افشاگری: گفت و گو با دایی و مادربزرگ مهسا امینی ساعتی قبل از مرگ او

در ساعت ساعت 13:10 دقیقه ظهر، زمانی که مهسا در بخش مراقبت‌های ویژه بود، گفت و گو با دایی و مادربزرگ مهسا امینی صورت گرفت. متن گفت و گو را بخوانید.

ساعت 13:10 دقیقه ظهر، مهسا امینی (ژینا)، دختر جوان و زیبای کرد در طبقه سوم بیمارستان کسری در بخش مراقبت‌های ویژه روی تخت خوابیده بود. چند دختر و پسر جوان در اطراف بیمارستان پرسه می‌زدند. نگهبان‌ها سختگیر بودند و به راحتی اجازه ورود نمی‌دادند. دایی مهسا که باکی از حرف زدن نداشت، در مصاحبه‌ای گفت:

از کسی نمی‌ترسیم. اما مثل مرغ سربریده‌ایم. وضعیت ژینا اصلا خوب نیست. این رسم مهمان‌نوازی بود؟

گفت و گو با دایی و مادربزرگ مهسا امینی

گفت و گو با دایی و مادربزرگ مهسا امینی
گفت و گو با دایی و مادربزرگ مهسا امینی

در گفت و گو با دایی مهسا امینی که روز گذشته انجام گرفت، عائلی، دایی مهسا گفت:

در پرونده پزشکی او علت حادثه را سکته اعلام کرده‌اند. اما “مهسا” بیماری قلبی نداشت. علت حادثه مثل روز روشن است. وقتی با این ارعاب و وحشت دختر مردم را می‌گیرند و می‌چپانند در ماشین معلوم است چه می‌شود؟ این چه احقاق حقی است؟ این‌ها نه اسلام را می‌شناسند، نه انسانیت.
ژینا سالمِ سالم بود. در کردستان همه خانواده ما را می‌شناسند. پدربزرگم در همه استان‌های ایران مرید داشت. ما خانه اعتکاف داریم. کسی نیستیم که بخواهد به ما آموزش حجاب بدهند. این‌ها خودشان باید تربیت و ادب یاد بگیرند. بهشان گفته‌ام که ما گدا گشنه نیستیم که بخواهید به ما ناهار و شام بدهید! ما از روی سفره پر بلند شده‌ایم.

عائلی می‌گوید که تازه دانشگاه قبول شده بود و:

قبلا هم کنکور داده بود، اما پدر و مادرش نمی‌گذاشتند برود شهر دیگر. خیلی مواظبش بودند. ژینا فقط یک برادر دارد. مغازه‌ای داشت در سقز. تهران که رسیدیم، با برادرش رفت کرج خانه خواهرم. برگشته بودند برویم بگردیم که بازداشتش کردند.

نگهبان بیمارستان تشر می‌زند و دایی دخترک را به داخل بیمارستان هدایت می‌کند. اما او برایش مهم نیست:

دختر ما مگر علف هرز است. شکایت کرده‌ایم. به هر جایی که لازم باشد شکایت کرده‌ایم. ما نه به دنبال این هستیم که مبالغه کنیم و نه می‌خواهیم حق دخترمان ضایع شود.

اخبار مرتبط:


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *