بلاشک یکی از بهترین بازیگران تاریخ (اگر نگوییم بهترین) سِر دنیل دی لوییس است. او بازیگری متد را به اوج خود رساند و شاهکارهای زیادی را خلق کرد. در اینجا به بهترین فیلم های دنیل دی لوئیس خواهیم پرداخت.
سِر دنیل دی-لوئیس از نظر خیلیها بهترین بازیگر تاریخ سینما است. او بازیگری بیحاشیه، سختکوش و باهوش با قابلیتهای فرا انسانی بود. دلیل فعلِ “بود” دور از جانشان مرگِ ایشان نیست. در ژوئن 2017 خبری کوتاه و مهلک بر روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت: “دنیل دیلوئیس دیگر به عنوان یک بازیگر کار نخواهد کرد. او از تمام تماشاگرها و کسانی که با آنها در طول سالها همکاری کرده، بسیار سپاسگزار است. این [بازنشستگی] برای او یک تصمیم خصوصی بوده و نه او و نه نمایندهی دیگری دربارهی این موضوع صحبت نخواهد کرد.”
تحلیل و معرفی بهترین فیلم های دنیل دی لوئیس
عشق، هوش و پشتکار
فهرست مطالبی که در بهترین فیلم های دنیل دی لوئیس به شرح زیر است:
- Phantom Thread
- The Unbearable Lightness of Being
- There Will Be Blood
- My Left Foot
- Gangs of New York
- به روز رسانی خواهد شد…
دنیل دی لوئیس جوایز بسیاری دریافت کرد و در نهایت با دنیای بازیگری خداحافظی کرد. در پی خداحافظی دی-لوئیس که توسط سخنگوی او در ژوئن ۲۰۱۷ اعلام شد، او در مصاحبهای با مجله دبلیو در جواب این سوال که آیا اکنون که بازنشستگیاش را اعلام کرده احساس بهتری دارد یا نه، پاسخ داد: “هنوز نه. غم بزرگی احساس میکنم. ولی احساس درستی است. اگر قرار بود مرحله شورانگیزی باشد به یک زندگی تازه، چقدر عجیب میشد.
من از سن ۱۲ سالگی به بازیگری علاقهمند شدم و در آن سالها هیچ چیز جز سالن نمایش برایم اهمیتی نداشت. وقتی کارم را شروع کردم مسئله برایم رستگاری بود. حالا میخواهم دنیا را به سیاقی دیگر بکاوم.” فلذا شایعاتِ مبتنی بر بازگشت دنیل دی لوئیس به عرصه سینما صحت ندارد. با بهترین فیلم های دنیل دی لوئیس همراه ما باشید.
Phantom Thread
ابتدای نوشتار را از انتهای کار جناب دی-لوئیس شروع میکنیم. رشته خیال فیلمی آمریکایی در سبک درام-تاریخی به کارگردانی و نویسندگی پل توماس اندرسن است که موضوع آن به صنعت لباس در لندن دهه ۱۹۵۰ برمیگردد. از بازیگران آن میتوان به دنیل دی-لوئیس، لسلی منویل و ویکی کریپس اشاره کرد. براساس آنچه گزارش شد این فیلم آخرین فیلمی است که دنیل دی-لوئیس در آن به ایفای نقش میپردازد.
اندرسون برای دومین بار، پس از فیلم خون به پا خواهد شد (۲۰۰۷)، با جناب دی-لوئیس همکاری میکند. این فیلم جایزه اسکار بهترین طراحی لباس در نودمین دوره جوایز اسکار را به دست آورد و در پنج بخش دیگر از جمله اسکار بهترین فیلم و بازیگر نقش اول مرد نامزد دریافت جایزه شد. شاید بهتر میبود که اسکار را به آقای دیلوئیس بدهند، البته چه جایگزینی بهتر از آقای گری اولدمنِ عزیز.
تحلیل بازی دیلوئیس در رشته خیال
ابتدای امر صادقانه عرض کنم که خودم را در حدی نمیبینم که بازی ایشان را تحلیل کنم. اما خب به مناسبت تولد ایشان و توصیه سردبیر محترم سایت اینکار را انجام میدهم. رشته خیال آخرین شاهکار هنری دیلوئیس است. او در این فیلم به سیاقِ پیشین تکنیک متد را استفاده کردهاند. در ادامه توضیحی کوتاه در خصوص بازیگری مِتُد میدهم. چراکه آقای دیلوئیس یکی از پرچمداران این سبک هستند. همچنین به بازیگران درخشانِ این سبک اشاره خواهم کرد.
دیلوئیس در این فیلم حس و تکنیک را پا به پای همدیگر جلو میبرد. از نوک مو تا نوک انگشتانش در خدمت بازی هستند. کما اینکه اگر روی کلوزِ نوک انگشتانش پاز کنید متوجه جای سوزن (که گریم نیست) میشوید. او ما را تا عمق جان با یک فانتزی غریب آشنا میکند و حس همزاتپندارانهی مثال زدنیای را در مخاطب ایجاد میکند.
بازیگری متد و بازیگرانِ شاخصش
بازیگری مِتُد طیفی از تکنیکهای آموزشی و تمرینی است که توسط شماری از متخصصان مختلف تئاتر فرموله شده است. این طیف از طریق شناسایی همراه با فهمیدن و تجربهکردن انگیزه و احساسات درونی یک کاراکتر، به دنبال پروراندن نقشآفرینی صمیمانه و رسا است.
این تکنیکها بر اساس سیستم استانیسلاوسکی ساخته شدهاند و توسطِ خودِ ایشان توسعه یافتهاست. در میان کسانی که در توسعه این روش مشارکت داشتهاند سه شخص نقس اساسی داشتهاند: لی استراسبرگ (جنبههای روانشناختی)، استلا ادلر (جنابِ مارلون براندو از شاگردهای ایشان بودند) (جنبههای جامعهشناختی) و سنفورد مایزنر (جنبههای رفتاری).
در ادامه به چند بازیگر و فیلمهایشان اشاره میکنم که در آنها از این سبک استفاده کردهاند: “مالکوم مک داول در پرتقال کوکی، راسل کرو در یک مشت دروغ، دنیل دیلوئیس در نود درصد فیلمهایش، خواکین فینیکس در من هنوز اینجا هستم، جک نیکلسون در درخشش، هیث لجر در شوالیه تاریکی، مارلون براندو در آخرین تانگو در پاریس و… با بهترین فیلم های دنیل دی لوئیس همراه ما باشید.
The Unbearable Lightness of Being
سبُکیِ تحملناپذیرِ هستی فیلمی ساخته فیلیپ کافمن محصول سال ۱۹۸۸ است. این فیلم بر اساس رمانی از میلان کوندرا با همین نام (که در ایران با نام بار هستی ترجمه و چاپ شده) ساخته شده است. توماس (با بازی دیلوئیس) جراح برجستهای در سال ۱۹۶۸ و در بهار پراگ است که علاقهی خاصی به جنس مقابل دارد.
اصول و قواعد خاص خود را نیز در این زمینه دارد: “لذت ببر، ولی هرگز عاشق نشو.” او که برای انجام یک عمل جراحی به خارج شهر رفته با “ترزا” (با بازی خانم ژوبیت بینوشِ عزیز) که در یک رستوران کار میکند آشنا میشود. در پراگ نیز سابینا (با بازی اولین)، زن جوان نقاشی که پیرو همان فلسفه زندگی توماس است، در انتظار او است. دیری نمیگذرد که ترزای خجالتی از خود دل و جرأتی نشان میدهد و به پراگ و به سراغ توماس میرود و پیش او میماند و…
تحلیل بازی دیلوئیس در بار هستی
بازی دنیل دی لوئیس در این فیلم نیز تحسین شده است. برای تمجید از یکی دیگر از شاهکارهای دیلوئیس به سکانس آخر بار هستی بسنده میکنم. صحنهی انتهایی فیلم و شور و شوق هر دو شخصیت که با بازی بینظیر و میمیک استادانه صورت دیلوئیس و بینوش کاملا بِکر برداشت میشود. دقیقا جایی که این دو از پراگ به روستا میروند، جایی است که میفهمیم همهچیز چهقدر میتوانست خوب باشد. کارکردِ دو بازی شاهکار برای پیشبرد در روایت. حقیقا بازی دیلوئیس در این فیلم آموزشی است.
بیشتر بخوانید:
There Will Be Blood
خون به پا خواهد شد فیلمی آمریکایی در ژانر ترازدی به کارگردانی، تهیهکنندگی و نویسندگی پل توماس اندرسن، محصول سال ۲۰۰۷ است. این فیلم اقتباسی از رمان “نفت” به قلم آپتون سینکلر است که در سال ۱۹۲۷ چاپ شدهاست. از بازیگران آن میتوان به دنیل دی-لوئیس، پل دانو، کوین جی اکونر و کیران هایندز اشاره کرد.
این فیلم واکنش بسیار خوبی از سوی منتقدین و مردم کسب کرد. خون به پا خواهد شد در اکثر لیستهای بهترین فیلمهای قرن بیست و یکم قرار داشته و از آن به عنوان یک شاهکار نام میبرند . در این فیلم دنیل دی-لوئیس توانست تمامی جوایز فردی از جمله اسکار، گلدن گلوب و بفتا را از آن خود کند.
تحلیل بازی دیلوئیس در خون به پا خواهد شد
در تحلیل بازیگری دنیل دی لوئیس باید گفت او در خون به پا خواهد شد یکی از شاه بازیهای خود را ارائه میدهد. او در این فیلم نقش یک استخراجگر نفت را بر عهده دارد. اما تداخلاتِ حسی بسیاری را با هنرمندی تمام نشان مخاطب میدهد. عشق به فرزندخواندهاش که لال میشود. شهوت به قدرت و پول. عشق و تنفر نسبت به کسی که ادعای برادری دارد.
تداخل احساسات و نشان دادنِ آن از سوی یک بازیگر یکی از سختترین بخشهای بازیگری است. سکانس کلیسا، سکانس گفتگوی دیلوئیس با برادرش (که برادرش نبود)، سکانس گفتگوی دیلوئیسِ پیر با پسرش و تحقیرِ پسرخواندهاش و سکانسِ آخر فیلم شاهکارهای تکرار نشدنی تاریخ سینما هستند و بعید میدانم کسی بجز دیلوئیس از پس این صحنههای سخت برمیآمد. با بهترین فیلم های دنیل دی لوئیس همراه ما باشید.
My Left Foot
پای چپ من: داستان کریستی براون که با نام پای چپ من نیز شناخته میشود، یک فیلم زندگینامهای کمی کمدی و تراژیک به کارگردانی جیم شریدان است که توسط شریدان و شین کوناتون نوشته شده است. این فیلم از خاطرات کریستی براون در سال ۱۹۵۴ است. این فیلم محصول مشترک ایرلند و بریتانیا است و دنیل دیلوئیس در نقش براون، مردی ایرلندی متولد شده با فلج مغزی که فقط پای چپ خود را کنترل میکند، بازی میکند.
براون در یک خانواده فقیر طبقه کارگر بزرگ شده و نویسنده و هنرمندِ قابلی است. برندا فریکر، ری مکآنالی، هیو اوکانر، فیونا شاو و سیریل کیوزاک در نقشهای مکمل ایفای نقش میکنند. دنیل دی-لوئیس فیلم پای چپ من را به یک اثر هنری جذاب تبدیل کرد.
پای چپ من در 24 فوریه 1989 در سینما اکران شد و به موفقیت تجاری خوبی دست یافت. منتقدان فیلمنامه و کارگردانی فیلم، پیام آن و به ویژه بازی دی لوئیس و فریکر را ستودند. فیلم با بودجه 600000 پوندی 14.7 میلیون دلار فروخت. در شصت و دومین دوره جوایز اسکار این فیلم پنج نامزدی دریافت کرد. از جمله برای بهترین فیلم. دیلوئیس و فریکر به ترتیب برنده جایزه بهترین بازیگر مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل زن شدند. موسسه فیلم بریتانیا پای چپ من را به عنوان پنجاه و سومین فیلم برتر بریتانیا در قرن بیستم رتبه بندی کرد.
تحلیل بازی دیلوئیس در پای چپ من
پای چپ من شاید سکوی پرتابی برای بهترین بازیگر تاریخ بوده باشد. دیلوئیس اولین اسکارش را (سه اسکار نقش اصلی دارد وقتی که اسکار، اسکار بود) برای بازی در این فیلم گرفته است. بای در نقشِ این کاراکتر (براون) شاید کار آسانی به نظر برسید چون اساسا کاراکترهایی با ویژگیهای خاص (معتاد، جوکر، معلول و…) پوئن مثبتِ ذاتی دارند. همراه خودشان بونوسِ اکسترا دارد.
اما جناب دیلوئیس دو نمره به همین بونوس اضافه کرده است. او با ادراک تجربی و بازی تکنیکالش یک معلول را بهتر از خودِ آن معلول به نمایش میگذارد. او در سراسر فیلم کنترل فوقالعادهای روی میمیک و میزانسنهای خود دارد. او تداوم حسی را در حد اعلا دارا میباشد و تمامیِ احساساتی که بروز میدهد به شدت ملموس، واقعی و بدون اعراق است.
بیشتر بخوانید:
Gangs of New York
دار و دستههای نیویورکی یک فیلم تراژیک تاریخی آمریکایی محصول 2002 به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و نویسندگی جی کاکس، استیون زیلیان و کنت لونرگان است. در این فیلم لئوناردو دی کاپریو، دنیل دیلوئیس و کامرون دیاز به ایفای نقش میپردازند و جیم برادبنت، جان سی ریلی، هنری توماس، استفن گراهام، ادی مارسان و برندان گلیسون در نقش های فرعی حضور دارند.
داستان فیلم در سال 1862 میگذرد زمانی که درگیری طولانی مدت کاتولیک و پروتستان به خشونت کشیده شد. درست هنگامی که یک گروه مهاجر ایرلندی در اعتراض به دستمزدهای پایین ناشی از هجوم بردگان آزاد شده و تهدید به سربازگیری اجباری است. اسکورسیزی بیست سال را صرف توسعه این پروژه کرد تا اینکه هاروی واینستین و شرکت سازندهاش Miramax Films در سال 1999 به آن توجه نشان دادند.
انتشار آن به دلیل حملات 11 سپتامبر به تعویق افتاد. این فیلم در 20 دسامبر 2002 در ایالات متحده اکران شد و بیش از 193 میلیون دلار در سراسر جهان فروخت. فیلم به طور کلی با نقدهای مثبت روبرو شد و عملکرد دنیل دیلوئیس بسیار مورد تحسین قرار گرفت. فیلم در هفتاد و پنجمین دوره جوایز اسکار ده نامزدی از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی برای اسکورسیزی و بهترین بازیگر مرد برای جناب دیلوئیس دریافت کرد. با بهترین فیلم های دنیل دی لوئیس همراه ما باشید.
تحلیل بازی دیلوئیس در دار و دستههای نیویورکی
شاید از خواندن تحسینهای بنده نسبت به بازیهای آقای دیلوئیس خسته شده باشید اما خودتان را جای من بگذارید. داریم در مورد بهترین بازیگر تاریخ سینما (از نظر خیلیها) صحبت میکنیم. بازی ایشان کلاس آموزشی است.
شایعات و روایات جالبی نسبت به رفتار آقای دیلوئیس در پشت صحنه این فیلم به گوش بنده خورده است. از عدم استفاده دیلوئیس از آمپول پنی سیلین (فیلم در 1862 اتفاق میافتد و پنی سیلین در سال 1942 اختراع شده و گویا آقای دیلوئیس که سرما خورده بودند از استفاده از آن خودداری کردهاند)، تا سکانسی که چاقو را آنقدر محکم به چشم مصنوعی خود میکوبد (و بازی را قطع نمیکند) که چشمش آسیبِ جدیای میبیند و… البته این مورد مستندتر به نظر میرسد چون در همان سکانس سرخ شدن چشمش واضح است.
بهترین فیلم های دنیل دی لوئیس
کاری به این داستانها نداریم. بازی ایشان در این فیلم نیز شدیدا تکنیکال است. ایشان شخصیتِ بیلِ قصاب را همچون مجسمهسازی قهار طراحی کرده است. او تشنه قدرت است و در جنگ بقا متوحش شده است. او قصی القلب است و تنها نقطه ضعف او جنی به نظر میرسد. دختری که توسط دیکاپریو…
بیرحمی یک ویژگی است که با هزار روش و تکنیک میشود بروزش داد اما آقای دیلوئیس میمیک و ژستی طراحی کرده است که با دیدن عکسش هم احساسِ بیرحمی به انسان دست میدهد.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلمها و سریالهای 2022
- بهترین فیلمها و سریالهای 2021
- بهترین فیلم های نتفلیکس 2022
- بهترین سریال های نتفلیکس 2022
- بهترین فیلم های آخرالزمانی 2021
- بهترین فیلم های پسا آخرالزمانی 2021
- بهترین فیلم های کمدی ترسناک 2021
- بهترین فیلم های کمدی 2021
- بهترین فیلم های فلسفی 2021
- بهترین فیلم های سورئال (surreal) 2021
- بهترین فیلم های سیاسی 2021
- بهترین سریال های سیاسی 2021
- بهترین فیلم ها و سریال های ذهنی 2021
از همراهی شما تا انتهای نوشتار بهترین فیلم های دنیل دی لوئیس سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.