1899 ، یکی از نمادینترین سریالهای 2022 بود که در این نوشتار، به حقایق پنهان سریال 1899 و پاسخ به پرسش های احتمالی خواهیم پرداخت.
حقایق پنهان سریال 1899
سریال 1899 سرانجام از شبکهی نتفلیکس پخش شد و توانست یک داستان جذاب دیگر از سازندگان سریال Dark را برای مخاطبانش ارائه کند. با اینحال، در حالی که نمایش تلویزیونی قبلی Jantje Friese و Baran bo Odar دربارهی دگردیسی زمان و سفر در آن بود، 1899 با مفهوم خود واقعیت بازی میکند و بینندگان را به شک در هر چیزی که دیدهاند میاندازد.
بنابراین، هنگامی که فصل اول سریال به اتمام رسید، ممکن است هنوز سؤالاتی در مورد آنچه بر روی کشتی کربروس رخ داده، داشته باشید. کشتیای که از اروپا به مقصد نیویورک حرکت میکند و میزبان هزاران نفر از پیشینههای فرهنگی بسیار متفاوت است.
بیشتر بخوانید:
فهرست مطالبی که در رابطه با حقایق پنهان سریال 1899 خواهید خواند، در ذیل لیست شده است:
- پروژهی کروبروس چیست؟
- چه کسی شبیهسازی 1899 را ساخت؟
- در پایان چه اتفاقی رخ داد؟
- داستان سفینهی پایانی چیست؟
- حرفهای خالقان و بازیگر اصلی سریال ۱۸۹۹
- دانلود فصل 1 سریال 1899
بسیاری از سوالات، پس از پایان سریال 1899 بیپاسخ باقی میمانند، زیرا سریال به وضوح برنامهریزی شده بود که چندین فصل را در بر بگیرد. با این وجود، ما سرنخهای کافی برای حل برخی از بزرگترین معماهای سریال 1899 داریم که ماهیت پروژهی کربروس و اینکه چرا مسافران کشتی دائماً مجبور میشوند با خاطرات دردناک خود روبرو شوند. با ما همراه باشید تا به معرفی حقایق پنهان سریال 1899 بپردازیم.
پروژهی کروبروس چیست؟
در طول فصل اول 1899، حقایق پنهان سریال 1899 متوجه شدیم که مشکلی در Keberos وجود دارد. این کشتی توسط یک تاجر انگلیسی به نام هنری سینگلتون با هنرنمایی آنتون لسر خریداری شد که تغییرات عجیبی انجام داد. در حالی که سفر کربروس در سال 1899 اتفاق میافتد، برخی از فناوریهای شگفتانگیز در کشتی پنهان شده است و مسافران آن برای تسکین دردناکترین خاطرهشان به عقب بازگردانده میشوند.
تنها افرادی که به نظر میرسد از آنچه در حال رخ دادن است آگاه هستند، دانیل و الیوت، دو بازماندهی از سفر پرومتئوس، کشتی شرکت قبلی، که در دریا گم شده هستند که در پایان مشخص میشود همسر و فرزند مائورا میباشند.
خدمهی کربروس، پس از دریافت پیامی مرموز، پرومتئوس را در اقیانوس مییابند و پسری که نامش الیوت است و هویتی مرموز دارد را از داخل نجات میدهند. دانیل به تنهایی راهی کربروس میشود و مائورا فرانکلین را به زیر سوال بردن واقعیتش میکند. همانطور که قسمت های پایانی سال 1899 نشان میدهد، کشتی بخشی از یک شبیه سازی کامپیوتری است که برای نگه داشتن ذهن افراد در داخل یک ماشین ساخته شدهاند.
راههای مخفی واقع در سرتاسر کشتی، به عنوان نقاط بارگیری عمل میکنند و به افراد اجازه میدهند که از یک قسمت شبیهسازی به قسمت دیگر بروند. هر راه مخفی، نشان دهندهی مسیر یک شبیهسازی حافظه متفاوت است و هر شبیهسازی حافظه از گذشته یکی از مسافران کربروس الهام گرفته شده. با این حال، به نظر میرسد که همهی این خاطرات ساختگی هستند که در ذهن مسافران ایجاد شده تا آنها فراموش کنند که واقعا چه کسی هستند.
این مشخص میکند که Kerberos، فقط آخرین شبیهسازی در یک چرخه بیپایان است. پس از مرگ افراد در Kerberos، هوشیاری آنها مجددا راهاندازی میشود و در شبیهسازی بعدی مورد استفادهی مجدد قرار میگیرد، به طوری که هر کشتی قبلی نشاندهنده دادههای گزارش یک آزمایش ناموفق است.
در حالی که ما پاسخ روشنی در مورد چرایی تکرار این آزمایشات دریافت نمیکنیم، به نظر میرسد، هدف این است که ذهن انسان را درک و با آموزش افراد برای جایگزینی عقل بر احساسات خود، پتانسیل کامل آن را باز کنیم. در حالی که هنری به نظر میرسد مغز متفکر پروژهی Kerberos و شبیهسازیهای قبلی است، اما حقیقت مبهمتر از این حرفها میباشد و همانطور که در قسمت پایانی در میابیم، هنری هم به اندازهی مسافرین در کشتی، یک عروسک خیمه شب بازی است. در ادامهی نوشتار، ایستراگ های سریال 1899 دربارهی شروع پروژهی 1899 خواهیم پرداخت
چه کسی شبیهسازی 1899 را ساخت؟
در دنیای واقعی، مائورا و دنیل با همدیگر ازدواج کردهاند و الیوت پسر آنهاست. در برخی از مواقع، بدن الیوت به دلیل یک بیماری مرموز شروع به از کار افتادن میکند و مادرش مجبور میشود تا راهی برای نجات وجدان خود، در یک شبیهسازی ایجاد کند. مائورا حاضر نمیشود تا پسرش را رها کند، بنابراین اولین شبیهسازی را میسازد تا او را برای همیشه زنده نگه دارد.
مائورا و دنیل خالقان شبیهسازی هستند، زیرا دنیل یک برنامهنویس چیره دست و مائورا یک نابغه در علوم اعصاب است. در حالی که سریال 1899 هرگز به صراحت این را که این دو خالق دنیای شبیهسازی هستند را تأیید نمیکند، اما به نظر میرسد که الیوت در همان کودکی میمیرد و مائورا که قادر به تحمل آن درد نبود، تصمیم گرفت تا خاطرات خود را پاک کند و برای همیشه در شبیه سازی وصل شود، جایی که دیگر شکست خود را به خاطر نمیآورد.
در طول کل سریال، دنیل و الیوت از شرایط مجازی خود آگاه هستند و سعی میکنند تا مائورا را بیدار کنند. همانطور که مشخص شد، مائورا یک کلید خروج را در داخل شبیهسازی برنامهریزی کرده، اما با اینحال، از آنجایی که او قبل از پاک کردن خاطرات خود، آن را پنهان کرد، هیچکس نمیداند که کلید کجاست. هنری با همان هدفِ یافتن کلید، کنترل شبیهسازی را به دست گرفت تا سرانجام بتواند از زندان مجازی خود رهایی یابد. در ادامه نوشتار به حقایق مخفی 1899 خواهیم پرداخت
در پایان چه اتفاقی رخ داد؟
در رمز گشایی داستان سریال 1899 و پایان سریال، کلید و قفلی که باید به همدیگر متصل شوند، به دست هنری میرسد. هنری با سرزنش کردن دخترش به خاطر تمام دردهای وارد شده به افرادی که در شبیهسازی قفل شدهاند، تصمیم میگیرد حافظهی او را دوباره احیا کند، او را به شروع یک سفر جدید با قایق بازگرداند و از کلید استفاده کند تا خود و افراد نزدیکش را از آن خارج کند.
با اینحال، کلید کار نمیکند، زیرا در یک حرکت ناامیدانه برای بیدار کردن مائورا، دانیل کد Kerberos را تغییر میدهد و ساختار برنامه را تعوض میکند و آخرین تکرار شبیهسازی را از بین میبرد. در داخل شبیهسازی، هر شی، یک قطعه کد متفاوت را نشان میدهد. به عنوان مثال، سرنگ سیاهی که هنری برای چسباندن به گردن مائورا استفاده میکند، بهعنوان راهاندازی مجددِ حافظه عمل میکند و او مجبور میشود تا بارها و بارها همان سفر جهنمی با قایق را دوباره تجربه کند.
کلید و هرمی که الیوت همیشه با خود حمل میکند، دو تکهی کد هستند که وقتی کنار هم قرار میگیرند، میتوانند یک کسی را بیدار کنند و به دنیای واقعی بیاورند. وقتی دنیل کد شبیهسازی را تغییر میدهد، سرنگ سیاه را تغییر میدهد تا مائورا را به اولین تکرار شبیهسازی منتقل کند، اتاق سادهای که خانوادهاش برای مدت طولانی در آنجا زندگی میکردند.
همانطور که دنیل در سریال توضیح میدهد، ضروری است که مائورا بیدار شود و در دنیای واقعی کار کند تا بقیه را آزاد کند. به این دلیل که در حالی که او در خواب عمیق بود، برادرش سیریان، کنترل شبیهسازی را در دست گرفت و همه را در آن به دام انداخت. مائورا، از دستورات دنیل پیروی میکند و از شبیهسازی خارج میشود، اما هنوز چیزهای زیادی در مورد آنچه در دنیای مجازی رخ داده، از درک ما خارج است.
در هر صورت، سریال بسیاری از چیزها را برای ما بسته نگه داشته و به عنوان مثال، ما نمیدانیم چرا سیریان تصمیم گرفت همه را در یک برنامه کامپیوتری به دام بیندازد و همچنین نمیدانیم چرا خاطرات جعلی همه را پر از اتفاقات دردناک ساخته. با اینحال، میدانیم که همهی افراد حاضر در کربروس تصمیم گرفتند که در آنجا باشند و فصل آینده ممکن است دلیل آن را نشان دهد.
همچنین موضوع انتشار ویروس رایانهای از طریق شبیهسازی وجود دارد که ممکن است هوشیاری مسافر را خراب کند. ما نمیدانیم که ویروس از کجا آمده، اما ممکن است، توسط دنیل به گونهای معرفی شده باشد که مائورا را از زندان ذهن سیریان خارج کند. در نهایت، تغییرات شدید دنیل در معماری شبیهسازی، توانست مائورا را آزاد کند، اما ممکن است بقیه را در معرض خطر قرار دهد.
داستان سفینهی پایانی چیست؟
در حقایق پنهان سریال 1899 ، هنگامی که مائورا از دستگاهی که هوشیاری او را در داخل شبیهسازی به دام انداخته است جدا میشود، در میابد که او داخل اتاقکی است که در آن تعدادی از مسافرانی که در همان کشتی Kerberos ملاقاتشان کرده، بیهوش به برق متصل شدهاند. آن اتاق، داخل یک سفینه فضایی متعلق به پروژه پرومته است که همچنین دارای چندین اتاق مساوی میباشد و این معنی را میدهد که تمام افراد کربروس نیز در آنجا هستند.
در حالی که شبیهسازی کربروس در سال 1899 ذهن مردم را به دام انداخت، سال واقعی در جریانات سریال، سال 2099 است و تقریباً دو هزار نفر در فضا، به مقصدی نامعلوم، در حال انتقال هستند.
در این قسمت از سریال این توضیح داده میشود که چرا افراد داخل شبیهسازی به نوعی داوطلب بودند، اما به ما کمک نمیکند تا بفهمیم چرا برادر لائورا همه چیز را در اختیار گرفته و افراد را در داخل آن محفظه نگه میدارد. با اینحال، سیاران، از فرار خواهرش آگاه است و پیامی برای استقبال از او ارسال میکند.
حرفهای خالقان و بازیگر اصلی سریال ۱۸۹۹
باران بو اودار: این سریال یک پازل سرگرمکننده است
- هر کسی که میداند ما خالقان سریال «تاریک» هستیم، میتواند از این موضوع مطمئن باشد که «۱۸۹۹» هم سریالی عجیبوغریب، دیوانهوار و افسارگسیخته است. ما خودمان را تکرار نمیکنیم. واقعا از این کار متنفریم؛ اما برای تماشاگران یک پازل سرگرمکننده خواهد بود. ما دوباره به ریشههای رازگونه و اسرارآمیزمان برمیگردیم.
- ما فیلمسازان خیلی سنتیای هستیم. برای همین قرار بود فیلمبرداری در لوکیشنهای واقعی متعدد صورت بگیرد اما فراگیری جهانی کووید-نوزده بهشدت همه چیز را تحت تاثیر قرار داد و ما در این باره صحبت کردیم که چطور میشود چنین پروژهای به وسعت اروپا را در چنین روزگاری کار کرد؛ و البته که بهسرعت متوجه شدیم که بدترین ایده است و به این زودیها امکانش مهیا نخواهد شد. برای همین به چنین شیوه جدیدی از فیلمسازی (با کمک واقعیت مجازی) روی آوردیم. ما برای شناخت بهتر این فناوری با گروه ساخت «مندلورین» از جمله بری باز ایدوئین (مدیر فیلمبرداری) گفتوگو کردیم. بدیهی است که برای همه ما سازندگان سریال، چالشبرانگیز بود اما ما عاشق چالشها هستیم و میخواستیم برای این سریال آنها را امتحان کنیم.
یانتیه فریزه: سایر زبانها را هم دوست داشته باشید
- شیوه فیلمسازی با واقعیت مجازی واقعا به فیلمسازان کمک میکند تا بهگونهای متفاوت به داستانها فکر کنند. وقتی کار با این فناوری را شروع میکنید باعث میشود صحنهها را هم به گونه متفاوتی بنویسید. این فناوری شما را قادر میکند در قلمروهایی کاوش کنید که در صحنهها و لوکیشنهای طبیعی نمیتوانید انجامشان بدهید.
- تجربه واقعا شگفتانگیزی بود که هر کسی به زبان خودش صحبت میکرد و از اسپانیایی تا فرانسوی و لهستانی سر صحنه شنیده میشدند و بازیگرانی از ملیتهای مختلف یک جا جمع شده بودند. امیدوارم این سریال باعث شود انگلیسیزبانان سایر زبانهای دیگری را هم یاد بگیرند و دوستشان داشته باشند.
امیلی بیچام: مثل تجربه حضور در یک زمین بازی غولآسا بود!
-
- به زندگیام قسم میخورم که سناریوی این سریال برای من شبیه هیچ سناریوی دیگری نبود که تا امروز خواندهام! برای همین باید به گونهای متفاوت هم خودم را آماده میکردم.
- افسوس که خیلی در یادگیری زبان بیاستعدادم. دارم تلاش میکنم آلمانی یاد بگیرم اما همه انگلیسی را خوب صحبت میکنند! من که با خودم وانمود میکنم بهتر از آن که میتوانم به زبان آلمانی صحبت میکنم اما واقعا میخواهم وقت بگذارم و این زبان را بالاخره درست یاد بگیرم.
- این درست که ما با فناوری جدیدی و واقعیت مجازی کار کردیم اما واقعا روی یک کشتی بودیم که تکان میخورد و حالمان را بد میکرد. البته به اندازه نمونه واقعیاش بد نبود… از یک سو واقعا مثل حضور در یک دنیای واقعیت مجازی بود و از سوی دیگر، مثل تجربه حضور در یک زمین بازی غولآسا. بهعلاوه، کل صحنه قابلیت چرخش را داشت و زمانی که قرار بود زاویه دوربین عوض شود دیگر زمانی طولانی صرف نمیشد و چون پردههای الایدی غولآسای پسزمینه حرکت نمیکردند فقط خود صحنه با امکان جابهجایی ساخته شده بود که بهسرعت اتفاق میافتاد.
بیشتر بخوانید:
- نقد و بررسی فیلم Amsterdam 2022
- نقد و بررسی فیلم Smile 2022
- نقد و بررسی فیلم Pearl 2022
- نقد فلسفی فیلم عطر: داستان یک قاتل
- نقد و بررسی فیلم Barbarian 2022
از همراهی شما تا انتهای نوشتار حقایق پنهان سریال 1899 سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.
تحلیلتون عالی بود
تحلیل شما عالی بود،احتمالا این سفینه در فضا به دنبال جایگزینی برای زمین میگشت و طبق نظریه ماتریکس با شبیه سازی و توهم مسافرین در خواب این سفینه رو تا جایگیزینی سیاره ای جدید در این شبیه ساز نگه داشته بودن، در کل عالی بود امیدوارم فصلهای بعد هم انقدر جذاب باشند
پس چرا اخر فیلم دوباره اون نوشته که امید وارم قهوت اثر کنه زودتر از واقعیت رو کامپیوتر بود و همسرش کنارش نبود؟ چون قبلش پرسید اگ بیدار شم بازم کنارم هستی؟ و تو چشم مائورا هم اخرش مثلث بود ینی ممکنه سفر تو سفینه هم دنیای شبیه سازی باشه؟
این احتمال وجود داره مثل فیلم تلقین ، که خواب در خواب بود ، اینجا هم شبیه سازی در شبیه ساز دیگه باشه، همونطور که دیدیم درون کشتی اون راه روها زیر اتاق ها به مکان های دیگه میرفت که انگار خود اونم در چیز دیگه ای بود
در حقیقت چیزی که آخر سریال میفهمیم تقریبا هیچ است.
چون تقریبا میتونه تمام اون چیزهایی قسمت های قبل دیدیم یک توهم و کد باشه ، باید هم دونست کسی از داخل خود کد نمیتونه چیزی رو اصلاح کنه بلکه به خالق بیرونی برای اصلاح و یا بیدار کردن افراد نیازمند هست، یعنی یا کد جوری طراحی شده فرد بعد تعدادی خاص تکرار بیدار بشه یا از طریق فرد بیرونی دیگه ای کد هک شده باشه، پس نمود های درونی و دنبال کلید و هرم و انگشتر گشتن توهم است
تقریبا میشه گفت بعد هشت قسمت هیچی نمیدونیم
در آخر سریال معلوم شد که سالهای طولانی داخل اون سفینه بودن، پس زمین از بین رفته و دنبال یک سیاره جدید قابل سکونت میگردند، و چون خیلی سال هست که توی خواب مصنوعی هستن، برای از بین نرفتن جسمشون ماده ای به مغزشون تزریق شده، هر چند وقت یک بار یکیشون باید از خواب بیدار بشه تا کنترل سفینه رو به دست بگیره که اینبار وظیفه برادر دختره بوده، ولی پرا خواب مصنوعی باید توی ژانر وحشت باشه؟ خلبان چه ربطی به موضوع داشت؟ احتمالا در فصل دوم میفهمیم که خلبان کی هست
نصبت به فصل اول سریال دارک باید بگم خیلی گنگ تر و راز الودتر بود ، تغریبا هیچ چیز نفهمیدیم، چون هر آنچه در قسمت پایانی به ما گفته شده میتونه وهم و خیال باشه، و یا دروغ های برنامه ریزی شده ، و یا بازی یک ویروس کامپیوتر با یک ذهن شبیه ساز شده ، و یا … ولی در دارک ما در فصل اول بازی با سه زمان رو داشتیم که ملموس و قابل درک بود و چیز های عجیب و سرسام آور رو برای فصل پایانی گذاشته بودن ، امیدوارم به قدرت و زیبایی سریال دارک و البته یه کمی طولانی تر باشه
واقعا این فیلم از پتانسیل خیلی عالی ای برخوردار بود ولی متاسفانه نتفیلکس کنسلش کرد. واقعا نتفیلکس عقلش رو از دست داده
سلام