نقد و بررسی فصل دوم سریال خاندان اژدها (House of the Dragon) ؛ بررسی قسمت اول و دوم

بالاخره پس از مدت‌های زیادی انتظار، فصل دوم مورد انتظارترین سریال 2024 منتشر شد و در نقد فصل دوم سریال خاندان اژدها ، به تحلیل آن خواهیم پرداخت.

قسمت ابتدایی فصل دوم سریال خاندان اژدها که اسپین‌آف سریال بازی تاج و تخت است و بر محور خاندان تارگرین می‌چرخد، روز 16 جولای (28 خرداد 1403) از شبکه اچ‌بی‌او منتشر شد.

این فصل، با خود یک جنگ داخلی به همراه می‌آورد که وعده می‌دهد، هفت اقلیم را در نبرد برای تصاحب تخت آهنین، از هم جدا کند.


ادامه مطلب در ادامه

بیشتر بخوانید:

دانلود فصل دوم سریال خاندان اژدها (House of the Dragon) با زیرنویس فارسی ؛ قسمت اول


فصل جدید، داستان را از جایی که فصل اول رها کرد ادامه می‌دهد و ماجرای نبرد بین دو گروه متخاصم از خاندان تارگرین را نشان می‌دهد. این دو گروه به رهبری شاه «ایگان دوم» و ملکه «رینیرا» در تلاش برای کنترل وستروس هستند. با توجه به داستان جذاب و گیرا فصل اول، اینجا هستیم تا به نقد فصل دوم House of the Dragon بپردازیم.

نقد فصل دوم سریال خاندان اژدها

با استفاده از لیست زیر می‌توانید به بخش مورد نظر خود مراجعه کنید:

این مطلب هر هفته و با قسمت جدید، بروزرسانی می‌شود

نقد فصل دوم سریال خاندان اژدها
نقد فصل دوم سریال خاندان اژدها

همانطور که طرفداران بازی تاج و تخت می‌دانند، نتیجه نهایی این جنگ اژدها علیه اژدها و خویشاوند علیه خویشاوند، سرانجام به پایان حکومت تارگرین‌ها منجر می‌شود؛ اما اینکه چطور به اینجا رسیدند، چیزی است که هنوز باید از طریق روایت داستانی فوق‌العاده تاریک و انفجاری شاهدش باشیم.

نقد و نمرات منتقدین

نقد فصل دوم سریال خاندان اژدها

فصل دوم این سریال، در وبسایت «راتن تومیتوز» (Rotten Tomatoes)، در بخش نقد فصل دوم خاندان اژدها ، بر اساس 45 نقد با میانگین امتیاز 7.6 از 10 را دریافت کرد. فصل دوم این سریال، دارای امتیاز تایید 87 درصد است.

اجماع منتقدان وب‌سایت اینطور می‌گویند:

خاندان اژدها با گامی محتاطانه به جای تاخت‌وتاز، به سراغ فاجعه سلسله‌ای خود می‌رود و با دقت مقدمات عاطفی خود را برای داغ‌تر کردن تماشای آتشین این فصل، فراهم می‌کند.

در وبسایت «متاکریتیک» (Metacritic)، فصل دوم خاندان اژدها بر اساس 29 نقد منتقدان، امتیاز 73 از 100 را دریافت کرد که نشان‌دهنده نقدهای عموماً مطلوب است.

«آلیسون هرمن»، منتقد نشریه ورایتی، در رابطه با این فصل نوشت:

احساس می‌کنم که بالاخره این همان نمایشی است که همیشه قرار بود باشد.

روزنامه تایم نیز در نقد فصل 2 سریال هاوس آف دراگون نوشت:

هیچ جنگی برای خدایان به اندازه جنگ بین خویشاوندان نفرت انگیز و هیچ جنگی به اندازه جنگ بین اژدها خونین نیست.

منتقد هالیوود ریپورتر نیز درباره این فصل گفت:

جنگ تهدید می‌کند که قاره را تحت کنترل خود درآورد؛ زیرا دو فرزند بزرگ پادشاه فقید برای کنترل تخت آهنین در دوره دوم نمایش دست و پنجه نرم می‌کنند.

نقد قسمت اول

نقد فصل دوم سریال خاندان اژدها
نقد فصل دوم سریال خاندان اژدها

فصل دوم سریال، با نمایی زیبا از وینترفل آغاز می‌شود. این قاب، نمایی بود که طرفداران سریال بازی تاج و تخت بسیار منتظر دیدن آن بودند و انتظار آن را می‌کشیدند. تصویربرداری زیبا و موسیقی حماسی این سکانس، دقیقاً ما را آماده دیدن سریال می‌کند.

دیالوگ‌های «کریگان استارک»، درباره مردانی که جان خود را دست گرفته‌اند و در دیوار شمالی برای محافظت از وستروس می‌جنگند، شندینی است. در ادامه، پسر بزرگ «رینیرا» را می‌بینیم که برای جمع کردن لشکر و گسترده کردن تیم سیاه، به شمال رفته تا از لرد استارک‌ها، درخواست نیرو کند.

این سکانس با تصویربرداری عجیب پرتره مانند که چند سالی است در بین آثار فانتری دیده می‌شود، پیش می‌رود و در نهایت، «کریگان استارک» نیروهای کهنه‌کار خود را به تیم سیاه می‌سپرد.

در سکانس بعد، مقداری افت دیالوگ را شاهد هستیم و طرفداران سریال و رمان، این را به خوبی متوجه می‌شوند. «دیمون»، هنوز هم سعی دارد تا با کله‌شقی‌های خود، به سمت پایتخت حرکت کند و «ایموند» را بکشد. او از «رینیس» می‌خواهد که با او به آنجا برود و آن‌ها «ایموند» را خودسرانه به قتل برسانند. کمترین دیالوگ‌ها در این قسمت بین این دو نفر رد و بدل می‌شود و کاملاً ناآگاهانه از اینکه «ایموند» سوار بر چه اژدهای قدرتمندی است، «رینیس» و «دیمون» در قکر قتل او هستند.

پس از آن، شاهد تصویری از «کورلیس ولاریون» هستیم که نشان داده می‌شود که حالا پیر و فرسوده است. او کارایی قبلی و حس جنگنده‌ای خود را از دست داده و این سکانس صرفاٌ برای مشخص کردن سرنوشت او فیلمبرداری شده که ما با آن مواجه می‌شویم.

پس از 12 دقیقه آشنایی با تیم سیاه، حالا کارگردان می‌خواهد به پایتخت برود و تیم سبز را به مخاطب نشان دهد. آغاز این برداشت، با یک پلان نصفه و نیمه از حضور «ویگار» آغاز می‌شود و در نهایت به «ایگان» می‌رسد.

او همچنان شلخته است. بچه‌هایش به دنیا آمده‌اند و او نگرانی‌هایی از بابت کودک بزرگ‌ترش دارد. دومین نکته مثبت این قسمت، بازی خوب «تام گلین کارنی» در نقش «ایگان» محسویب می‌شود که گویا با شخصیت‌اش اُخت گرفته و حالا او را شناخته است.

تصویربرداری پرتره سریال، اندکی در ادامه بیننده را اذیت می‌کند و لحظاتی به قدری زیاد می‌شود که نمی‌توان آن را نحمل کرد. در فصل دوم، «آلیسنت» و «کریستون کول» با هم هستند و این دقیقاً چیزی بود که همه ما منتظر آن بودیم.

کارگردان همچنان سعی دارد تا با دیالوگ‌های خیلی کوتاه، داستان‌سرایی را مخفی نگه دارد، اما این کار به بدترین شکل ممکن، به سکانس احساسی این دو نفر ضربه می‌زند. گویا نویسندگان سریال دیالوگ‌نویسی بلد نیستند و هر موقه که کم میاورند، سعی می‌کنند تا با وارد کردن موسیقی متن در آن سکانس، احساسات را نشان دهند.

این کمبود احساسات، جایی به سریال ضربه وارد می‌کند که «رینیرا» با بال اژدها و لباس پسرش مواجه می‌شود. رد شدن سریع از برخی از این سکانس‌ها، در فصل ابتدایی نیز زیاد بود و امیدوار بودیم که سازندگان در فصل 2 این را رعات کنند که این اتفاق رخ نداد.

سکانس پایانی این قسمت نیز آن تنش و هیجان مربوط را نداشت. در کتاب، طی این مدت اتفاقات احساسی و دراماتیکی رقم می‌خورد، اما در این قسمت نمی‌توانیم آن لحظه‌ای که ما را به انتظار قسمت بعدی بنشاند، برسیم.

نقد قسمت دوم

نقد فصل دوم سریال خاندان اژدها

قسمت دوم، دقیقا یک ساعت پس از پایان قسمت ابتدایی آغاز شد. حالا پایتخت پر از آشوب است و تمام افراد گارد پادشاهی (به جز اوتو های‌تاور)، عصبانی هستند. همانند قسمت اول فصل دوم سریال خاندان اژدها نیز بیشتر به سیاست بازی و مقدمه‌چینی برای جنگ اژدهایان می‌پردازد و با خشونت عجیبی در انتهای خودش به پایان می‌رسد.

بیایید از انتهای قسمت شروع کنیم؛ چرا که مطمئناً این همان لحظه‌ای است که بعد از پخش قسمت دوم، همه در مورد آن صحبت خواهند کرد. مبارزه تا پای مرگ «آریک» (لوک تیتنسور) و «اریک» (الیوت تیتنسور) به طرز شگفت‌انگیزی خوب پیش رفت و این تا حد زیادی به انتخاب عالی و بی‌نقص این دو شوالیه که در واقعیت نیز دوقلو هستند، باز می‌گردد.

در کتاب آتش و خون، ما شاهد سکانس احساسی‌تری نسبت به سریال هستیم؛ اما همانطور که در این سکانس نیز پیش رفت، نمی‌توان ایرادی از آن گرفت. این صحنه خشونت‌آمیز، برخلاف صحنه‌ی دلخراش قتل کودک در قسمت قبل، لذت‌بخش‌تر بود.

کارگیل‌ها هر دو شوالیه گارد سلطنتی پادشاه قبلی در زمان پادشاهی «ویسریس اول» (پدی کانسیدین) بودند؛ اما زمانی که خاندان های‌تاور در پایان فصل گذشته کودتای خود را انجام دادند، این دو برادر هر کدام از ملکه‌های متفاوتی حمایت کردند. هر دو شوالیه، سوگند یاد کرده بودند و همین اختلاف جناح بین این دو نفر، سکانس پایانی را جذاب‌تر کرد.

«اریک» که از «ایگان» ناامید شده بود، از گارد شاهنشاهی فرار کرد و به دراگون‌استون رفت و با تعهد به «رنیرا»، به یکی از گاردهای سلطنتی او تبدیل شد. «آریک» اما در پایتخت ماند. در این فیمت از سریال، داستان دقیقاً مانند کتاب پیش رفت «کریستون کول» پس از جر و بحثی کوتاه با «آریک»، سعی کرد او را متقاعد کند که در نقش برادرش ظاهر شود و به دراگون‌استون برود.

صرف نظر از اینکه «کریستون کول» نیز مانند «ایگان» صرفاً به دنبال انتقام است، باعث می‌شود دست به کارهای احمقانه بزند و اختلاف نظر این دو با «اوتو های‌تاور»، باعث کنار‌گذاشته‌شدن «اوتو» از دست پادشاه شد.

در بخش دیگری از این قسمت، شاهد رژه عزاداری هستیم که برای پسر از دست رفته «ایگان» بود. «اوتو های‌تاور» فکر می‌کرد با به نمایش گذاشتن علنی جسد شاهزاده در رژه‌ای که تقریباً به طرز وحشتناکی پیش می‌رفت، همدردی مردم عادی را جلب کند. این نقشه‌ای است که تقریباً جواب می‌دهد تا اینکه، «ایگان» دستوری صادر می‌کند تا تمام موش‌گیرها را در بیرون رد کیپ آویزان کنند.

این سکانس در کتاب روایت نشده و ما دقیقاً نمی‌دانیم که چه بر سر شخصیت پنیر می‌آید. یکی از بزرگ‌ترین مزیت‌های سریال نسبت به کتاب آتش و خون، دقیقاً در همین لحظه نمایان می‌شود. عصبانیت قدرت حاکم و به دنبال آن، به دار آویختن انسان‌های بی‌گناه که با سکانس جیغ و فریاد پدر و مادرهایشان تکمیل می‌شود.

پس از این سکانس، شاهد هنرنمایی بی نقص بازیگر «اوتو های‌تاور» هستیم و عصبانیت او در این اقدام، واقعاً باورنکردنی است. اکت‌هایی که او به خود می‌گیرد، باعث می‌شود تا بیشتر از گذشته، مخاطب از او متنفر باشد.

«اوتو» با ناامیدی از بی‌پروایی نوه‌اش (که اصلاً تعجب‌آور نیست) عازم های‌تاور می‌شود. پس از این اتفاق، ممکن است شاهد به قدرت رسیدن «لاریس استرانگ» نیز در قسمت‌های بعدی باشیم.

در دراگون‌استون، «رنیرا» از عمو و همسرش، «دیمون» (متیو اسمیت)، به خاطر نقشی که در مرگ شاهزاده بازی کرده است. جر‌ و بحث آن‌ها در این خصوص، یکی از جذاب‌ترین سکانس‌های قسمت دوم را رقم می‌زند. بازیگری «اما دارسی» و «مت اسمیت» در این نقش زیباست و مخاطب را انگشت به دهان باقی می‌گذارد.

در دیگر سکانس‌های قسمت دوم سریال، صحنه‌های متعددی را با «آلین هال» (ابوبکر سلیم) و برادرش «آدام» (کلینتون لیبرتی) را در خارج از دربار قدرت مشاهده می‌کنیم. ما همچنین شاهد تنگناهای «هیو هامر» آهنگر (کیران بیو) هستیم که بدون پول و با یک دختر بیمار دست و پنجه نرم می‌کند. در این مرحله، ما فقط با این شخصیت‌ها آشنا می‌شویم. و گویا قسمت دوم سعی دارد که عجله نداشته باشد و بی‌گدار به آب نزند.

در مجموع، این قسمت تا حدی کندتر از تمام قسمت‌های این سریال پیش رفت که همین امر، مخاطب را یاد برخی از قسمت‌های سریال بازی تاج و تخت می‌اندازد. سریال همچنان در آستانه جنگ قرار دارد و حدس می‌زنیم که وقتی به آنجا برسد و همه نبردهای آسمانی و زمینی آغاز شود، اوضاع بسیار خونین‌تر و دیوانه کننده‌تر خواهد شد.

این قسمت، باعث شد تا مخاطبان بیشتر با شخصیت‌های مختلفی از جمله «ایگان»، «رینیرا»، «ایموند»، «اوتو»، «آلیسنت» و یا حتی دو شوالیه کارگیل برقرار کنند.

بیشتر بخوانید:

نظر شما درباره‌ی مطلب نقد فصل دوم سریال خاندان اژدها چه بود؟ آیا این سریال را دیده‌اید؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *