اقتباس از رستگاری در شاوشنک اثر کینگ که به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تمام دوران شناخته میشود. با نوشتار نقد فیلم رستگاری در شاوشنک با فیگار بمانید.
رستگاری در شاوشنک که از سال 1947 تا 1966 ادامه دارد، موضوع مردی بی گناه را در زندان دراماتیک میکند و آن را از زاویه ای متفاوت به نمایش میگذارد. این فیلم به جای تمرکز بر جنگهای صلیبی برای آزادی یا رهایی، در مسیری کم رفت و آمد قدم میگذارد و بر احساسات شخصی یا مفاهیم سازگاری با زندان متمرکز میشود و اینکه چگونه برخی از محکومین، پس از سازگاری، توانایی بقاء خود را آنور سیم خاردار و میلههای آهنی از دست میدهند. همانطور که یکی از شخصیتها میگوید: “این دیوارهای [زندان] خنده دار هستند. ابتدا از آنها متنفر هستید، سپس به آنها عادت میکنید، سپس به آنها وابسته میشوید.”
نقد فیلم رستگاری در شاوشنک
سازگاری از جنس رهایی به سوی مرگ
فهرست مطالبی که در ادامه نقد فیلم The Shawshank Redemption خواهید خواند به شرح زیر است:
- تحلیل ساختاری روایت – بادکنکی سوراخ شده
- تحلیل تکنیکی – فضاسازی مبهم و بی روح
- تحلیل فلسفی و روانشناختی – خشم درونی
- مشخصات فیلم
رهایی از شاوشنک، اگرچه اوّلین تجربه دارابانت در مقام کارگردانی بوده است، امّا همین فیلم در سال 1994م، در هفت رشته سینمایی، نامزد دریافت جایزه اسکار گردید و شهرت فراوانی برای او به ارمغان آورد.
تحلیل ساختاری روایت – بادکنکی سوراخ شده
رستگاری شاوشنک به همان اندازه که جذاب است، یک رمان هیجان انگیز از استفان کینگ، استاد وحشت، است که اقای کارگردان، آن را به یک درام تیره و تار در زندان تبدیل میکند که برای الهام بخشیدن به بینندگانش طراحی شده است.
به لطف اجراهای خوب و عکاسی زیبا ، آن فریم به فریم الهام بخش را شروع می کنید. و از طنز طنزآمیز رمان در مورد مردی که بی سر و صدا یک سیستم فاسد را علیه خود می چرخاند ، کمک های سخاوتمندانه ای دریافت می کنید.
بدون یک صحنه شورش یا یک اتفاق وحشتناک، داستانی آرام و ملایم از رفاقت و رشد روایت میشود، با پایانی که به طور ناگهانی عدالت شاعرانهای را در آنچه قبلاً پیش آمده پیدا میکند. فرانک دارابونت ، نویسنده و کارگردان، این داستان را با فرمی غافلگیرکننده از عشق و محبت بیان میکند.
بیشتر بخوانید:
متأسفانه، پس از دو ساعت درام تامل برانگیز، فیلم در حین پخش طولانی مدت خود مانند بادکنکی سوراخ شده خنثی میشود. بیست دقیقه پایانی بیش از حد قابل پیش بینی کمی آهسته پیش میرود و دارابونت نویسنده/کارگردان نیاز آزاردهندهای را برای جمع آوری همه چیز در یک بسته کوچک مرتب نشان میدهد.
وقتی اندی به جرم قتل همسرش محکوم میشود، قاضی او را مردی بسیار پشیمان معرفی میکند. او هنگامی که برای اولین بار به شاوشنک میرسد، این سردی را تحمل میکند و از سایر زندانیان دور میماند، حتی زمانی که این زندانیان او را با آسیب جسمی تهدید میکنند. رد که میداند اندی توسط زندانیان دیگر مورد تجاوز گروهی قرار گرفته است، میگوید:
ای کاش میتوانستم به شما بگویم که اندی در مبارزه خوبی شرکت کرده است. ای کاش میتوانستم این را به شما بگویم، اما زندان دنیایی نیست که افسانه ای باشد.
در طول ساختار روایی فیلم، سرانجام اندی شروع به سازگاری میکند، به ویژه پس از آنکه نگهبانان را با مهارتهای باقی مانده از دوران حرفهای بانکداری قبل از زندان، به وجد میآورد. اندی به مرور به عنوان یک قاتل محکوم که برنامهریزی مالی مناسبی را ارائه میدهد جان تازه ای میگیرد.
اندی کمکهای مالی ویژهای برای نگهبان انجام میدهد. او در این باره میگوید:
میدانید، نکته خنده دار این است که در خارج از زندان من یک مرد صادق بودم، من مجبور بودم به زندان بیایم تا کلاهبردار شوم.
این گفته وی مانند نواختن موتزارت برای زندانیان دیگر است. فیلم تمایل دارد در چنین لحظاتی عاشقانه جلوه کند، اما بیشتر اوقات از یک ذخیره هوشمند برخوردار است.
آقای فریمن آنقدر بی سر و صدا تأثیرگذار است که شما دوست ندارید صدایی در طول فیلم بشنوید. همانطور که احتمالا متوجه شدهاید، او وقت خود را صرف اندی و توصیف زندگی در زندان میکند. اما حضور آقای فریمن او را به شخصیتی بسیار قوی تر از آن تبدیل میکند.
تحلیل تکنیکی – فضاسازی مبهم و بی روح
فیلم The Shawshank Redemption که در یک زندان در اوهایو فیلمبرداری شده است، در یک مکان تاریک دائمی قرار دارد. در این فضا رنگ کمی وجود دارد، مبهم و بی روح است (رنگهای خاکستری و سبز و آبی کم رنگ)، و مواقعی وجود دارد که فیلم با سیاه و سفید فاصله کمی دارد. بنابراین، مسخره است که بگوییم پیامهای اصلی چیزی جز امید و رستگاری نیستند.
با وجود روایت صوتی و موسیقی الهام بخش بسیار زیادی که در طول فیلم وجود دارد، فیلم آقای دارابونت از اعتبار و منزلت واقعی برخوردار است. بازیهای خوب و محتاطانه مورگان فریمن به عنوان یک زندانی رنجور به نام رد و تیم رابینز در نقش اندی، فردی جدید در بند سلول به او کمک زیادی میکند. این فیلم نزدیک به 20 سال دوستی بین این دو را شامل میشود.
موسیقی فوق العاده غم انگیز آهنگساز بزرگ هالیوود توماس نیومن بر مسیر آهسته اما پیوسته رنج – گام به گام به سوی آزادی – تأکید میکند.
از سکانسهای کلیدی و ماندگار فیلم میتوان سکانس پخش صدای موسیقی ایتالیایی در کل مجموعه زندان توسط اندی را نام برد که به زیبایی تزریق شور و امید به روح زندانیان و نواخته شدن صدای دلنشین رستگاری در فضای خفه کننده زندان را نشان میدهد.
بیشتر شخصیت های ارائه شده در داستان دارابانت، سیاه و سفیدند و پیچیدگی زیادی ندارند. دنیای او نیز دنیای نیکی و بدی است و همین برای نگاه کلیشه ای دارابانت کافی است تا او را فیلم سازی متوسط نشان دهد.
بیشتر بخوانید:
فیلمهایی که دارابانت کارگردانی کرده از فیلمنامههایی که او نوشته پروردهتر و مضمون اجتماعیتری دارند. بهرغم زمان طولانی فیلمهای او، ریتم و ضربآهنگی دقیق و قابل اعتنا دارند، و حتی حوصله تماشاگرانی را که با ریتم بالای فیلم های ابرقهرمانی عادت کردهاند، سر نمیرود. در ادامه با نوشتار نقد فیلم رستگاری در شاوشنک همراه فیگار بمانید.
تحلیل فلسفی و روانشناختی – خشم درونی
نجات در درون نهفته است. ارائه این موضوع است که The Shawshank Redemption را منحصر به فرد میکند. فیلمهای زندانی طور اغلب بر خشونت و ناامیدی زندگی در پشت میلهها تمرکز میکنند. در حالی که این فیلم شامل آن عناصر است، اما آنها را محیطی میکند. فیلم رستگاری در شاوشنک همه چیز درباره امید است و به همین دلیل، تماشای آن هم نشاط آور است و هم کشنده.
مواقعی وجود دارد که فیلم رستگاری شاوشنک به طرز خطرناکی به یکی از آن ابعاد پیروزی روح انسان نزدیک میشود. اما بیشتر آن به طور فصیح مهار شده است.
نیازی به گفتن نیست که قهرمانان چنین داستانهایی معمولاً در دفاع از خود موفق میشوند. زمانی که هالیوود داستان افسانهای را روایت میکند. اما رستگاری شاوشنک دارای نمادگرائی خاص خود است و کارگردانی آقای دارابونت همانند اندی، آرام، هدفمند و مخفیانه است.
دارابونت در این فیلم به نقد قواعد اجتماعی دست می زند. زندان که در تعریفش قرار است مجرمین را متنبه کند و آنها را به انسان هایی بازیافته تبدیل سازد هرگونه کورسوی امید را از بین میبرد.
بیشتر بخوانید:
جهان دارابونت در فیلم رستگاری در شاوشنگ اگرچه با امید به سرانجام میرسد اما پرسش های بسیاری را مطرح میکند. دارابونت، شخصیت هایی را در این فیلم خلق می کند که کارکرد ماهیتی زندان را زیر سئوال میبرند.
کارگردان این فیلم خود زندان را استعارهای از زندگی و تمام چیزهائی میداند که ما را به آن مقید میکند. همهی ما زندانی هستیم، بعضی از ما با اعمال شاقه محکوم به حبس ابدیم، برخی منتظر اجرای حکم مرگ و اندکی نیز با امید سرشار به آزادی و پرواز در اعماق قلب…
رستگاری در شاوشنگ یکی از آن فیلم هاست که دیدنش میتواند سالهای متمادی ما را درگیر جریان غریب زندگی شخصیت هایش کند و روحمان را به نفس زندگی و جنگیدن ترغیب و امیدوار کند.
این فیلم داستان امید و بزرگی روح بشری در فضایی مبهم است حکایت ماجراها و حوادثی غمانگیز و در عین حال دلچسب است. روایت زندگی دهشتبار آدمهایی است که ابتدا هیچ علاقهای به محیط وحشتزایی که در آن قرار میگیرند ندارند، و با زجر و شکنجه و مصیبت آن را تحمل میکنند تا بهتدریج بهآن خو بگیرند.
فیلم رستگاری در شاوشنگ دربارهی این مفهوم است که چطور میتوان در عمق روزمرگی، اسارت، رکود و رخوت که چون مردابی انسان را در خود فرو میبرد، به روشنی و رهائی رسید و این موضوع بار دیگر مفهوم معجزه را که از اجزای لاینفک جهان بینی دارابونتی است بارز میکند.
تیم رابینز، در نقش اندرو دوفرسن، نقش مردی را که به اشتباه محکوم شده است، با وقار خاصی که حس آرامی را به شما میدهد و در سکوت هرکاری که دوست دارد با هستی شما میکند. خشم اندی درونی است. او در مورد وضعیت خود یا فساد سیستمی که او را به زندان انداخته است، سخنی نمیگوید. عدم تمایل او برای تسلیم شدن امید باعث تحسین برخی و تحقیر برخی دیگر میشود و به مخاطب اجازه میدهد تا بسیار قوی تر با او همذات پنداری کند.
بیشتر بخوانید:
الیس بوید ردینگ (مورگان فریمن)، به عنوان صدایی که قرار است روایتی خاص را برای ما به تصویر بکشد خودش روایت میشود. و برای یک بار، کلمات بی جان به جای این که به داستان نفوذ کنند، به درون ذهن شما نفوذ میکنند. در حال تحمل حبس ابد به جرم قتل، وی ترکیبی از بدبینی و صداقت است.
دوستی او با اندی یکی از نکات برجسته The Shawshank Redemption است. فراموش نشود که رد دارای چشمانی غم انگیز است. اما آن چشم ها هر دقیقه زنده هستند و در امید موجود در بن بست به چشم میخورند.
ویلیام سادلر (به عنوان یک زندانی دیگر)، کلنسی براون (به عنوان یک نگهبان سادیست) و باب گونتون (به عنوان سرپرست فاسد) همگی نقشهای مکمل خوبی را ارائه میدهند. گیل بلوس تازه وارد، در یک نقش کوچک اما سرنوشت ساز (که در ابتدا برای برد پیت در نظر گرفته شده بود)، قوت یک جانباز را برای بازی در نقش تامی ویلیامز، محافظ اندی به ارمغان میآورد.
در نهایت، بروکس ویتمور یک شخصیت درخشان است و صحنه هایی که او سعی میکند با زندگی خارج از شاوشانک کنار بیاید یکی از تاثیرگذارترین و موثرترین سکانسهای فیلم است.
زندان شاوشنگ به مثابهی یک جهان دیگر و مجزا و منزوی از دنیای زمینی تصویر میشود. جائی که زندگی در آن از تحرک و جریان بازایستاده و آدمها تبدیل به مردگان متحرکی شده اند که نفس میکشند برای اینکه بمیرند؛ بدون هیچ داستان، هیجان و اتفاقی که هستی و زیستنشان را دچار معنا کند.
خیلی مهم است که هر بینندهای بهدنبال پاسخ این پرسش باشد که امثال رییس زندان و زندانبانها با زندانیها چه رفتاری داشتهاند که آنها را به بود و نبود و آزادی و حبس خود بیاعتنا ساخته است.
بیشتر بخوانید:
نکته اساسی پایان فیلم این است که فرار اندی از زندان، زندانیان دیگر را هم از زندان درونشان رها میکند. با فرار اندی در حافظه زندان شاوشنگ در کنار زندانیانی که پس از آزادی خودکشی کردهاند، یک زندانی هم وجود دارد که با فرار از زندان رستگار شده است.
مشخصات فیلم
- کارگردان: فرانک دارابونت
- تهیهکننده: نیکی ماروین
- فیلمنامهنویس: فرانک دارابونت بر پایه ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک اثر استیون کینگ
- بازیگران: تیم رابینز، مورگان فریمن، باب گانتون، ویلیام سدلر، کلنسی براون، گیل بیلاز و جیمز ویتمور
- موسیقی: توماس نیومن
- فیلمبردار: راجر دیکینز
- تدوینگر: ریچارد فرانسیس-بروس
- شرکت تولید: کسل راک انترتینمنت
- توزیعکننده: کلمبیا پیکچرز
- مدت زمان: ۱۴۲ دقیقه
- کشور: ایالات متحده
- زبان: انگلیسی
- هزینه فیلم: ۲۵ میلیون دلار
- فروش گیشه: ۵۸٫۳ میلیون دلار
بیشتر بخوانید:
- فیلمها و سریالهای علمی تخیلی
- فیلمهای ترسناک
- فیلمهای روانشناختی
- فیلمها و سریالهای عاشقانه
- فیلم ها و سریالهای جنایی
- بر اساس داستان واقعی
- فیلمهای اکشن
از همراهی شما تا انتهای نوشتار نقد فیلم رستگاری در شاوشنک سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقدها و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسندگی مهمان کلیک نمایید.
عالی
به موضوع مهمی اشاره نشد آخر فیلم موضوع تناب همه فکر کردن خودکشی میکند ولی او بجای بستن به کردنش به پایش بست برای رهایی .
به نظرمن فارق از امتیاز
فیلم بسیار آرام و نامحسوس
ولی امیدی پنهانی زیر پوسته نا امید و به ظاهر ساده
تسلیم شده اندی
انسانها رو به داشتن امید و برنامهریزی برای رستگارى هدایت میکنه
چقدر حس نوشیدنی ها روی سقف در حال قیر کاری رو زندگی کردم و چقدر زیبا بود جمله اندی در رابطه با شنیدن موسیقی در انفرادی هرچیزی بگم کمه