نقد فیلم فرمول 1 نشان میدهد که اثر جوزف کوشینسکی با بازی برد پیت، ترکیبی از هیجان مسابقات اتومبیلرانی و درامی انسانی خستهکننده است.
فیلم F1 یا همان F1 the Movie، ساخته جوزف کوشینسکی و به قلم ارن کروگر، یکی از مورد انتظارترین آثار ورزشی-درام سال ۲۰۲۵ بود که برد پیت در نقش سانی هیز، رانندهای که پس از سی سال غیبت به دنیای مسابقات بازمیگردد تا تیم شکستخورده و رو به زوال APXGP را نجات دهد، در مرکز روایت قرار دارد.
حضور بازیگرانی همچون دمسون ادریس، کری کندون، توبیاس منیز و خاویر باردم نیز به غنای بازیگری فیلم افزوده است.
نقد فیلم فرمول 1

استقبال منتقدان و مخاطبان از این اثر نیز چشمگیر بوده است بهگونهای که ۸۲ درصد از منتقدان در راتن تومیتوز نظر مثبتی به فیلم داشتهاند و اجماع نقدها بر انرژی کارگردانی کوشینسکی و کاریزمای بیدغدغه پیت تأکید داشتند.
در متاکریتیک نیز امتیاز ۶۸ از ۱۰۰ برای نقد فیلم F1 ثبت شده که نشاندهنده بازخورد «عموماً مثبت» منتقدان است. علاوه بر این، تماشاگران در سینماسکور نمره A و در پستترک ۹۲ درصد رضایت کلی به فیلم دادهاند. چنین واکنشهایی، F1 را به اثری بدل میکند که نهتنها برای علاقهمندان به مسابقات سرعتی، بلکه برای دوستداران درامهای پرشور نیز جذاب خواهد بود؛ اما بیایید با نقد فیلم فرمول 1 به پرسش پاسخ بدهیم که این فیلم توانسته در عناصر درام نیز جذاب باشد یا خیر.
فیلم F1 جدیدترین وسیله ستارهمحور برد پیت و در عین حال ادامهی مسیر فیلمسازی جوزف کوشینسکی پس از Top Gun: Maverick است؛ اثری که بهواسطهی پیوند میان اعجاز تکنیکی و بار عاطفی شدید، یکی از مهیجترین و مؤثرترین بلاکباسترهای سالهای اخیر لقب گرفت.
آشکار است که نیت کوشینسکی و تیم همراهش بازآفرینی همان معجزه، این بار در زمین مسابقات فرمول یک بوده است؛ تعویض آسمان با پیست و جایگزینی تام کروز با برد پیت.
کوشینسکی بار دیگر همان تیم سازندهی فیلم تاپ گان را گرد آورده است. فیلمنامه از ارن کروگر ـ همکار نویسندهی Maverick ـ، تهیهکنندگی از جری بروکهایمر، فیلمبرداری از کلودیو میراندا و موسیقی از هانس زیمر هستند.
نتیجه این اجتماع اما اثری است که از لحاظ فنی بهطرز چشمگیری یادآور Maverick میشود. این کارگردان با صدا و تصویر حیرتانگیز، تماشاگر را مستقیماً در کابین یک ماشین مسابقه مینشاند؛ اما همان چیزی که تاپ گان را از یک اکشن صرف به تجربهای زنده و نفسگیر بدل میکرد ـ یعنی قلب تپندهاش ـ در اینجا غایب است.
فیلم F1 زیبا، چشمنواز و پرهیجان است. در نیمه نخست لحظههایی هستند که به نظر میرسد چیزی تازه در حال شکلگیری خواهدد بود؛ اما در نهایت روایت یکنواخت و فرمولیک فیلم بر هر چیز غلبه میکند.
چنین آثار سرگرمکنندهای معمولاً بر پایهی الگوهای روایی ساده ساخته میشوند؛ ما پیشاپیش میدانیم پیچ بعدی داستان کدام است. آنچه میتواند این آشنایی مفرط را دلپذیر کند، وجود عاطفهای باورپذیر و عواطف واقعی است. F1 دقیقاً در همین نقطه شکست میخورد. این فیلم فاقد عمقی است که بتواند فراتر از ساختار کلیشهایاش برود.

برد پیت نقش سانی هیز، قهرمان فراموششدهای که در دههی نود به اوج رسید و پس از یک تصادف هولناک از دنیای فرمول یک کنار گذاشته شد را ایفا میکند. او اکنون رانندهای ولگرد است، زندگیاش را از مسابقهای به مسابقه دیگر سر و ناکامیهایش را با نقابی از خونسردی و غرور جبران میکند.
