در این مطلب قصد داریم فیلم قهرمان را که به تازگی مشخص شد در جمع نامزدهای نهایی اسکار سال 2022 قرار نگرفته است از زاویه ای متفاوت بررسی کنیم پس با نقد فیلم قهرمان با ما بمانید.
اخلاق چیست؟ اخلاقمداری چیست؟ حقیقت ماجرا چیست؟ آیا انسان صرف اینکه کار غیراخلاقی نکرده است باید تقدیر و تشکر از او کرد یا اینکه او آنچه کرده است که باید میکرده، او فقط انسانیت را انجام داده یا فراتر از آن رفته است؟ قهرمان سازی و قهرمانپروری در جامعهی مدرن امروزی چه جایگاهی دارد؟
نقد فیلم قهرمان
مکاشفه ای در باب انسانیت
فیلم قهرمان تازهترین اثر اصغر فرهادی حول محور سؤالات بالا میچرخد. فیلمهای اصغر فرهادی همانطور که در سؤال طرح کردن ماهر هستند همانقدر هم در جواب ندادن چیرهدستاند! در فیلم قهرمان هم مطابق با تم همهی آثار اصغر فرهادی خبری از پاسخگویی به خیلی از سؤالات نیست بلکه اصلاً جنس سینمای فرهادی، سینمای جنایی یا معمایی نیست بلکه او سینمایش را حول محور همین قصههای انسانی کوچه و پسکوچههای شهر میسازد، کوچهپسکوچههایی که هرکدام در دلشان قصههای نهفتهای دارند که گاهی هیچوقت حقیقت اصلی ماجرا مشخص نمیشود.
تحلیل سکانس اولیه
به خود فیلم بپردازیم و به سکانس آغازین فیلم که دربردارندهی چکیدهی کل فیلم است. در نمای آغازین رحیم را میبینیم که در راهروی زندان نشسته است. او با تیشرتی سفیدرنگ و شلواری به رنگ کرم در راهروی تاریک زندان برجسته است. رحیم سرش را پایین انداخته و منتظر چیزی است، گویی فیلمساز از همین نما قصد دارد شخصیت اولش را آدمی محجوب و سربهزیر معرفی کند. اما موقعیت رحیم در قاب تصویر چگونه است؟ نمای آغازین نمای قاب در قابی است که رحیم سلطانی در سمت چپ کادر قرارگرفته و قدرت غالب در کادر رحیم نیست بلکه در زندان و راهروی آن است. در این نما بهخوبی هر چه تمامتر اسارت شخص و دربند بودن آن را میرساند.
در پلان بعدی رحیم از زندان بیرون میآید. دوربین کجاست؟ دوربین نمای لانگ از رحیم را میگیرد آنهم از پشت فنس های محوطه زندان. دوربین رحیم را پس از بیرون آمدن از زندان کماکان از پشت فنس ها نشان میدهد تا بر اسارت او تأکید بیشتر کند. رحیم میدود، دوربین سرجای خودش پن میکند، رحیم سرانجام از لای فنس ها کنار میآید تا به اتوبوس برسد اما نمیرسد و اتوبوس میرود. در این نما فیلمساز به ما نشان میدهد که علیرغم تلاش قهرمان برای رهایی از زندان او نمیتواند به سرمنزل مقصود(اتوبوس) برسد. قهرمان همانطور که در سراسر فیلم میبینیم در حال دوندگی است تا خود را از زندان رهایی بخشد.
در پلان بعدی رحیم خود را به محوطهی تاریخی نقش رستم میرساند، در اینجا ما نمایی را میبینیم که کمتر در سینمای فرهادی شاهدش بودیم: اکستریم لانگ شات. در این پلان ما نمایی لانگ از نقش رستم را داریم که رحیم در پیشزمینه است و آرامآرام خودش را به پسزمینه یعنی نقش رستم میرساند در اینجا فرهادی خیلی باحوصله و آرام دارد فیلم را جلو میبرد و عجلهای برای تعریف قصهاش ندارد. در پلان بعدی ما رحیم را میبینیم که از پلههای داربست بالا میرود. دوربین در اینجا با یک حرکت تیلت خیلی آرام و باحوصله مسیر بالا رفتن رحیم( بخوانید به عروج رفتن قهرمان) را نشان میدهد و با یک تکنیک درست زمانی که رحیم به اوج پلهها میرسد نام فیلم بر روی صفحه نقش میبندد. رحیم بلافاصله که به بالا میرسد باید به پایین بازگردد، بدون لحظهای درنگ و استراحت و یا حتی لذت بردن از منظره. قهرمان فرصتی برای لذت بردن ندارد و فوری مسیر صعود را با سقوط طی میکند. همین نما شاکلهی اصلی فیلم است. رحیمی که پلهپله مسیر محبوبیت و معروفیت را طی میکند اما بهمحض رسیدن به نقطه اوج، او محکوم است به سقوط.
تحلیل جامعه شناسی
فیلم را از دو منظر میتوان بررسی کرد. یکی فرد در برابر جامعه و دیگری فرد در برابر فرد. در منظر فرد در برابر جامعه ما رحیم را داریم که در تقابل با جامعهی خویش قرار میگیرد به عبارتی جامعه در فیلم کارکردی دوگانه دارد. در ابتدا خود محیط و جامعه است که رحیم را تا عرش اعلا بالا میبرد و او را تبدیل به یک قهرمان میکند و در ادامه همین جامعه نیز رحیم را از عرش به فرش میکشاند. محیط در فیلم تابع حواشی و جو زدگی نشان داده میشود، محیطی که توجهی به اصل ماجرا ندارد و با بیرحمی خالص رحیم را قضاوت میکند. در اینجا فیلمساز عامل چرخش مردم نسبت به رحیم را فضای مجازی میداند که صدالبته عامل درست و مهمی است. در عصر امروزی کیست که قدرت شبکههای اجتماعی در بالا و پایین آوردن یک شخص را نادیده بگیرد؟ از این منظرگاه رحیم کاملاً فردی بیگناه و بازیچهی دست مردم است چرا که او آنقدر منفعل است که حتی خودش هم نمیداند درگیر و دار چه بازیای افتاده است و به عبارتی رحیم سلطانی هیچ نشانی از قهرمانهای کلاسیک را ندارد چرا که هیچ کنشی در جهت نجات خود از این شرایط انجام نمیدهد و یا اگر هم انجام دهد در حدی نیست که ما بگوییم حالا قهرمان خودی نشان داد.
اما در مقابل از منظر فرد در برابر فرد ما میتوانیم رحیم را در برابر باجناق سابقش بهرام قرار دهیم. باجناقی که جهیزیه دخترش را فروخته تا اقساط رحیم را بدهد و به قول خودش در خفا کارهای نیک بسیار انجام داده اما پس چرا از او تقدیر نمیشود؟ بهرام میگوید رحیم کار خاصی نکرده و وظیفهاش را انجام داده که سکهها را به صاحبش بازگردانده و برای کسی که وظیفهاش را انجام داده که نباید اینقدر تبلیغات کرد. دیالوگهای بهرام در فیلم بشدت هوشمندانه نوشتهشده است. بهرام درصحنههای زیادی حضور ندارد اما با دیالوگهای دقیقش مخاطب را به فکر فرومیبرد که نکند بهرام راست میگوید؟ نکند حق با بهرام باشد و رحیم فقط برای خودنمایی این حرکت را انجام داده است؟ از دید بهرام که به قضیه نگاه کنیم رحیم سلطانی آنچنان هم فرد معصوم و پاکی نیست. او کمی رندی در وجودش دارد که با نگفتن کامل حقیقت مواردی را پنهان میکند. حال اینکه در فکر رحیم چه میگذشته است را نمیدانیم چون فیلمساز نمیخواهد که بدانیم و قهرمانش را قضاوت کنیم. کارگردانی که در تمام فیلمهایش تم قضاوت وجود داشته و این امر را نهفقط با قصه بلکه با دوربینش نیز ثابت میکند (دوربین فرهادی همیشه نگاه بیرونی به قصه دارد او هیچگاه دوربینش را بهجای شخص خاصی نمیگذارد و قصه را از زاویه دید افراد روایت نمیکند و بهعبارتدیگر در درون کاراکترهایش نفوذ نمیکند بلکه با دوربینی در سطح چشم و بدون نزدیک شدن زیادی یا دور شدن زیادی به کاراکترهایش قصه را روایت میکند)، حال در این فیلم هم نمیخواهد بیننده را وادار به قضاوت کردن کند.
تم دیگری که در فیلم قهرمان وجود دارد، تم تحقیر است. در این فیلم قهرمان مدام در حال تحقیر شدن است. از همان ابتدا که به مغازه بهرام میروند شروع میشود و تا پایان فیلم هم ادامه میابد اما باز میرسیم به همان نکتهی منفعل بودن کاراکتر که در مقابل اینهمه تحقیر واکنش درخور توجهی نشان نمیدهد. تنها واکنشی که میتوانیم از قهرمان ببینیم همانجایی است که آقای طاهری را مجبور به پاک کردن فیلمی که از پسرش گرفته میکند و آبروی خودش و پسرش را میخرد تا بیش از این مضحکهی دست مردم نشوند. قهرمان تازه اینجا یک مقدار خودی نشان میدهد اما دیگر دیر شده و به پایان فیلم رسیدیم.
نتیجه گیری
در پایان میتوان گفت اصغر فرهادی با ساخت قهرمان طعنهای هم به سرگذشت خودش در بین مردم ایران میزند. مردمی که سالیان قبل با گرفتن اسکار فیلم جدایی، فرهادی را به عرش اعلا بردند و او را تبدیل به یک قهرمان سینمایی کردند حال همین مردم دیگر فرهادی را قبول ندارند و سعی در کوباندن او بهعنوان فیلمسازی که با سیاه نمایی قصد گدایی کردن جایزه را دارد، نام میبرند. هنرجویش حالا در مقابل او ایستاده و استادش را متهم به کپیبرداری میکند و… . محیط فیلم فرهادی دقیقاً همین محیط ماست و شاید به دلیل همین بیپروایی فیلمساز در نشان دادن خود واقعی جامعهی ایرانی، فیلم در میان ایرانیان محبوب نیست.
فیلم قهرمان چه کپی باشد چه نباشد، چه سیاه نمایی کند یا نکند، چه جایزه بگیرد یا نگیرد فیلمی است که با زبان و بیان سینمایی قصهاش را روایت میکند، از بازیگرانش به نحو احسنت بهرهبرداری میکند و در تاریخ سینمای ایران درخشان باقی میماند.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلمها و سریالهای 2022
- بهترین فیلمها و سریالهای 2021
- بهترین فیلمها و سریالهای IMDB 2022
- بهترین سریالها
- بهترین فیلم های 2022
- بهترین فیلم های 2022 براساس بازی های ویدیویی
- بهترین سریال های 2022
- بهترین فیلم های 2021
از همراهی شما تا انتهای نوشتار نقد فیلم قهرمان سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.