تحلیل و معرفی بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم ؛ به همراه بررسی علمی آنها

تفاوت عمده و دم دستیِ فیزیک کوانتوم و کلاسیک در بررسی میکروسکوپیک پدیده‌ها توسط کوانتوم و تحلیل تمامیِ احتمالاتِ موجود است. احتمالاتی که در بسترِ هنر رنگ و بوی درام به خود می‌گیرند. در این نوشتار به بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم خواهیم پرداخت.

جکسون پولاک نقاشِ انتزاعی آمریکایی می‌گوید: «هر هنرمندی همان چیزی را که هست نقاشی می‌کند». هستن در دلِ جهانی از استعاره‌ها و اساسا کارِ هر آرتیستی در مورد همین استعاره است. پیوند ایده‌ها و روش‌ها از جهان‌های به ظاهر بسیار متفاوت به منظور یا‌فتن هارمونی‌های جدید.

این برای همه هنرمندان مشترک است، زیرا آنها تجربه فردی خود را برای یافتن استعاره‌های بصری خلق (کشف) می‌کنند، اما استعاره من و این مقاله بر پارادوکس و دوگانگی استوار است. همان چیزی که در بِسترِ جهانِ کوانتوم اتفاق می‌افتد.

تحلیل و معرفی بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم

بودن و نبودن، مسئله این است

فهرست مطالبی که در نوشتار بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم خواهید خواند به شرح زیر است:

به روز رسانی خواهد شد…

فیلم های مبهوت کننده, داستان فیزیک کوانتوم
فیلم های مبهوت کننده, داستان فیزیک کوانتوم

دوگانگی نه تنها مسئول وجود و عدم وجود است بل‌که مسئول ماده نیز هست. در هنر صرفا با تلاش برای تعامل با چیزی، ماهیت آن چیز تغییر می‌کند. اما آیا در نهایت آرمان تمام هنرها این نیست؟


به نظر نمی‌رسد که الهام بخشِ یک آرتیست در طبیعت صرفا فیزیک باشد. اما توجه آرتیست به این مسئله به دلیل حضور ذاتی آن در همه چیز می‌باشد. پس چه راهی بهتر از استفاده از منطقِ کوانتومی در هنر، برای نشان دادن ماهیت همه چیز؟

Interstellar

فیلم فیزیک کوانتوم
فیلم فیزیک کوانتوم, فیلم های مبهوت کننده, داستان فیزیک کوانتوم

میان‌ستاره‌ای یک فیلم علمی تخیلی محصول 2014 به نویسندگی، کارگردانی و تهیه‌کنندگی کریستوفر نولان است. متیو مک‌کانهی، ان هتوی، جسیکا چستین، بیل اروین، الن برستین، مت دیمون و مایکل کین (بازیگرِ مادام‌العمرِ نولان) در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند. این فیلم با محوریت زمان در بستر منطق کوانتوم است. همانطور که می‌دانید زمان، موضوع اصلی فیلم‌های نولان محسوب می‌شود.

داستان این فیلم در آینده‌ای نسبتا پادآرمان‌شهری می‌گذرد که در آن بشریت در تلاش برای زنده ماندن است. این فیلم گروهی از فضانوردان را دنبال می‌کند که از طریق کرم چاله‌ای در نزدیکی زحل در جستجوی خانه‌ای جدید برای بشریت هستند. این فیلم فیزیک کوانتوم را به شکلی دراماتیک تشریح می‌کند.

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم
بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم, فیزیک کوانتوم و ذهن

برادران کریستوفر و جاناتان نولان فیلمنامه را نوشتند که طرح اصلی آن در فیلمنامه‌ای بود که جاناتان در سال 2007 نوشته بود. فیزیکدان نظری و برنده جایزه نوبل فیزیک در 2017 آقای “کیپ تورن” که یک دانشمند قابل است به عنوان مشاور علمی فیلم عمل کرد. او کتابی به نام علم بین ستاره‌ای نوشته است.

