اغلب دیالوگهایی وجود دارند که باعث مضطرب و دل نگران شدن تماشاچییان میشوند. با ما همراه باشید تا با دلهره آورترین دیالوگ های جوهان در Monster آشنا شوید.
هیولا (Monster) انیمه تعلیقی/هیجانانگیز بود که در اواسط دهه 2000 جامعه را تحت تأثیر قرار داد. داستان برگرفته از مانگ نائوکی اوراساوا به همین نام، بر روی یک دکتر تنما متخاصم تمرکز دارد که دوباره با پسر جوانی که سالها پیش او را نجات داده بود، ملاقات میکند، اما او از آن زمان به یک قاتل جمعی تبدیل شده است.
تنما (Tenma) در خیابانهای اروپا شکار میکند و به دنبال پسر و وسیلهای برای یافتن آرامش یا آرامش در اقداماتش میگردد، با همه اینها در حالی است که پلیس معتقد است تنما قاتل زنجیرهای است فرار میکند.
دلهره آورترین دیالوگ های جوهان در Monster
معرفی دلهره آورترین دیالوگ های جوهان در Monster
شما میتوانید فهرست ده تا از دلهره آورترین دیالوگ های جوهان در Monster را در یک نگاه در لیست زیر مشاهده کنید:
- “.I Saw Hell Right There In His Eyes”
- “.Only One Thing Is Equal For All, And That Is Death”
- “.Almost Everything In This World Is Meant To Die”
- “.The Big Secret To Breaking The Rules Is To Make It Look As Though You’re Following Them”
- “?Do You Think Your Sin Will Disappear If You Lie”
- “?Tell Me, What Do You Think Is The Ultimate Fear”
- “.Hatred Is Created When People Gather”
- “.But You Know, The Hard Part Comes After You Conquer The World”
- “.I Woke Up From The Dream”
- “?The End? What Is The End”
مقالات مکمل:
- بهترین دیالوگ های انیمه Hunter X Hunter
- بهترین دیالوگ های زورو در وان پیس
- بهترین دیالوگ های شخصیت ایتاچی اوچیها
بیشتر بخوانید:
بهترین انیمه در سال 2023 + [تاریخ اکران و تریلر]
بهترین انیمیشن های 2023 + [تاریخ اکران، تریلر و امتیاز IMDB]
“.I Saw Hell Right There In His Eyes”
جهنم را همانجا در چشمانش دیدم. جهنم از نگاه یک انسان زنده.
هر زمان که یوهان این فرصت را پیدا میکند که به چشمان جامعه، قربانیان خود، عموماً محرومان و بدبختان نگاه کند، تنها میتواند ترس و بدبختی را ببیند و تجربه کند. تمام افکار یوهان در مورد شکل انسان مربوط به ضعف و آسیب پذیری است که در دنیایی بیتفاوت و همیشه دردناک رانده شده است. یعنی تصور و زندگی جهنم در نظر بشریتی که او درک میکند، چیزی است که از یک واقعیت ظالمانه یعنی خود هستی متجلی میشود.
“.Only One Thing Is Equal For All, And That Is Death”
برای شما، همه زندگیها یکسان آفریده شدهاند. برای همین به زندگی برگشتم. اما بالاخره الان متوجه شدید، اینطور نیست؟ فقط یک چیز برای همه برابر است و آن مرگ است.
شخصیت دکتر تنما واقعاً یک مرد حرفهای است که سعی میکند جان انسانها را نجات دهد و هیچ آسیبی نرساند. با این حال، زمانی که جانی که او نجات میدهد مستقیماً به دنبال آسیب رساندن است، این سؤال مطرح میشود که آیا آن زندگی واقعاً سزاوار وجود بوده است یا خیر.
در این مثال، یوهان دقیقاً همان بحران را در چهره تنما فرو میبرد، زیرا میگوید برابری واقعی برای بشریت چیست، با توجه به اینکه وجود او نشاندهنده پتانسیل زندگی است که به پایان بالقوه زندگی تبدیل میشود. اگر یوهان واقعاً نیاز به مردن دارد، پس برابری از آن پتانسیل نیست، بلکه از ناگزیر بودن مرگ است.
“.Almost Everything In This World Is Meant To Die”
واقعاً به دنیا آمدن آنقدرها هم غیرعادی نیست… تقریباً همه چیز در این دنیا برای مردن است. در این دنیا، زندگی متولد شده، ذرهای ناچیز بیش نیست و حتی نباید آن را یک وجود به حساب آورد. مرگ طبیعی است.
یوهان با ساختن از همان روش قبلی، به این فکر میکند که خلقت زندگی چقدر خاص است. تا آنجا که بسیاری از مردم میخواهند آن را یک معجزه بدانند، واقعیت این است که این اتفاق به اندازه کافی متداول است و باعث تشکیل جمعیتهایی شده است که وجودشان به نسبت یک وجود گستردهتر و مهمتر، ارزش آنها را کمتر میکند.
“.The Big Secret To Breaking The Rules Is To Make It Look As Though You’re Following Them”
راز بزرگ شکستن قوانین این است که به نظر برسانید که گویی از آنها پیروی میکنید.
چگونه میتوان ثابت کرد که جامعهای از هم پاشیده وجود دارد؟ یکی از بهترین بخشهای شخصیت یوهان این واقعیت بود که او آن ویژگیهای شرور را که بلافاصله در فیلمهای دیزنی یا کتابهای کودکان یافت میشود، نداشت. در واقعیت، شرورهای واقعی زندگی کسانی هستند که در کنار هم در یک جمعیت راه میروند، مشکوکتر از جو متوسط نیستند. زمانی است که یک شرور این موجود را در آغوش میکشد که بیشترین آزادی را دارد که قوانین را هر طور که میخواهد زیر پا بگذارد.
“?Do You Think Your Sin Will Disappear If You Lie”
آیا فکر میکنید اگر دروغ بگویید گناه شما از بین میرود؟
یوهان هنگام رویارویی با اشتباهات و شیاطین درونی دیگران در سادیستیترین و دردناکترین حالت خود است. دنیای هیولا، دنیای ابهامات اخلاقی و اخلاقی است که در آن هیچ فردی عاری از درد و گناه نیست. با این حال، این گرایش اجتماعی و سیستمی در میان جامعه وجود دارد که اشتباهات و بدبختیهای خود را به گونهای که چیز دیگری بودهاند بپوشاند.
این به مبارزه خود یوهان با هویت و واقعیت مربوط میشود، زمانی که در جهانی که تلاش میکند مردم را برای اهداف بیرحمانه تغییر شکل دهد، آواره میشود. یوهان پس از تولد و تلاش برای فرار از دروغ، متعاقباً متخصص دروغ میشود.
“?Tell Me, What Do You Think Is The Ultimate Fear”
به من بگو، فکر میکنی ترس نهایی چیست؟ من واقعاً فکر میکردم که قبلاً به تاریکترین تاریکی رسیدهام، اما بعد از آن، جلوتر از خودم، تاریکی حتی بزرگتر را دیدم.
دنیا پر از درد و تاریکی به ظاهر بیپایان است. جوهان محصول جانبی سوء استفادههای مختلف سیستماتیک است، چه با آزمایش، چه سوء استفاده عاطفی از خانواده یا حتی توطئه پنهان نازیها. در دنیایی که همه چیز واقعاً میتواند بدتر شود، یوهان به کاشف اعماق دریا تبدیل میشود که دورترین اعماق را طی میکند. با دیدگاهی دور از زندگی انسان، یوهان در تلاش است ارزش ارزشهای انسانی و معنای برخی ترسها را برای ارزشهای بزرگتر ارزیابی کند.
“.Hatred Is Created When People Gather”
نفرت زمانی ایجاد میشود که مردم جمع شوند. فقط کمی روغن روی آن ریختم.
برای مرجع، یوهان در مورد چگونگی آغاز قیام کودکان در یتیم خانه قدیمی/ اردوگاه آزمایشی فاشیستی خود، Kinderheim 511 صحبت میکند. نفرت فقط میتواند در نتیجه وجود افراد دیگر و تنش و تعصبی که آنها به وجود میآورند متولد شود. از آنجا، تنها چیزی که لازم است کمی انگیزه است، یک فشار برای واداشتن همان افراد به عمل کردن بر اساس دافعه درونی خود.
حتی در مورد کودکان، این هنجار اجتماعی متضاد به طرز باورنکردنی ناپایدار است و نشان میدهد که هیچکس عاری از این تعصب نیست و هیچکس از نفرت در امان نیست.
“.But You Know, The Hard Part Comes After You Conquer The World”
اما میدانید، قسمت سخت پس از تسخیر جهان است.
افرادی که هیولا یوهان را خلق کردند بیش از هر چیز موردی میخواستند تا آدولف هیتلر بعدی شود. مشکل این بود که یوهان هیچ علاقهای به تسخیر جهان یا تامین برنامه آنها نداشت. همه آنها بر این باور بودند که این کار بسیار آسان خواهد بود، اما سختترین بخش مدیریت جهان پس از تسخیر آن بود، و یوهان این را به خوبی درک میکرد.
“.I Woke Up From The Dream”
از خواب بیدار شدم. تصورات من از پایان بسیار زیاد بود، اما اکنون یک پایان متفاوت را به تصویر میکشم. چشم انداز روشنتر از پایان واقعی.
هدف نهایی یوهان پاک کردن خودش از هستی بود. برای این کار، او نیاز داشت که همه کسانی را که با او ملاقات کرده بودند را بکشد و سپس خودش را بکشد. تصور او از یک پایان واقعی به زودی درد و رنج زندگیاش را به پایان میرساند و هیچ کس زندهای باقی نمیماند که شاهد هیچ کدام از آنها نبوده باشد. زمان زیادی برای ظهور هدف واقعی او گذشت و تعداد نامطلوبی از افرادی که در طول راه کشت، تنها موانعی برای رسیدن به عدم هستی بودند.
“?The End? What Is The End”
پایان؟ آخرش چیه…آخرش رو بارها دیدم. آخرش چیه؟
تمام وجود یوهان در سرتاسر سریال، چه این که کودکان را وادار به جنگیدن با یکدیگر یا به دام انداختن دستهای از مردم در آتشسوزی یک کتابخانه، یک کاشف یا فیلسوف است که تلاش میکند راز زندگی را تا حد نیازهای اولیهاش از بین ببرد. او میخواهد شکل پایه و هدف وجود را شناسایی کند.
برای یوهان، دوران کودکی ویرانگر و منحرف شده او را به سمت شکنجه و مرگ سوق میدهد و تلاش میکند تا بدترین چیزی را که بشریت میتواند تحمل کند تا زمانی که خود یا حداقل او را بکشد، بپیماید. برای کسی که چندین بار با “پایان” روبرو شده است، این شر یا ویرانی نهایی برای او واقعاً یک راز است.
بیشتر بخوانید:
- بهترین دیالوگ های انیمه وان پیس
- بهترین دیالوگ های انیمه Death Note
- بهترین شخصیت های قاتل زن در انیمه
از همراهی شما تا انتهای نوشتار دلهره آورترین دیالوگ های جوهان در Monster سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.
اسم این کاراکتر «یوهان لیبرت» ئه، نه جوهان :)))