلر نیز در نقش واعظی کاریزماتیک، تصویر دیگری از افراط‌گرایی دینی و سیاسی ارائه می‌دهد. بااین‌حال، مشکل اینجاست که آستر این استعدادهای عظیم را در میان آشفتگی ساختاری فیلم هدر می‌دهد و اجازه نمی‌دهد بازی‌ها به شکوفایی کامل برسند.

لحن و فرم ؛ بحران هویت سینمایی

نقد فیلم ادینگتون

فیلم مدام میان ژانرها در نوسان است. در یک لحظه حال‌وهوای وسترنی با تقابل کلانتر و شهردار بر پرده حاکم است و لحظه‌ای بعد، کمدی سیاه در دل گفت‌وگوها جریان می‌یابد و در جایی دیگر، فیلم به یک هجویه سیاسی بدل می‌شود.

این چندصدایی اگر با مهارت هدایت می‌شد، می‌توانست یادآور آثار رابرت آلتمن یا حتی پل توماس اندرسون باشد، اما در دست آری آستر بیشتر شبیه به یک تمرین دانشجویی پرادعاست که هیچ‌گاه به بلوغ نمی‌رسد.

فلسفه فیلم ؛ آشوب به مثابه معنا

نقد فیلم ادینگتون
نقد فیلم ادینگتون

می‌توان از زاویه‌ای دیگر به فیلم نگریست. شاید آستر آگاهانه خواسته است بی‌نظمی و فقدان انسجام را بازتابی از جهان معاصر بداند؛ جهانی که در آن حقیقت چندپاره، روایت‌ها متکثر و اضطراب‌ها پایان‌ناپذیرند.

در این خوانش، ادینگتون خود به مثابه یک «متن بحران» عمل می‌کند؛ متنی که نه به دنبال راه‌حل است و نه ادعای انسجام دارد، بلکه صرفاً پژواک‌دهنده سردرگمی زمانه محسوب می‌شود؛ اما حتی در این تفسیر فلسفی، پرسش باقی می‌ماند و آن هم این است که آیا سینما تنها باید بازتاب‌دهنده آشوب باشد یا موظف است از دل آشوب، نظمی زیبایی‌شناسانه استخراج کند؟

جمع‌بندی و نمره‌دهی

نقد فیلم ادینگتون

ادینگتون فیلمی است که می‌تواند برای برخی تماشاگران به‌مثابه یک تجربه‌ی جسورانه و متفاوت جلوه کند؛ اما برای بسیاری دیگر چیزی جز آشفتگی، ملال و بیهودگی نخواهد بود. آری آستر در تلاش برای بازنمایی بحران‌های سیاسی و اجتماعی دوران کرونا، در دام روایت‌های متکثر و بی‌انسجام گرفتار می‌شود.

اگرچه بازی‌های قوی، به‌ویژه واکین فینیکس و برخی لحظات تصویری قابل‌توجه مانع از سقوط کامل اثر می‌شوند، اما در مجموع فیلم فاقد آن انسجام روایی و زیبایی‌شناختی است که بتواند آن را به یک اثر ماندگار بدل کند.

ادینگتون بیش از هر چیز نشان می‌دهد که آری آستر همچنان میان مرز باریک نبوغ و خودشیفتگی سرگردان است.

وب‌سایت فیگار به این فیلم نمره 5 از 10 را می‌دهد.

نظر شما درباره‌ی مطلب نقد فیلم ادینگتون چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *