نمایش ترومن بر اساس راز بزرگی ساخته شده است که هماکنون انسانها در دنیای تکنولوژی در گیر و دار آن زیست میکنند. با نوشتار نقد و بررسی فیلم ترومن شو همراه با فیگار بمانید.
وقتی فیلم را دیدم راز آن را نمیدانستم و توانستم از تردیدها و شگفتیهای کوچکی که سازندگان فیلم با دقت در جای جای ذهن بینندهها میکارند، لذت ببرم. هدف اصلی سازندگان، به چالش کشیدن قدرت رسانهها و آگاهی دادن به مردم درباره کنترل اذهان است.
نمایش ترومن فیلمی طنز و علمی تخیلی و درام محصول سال ۱۹۹۸ میلادی است. این فیلم توسط پیتر ویر کارگردانی شده تهیهکنندگی این فیلم نیز بر عهده اسکات رودین، اندرو نیکول، ادوارد فلدمن و آدام شرودر بودهاست.
اندرو نیکول نویسندگی این فیلمها هم بر عهده داشتهاست. ستاره این فیلم جیم کری نقش مردی را بازی میکند که بدون آن که بداند، از همان زمان تولد در یک نمایش تلویزیونی شبیهسازی شده در دنیایی که توسط شرکتی ساخته شده، زندگی میکند.
او از این موضوع آگاه میشود و تصمیم میگیرد فرار کند. از دیگر بازیگران این فیلم میتوان به لورا لینی، نوآ امریک، ناتاشا مکالهون، هالند تیلور، اد هریس و برایان دلات اشاره کرد.
نقد و بررسی فیلم ترومن شو
فهرست مطالبی که در ادامه نوشتار نقد و بررسی فیلم ترومن شو خواهید خواند به شرح زیر است:
- عوامل فیلم
- بازیگران
- طرح فیلم The Truman Show 1998
- ساختار روایی
- پارامونت پیکچرز
- از خودبیگانگی
- پارانویای فزاینده
- فردیت، مفهومی که وجود ندارد
- توهم آزادی
- نگاه فلسفی به فیلم ترومن شو
- نتیجهگیری
دوربینهای شهر ترومن، نوعی ردیابی است که زندگی عمومی و تاحدی خصوصی را ثبت میکنند. Appهایی هم که روی گوشیها نصب میکنیم همان ورژن کوچکتر یا بزرگتر سامانتای فیلم Her است که مثل دوربین فعالیت ما را ذخیره میکنند و به دست سرورها میرساند. خوش بینی در اینجا افیون است. مثبت اندیشی در اینجا معنی ساده لوحی میدهد. شک منطقا رواست و باید پرسید واقعا پشت ماجرا چیست و آیا آزادی – با فرض نبود نابرابری – اساسا معنی و مفهومی دارد؟
عوامل فیلم
- کارگردان پیتر ویر
- تهیهکننده اسکات رودین،اندرو نیکول، ادوارد فلدمن و آدام شرودر
- نویسنده اندرو نیکول
- بازیگران جیم کری، لورا لینی، اد هریس، نوآ امریک، ناتاشا مکالهون و دان تیلر
- موسیقی برارد دالویتز و فیلیپ گلس
- فیلمبردار پیتر بیژو
- تدوینگر ویلیام اندرسون و لی اسمیت
- توزیعکننده پارامونت پیکچرز
- تاریخهای انتشار ۱۵ خرداد ۱۳۷۷
- مدت زمان ۱۰۳ دقیقه
- کشور ایالات متحده
- زبان انگلیسی
- هزینهٔ فیلم ۶۰ میلیون دلار
- فروش گیشه ۲۶۴٫۱ میلیون دلار
بازیگران
- جیم کری در نقش ترومن بربنک
- لورا لینی (مریل بربنک/هانا گیل)
- نوح امریش (مارلون)
- اد هریس (کریستف)
- ناتاشا مک الهون لورن / سیلویا
- هالند تیلور (مادر ترومن)
- پل جیاماتی (مدیر اتاق کنترل)
- آدام تومی (مدیر اتاق کنترل)
- هری شیرر مایک مایکلسون
- برایان دیلیت (پدر ترومن)
- سالن فیلیپ بیکر (مدیر شبکه)
طرح فیلم The Truman Show 1998
فیلم زندگی مردی را نمایش میدهد که زندگیاش، بدون اطلاع وی، به صورت ۲۴ ساعته از شبکهٔ تلویزیونی برای میلیونها نفر در سراسر جهان در حال پخش است. ترومن، به واقعیت زندگی خویش شک میکند و جهت رسیدن به حقیقت زندگیاش شروع به کاوش میکند.
بگذارید کمی عمیقتر شویم. داستان در مورد مردی به نام ترومن بربانک (با بازی جیم کری) است که در یک استودیوی تلویزیونی بسیار بزرگ که شبیه دنیای واقعی طراحی شده است متولد و بزرگ شده. در واقع، استودیو آنقدر بزرگ است و به قدری خوب طراحی شده که ترومن بزرگ میشود غافل از حضورش در یک استودیو.
او به سادگی بر این باور است که جامعه کوچک او که به عنوان پناهگاه دریایی شناخته میشود، بخشی از دنیای واقعی است. این توهم صرفاً موقتی نیست، بلکه در سراسر زندگی ترومن، از تولد او تا زمانی که او را در بیست و نه سالگی ملاقات میکنیم، گسترش مییابد.
این توهم علاوه بر استودیوی واقع گرایانه، توسط چندین مسئله تقویت و حفظ میشود. در وهله اول، همه افراد اطراف ترومن، از جمله “مادر”، “همسر” و “بهترین دوست” او، بازیگرانی هستند که با توطئه علیه ترومن موافقت کردهاند تا این ایده را تقویت کنند که هیچ چیز غیرعادی در زندگی او وجود ندارد.
ثانیاً، Sea Haven به عنوان یک جزیره طراحی شده است تا ترومن برای جسارت رفتن فراتر از زادگاهش باید بر روی آب سفر کند. اما این جسارت به واسطهی یک حادثه در دوران کودکی روی آب و خاطرهسازی از مرگ پدرش از او گرفته میشود.
در نهایت، Sea Haven شامل یک شبکه پیچیده از 5000 دوربین تلویزیونی مخفی است که با استفاده از آن، هر حرکت ترومن توسط تیمی از فیلمبرداران زیر نظر مردی به نام کریستوف (با بازی اد هریس) نظارت میشود. فیلمبرداران کریستوف خودشان در ارتباط دائمی با گروهی پیچیده از طراحان صحنه و بازیگران هستند که تضمین میکنند تجربیات ترومن یک کل یکپارچه، هرچند توهمآمیز را تشکیل میدهند.
تصاویری که به اتاق کنترل بازگردانده میشوند نیز به صورت زنده، 24 ساعت شبانه روز، برای دنیای خارج پخش میشوند – این هدف نهایی از یک توهم بزرگ است. زندگی ترومن بربنک، بدون آنکه او بداند، موضوع یک برنامه تلویزیونی میباشد که بقیه جهان با شیفتگی آن را تماشا میکنند، بیشتر شبیه دانشمندانی که موشها را در پیچ و خم مشاهده میکنند. بنابراین، کریستف نه تنها ناظر توهم ترومن است، بلکه خالق، کارگردان و تهیهکننده یک برنامه تلویزیونی به نام «نمایش ترومن» نیز هست.
ساختار روایی
ترومن بربنک (جیم کری) ستاره محبوبترین سریال تاریخ تلویزیون است. به مدت 10909 روز روی آنتن بوده و از 5000 دوربین برای نمایش هر لحظه در هر روز از زندگی یک مرد استفاده کرده است. مردم آن را دوست دارند — معتادان به ترومن هستند که با تلویزیون روشن میخوابند و حتی برخی تلویزیونهایی را در حمام گذاشتهاند تا هنگام حمام کردن هم چیزی از دست ندهند.
هر فردی در «نمایش ترومن» یک بازیگر است با یک استثناء مهم: خود شخصیت اصلی. زیرا در حالی که همه اطرافیان ترومن نقشی را ایفا میکنند، او با خوشحالی از حقیقت بی خبر است. او فکر میکند همه اینها واقعی است، و بیتوجهی او به این وضعیت به برنامه جذابیت اصلی آن را میدهد؛ اینکه هیچ چیز تقلبی در مورد ترومن وجود ندارد. یک روز، زمان ترومن به همهچیز شک میکند…
برای کسانی که از عدم اصالت هالیوود ابراز تاسف میکنند، نمایش ترومن یک سورپرایز است. در طول این سالها فیلمهای سخیف، مبتذل و سفارشی زیادی درباره قدرت تلویزیون منتشر شده است، اما هیچ کدام این مسیر را طی نکردهاند.
پیتر ویر، که آثار قبلی او شامل Witness، Dead Poets Society، و Fearless است، این داستان هشداردهنده در مورد قدرت رسانه را با یک درام شگفتانگیز در مورد جستجوی یک مرد برای معنای زندگی پیوند زده است.
پارامونت پیکچرز
پارامونت پیکچرز به وضوح از نمایش ترومن به عنوان نمونهای از برنامههای جدی و ضد رسانهای آن سال یاد میکند. این فیلم دو هفته پس از گودزیلا اکران میشود و پارامونت اعلام میکند: “ما از اکشنهای آتشنشانیمحور و جلوههای ویژه خسته شدهایم…”
از خودبیگانگی
نمایش ترومن (نمایش ترومن، 1998) جنبههای مربوط به قالب تلویزیونی از واقعیت گرفته تا جاه طلبیها در جستجوی مخاطب را هدف اصلی قرار میدهد. ترومن بربنک (جیم کری) یک مرد معمولی است که زندگی آرامی در جزیره Seahaven دارد.
او نمیداند که ستاره یک برنامه تلویزیونی موفق به تهیهکنندگی کریستوف (اد هریس) است. در نهایت، او به زندگی تخیلی خود مشکوک میشود. داستان، علاوه بر کاوش در ساخت و توسعه ایده برای قالب تلویزیونی، بر تأملات اگزیستانسیالیستی در شبیهسازی یک واقعیت جهت جلب توجه و به بردگی گرفتن انسانها تأکید میکند.
پیتر ویر، فیلمساز، ترومن و الگوهای رفتاری او را از طریق کادربندیهای خاصش که فضاسازیهای یک برنامهی دوربین مخفیطور را برجسته میکند، به تصویر میکشد. علاوه بر این، برداشتی را که مخاطب از تجربیات ترومن دارد که در بین مردم طنین انداز میشود، به خوبی به ما نشان میدهد. بینندگان مواردی از عدم قطعیت را تجربه میکنند که باعث میشود بیشتر و بیشتر اسیر این برنامهی تلویزیونی شوند.
بنابراین، بیننده سعی میکند یا حتی مجبور میشود هرآنچه را که قهرمان داستانش تجربه میکند باور کند، بدون در نظر گرفتن اینکه خودشان در دام این مسئله افتادند که حقیقت زندگی خود را کشف نکنند. به نوعی از خودبیگانگیی که امروزه به وضوح در اسارت دنیای تکنولوژی گرفتارش شدهایم.
پارانویای فزاینده
فیلمنامه اندرو نیکول تاملاتی درباره امیال شخصی را در بخشی از ساختار روایی که ترومن در آن آگاه میشود، زیر ذرهبین نگاهش از طریق سینما میبرد. این امیال از طریق بازیهای روانی همچون، ترس او از آب که در اثر مرگ فرضی پدرش ایجاد شده تا حرکات حساب شده بازیگرانی که وانمود میکنند ساکنان Seahaven هستند، به نمایش درمیآید… درواقع قهرمان داستان یک پارانویای فزاینده را تجربه میکند.
از نکات برجسته ویر در ترومن شو این است که حس آزار و شکنجه را از طریق اقدامات غیرقابل پیشبینی ترومن نشان میدهد. بله، دقیقا با پارادوکسی که در بیننده ایجاد میشود، تنها راه چارهای که به عنوان واکنش برایمان باقی میگذارد، آزردگی روانی میباشد ولاغیر… محرک این رفتار روانی در بیننده، زمانی به اوج خود میرسد که او به تدریج منشاء Seahaven را کشف میکند.
فردیت، مفهومی که وجود ندارد
فیلم به احساسات و تصمیمات واقعی نیز میپردازد. فلاش بکهایی را به هم میپیوندد که بر گذشته، عشق و اشتیاق ترومن تأکید میکند. ترومن علیرغم ازدواج بینظیرش با مریل (لورا لینی)، عشق خود را به سیلویا (ناتاشا مک الهون) پنهان میکند. خاطرات جنبههای غیر قابل فراموشی هستند که انسانها با آن حالِ خود را میسازند. آنچه ترومن را متوجه دگرگون بودن جهانِ زیستش میکند و او را از دنیای دروغ بیرون میکند همان عشق به سیلویا است.
با این تفاسیر نقطه اوج داستان، آنجاییست که ما با تمام وجود میفهمیم باید قدرت آزادی را به عنوان با ارزشترین ویژگی فردیت در نظر بگیریم، اما چنین مفهومی وجود خارجی ندارد… ما انسانها آن را ساختهایم تا بدانیم هستیم!
توهم آزادی
سوال روان پریش و ترسناک اینجاست که چه معلوم شهر فیجی که ترومن مایل بود به آنجا برود، اکنون توسط اسمیتهای اثر ماتریکس یا شرکتهای شبیه شرکت کریستف، به وسیله هزاران دستگاه و تجهیزات مدرن تر، کنترل و خریداری نشده باشد؟ و ساکنانش «توهم آزادی» دارند و بیهوده خوشحالاند.
به یاد بیاوریم معلم گفت که «همه چیز قبلا کشف شده و سیهون یک اتوپیای ناب است». شکی نیست بازار به همه جا دست میاندازد – یا انداخته یا خواهد انداخت. جایی که نفعش باشد قطعا میرود. اهمیتی ظاهرا ندارد که اسمش فیجی است یا آمازون و سیهون و اعتراض به چگونگی دستیابی به منافع شرکت – مثل شرکت کریستوف – را بر نمیتابد و به شیوهی خود پاسخ میدهد.
دو نگهبانی که از جهان تلویزیون و داخل جعبهی صدا و سیما، به دوراند، چه میدانند که باورها و عقایدشان درحال بمباران هزاران اطلاعات ریز و درشت در پیراهن سرگرمی و در زبان تصویر است؟ همانطور که میدانید، رسیدن به آزادی به همان آسانی نیست که ترومن رسید! و لبخند زد.
نگاه فلسفی
شاید طرحی که ابتدای این مقاله برای شما نوشته شد برای درک اولین نکته فلسفی فیلم، که پرداختن به مسئلهی شکاکیت است، کافی باشد. مانند بسیاری از مسائل فلسفی دیگر، مشکل شکگرایی را میتوان تا یونان باستان جستجو کرد.
