تبلیغات در فیگار

نقد و بررسی قسمت چهارم از فصل دوم سریال The Last of Us

نقد قسمت چهارم سریال The Last of Us (آخرین بازمانده از ما) نشان می‌دهد چگونه وحشت، تراژدی و میل به بقا می‌توانند چهره‌ی انسان را دگرگون سازند.

«سیاتل چرا این شکلیه لعنتی؟» این سؤال را دینا با کنایه می‌پرسد؛ اما قسمت چهارم فصل دوم The Last of Us شاید پاسخی صریح برایش نداشته باشد؛ اما تصویری عمیق و پرتنش از خطراتی که در دل این شهر جنگ‌زده کمین کرده‌اند، ارائه می‌دهد.

در قسمت 4 این فصل، وحشت ناب با لحظاتی سرشار از احساس در هم آمیخته و شخصیت تازه‌ای را به قصه وارد می‌کند که به‌سادگی نمی‌توان از او گذشت.

نقد قسمت چهارم سریال The Last of Us

نقد قسمت چهارم سریال The Last of Us

پس از آغاز فصل دوم The Last of Us، منتظر یک بازیگر مهمان قدرتمند بودیم؛ کسی که بتواند حضورش را در قلب داستان تثبیت کند. حالا در قسمت چهارم با عنوان «زخم‌ها» (Scars)، بالاخره این اتفاق افتاده و جفری رایت با ایفای نقش آیزاک، رهبر گروه WLF، روح تازه‌ای به سریال می‌دمد و سطح روایت را به‌طور محسوسی ارتقا می‌دهد.

درحالی‌که زندگی در جکسون و شخصیت‌های آن جذابیت‌های خاص خود را دارند، حضور آیزاک ما را وارد دنیای خشن‌تر و پیچیده‌تری می‌کند؛ جایی که فدرا به خاطره‌ای دور تبدیل شده و نبردی تمام‌عیار میان دو گروه WLF و فرقه‌ای مذهبی با نام «زخم‌ها» در جریان است. این قسمت، از همان لحظه‌ی ابتدایی با عنوان «روز اول در سیاتل»، نوید مسیری خطرناک و بی‌رحم را می‌دهد؛ مسیری که سفر الی و دینا را وارد فاز تازه‌ای می‌کند.

قسمت سوم فصل بیشتر حال و هوای آرام و دوره‌ی نقاهت داشت—هم برای سریال و هم برای الی. هرچند آن قسمت به اندازه دیگر اپیزودها تاثیرگذار نبود، اما همین تنفس کوتاه به ساختار قسمت چهارم کمک کرد تا سیلی از اطلاعات و تنش را به‌شکلی هوشمندانه به مخاطب منتقل کند.

یکی از دستاوردهای مهم این اپیزود، بسط دنیای سریال است. مخاطب نه‌تنها با جناح‌ها و باورهای تازه‌ای آشنا می‌شود، بلکه بار دیگر با لایه‌هایی از خشونت، سیاست و روابط انسانی در دل آخرالزمان روبه‌رو می‌گردد. صحنه‌های اکشن در کنار لحظات عاطفی، تعادل خوبی را ایجاد کرده‌اند و رابطه‌ی الی و دینا نیز با گذر از سایه انتقام، ابعاد انسانی‌تری پیدا می‌کند.

در حالی که ردپای ابی هنوز در هواست و از کیتلین دیور خبری نیست، همه چیز حاکی از آن است که بازی انتقام به جنگی تمام‌عیار بدل شده است. حالا که الی و دینا به‌طور ناخودآگاه وارد منطقه جنگی شده‌اند، دیگر ماجرا فقط انتقام نیست—بقا، امید و حقیقت در برابرشان صف‌آرایی کرده‌اند.

The Last of Us با قسمت زخم‌ها نشان می‌دهد که هنوز هم می‌تواند غافلگیر کند، عمیق‌تر شود و مخاطب را در دنیایی تاریک و پرمخاطره فرو ببرد. و این تازه آغاز ماجراست.

نقد قسمت چهارم سریال The Last of Us
نقد قسمت چهارم سریال The Last of Us

قسمت چهارم فصل دوم سریال The Last of Us بار دیگر ضرب‌آهنگ تند، اکشن خونین و حال‌وهوای دلهره‌آورش را به قصه بازمی‌گرداند؛ درست برخلاف قسمت قبلی که بیشتر از پس‌زمینه‌ای آرام برای نفس‌کشیدن شخصیت‌ها بهره می‌برد.

