با نقد فیلم ستاره بازی ، آخرین اثر هاتف علیمردانی که داستان زندگی دختری به نام صبا (با بازی ملیسا ذاکری) را روایت میکند همراه ما بمانید.
صبا دختر مهاجر ایرانی در آمریکا زندگی میکند و فیلم در خارج از ایران تولید شده است. بازیگران برجستهای مانند مایکل مدسن نیز در این فیلم حضور دارند. به این ترتیب، میتوان این فیلم را یک محصول مشترک ایران و آمریکا تلقی کرد. “ستاره بازی” در سی و نهمین جشنواره فجر به نمایش درآمده.
تیزر مثبت +18 فیلم ستاره بازی ؛ داستان، بیوگرافی بازیگران و تاریخ اکران
نقد فیلم ستاره بازی
فیلم “ستاره” شباهت زیادی به فیلم “دختر” به کارگردانی رضا میرکریمی دارد. در این فیلم نیز شخصیت فرهاد اصلانی مانند “دختر” به دنبال دختر خود، که آواره شده است، میباشد. با این حال، در فیلم “دختر”، او موفق به پیدا کردن دخترش در کشور میشود، در حالی که در فیلم “ستاره” در کشور آمریکا به دنبال دخترش است.
بعد از ساخت فیلمهایی مانند “پرویز و پونه” که به طور آسیبشناسانه به مسائل اجتماعی و خانوادگی، اختلافات فردی و اخلاقی در زمینه ازدواج و زندگی را مورد بررسی قرار میدهد و جدایی عاطفی را به تصویر میکشد، هاتف علیمردانی به سمت ساخت فیلمهایی مانند “آباجان” روی آورد.
این فیلم قصد داشت مشکلات یک خانواده شهرستانی را در دوران جنگ، هنگامی که فرزندشان به جبهه رفته بود، مورد بررسی قرار دهد. این فیلم، به جای تمجید از خانوادههایی که در شرایط جنگ قرار دارند، به نوعی نگاه منفی به آنها داشت. با این حال، فیلم جدید علیمردانی نشان داد که وی یک فیلمساز اجتماعی و آسیبشناس است و باید تواناییهایش را در راستای این نگاه به کار بگیرد. “ستاره بازی” یک قدم بزرگ به جلوی علیمردانی است.
نقد ستاره بازی – روایت
چالش اصلی در روایت فیلم “ستاره بازی” بر محور موضوع “غربزدگی و غربگراییِ نابخردانه” تمرکز دارد. دو سکانس آغازین در فیلم به خوبی این جهانبینی ضد غرب را نشان میدهند. سکانس اول، فرهنگ منحط و سمی جامعه غربی را در یک پارتی شبانه به تصویر میکشد و سکانس دیگر به مشکلات خانواده ایرانی در یافتن شغل، عدم دسترسی به خدمات بهداشت و درمان، نگرانیهای مالی و حتی نژادپرستی در این جوامع اشاره میکند.
این معضلات و چالشها به تدریج با پیشروی خطی داستان در فیلم و با اضافه کردن رویدادهایی مانند “معتاد شدن ستاره” و “طلاق والدین” به صورت نقادانه تداوم مییابند. به طوری که فیلم از نقش قصهگویی و پیشبرد کارآمد درام بهطور کامل کناره میزند و به بیانیههای شعاری علیه فرهنگ و تمامیت “غرب” محدود میشود.
فیلم “ستاره بازی” در تلاش برای منطقی کردن اتصال داستان ستاره بازی و کاراکترهایش به خارج از کشور و بهخصوص به مایکل مدسن، تلاشی نمیکند. این موضوع، یکی از نقاط ضعف اصلی فیلم است. فرصت طلایی و مهمی که با حضور یک ستاره هالیوودی در فیلم وجود داشت، به درستی بهرهبرداری نشده است. بخشهایی که این بازیگر در فیلم حضور دارد و ارتباط آن با داستان ستاره بازی خارج از کشور را نشان میدهد، به یکی از بخشهای کسلکننده و غیرمهم داستان تبدیل میشوند.
فرم روایت در فیلم به وسیلهٔ رفت و برگشتهای بیمایه بین چند موتیف مختلف پیش میروند. دیگر قسمتهای داستان هم شامل رویدادهای بیاندازه و پر از اضطراب مرتبط با شخصیت “ستاره” میشوند. راوی تنها چند رویداد تکراری و بیمعنی را پیگیری میکند و هیچ شخصیت مرکزی یا تمرکزی در روایت ندارد.
روایت بر روی جزئیات غیرداستانی تمرکز میکند که حضور یا عدم حضور آنها در فیلم تفاوتی در جریان داستان ایجاد نمیکند. علاوه بر این، در طول فیلم، با جامعهای در بحران و افرادی که مدام در کنترل تکرار اشتباهات خود ضعف اراده دارند و در مقابل واقعیت اعمالشان تسلیم نمیشوند، روبرو میشویم.
داستان فرار ستاره و دوست صمیمی او، کایلا، به دلیل یک تصادف یا روایت زندگی همسایه پدر ستاره، همگی در این حلقه تکراری از روایت قرار میگیرند. این پرداختها در واقع فرم فیلم را خطی و قابل پیشبینی میکنند، عناصر دراماتیک روایت را به حداقل میرسانند و در نهایت تأثیر منفی بر همبستگی شخصیتها از طریق “همذاتپنداری” را ایجاد میکنند. ستاره در واقع یک شخصیت نیست که با آن همذاتپنداری شود، نه خودش و نه حتی خانواده و اطرافیانی که از مساله اعتیاد او آسیب میبینند.
بررسی فیلم ستاره بازی – از نگاه روانشناختی
فیلم “ستاره بازی” به عنوان یک فیلم اجتماعی و تا حدی روانشناسانه، مجبور است برای توجیه زندگی صبا، به زندگی گذشتهاش رجوع کند. درخواست روانشناس او (با بازی علی مصفا) برای بازگو کردن زندگی او از کودکی، باعث میشود تا قصه صبا از طریق تک گوییهای او روایت شود. در پایان فیلم، متوجه میشویم که همه صداهایی که شنیدهایم، در واقع بر اساس صدای واقعی صبا بودهاند. این نکته نشان میدهد که فیلم به واقعیت وفادار مانده است و این موضوع میتواند یک ضعف اساسی در ساختار داستانی و فرم فیلم باشد. از طرف دیگر، به عنوان یک فیلم با رویکرد روانشناسانه، نیاز به توسعه بهتر شخصیتها دارد تا مخاطب بتواند تمام حالات درونی آنها را درک و فهم کند.
تحلیل فیلم ستاره بازی – واکنش منتقدان
واکنشها به فیلم “ستاره بازی” پس از نمایش اول در رسانهها تقریباً همانطور بود که انتظار میرفت. این فیلم، حداقل نیازهای سینمای ایران را رعایت میکند، اما با انتظارات تماشاگران همخوانی چندانی ندارد و جاهطلبی چندانی نیز ندارد. از نظر بصری، بهبودهایی نسبت به کارهای قبلی علیمردانی دیده میشود، اما در فیلمنامه و اجرا تفاوت زیادی با آثار قبلی او وجود ندارد.
در اجرا نیز، علیمردانی سعی کرده است از پیشفرضهای معمول درباره جهان بیرحم غرب و خطرات مهاجرت استفاده کند. در این زمینه، فیلم به دنبال عمق و پیچیدگی در مضمون و فرم نمیرود و هدفش تاثیرگذاری حداکثری است. اما آنچه پس از نمایش فیلم در میان منتقدان، خبرنگاران و حتی مخاطبان فیلم بارها پرسیده شده و هنوز به پاسخ قانعکنندهای نرسیده است، این است که چرا علیمردانی، در حالی که خودش چند سال است مهاجرت کرده و همراه با خانوادهاش در آمریکا اقامت دارد، فیلمش را به عنوان یک هشدار جدی درباره خطرات مهاجرت و تأثیرات منفی فرهنگ غرب بر خانوادههای ایرانی ترسیم کرده است. این تناقض، به طور کلی بر ارتباط میان مخاطب و اثر تأثیرگذار است و احتمالاً مهمترین عاملی است که فاصلهای بین مخاطب و فیلم ایجاد میکند.
جمعبندی
فیلم “ستاره” در بیشتر صحنههای خود به سبک و سیاق زندگی غربی اشاره میکند. موضوع اصلی فیلم اعتیاد جوانان و اوردوز است که مشکل بسیاری از کشورها را تشکیل میدهد. با این حال، فیلم دچار سردرگمی در قصه است و قصه مشخصی ندارد. اگرچه روایتگر داستان واقعی است، اما در پرداخت قصه به صورت ضعیف عمل میکند. استفاده از بازیگرانی همچون مارشال منش و مایکل سورن مدسن تاثیر چندانی در روند روایت فیلم ندارد.
یکی از جذابیتهای فیلم میتوانست این باشد که پدر برای کمک به دخترش در ترک اعتیاد، ورود جدیای به مسیر درمان و بهبود داشته باشد و در برخورد با او، سرد و گرم نباشد. سوژه ورود پدر به کلوپ و مقابله با موادفروشان، یکی از صحنههایی بود که تماشاگران انتظارش را داشتند.
حتی اگر این مورد خلاف واقعیت داستانی باشد، به اصل ماجرا و ستون فقرات فیلم آسیبی وارد نمیکرد و میتوانست فیلم را بهتر و جذابتر ساخته باشد. در اینجا فیلم مورد نقد قرار میگیرد و به حالت مستندی تبدیل میشود تا داستان را بهتر بیان کند. اگر فیلم به صورت مستند ساخته میشد، به مضمون اصلی که مهاجرت را مورد بررسی قرار داده است، وفادارتر میماند و همچنین میتوانست یک مستند خوب و جدی باشد.
حضور بازیگران معروف مانند فرهاد اصلانی و شبنم مقدمی در کنار استفاده از یک تیم فنی ماهر و تجربهدار، به خوبی نشان میدهد که علی مردانی به ابزارهای لازم برای ساخت یک فیلم سرگرمکننده دسترسی داشته است. فیلم، به لحاظ بصری و تصویرسازی زیبا، به طور قابل توجهی موفقیتآمیز است و به استانداردهای جهانی نزدیکی بیشتری دارد.
یکی از نقاط قوت فیلم “ستاره”، شباهت شخصیت صبا در داستان به شخصیت واقعی صبا است. این شباهت نشان میدهد که فیلم توانسته است شخصیت صبا را به خوبی بازسازی کند و در زمان کودکی به تصویر بکشد. یک نقطه قوت دیگر از فیلم، فیلمبرداری آن است که به خوبی با محتوا و حالات عاطفی صبا هماهنگی دارد.
این هماهنگی در بیشتر صحنهها به خوبی غم، خوشحالی، نشئگی و گذشته صبا را نشان میدهد. فیلم سعی میکند با استفاده از نقطه ضعف صبا، یعنی چشمهایش، دنیای فیلم را به نگاه صبا نشان دهد. به عنوان مثال، در جایی که صبا صحنه تصادف را به یاد میآورد یا زمانی که با چشمهای اشکآلود و با یک چاقو قصد زدن رگ خود را دارد، این تلاش به خوبی مشاهده میشود.
در یک سکانس فیلم دختر میگوید i am not gay درصورتیکه زن یا دختر در انگلیسی به همجنس باز lezbian میگویند، gay به همجنس باز مرد با مرد میگویند
خیر درزبان انگلیسی به افرادی که به همجنس خودشون گرایش دارن فارق از جنسیتشون … گفته میشه. یعنی درواقع برای همجنسگرایان مونث هم … به کاربرده میشه و هم ….
تو سکانسی که صبا داشت همزمان با روانشناسش حرف میزد و تزریق میکرد اگه به نام اپراتور تلفن همراه (IRMCI) روی صفحه گوشی صبا دقت کنید، متوجه یه سوتی خفن میشید.
خداقوت آقای علیمردانی 😁😁