با این وجود، این دکارت بود که این مسئله را در قلب فلسفه مدرن قرار داد، وی در تأملات خود با ایده یک نابغه شیطانی – موجودی قادر مطلق اما بدخیم که تنها هدفش فریب دادن ما در تمام تجربیات و باورهای ادراکی ماست – برای به چالش کشیدن این تصور که ما دانش خاصی از جهان پیرامون خود داریم، وجودمان را به چالش کشید. با توجه به این احتمال منطقی که چنین موجودی وجود دارد، چگونه میتوانیم مطمئن باشیم که باورهای ما در مورد جهان اساساً اشتباه نیست؟ دکارت پرسید چگونه میتوانیم مطمئن باشیم که همه ما کاملا فریب نخوردهایم؟
نمایش ترومن مسئلهی مشابهی را ارائه میکند، اما به متقاعدکنندهترین راهها. کریستف به وضوح مشابه نبوغ شیطانی است که دکارت مطرح کرد، اما دیو بدخیم دکارت موجودی از خیال ناب است، شخصیت کریستف و توطئهای که او سازماندهی میکند به طرز خطرناکی واقعی به نظر میرسد.
در واقع، شایسته است این پرسش مطرح شود که چه چیزی مانع از وقوع چنین توطئه ای میشود؟ البته، هرگز برنامه تلویزیونی مانند «نمایش ترومن» وجود نداشته است، اما مسئله این نیست. سوال اینجاست که آیا چنین نمایشی ممکن است وجود داشته باشد؟
از نظر فنی کاملاً شکی وجود ندارد که «نمایش ترومن» با استودیوی عظیم و شبکه وسیعی از دوربینهای مخفی، فیلمبرداران، طراحان صحنه و بازیگران میتواند تولید شود. به نظر میرسد تنها مانع واقعی به عنصر توطئهگر مربوط میشود.
ممکن است بپرسید چگونه چنین گروه بزرگی از بازیگران میتوانند برای فریب دادن شخص دیگری در این مقیاس عظیم توطئه کنند؟ از همه مهمتر، بقیه جامعه، عموم مردم، چگونه میتوانند کنار بایستند و به طور ضمنی چنین بیاعتنایی آشکار به حریم خصوصی و استقلال یک مرد را تحمل کنند؟
نتیجهگیری
نمایش ترومن فیلمنامهای قابل تامل دارد که مفاهیمی را چون مسائل اگزیستانسیالیستی، کاتارسیس واقعیت (کاتارسیس به معنای دگرگونی یک حس به مثابه کنش)، احساسات، تصمیم گیریها و حریم خصوصی را نیز برجسته میکند. این فیلم نمایشی بدیع و جلوتر از زمان خود را که به رفتار رسانههای اجتماعی که در اینترنت یافت میشود، به تصویر میکشد.
طبق باور اگزیستانسیالیستها، زندگی بیمعناست مگر اینکه خود شخص به آن معنا دهد. این بدین معناست که ما خود را در زندگی مییابیم، آنگاه تصمیم میگیریم که به آن معنا یا ماهیت دهیم. همانطور که سارتر گفت: ما محکومیم به آزادی؛ یعنی انتخابی نداریم جز اینکه انتخاب کنیم و بار مسئولیت انتخابمان را به دوش کشیم.
بعضی مواقع اگزیستانسیالیسم با پوچگرایی اشتباه گرفته میشود در حالی که با آن متفاوت است. پوچگرایان عقیده دارند که زندگی هیچ هدف و معنایی ندارد در حالی که اگزیستانسیالیستها بر این باورند که انسان باید خود معنا و هدف زندگیاش را بسازد. اما آیا این دیدگاه شدنی است؟ من که فکر نمیکنم!
بیشتر بخوانید:
- بهترین سه گانه های تاریخ سینما
- بهترین فیلم های ترسناک روانشناختی تاریخ
- معرفی و تحلیل بهترین فیلم های ژانر دارک
- بهترین فیلم های ترسناک فلسفی
- بهترین فیلم های ترسناک مذهبی
از همراهی شما تا انتهای نوشتار نقد و بررسی فیلم ترومن شو سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.