او نه برای پول، بلکه برای عشق به رانندگی میراند. تناقض جالب آنکه فیلمی که سر تا پا غرق در تبلیغات و اسپانسرینگ است، با لحنی سادهلوحانه مدعی میشود که رانندگان واقعی به پول اهمیت نمیدهند.
در این میان، روبن (خاویر باردم) ـ رقیب قدیمی سانی که حالا صاحب تیمی شکستخورده به نام APXGP است ـ وارد میشود. او از سانی میخواهد تا به راننده جوان و مغرورش جاشوا پیرس (دَمسون ادریس) آموزش دهد.
جاشوا بیش از هر چیز به شهرت، قراردادهای تبلیغاتی و شبکههای اجتماعیاش اهمیت میدهد. کشمکش میان او و سانی قرار است مرکز درام فیلم باشد؛ اما صحنههایی که یک مرد سفیدپوست مسن مدام در حال نصیحت و موعظه یک جوان سیاهپوست درباره «زندگی، کار تیمی و پیروزی» است، بهطرزی ناخوشایند جلوه میکند؛ انگار که تنها یک گام تا همان کلیشههای نژادی نخنما فاصله دارد و بدتر از آن، فیلم قوس شخصیتی جاشوا را نیمهکاره رها میکند تا رؤیای بازگشت به شکوه برای سانی را اولویت دهد.
این همان نقطهای است که نشان میدهد چرا ماوریک موفق شد. تام کروز در تعامل با نسل جوان بازیگران سرشار از انرژی بود، حضورش را در کنار آنها تنظیم میکرد و از هاله ستارهایاش برای برجسته ساختن آنها بهره میبرد.
برد پیت اما در F1 بهوضوح از همبازیاش دَمسون ادریس دلخور و بیحوصله به نظر میرسد. نه تنها در سطح داستانی، بلکه حتی در شیمی بازیگری نیز «وایبها» به هم نمیخورند.
کری کاندن، شخصیتی که به جای عمق دراماتیک، صرفاً در خدمت کنشهای کلیشهای و حتی جنسیتزده قرار دارد، در نقش کارشناس فنی تیم ظاهر میشود. توبی منزیس نیز بهعنوان سرمایهگذار مرموز و حیلهگر، در حد یک تیپ باقی میماند.
افزون بر آن، حضور پیدرپی ستارگان واقعی فرمول یک در فیلم تنها برای ایجاد حس واقعگرایی و ادغام APXGP در دنیای واقعی است؛ شگردی که بیشتر یادآور فیلم Talladega Nights میشود.
کارگردان انگار فراموش میکند که Talladega Nights در دل طنز خود، انتقاد تندی از سرمایهداری افسارگسیخته و وسواس بیمارگونه نسبت به پیروزی داشت؛ اما F1 در عوض با برندهایی همچون Expensify تزئین شده و هیچ کنایه یا نقدی در پس این تبلیغات نمیگذارد.
جمعبندی و نمرهدهی
برای برخی تماشاگران، این فیلم همچنان جذاب خواهد بود. کسانی که صرفاً به دنبال تماشای هیجان از درون کابین رانندهاند، میتوانند از روند فیلم لذت ببرند؛ اما ورای این نمایش فنی، F1 تجربهای پوچ و تهی از معناست.
برد پیت در سالهای اخیر بارها در آثار مختلف با مفهوم «پیری و میراث» دستوپنجه نرم کرده است ـ شاید بهترین نمونهاش Babylon باشد ـ اما اینجا تلاشی توخالی و فاقد صداقت برای بازسازی چهرهی ستارهایاش در میانسالی ارائه میدهد. او نه سخاوت تام کروز در همراهی با نسل بعدی دارد، نه طنز خودانتقادی پل نیومن در سالهای پایانی کارنامهاش را دارد و گویا انتخابهایش دیگر رنگ و بوی قدیم را ندارند.
در فیلم F1، هیچ شوخطبعیای در بازی پیت یافت نمیشود. او همچون ماشینهایی که هدایتشان میکند، بیخون و بیروح است و در نهایت، فیلمی که ساخته شده تا تجلیلگر شور و هیجان سرعت باشد، به اثری سرد و مکانیکی بدل میشود. درست به اندازهی خودروهایی که بر پرده میدرخشند اما هیچ طپش انسانی در پس آنها نیست.
وبسایت فیگار به این فیلم نمره 5 از 10 را میدهد
نظر شما دربارهی این فیلم چه بود؟ آیا این اثر را دوست داشتید؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار در میان بگذارید.