این فیلم بیش از 677 میلیون دلار فروش جهانی داشت (و 701 میلیون دلار با اکران مجدد بعدی) که آن را به دهمین فیلم پرفروش سال 2014 تبدیل کرد. اینتراستلار برای فیلم‌نامه، کارگردانی، مضامین، جلوه‌های بصری و موسیقی نقدهای مثبتی دریافت کرد. این فیلم همچنین به دلیل دقت علمی و به تصویر کشیدن اخترفیزیکِ نظری از سوی بسیاری در جامعه علمی تحسین شده است. Interstellar نامزد پنج جایزه در هشتاد و هفتمین دوره جوایز اسکار شد و برنده بهترین جلوه‌های بصری شد و جوایز متعددی دریافت کرد.

نقد فیلم میان‌ستاره‌ای

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم
بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم, فیزیک کوانتوم و ذهن, فیلم کوانتوم

خیلی از نزدیکان اینجانب از اینتراستلار به عنوانِ فیلمی مستندگونه یاد می‌کنند. این نقد را در ابعاد جهانی هم خیلی‌ها زده‌اند. اما توجه ویژه نولان به درام و ساختارِ محکمِ دراماتیک در فیلم، آنتی‌تزِ خوبی برای تزِ این دوستان است. توجه شما را به ارتباطاتِ ویژه هنری و گره خوردن اجزای آن به همدیگر در طول فیلم جلب می‌کنم.

رابطه عمیق و انسانیِ کوپر با دخترش مورفی یکی از نمونه‌های درامِ محکم فیلم است. رابطه‌ای که هیچگاه سطحی نمی‌شود و در خلالِ اتفاقاتِ علمیِ فیلم نادیده گرفته نمی‌شود. تراژدیِ جوان ماندن پدر و پیر شدن دختر در نوع خود جالب توجه است. همچنین از بعد روان‌شناسی می‌توان به درامِ شکل گرفته بین Mann (با بازی خوبِ مت دیمن) و کوپر اشاره کرد.

دو قانون

دکتر کیپ ترون، فیزیکدان برجسته و نامزد کسب جایزه‌ی نوبل برای منطق این فیلم دو قانون وضع کرد که هردو توسط کریستوفر نولان تایید شد و مورد تصویب تیم سازنده‌ی فیلم قرار گرفت. قانون اول این بود که هیچ‌گونه صحنه‌ای در فیلم نباید قوانین فیزیک که ثابت شده‌اند را نقض کند و قانون دوم او این بود که هرگونه حدس و گمان در فیلم درباره‌ی مسائلی که بشر از آن آگاه نیست باید از جانب یک دانشمند بیان شود و نه از جانب نویسنده‌ی فیلم. کریستوفر نولان با این قوانین موافقت کرد و این قوانین نه‌تنها باعث نشد تا خط داستانی فیلم افت کند بلکه باعث جذاب‌تر شدن آن شد.

موضوعی که بین دکتر ترون و نولان حل نشد این بود که دکتر ترون به‌هیچ‌وجه موافق حرکت شخصیت‌های فیلم با سرعتی بیش از سرعت نور نبود ولی کارگردان فیلم با این موضوع مشکلی نداشت.

بُعد پنجم

با مشاهده‌ی صحنه‌ی سیاه‌چاله و بُعد پنجم و مرور اتفاقاتی که در یک سوم ابتدایی فیلم رخ داده‌ و به اتاق مورف ختم می‌شدند از زاویه‌دیدی دیگر، بیننده متوجه می‌شود که اتفاقات یک سوم ابتدایی فیلم، به طرزی غریب که با ترکیبی از توجیهات علمی و متافیزیکی میسر است، با اتفاقات یک سوم انتهایی فیلم هم‌زمان بوده‌ است.

دلیل افتادن کتابی از کتابخانه، قبل از اینکه کوپر برای آخرین بار درِ اتاق مورف را پس از خداحافظی ببندد، ضربه‌ی گرانشیِ خود کوپر بوده است! در واقع ابتدا معلولی رخ داده و سپس علتش را در ادامه‌ی فیلم دیده‌ایم (این ایده‌ی نولان که در فیلم میان‌ستاره‌ای به طرز کم‌رنگی نمایان می‌شود، در فیلم تنت بدل به ایده‌ی مرکزی می‌شود که نشان دهنده‌ی دغدغه‌های مولف‌گرایانه‌ی نولان در طول مسیر فیلم‌سازی‌اش است).

همچنین در شروع فیلم نیز مورف به کوپر می‌گوید: «فکر کردم که شاید تو آن روح باشی»، که در واقع به طوری زیرکانه به کلید حل معمای داستان فیلم اشاره می‌کند. می‌توان گفت که نولان پاسخ معماهای یک‌سوم ابتدایی فیلم را قبل از رخ دادن آنها به بیننده داده است.

اهمیت اتاق مورف در محتوای فیلم، در فرم نیز خود را نشان می‌دهد. هر ورودی که در یک چهارم ابتدایی فیلم به اتاق داریم را، در انتهای فیلم و جایی که کوپر در سیاه‌چاله با اتاق مواجه می‌شود، باری دیگر و از زاویه‌ی دیدی دیگر در بعد پنجم مشاهده می‌کنیم.

Avengers: Endgame

داستان فیزیک کوانتوم, بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم
داستان فیزیک کوانتوم, بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم

انتقام‌جویان: پایان بازی یک فیلم ابرقهرمانی آمریکایی بر پایه تیم ابرقهرمان انتقام‌جویان از مارول کامیکس (تمامی نکات و حقایق دنیای کمیک بوکی که باید بدانید) است که در سال ۲۰۱۹ به نمایش درآمد. تولید این فیلم بر عهده مارول استودیوز بوده‌است و توسط استودیو سینمایی والت دیزنی (بهترین انیمیشن های پیکسار و دیزنی) توزیع شده‌است. این دنباله انتقام‌جویان: جنگ ابدیت (۲۰۱۸) محسوب می‌شود و بیست و دومین فیلم در دنیای سینمایی مارول به‌شمار می‌آید.

این فیلم توسط آنتونی و جو روسو کارگردانی شد و فیلم‌نامه آن را کریستوفر مارکوس و استیون مک‌فیلی نوشته‌اند. در پایان بازی گروه بازیگران نظیر رابرت داونی جونیور، کریس ایوانز، مارک رافلو، کریس همسورث، اسکارلت جوهانسون، جرمی رنر، دان چیدل، پل راد، بری لارسون، کارن گیلان، دانای گوریرا، بندیکت وانگ، جان فاورو، بردلی کوپر، گوئینت پالترو و جاش برولین حضور دارند.

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم
بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم, فیلم های مبهوت کننده

در این فیلم، اعضای بازمانده انتقام‌جویان و متحدان آن‌ها سعی دارند که تخریب ناشی از تانوس در جنگ ابدیت را معکوس کنند. خبر ساخت این فیلم در آوریل ۲۰۱۴ با عنوان انتقام‌جویان: جنگ ابدیت – قسمت ۲ اعلام شد، اما سپس مارول این عنوان را حذف کرد. برادران روسو در آوریل ۲۰۱۵ برای کارگردانی به این پروژه پیوستند و یک ماه بعد مارکوس و مک‌فیلی نوشتن فیلم‌نامه را بر عهده گرفتند. داستان فیزیک کوانتوم نحفه در فیلم حاصل ذهن این نویسندگان است.

این فیلم خاتمه داستان دنیای سینمایی مارول تا آن دوره است و به قوس‌ داستانی چندین شخصیت اصلی فیلم پایان می‌دهد. طرح داستانی این فیلم لحظاتی از فیلم‌های پیشین را مرور می‌کند و بازیگران و محیط کلی فرنچایز و همچنین موسیقی فیلم‌های پیشین را به یاد می‌آورد. فیلم‌برداری در اوت ۲۰۱۷ در استودیوهای پاین‌وود آتلانتا در شهرستان فایت، جورجیا آغاز شد و در ژانویه ۲۰۱۸ به پایان رسید.

نقد فیلم انتقام‌جویان: پایان بازی

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم
بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم, فیلم فیزیک کوانتوم, فیزیک کوانتوم و ذهن

انتقام جویان: پایان بازی حکم قله دنیای سینمایی مارول را دارد. قله‌ای که هیچ‌کس پیش از مارول استودیوز موفق به فتح آن نشده بود. قله‌ای که صعود به آن و فتح کردنش آن قدر سخت بود که تقریبا ناممکن فرض می‌شد و قله‌ای که از پسِ راهی بس طولانی و دشوار می‌گذرد و هر کسی طاقت سختی‌هایش را ندارد.