حضور جفری رایت در نقش آیزاک—چهره‌ای آشنا برای مخاطبان بازی—به‌سرعت جایگاه او را به‌عنوان یک آنتاگونیست جدید تثبیت می‌کند؛ اما از همان ابتدا، سریال با ظرافتی آزاردهنده این پرسش را پیش می‌کشد که آیا اصلاً در این جنگ کسی واقعاً نقش خوب را بازی می‌کند؟ آیا WLF و فرقه «زخم‌ها» فقط دو روی متفاوت از یک حقیقت تلخ نیستند؟

در مرکز این جنگ ایدئولوژیک، داستان همچنان به پیوندهای عاطفی خود وفادار می‌ماند. لحظات آرام و عاشقانه‌ای همچون صحنه‌ی نوازندگی و آوازخوانی الی برای دینا، با نوعی صداقت عاطفی و آسیب‌پذیری همراه است که کمتر در آثار مشابه می‌بینیم.

بلا رمزی در این صحنه توانست در عین حال که خجالت الی را به‌خوبی به تصویر می‌کشد، عمق پیوندش با دینا را نیز منتقل کند. این اپیزود تا حد زیادی روی شیمی میان رمزی و ایزابلا مرسد (بازیگر دینا) تکیه دارد و در بیشتر دقایق، این رابطه از باورپذیری بالایی برخوردار است.

نقطه‌ی عطف عاطفی اپیزود جایی‌ست که الی برای نجات دینا از یک مبتلا، مجبور می‌شود رازش را فاش کند و نشان دهد که گاز گرفته شده، اما دچار عفونت نمی‌شود.

در حالی که این لحظه بار احساسی شدیدی دارد، واکنش دینا به این افشاگری کمی مبهم است؛ فقدان هرگونه پرسش یا واکنش جدی از سوی او، با انتظارات مخاطب همخوانی ندارد، اما شاید این سردرگمی خود بخشی از پیچیدگی رابطه‌شان باشد.

نقد قسمت چهارم سریال The Last of Us
نقد قسمت چهارم سریال The Last of Us

جذابیت دیگر این قسمت، ادامه پرداخت شخصیت دیناست. مونولوگی که او درباره‌ی پیچیدگی‌های گرایشش به الی بیان می‌کند، شخصیت او را بسط می‌دهد؛ اما حالا که دینا باردار است، الی بیش از هر زمان دیگری در معرض از دست دادن همه چیز قرار گرفته و اگر الی، آن‌گونه که از شباهتش با جول پیداست، سوی دیگر همان سکه باشد، آماده است تا برای محافظت از کسی که دوستش دارد در برابر جهان بایستد.

اما همانگونه که مشخص است، این پیوند باردار بودن در چنین شرایطی، در دنیای واقعی غیرمنطقی است و ای کاش که نیل دراکمن اینگونه توصیف شخصیت را در سریال عوض می‌کرد.

مأموریت جدید آن‌ها عبور از میدان جنگی به‌نام سیاتل است؛ مسیری که در جست‌وجوی ابی شکل گرفته، اما ممکن است بهای سنگینی داشته باشد.

در این میان، نام‌هایی همچون جسی نیز به ذهن خطور می‌کند؛ شاید در ادامه از جکسون به شکل غافلگیرکننده‌ای وارد داستان شود و توازن رابطه‌ی دینا و الی را تغییر دهد.

نقد قسمت چهارم سریال The Last of Us
نقد قسمت چهارم سریال The Last of Us

در حالی که تنها چند هفته از مرگ جول گذشته، یاد او کم‌کم در روایت محو می‌شود. با این حال، انگیزه‌های الی هنوز از خاطره‌ی او تغذیه می‌شوند. پرسش بزرگ آن است که آیا انتقام از کسی که دیگر بازنمی‌گردد، ارزش به‌خطر انداختن آینده‌ای را دارد که تازه ممکن است شکل بگیرد؟

The Last of Us همواره با طرح چنین پرسش‌هایی شخصیت‌هایش را به لبه‌ی پرتگاه می‌کشاند—و هنوز معلوم نیست که الی از لبه خواهد پرید یا نه.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *