نقد فیلم Everything Everywhere All at Once همهچیز همهجا به یکباره به عنوان برنده اسکار 2023 یکی از آن دسته از مقالات پر طفدار خواهد بود.
فیلم همه چیز همه جا به یکباره اثری علمی تخیلی درباره نجات جهانهای چندگانه است. با نقد فیلم همهچیز همهجا به یکباره همراه فیگار بمانید. فیلم Everything Everywhere All at Once (یا همه چیز همه جا به یکباره) درامیست نوآورانه در ژانر ماجراجویانه و تلفیق شده با سبک فیلم کمدی (کمدی سیاه) و پوچگرایانه که توسط دانیل کوان و دانیل شاینرت نوشته و کارگردانی شده است.
فهرست برندگان جوایز اسکار 2023 + دانلود بدون سانسور و رایگان فیلمهایی که جایزه گرفتند
نقد و بررسی فیلم Everything Everywhere All at Once برنده اسکار 2023
مراحل ساخت فیلم «Everything Everywhere All at Once» از سال 2016 آغاز شد و جالب این که در ابتدا قرار بود تا جکی چان بهعنوان نقش اصلی در فیلم حضور داشته باشد. همه چیز در همه جا و به یکباره شبیه هیچ فیلمی نیست که مخاطبان امسال میبینند. دن کوان و دانیل شاینرت (که در مجموع با نام دانیلز شناخته میشوند) که به شدت خلاق و تاثیرگذار هستند، فیلمی را میسازند که به شدت تخیلی است.
داستان فیلم همه چیز همه جا به یکباره
فیلم Everything Everywhere All at Once دربارهی زن میانسالی به نام اِوِلین است که فقیرانه روزگار میگذراند و از زندگیاش راضی نیست. او اصالت چینی دارد، ولی سالها پیش به آمریکا مهاجرت کرده و اکنون در آنجا زندگی میکند.
جوی، دختر اولین، بهتازگی فهمیده که تمایلات همجنسگرایانه دارد و عاشق دختری همسن خود شده است. اما اولین نمیتواند این موضوع را بپذیرد و به همین دلیل دخترش را از خانواده طرد کرده. او با جوی بهسردی رفتار میکند، و حتا حضور جوی در خانهاش را تاب نمیآورد. تا این که یک اتفاق باعث تحولی عظیم در زندگی اولین میشود.
مشخصات فیلم در یک نگاه
- ژانر: اکشن، ماجراجویانه، کمدی
- کارگردانان و نویسندگان: دن کوان، دنیل شینرت
- بازیگران: میشل یئو، استفانی هسو، که هوی کوان
- محصول کشور: ایالات متحده آمریکا
- زبان: انگلیسی: ماندارین، کانتونی
- اکران: ۲۵ مارس ۲۰۲۲
- مدت زمان فیلم: ۱۳۹ دقیقه
- موسیقی: سان لوکس
- توزیعکننده: اِی۲۴
- امتیاز آیامدیبی: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷%
- امتیاز متاکریتیک: ۸۱%
بررسی فیلم Everything Everywhere All at Once
فیلم Everything Everywhere All at Once یکی از احمقانهترین و گیجکنندهترین فیلمهایی است که در زندگیتان دیدهاید! اما احمقانه بودن یا گیج کنندگی دلیل بر بد بودن این فیلم نیست! بلکه در اینجا با فیلم احمقانهای طرف هستیم که میتوانید از دیدنش لذت ببرید.
فیلم Everything Everywhere All at Once دست روی ایده ترند شده این روزهای سینمای ابرقهرمانی و در واقع چندجهانی (مولتیورس) میگذارد؛ مفهومی که به لطف آثار مختلف دنیای مارول حالا بیشتر مخاطبان سینما هم با آن آشنا و ساز و کارش را از حفظ هستند.
از آنجاییکه جهانهای موازی و چندگانه، تبدیل به یکی از فرضیات علمی و هیجانانگیز بشر شده است، بهتبعیت از آن شرکتهای فیلمسازی محال است از آن بگذرند و نهایت استفاده و بهرهبرداری از آن را نبرند! این ایده آنقدری برای مخاطبان جذاب و قابل اهمیت است که گونههای مختلف سینمایی به هر نحوی که شده سرکی به آن کشیدهاند.
بخشی از تعریف هنر، شامل تشریح هدف آن است. چیزی که گاه حتی مهمتر از محتوا پنداشته میشود، تاثیرگذار بودن منطق اثر است. دانیلها حرف خود را به شکل اثرگذاری بیان کردهاند و موقعیتی را ترسیم میکنند که در آن سینما، چه از لحاظ فرم و ساختار و چه از نظر محتوا، در حالتی متعادل قرار میگیرد.
یکی از بزرگترین معضلات امروز سینما، تبدیلشدن ایدهها به کاغذ باطلههایی است که پشت در استودیوها ریخته میشوند و هرگز به مرحله ساخت نمیرسند. ایدههایی که مدتهاست جدی گرفته نمیشوند و مخصوصاً اگر اثری بودجه زیاد و جلوههای ویژه داشته باشند، استودیوها و سرویسهای پخش استریم در مقابل خلاقیت مقاومت میکنند چراکه ریسک سرمایهگذاری را بالا میبرد.
این رویه باعث شباهت آثار سینمایی (مخصوصاً فیلمهای ژانر اکشن) به یکدیگر شده و بهسختی میتوان اثری را یافت که از دام کلیشهها خود را رها کرده باشد. در چنین وضعیتی، انتشار فیلم «Everything Everywhere All at Once» یک اتفاق جدید در سینما محسوب میشود.
نقد فیلم همهچیز همهجا به یکباره
همه چیز در همه جا و به یکباره در دنیایی بسیار شگفت انگیز و پر هرج و مرج زندگی میکند، دنیایی که توسط قوانین نازک و گهگاه مزخرفات احمقانه محدود شده است. این موضوع نقد فیلم Everything Everywhere All At Once (همه چیز در همه جا و به یکباره) را فوق العاده سرگرم کننده و کاملا غیرقابل پیش بینی میکند که به نفع آن است.
راستاش را بخواهید، مدتها بود که منتظر چنین فیلمی باید میبود. فیلمی که در بسط ایدهی سفر به جهانهای موازی از محصولات ابرقهرمانی مارول فراتر برود و درخشانتر ظاهر شود. فیلمی که طوری به همه چیز شاخ و برگ دهد و دربارهی مشکلات فرهنگی-اجتماعی انسان امروزی سخن بگوید که تصنعی نباشد و بیننده گمان نکند با اثر شعارزدهای روبهرو شده. و همچنین فیلمی که همیشه در یاد آدم بماند و ارزش دوباره دیدن داشته باشد. کدام یک از فیلمهای مارول چنین بودند؟
فیلم پیچیدهای که شما را میخنداند و به فکر فرو میبرد. در این فیلم موضوعی که در طی سالهای اخیر به شدت مورد استفاده فیلم سازان قرار گرفته با شکل و شمایلی کاملا متفاوت روایت میشود. چیزی که این فیلم را تا این حد متفاوت کرده، اهمیت دادن به داستان تمام شخصیتهایش است! هیچ رهگذر بیاهمیتی در طول داستان وجود ندارد! از زنی (که اِوِلین به او میگوید دماغ دراز) که در اول فیلم مشتری خشکشویی است بگیرید تا دیگر شخصیتها در این جهان یا جهانهای دیگر همه اهمیت خاصی در داستان دارند و سرنوشت هریک از آنها به هم گره خورده است. اینکه چطور نویسنده به زیبایی تمام این شخصیتها و داستانهای فرعیشان را به هم پیوند داده و معنا بخشیده از نکاتی است که مسلما شما را در انتها تحت تاثیر قرار خواهد داد.
این فیلم با وجود تمام جنبههای فانتزیاش، دغدغههای زمینیای از جمله: مشکلات میان مادران و دختران، زن و شوهرها، رویاها و ناامیدیها و شکاف نسلها دارد. داستان فیلم که به طور فزایندهای تأثیرگذار است، ممکن است خارج از این جهان باشد اما مشکلاتی که به آنها میپردازد بیتردید انسانی هستند.
خانواده و مفهوم عمیق و توصیفناپذیری که در پس خودش پنهان کرده قطعا دلیل و انگیزه اصلی دنیلز برای ساخت فیلم است. آنها طی مصاحبهای اعلام میکنند ایده اصلی فیلم با سوال «چگونه قرار است آنهایی که دوستشان داریم را متوجه عشقی کنیم که جهان هستی در تلاش برای نابودی آن است؟» در ذهن آنها نقش بسته و بعد از آن، این ایده که والدین پروتاگونیست و ما به عنوان فرزندانِ آنها (والدین) ویلن قصه باشیم الهامبخش آنها (دنیلز) برای گسترش داستان و ایده ابتدایی بوده است؛ مسالهای که در عین فانتزی بودن ریشه در واقعیتی انکارناپذیر دارد: ما ویلنهایی هستیم که تحت تاثیر ویلن/پروتاگونیستهای بزرگتر از خودمان پرورش داده شده و در انتها نیز قرار است (مگر کسانی که آگاه باشند) به فرجام ناخوشایندی که آنها را متحول کرده دچار بشویم.
این نمایش در اعماق و هستهی مرکزی خود به یک درام خانوادگی وفادار است و کمکم تبدیل به اثری علمیتخیلی میشود که بر مفهوم فرضیههای مجازی سوار شده و با اکشن پیش میرود. این فیلم، نمایشی جاهطلبانه با تفکراتی تشویشبرانگیز است که هرآنچه را در سر داشته در قالب یک کمدی سیاه به حرکت درمیآورد. ترومای بین نسلی، رویاها، ناامیدیها، روابط بین والدین و فرزندان، مهربانی، محبت، خانواده، امید، پوچی، تنهایی و… اموری هستند که Everything Everywhere All At Once بهشان میپردازد.
قرار است سختی یک زندگی مادرانه ترسیم شود؛ مسیری که در آن مادر و دختر قصد درک کردن یکدیگر را دارند. دختر نماینده نسل جدید است، به ظاهر شروری که با ترس هستیشناسانه و مسئلهی بلوغ مواجه شده و مادر، در مقام قهرمانی که لزوما قهرمان خوانده نمیشود، باید با انگیزهی شوم دختر مقابله کند. فیلم همهچیز همهجا ناگهان، یک تمثیل منحصر به فرد و اخلاقی از ارتباط بین اعضای خانواده است، که با ابزار اغراق و مولفههای علمی-تخیلی، تصویری زیبا از پیام خود به جا میگذارد.
شاید در شرایط سینمای فستفودی امروز عجیب به نظر برسد اما همانطور که اشاره شد در فیلم «همه چیز همهجا به یکباره» شخصیتپردازیها بهآرامی در طول فیلم گسترش پیدا کرده و به بلوغ میرسد. اِوِلین بهعنوان شخصیت اصلی داستان، در طول قصه بهآرامی هویت خود را یافته و سعی در درک آن دارد.
او نه قهرمان است و نه میخواهد که با دنیا برای تغییر بجنگد. در واقع قهرمان اصلی فیلم در این جا تمایلی برای تغییر دنیا و نجات دادن آن ندارد بلکه در تلاش برای یادآوری ارزشهای انسانی است که به روشهای مختلف از بین رفته است. نویسندگان در این جا به طور هوشمندانهای به انسان مدرن تلنگر زدهاند تا او را متوجه سبک زندگی و کوچکترین رفتارهای روزانه خود نمایند که میتواند بحرانآفرین باشد.
نتیجه گیری
این فیلم به خوبی از پس موضوعات اصلی خود برمیآید، و در عین حال وقتی روی پویایی خانواده اولین تمرکز میکند، بسیار دلچسب است. او از همسر و دخترش خسته شده است، اما بسیاری از مسائل خود را نیز برای حل کردن دارد، مسائلی که از رابطه خود اولین با پدرش نشات میگیرد. ایولین و خانواده اش قلب داستان هستند و رابطه آنها با یکدیگر، پرتنش، عاشقانه، پیچیده و سوختی است که فیلم را ادامه میدهد. وقتی همه چیز به سرانجام میرسد، این بر عهده ایولین است که نارضایتی خود را برطرف کند و دنیلز با مهارت او را به انجام این کار وادار میکند، و به پایانی میرسد که به اندازه کافی احساسات برای کار کردن دارد.
بیشتر بخوانید:
در عجبم که چنین فیلمی اسکار گرفته یعنی اینقدر فیلمها زاغارت شدن که این بین اونها شده بهترین فیلم؟ بالای ده تا فیلم میشه نام برد که با قدرت میتونن این فیلم رو کنار بزنن . بازیها لوس ، داستان تکراری و حوصله سربر ، قیافه ها عجق وجق طوری که یه قیافه معمولی هم تو فیلم نیس آدم بتونه دو دقیقه تحمل کنه غیر از شوهر زنه ، بهرحال خوش به حال سازندگان فیلم که تو خوش شانسی رو دستشون نمیاد