آرمان رسیدن به یک دنیای سینمایی کمیک بوکی هدف سخت و تقریبا ناممکنی بود که امروز توسط کوین فایگی و مارول استودیوز محقق شده است. و این عنوان دنیای سینمایی لقبی نیست که بی‌مسما روی مارول گذاشته شود چرا که به معنای واقعی یک دنیاست و این به معنای ساخت چند فیلم دنباله‌دار یا یک سه یا چند‌گانه سینمایی نیست بل‌که تک تک فیلم‌ها و اجزای آن در عین مستقل بودن از هم جزئی از یک کل هستند و هر حرکت یا ایده‌ای در آن در بقیه این دنیا اثر خود را می‌گذارد.

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم
بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم, فیلم کوانتوم

پایان بازی با یک شروع کوبنده آغاز می شود: مرگ تانوس. و اینکه قهرمانان می‌فهمند که دیگر کاری از دست کسی بر نمی‌آید و تانوس سنگ‌ها را نابود کرده است. و بعد از این آغاز مناسب ما شاهد مقدمه‌ای رخوت‌بار از دنیای بعد از شکست هستیم. مقدمه‌ای که می‌بایست با ایجاد فضای غمگین و بسیار شکننده ناپدید شدن نیمی از جمعیت دنیا، زمینه ایجاد حادثه محرک را رقم می‌زد اما تنها یک مقدمه کسالت‌آور و بسیار طولانی است و ذره‌ای از کارایی که برایش نوشته شده را ندارد.

در ادامه حادثه محرک غیر ارادی رقم می‌خورد و مرد مورچه‌ای به طور اتفاقی از قلمرو کوانتوم بر می‌گردد و به دنبال قهرمانان می‌رود تا به گذشته سفر کنند. حادثه محرکی که آنقدر ضعیف خلق شده که حتی به شخصیت‌ها هم برای واکنش دادن قطیعت نمی‌دهد. فیزیک کوانتوم و ذهن قلمرو جهان فیلم را تحت تاثیر گذاشته است.

به گونه‌ای که قهرمانان قصد تشکیل دوباره گروه را هم ندارند اما به ناگاه ورق بر می‌گردد و تصمیم همه عوض می‌شود و همه دوشادوش هم قهرمانانه به سوی قلمرو کوانتومی و سفر‌های زمانی رهسپار می‌شوند و این چرخشی ضعیف است که کلکسیون اشتباهات فیلم را کامل می‌کند.

احمقانه‌ترین ایده

کریستوفر مارکوس یکی از نویسندگان، در مصاحبه‌ای گفته است که درابتدا با ایده سفر در زمان موافق بودده ولی پس از جمع‌بندی به این نتیجه رسید که این ایده می‌تواند احمقانه‌ترین ایده در تمام فیلم‌های Avengers باشد.

او در ادامه افزود: «ما پس از بررسی جوانب خوب و بد این قضیه به این نتیجه رسیدیم که سفر در زمان می‌تواند آسیبی جدی به خط داستانی فیلم وارد کند و پس از بررسی‌های فراوان متوجه شدیم که مجموعه مرد مورچه‌ای و شخصیت اسکات لنگ می‌تواند این معقوله را به‌طور منطقی وارد فیلم Endgame کند. ایده سفر در زمان برای شخصیت Ant-Man دور از ذهن نبود و ما توانستیم به کمک این شخصیت این ایده مهم و بزرگ را به‌تصویر بکشیم. تا آن زمان ما حتی به این ایده در قالب این شخصیت فکر هم نکرده بودیم و پس بررسی‌ها متوجه شدیم که این موضوع می‌تواند منطقی باشد. حتی اگر از لحاظ علمی به قضیه نگاه کنیم می‌توانیم ریشه‌های ایده سفر در زمان را در این مجموعه و شخصیت مرد مورچه‌ای بینیم».

المان سفر در زمان

در قسمت میانی داستان اتفاقات کمی سوال‌برانگیز می‌شوند. اول از همه باید توجه داشت که المان سفر در زمان هربار که در داستانی به میان می‌آید، قواعد خودش را می‌طلبد و هر اثری در دنیای فیکشن قواعد خاص خود را دارد. قواعد «اندگیم» بر سر سوال‌های سفر در زمان کمی آبکی و عجیب و غریب هستند.

مثلاً فیلم در ابتدا ادعا می‌کند که سفر در گذشته باعث بوجود آمدن خط زمانی متفاوت در دنیاهای موازی می‌شود، اما با اینحال می‌بینیم که شخصیت‌ها در نهایت به دنیای خود برمی‌گردند و همه چیز مثل سابق پیش می‌رود. (توضیح: در یکی از سکانس‌های فیلم ثور به گذشته سفر می‌کند و پتک افسانه‌ای خود یعنی «میونیر» را پس می‌گیرد. این بدین معناست که ثور در سال ۲۰۱۳ دیگر میونیر را ندارد و نمی‌تواند از آن بر علیه الف‌های تاریک استفاده کند. فیلم می‌گوید که ثور در خط زمانی اصلی از میونیر استفاده کرده و این یک انشعاب است، در صورتی که در پایان فیلم گفته می‌شود که میونیر باید بازگردد. یا مثلاً اگر لوکی در نیویورک ۲۰۱۲ فرار کند، در فیلم Dark World به ازگارد بازگردانده نمی‌شود، حال آنکه در یکی از صحنه‌های Endgame  لوکی را در زندان ازگارد می‌بینیم.)

اما جدا از این مشکلات ریز و درشت که فیلم در مورد آن‌ها توضیحی نمی‌دهد، صحنه‌های بازگشت به زمان بسیار هیجان‌انگیز هستند و موفق به خلق صحنه‌های خنده‌دار زیادی می‌شوند. مبارزه کاپیتان آمریکای ۲۰۲۳ با کاپیتان آمریکای ۲۰۱۲ یکی از نمونه‌های استفاده درست Endgame از پتانسیل سفر در زمان است. البته باید اشاره کرد که در بعضی صحنه‌ها مثل خط داستانی ازگارد یا نبیولا و تانوس داستان کمی شتاب و قدرت روایی خود را از دست می‌دهد.

Mr. Nobody

فیلم کوانتوم
فیلم کوانتوم, داستان فیزیک کوانتوم, فیلم کوانتوم

آقای نوبادی فیلمی در ژانر درام و علمی–تخیلی به نویسندگی و کارگردانی ژاکو وان دورمال و تهیه‌کنندگی فیلیپ گودو است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. فیلم داستان زندگی مرد ۱۱۸ ساله‌ای به نام “نیمو نوبادی” را روایت می‌کند که آخرین انسان فانی روی کره زمین پس از رسیدن انسان به جاودانگی است.

جرد لتو (یکی از آرتیست‌های جذاب سینما و مورد علاقه اینجانب) نیمو را بازی می‌کند. نیمو تقریبا تمام خاطرات گذشته خود را بیاد می‌آورد. او به سه معشوقه زندگی خود، طلاق پدر و مادرش و تحمل سختی‌های پس از آن و انتخاب‌هایش در سه تقاطع بحرانی زندگی خود اشاره می‌کند: ۹ سالگی، ۱۵ سالگی و ۳۴ سالگی.

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم
بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم, داستان فیزیک کوانتوم

مسیر زندگی او با هر کدام از انتخاب‌هایش تغییر می‌کند. فیلم روایتی غیر خطی دارد و سرشار از تحلیل‌های فلسفی است. فیلم آقای نوبادی نامزد ۷ جایزه مگریت شد که توانست ۶ تای آنها را از جمله جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردان از آن خود کند. آقای نوبادی از فیلم‌های برتر شصت و ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز بود که توانست جایزه اوسلا طلایی و لانچیا را از آن خود کند. نظر منتقدان درباره فیلم مثبت بود.

نقد فیلم آقای نوبادی

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم
بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم, فیلم فیزیک کوانتوم

آقای نوبادی یکی از بهترین فیلم‌ها در خصوص کوانتوم فیزیک به شمار می‌رود. مولف اثر مفهوم عشق را در دل سه دنیای موازی (معرفی و تحلیل بهترین فیلم های جهان های موازی تاریخ) گنجانده و ما قدم به قدم با نیمو به دنبال عشقِ واقعی‌اش می‌رویم و انتخاب‌های او را در فضای ذهنی خودمان تبدیل به جهانِ قابل باور و عینی می‌کنیم. آقای نوبادی از فیلم های مبهوت کننده تاریخ است.

اساس جهان‌های موازی بروی انتخاب بنا شده است. درست است که گربه شرودینگر انتخابی ندارد اما مردن و زنده ماندن گربه بر اساس شانس است. همان شانسی که در انتخاب‌های ما نیز نقش مهمی دارد. نیمو در طول فیلم انتخاب‌های زیادی می‌کند: رفتن و یا ماندن، بوسیدن و یا نبوسیدن، دویدن و یا ایستادن و…

وقتی می‌رود در جهانی دیگری مانده است، وقتی بوسیده است در جهانِ دیگری نبوسیده و… همین‌طور جهان است که ایجاد می‌شود و حالا ما با مردی 118 ساله طرف هستیم که خوب به خاطر ندارد کدام جهان برایش عینی بوده است و جذابیت فیلم در روایتِ تمام احتمالاتِ ممکن است. این فیلم کوانتوم را به بهترین شکل توضیح می‌دهد.

نظریه‌ی انبساط جهان

فیلم به بیننده از ترس‌های غریزی و واقعیتش حرف می‌زند. این که نه تنها ترس‌ها، بلکه خیلی از ویژگی‌های روانی ما به صورت وراثتی به ما رسیده و فقط کافیست به آن‌ها دقیق‌تر نگاه کنیم؛ ترس‌هایی که شاید در نسل‌های گذشته‌ی ما وجود داشته و ما امروز به صورت غریزی تجربه‌شون می‌کنیم.

از طرفی فیلم در رابطه با نظریه‌ی انبساط جهان صحبت می‌کند. این که طی انفجار بزرگ نیروی بزرگی به وجود آمده که تا به امروز ذرات جهان را از هم دور می‌کند. در اثر این نیرو بعد زمان از بقیه‌ی ابعاد جهان جدا شده و به همین خاطر است که فقط به یک سمت پیش می‌رود.

مثلا با توجه به مشاهدات کنونی دود سیگار هیچ وقت برنمی‌گردد، یا ما نمی‌توانیم پوره‌ی سیب زمینی را از سسی که با آن قاطی شده جدا کنیم، اما این احتمال را می‌دهد که زمانی که این نیروی منبسط کننده که جهان را به سمت بی‌نظمی پیش می‌برد تمام شود، زمین دوباره منقبض شود و به عقب برگردد و بر این اساس همین نگاه پایان‌بندی فوق العاده‌ی فیلم را شکل می‌دهد.

نسبیت انیشتین

نظریه نسبیت اینشتین می‌گوید سرعت نور که ۳۰۰٬۰۰۰ کیلومتر بر ثانیه است، بیشترین سرعتی است که هر جسم مادی می‌تواند داشته باشد. رسیدن به سرعت نور انرژی بسیار بسیار زیادی می‌خواهد.

به دلیل تورم ناگهانی کیهان در لحظه مهبانگ و همچنین در اثر انرژی تاریک شتاب انبساط کیهان ما (راه شیری) افزایش می‌یابد، بیشتر کهکشان‌ها در کیهان در حال دور شدن از ما هستند؛ کهکشان ما نیز به همین دلیل در حال دور شدن از سایر کهکشان‌هاست، اگر این اتفاق نیفتد کهکشان‌ها به دلیل گرانش متقابل خود یکدیگر را خواهند بلعید.

همین که شما به کهکشان‌های دورتر و دورتری نگاه می‌کنید آن‌ها چنین به نظر می‌رسند که با سرعت بیشتر و بیشتری در حال دور شدن هستند. پس در آخر ممکن است که چنین وانمود کنند که در حال دور شدن با سرعتی بیش از سرعت نور هستند.

در این نقطه است که نوری که از کهکشان دور دست جدا می‌شود هیچ وقت به ما نخواهد رسید. زمانی که این اتفاق بیفتد، کهکشان دور دست فقط دورتر و دورتر خواهد شد در حالی که آخرین فوتون‌هایش را به سمت زمین می‌فرستد؛ اما پس از مدتی ما دیگر وجود آن کهکشان را تشخیص نخواهیم داد.

این چنین به نظر می‌رسد که نظریه نسبیت اینشتین کارایی خود را از دست داده‌است اما اینطور نیست؛ کهکشان‌ها به خودی خود به این سرعت در فضا حرکت نمی‌کنند، این فضا – زمان است که در حال انبساط است، و کهکشان‌ها بر روی آن در حال حرکت هستند.

تا زمانی که کهکشان سعی در حرکت در فضا با سرعت زیاد را نداشته باشد، هیچ قانون فیزیکی نقض نخواهد شد. یک تأثیر طولانی مدت انبساط کیهان این است که در طول ۳ تریلیون سال دیگر بیشتر کهکشان‌ها سرعتی بیش از سرعت نور خواهند داشت و از افق دید ما محو می‌شوند.

Coherence

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم
بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم

انسجام فیلمی در ژانر علمی تخیلی، معمایی و تریلر روان شناختی به کارگردانی جیمز وارد بیرکت محصول سال ۲۰۱۳ می‌باشد. داستان حول محور هشت دوست می‌گذرد که با عبور یک ستاره دنباله‌دار در یک مهمانی شبانه دور هم جمع می‌شوند. ناگهان برق قطع می‌شود. میزبان‌ها چند شبرنگ دارند که برای نور استفاده می‌کنند و تصمیم دارند از شبرنگ‌های آبی استفاده کنند.

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم
بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم

همه به بیرون می‌روند و در خیابان، یک خانه می‌بینند که هنوز هم برق دارد. هیو و امیر برای استفاده از تلفنشان به خانه‌ای دیگر می‌روند و چند دقیقه بعد با یک جعبه برمی‌گردند. در داخل آن یک راکت پینگ پنگ و عکس‌هایی از خودشان پیدا می‌کنند. از جمله یکی از آنها که در آن شب گرفته شده همچنین شماره‌هایی در پشت آنها نوشته شده‌است. هیو می‌گوید که در خانه دیگر، او یک مهمانی شام را برای هشت نفر تدارک دیده‌است! دوستان متوجه می‌شوند که خانه دیگر جای عجیبی برای آنهاست.

نقد فیلم انسجام

بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم
بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم

در اولین اثر چشمگیر جیمز وارد بیرکیت در سینما، هشت دوست در زندگی خود متوجه اثراتِ کوانتومی می‌شوند. بیرکیت از فضای درون خانه و هراسناک به بهترین شکل استفاده می‌کند و ترس و پارانویا را تشدید می‌کند زیرا شخصیت‌هایش مجموعه ای از تصمیمات به ظاهر منطقی اما در نهایت اشتباه می‌گیرند.

بازیگران کم نام و نشان نیز عالی هستند. نیکلاس برندون دامپزشک با بازی در نقش بازیگری که قبلا در یک برنامه تلویزیونی حضور داشت، با خودش شوخی می‌کند و … انسجام درونی رضایت‌بخش فیلم انسان را تا به انتها می‌کشاند. واقعا شما باید فیلمی را دوست داشته باشید که نه تنها مفهوم گربه شرودینگر را توضیح می‌دهد بل‌که شامل یک شوخی در مورد آن است…

فهمِ ما از خود

همانطور که گفته شد فیلم بینِ ستاره‌ای با استفاده از ایده پیچیده و مبهمِ سیاهچاله‌ها، فهمِ عادی و همیشگی ما از زمان را به چالش می‌کشد، اما این کار را با فیلمنامه‌ای به غایت ساده انجام می‌دهد.

انسجام، از طرفی دیگر با استفاده از ایده جهان‌های متعدد در فیزیکِ کوانتوم، فهمِ ما از خود(ها)مان در لحظه و روایت‌های خود در لحظه را به چالش می‌کشد، و البته این کار را با فیلمنامه ای پیچیده و حتی می‌توان گفت، شبیه به یک پازلِ ریاضی، انجام می‌دهد.

اینطور به نظر می‌رسد که پیچیدگیِ فیلمنامه انسجام درخورِ ایده پیچیده و مبهمی همچون ایده جهان‌های متعدد است.

گربه شرودینگر

گربهٔ شرودینگر یک آزمایش فکری است که در سال ۱۹۳۵ اروین شرودینگر، فیزیکدان اتریشی، ابداع کرد. این آزمایش که گاهی به‌صورت پارادوکس تعریف می‌شود، ماحصل مکالمه‌ای جامع میان شرودینگر و آلبرت اینشتین بود. این پارادوکس نشان می‌دهد که اگر قوانین مکانیک کوانتومی بر اشیای عادی و روزمره اعمال شود، چه اتفاقی می‌افتد.

فرض کنید گربه‌ای در جعبه‌ای دربسته زندانی است. در این جعبه یک شیشه گاز سیانور، یک چکش، یک حسگر پرتوزا و یک منبع پرتوزا نیز وجود دارد. ذرات پرتوزا به صورت نامنظم تابش می‌کنند و به همین دلیل برای آن‌ها نیمه عمر در نظر می‌گیرند.

حال فرض کنید حسگر و چکش طوری تنظیم شده باشند که در صورت تابش موج پرتوزا بین ساعت ۱۲ و ۱۲:۰۱، چکش شیشه حاوی گاز را شکسته و گربه بمیرد. اگر در ساعت ۱۲:۰۱ در جعبه را باز کنید چه خواهید دید؟ اگر از طریق فرمول نیمه عمر منبع، احتمال تابش بین ساعت ۱۲ و ۱۲:۰۱ را ۵۰٪ پیش‌بینی کنید.

گربه داخل جعبه در هنگام برداشتن در جعبه ۵۰٪ مرده‌است و ۵۰٪ زنده است. اما وقتی در جعبه را برمی‌دارید خواهید دید که گربه یا مرده یا زنده‌است. نمی‌توان گفت ۵۰٪ سلولهای بدن گربه مرده‌اند و ۵۰٪ آن‌ها زنده‌اند.

در فاصله یک لحظه، احتمال به یقین تبدیل خواهد شد. این آزمایش ذهنی یکی از روش‌های تفسیر ویژگی‌های موجود در مکانیک کوانتومی می‌باشد. همان‌طور که گفتیم هیچگاه نمی‌توان موقعیت یک سیستم را به دقت اندازه‌گیری نمود، در این مثال نیز تنها پس ازمشاهده توسط ناظر این امر ممکن شده‌است.

پارادوکس گربه شرودینگر

بر اساس نظریه مکانیک کوانتوم، یک ذره به کوچکی الکترون می‌تواند در دو حالت به‌طور هم‌زمان (حالت ماده و موج) باشد. هدف شرودینگر نشان دادن این موضوع بود که این مسئله درست نیست.

شرودینگر می‌گوید که یک گربه در یک جعبه حاوی مواد سمی قرار داده شده‌است که احتمال مرگ و زنده بودن گربه، برابر و ۵۰ درصد می‌باشد. بر اساس نظریه کوانتوم، از آنجا که ما داخل جعبه را نمی‌بینیم، گربه هم زنده و هم مرده‌است. ما می‌دانیم که این مسئله ممکن نیست، چیزی نمی‌تواند هم زنده باشد و هم مرده، و این مسئله و پارادوکسی بود، که شرودینگر می‌خواست نشان دهد.

تئوری‌های تخریب ذهنی

طبق تئوری‌های تخریب ذهنی موقعیت عالی هم‌زمان (برخلاف مشاهده بیرونی) هنگامی که درگاه فیزیکی ذهنی (زمان، حجم، دما، غیر انعکاسی) باشد، تخریب می‌شود؛ بنابراین گربه، مدت‌ها قبل ازاینکه جعبه باز شود، انتظار می‌رود در وضعیت معینی قرارگیرد.

به این عمل «گربه خودش را مشاهده می‌کند» یا «محیط گربه را مشاهده می‌کند» گویند. تئوری‌های تخریب ذهنی نیازبه اصلاح مکانیزم‌های کوانتومی دارد تا امکان آن را فراهم آورد تا موقعیت عالی با پروسه تکامل زمان تخریب شود.

بیشتر بخوانید:

از همراهی شما تا انتهای نوشتار تحلیل و معرفی بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم سپاس‌گزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما می‌توانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقاله‌ها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز می‌توانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسی‌های فیلم‌های روز دنیا مراجعه کنید.


2 thoughts on “تحلیل و معرفی بهترین فیلم های فیزیک کوانتوم ؛ به همراه بررسی علمی آنها

  1. درود. خسته نباشید. “بررسی علمی” در عنوان این نوشتار بندهء بسیار مشتاق و بسیار کم سواد در فیزیک کوانتوم را واداشت که آن را بخوانم. به گمان من بیشتر به مرور فیلم پرداختید. نام بردن از عوامل فیلم در بررسی کوانتوم خودش یکی از ویژگیهای کوانتوم است شاید. سپاسگزارم. کاش با دادن اطلاعات بیشتر ادامه دهید!

پاسخ دادن به خیام فولادی تالاری لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *