جلوههای ویژه یکی از مهمترین دلایلی است که سینما حال حاضر به آن احتیاج دارد، و در ادامه به بزرگترین نوآوری ها در صنعت جلوه های ویژه در سینما خواهیم پرداخت.
جلوههای ویژه یکی از مهمترین دلایلی است که مخاطبان فیلمهای بلاکباستر را دوست دارند و تماشاگران هر سال شاهد شکستن موانع بصری توسط فیلمسازان هستند. 13 سال از تاریخ سازی جیمز کامرون برای آواتار میگذرد و تابستان امسال فیلم Avatar: The Way of Water منتشر شد و مخاطبان را برای سفری دیگر به پاندورا آماده کرد. آنها همچنین برای جلوههای بصری پیشگامانهای که جیمز کامرون مطمئناً مانند هر فیلمی ارائه میکند، آماده هستند.
هر یک از فیلمهای کامرون از فناوری جلوههای بصری جدیدی و نوآوری های جدید جلوه های ویژه سینما استفاده کرده یا حتی آن را کامل کردهاند و استانداردهایی را برای فیلمهای پس از آن تعیین کردهاند. اما کامرون تنها بخشی از منظره بهترین نوآوری های سینما در جلوه های ویژه در فیلمهاست و فناوری خلق سکانسهای خیرهکننده در فیلمها از زمان شروع خود فیلم از موانع عبور کرده است.
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم ها درباره هوش مصنوعی از نظر ChatGPT
ارتباط سینما و ChatGPT چه عاقبتی دارد؟
بزرگترین نوآوری ها در صنعت جلوه های ویژه در سینما
شما میتوانید فهرست بهترین نوآوری های سینما در جلوه های ویژه را در یک نگاه در لیست زیر مشاهده کنید:
- روتوسکوپی
- نمایش آشکار
- استاپ موشن
- Sodium Vapor Process
- Go Motion
- سه بعدی CGI
- انیمیشن کامپیوتری سه بعدی
- Chroma Key
- Bullet Time
- موشن کپچر
در جریان تولید فیلم، گاهی به نماهایی نیاز پیدا میشود که بسیار پرخرج و هزینه و همچنین وقت گیر و خطرناکاند، به شکلی که دستیابی به آنها بوسیله روشهای جاری فیلمبرداری امکانپذیر نمیگردد. حل اینگونه مسائل نیاز به کاربرد یکمجموعه کامل تکنیکی غیر معمول فیلمبرداری دارد که به آن فیلمبرداری جلوههای ویژه میگویند.
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم های 2023 با امتیاز IMDB بالای 5
روتوسکوپی
تکنیک روتوسکوپی توسط ماکس فلیشر به عنوان راهی برای متحرکسازی به روشی واقعیتر ابداع شد. این تکنیک شامل ردیابی هر فریم از یک فیلم اکشن زنده بود. این جلوه بصری انیمیشنی را ایجاد کرد که به شکلی بسیار واقع گرایانه حرکت میکرد.
این کار بسیار سخت است؛ زیرا انیماتورها مجبور بودند هر حرکت صحنه بازیگر را ردیابی کنند. کوکو دلقک یکی از اولین و مشهورترین نمونههای این تکنیک است که در سال 1915 ایجاد شد. سه فیلم اول جنگ ستارگان، شمشیرهای نوری خود را با استفاده از روتوسکوپی رنگ آمیزی کردند تا روی شمشیرهای چوبی مورد استفاده بازیگران در طول پس از تولید ردیابی کنند.
نمایش آشکار
مرحله بعدی در کنار هم قرار دادن دو عکس مختلف، نوردهی دوگانه بود. در دوران فیلم سیاه و سفید، این کار با دو بار فیلمبرداری از یک صحنه انجام میشد. یک بار با برخی از موارد پوشیده شده با مخمل سیاه و بار دیگر با برداشتن مخمل استفاده میشد.
این شکل اولیه صفحه سبز در سال 1933 در فیلم invisible Man مورد استفاده قرار گرفت و مخاطبان را با پوشاندن سرب در مخمل مشکی به جز برخی از اقلام لباس متحیر کرد. او سپس روتین خود را در مقابل یک مجموعه سیاهآوت اجرا کرد سپس آن صحنه روی یک مجموعه قابل مشاهده پوشانده شد و مرد نامرئی متولد شد.
بیشتر بخوانید:
آیا با ChatGPT میشود ترید (معاملهگری) کرد؟
زیبا ترین دختر های شرور در انیمه از نظر ChatGPT
استاپ موشن
این روند کار، بسیار در انیمیشنها شناخته شده و به قدمت خود در صنعت فیلم کمک شایانی کرد. در اواخر دهه 1800، زئوتروپ شکلی از انیمیشن استاپ موشن بدوی بود. بینندگان به دستگاه نگاه میکنند و چرخش عکسها را تماشا میکنند که هر کدام کمی متفاوت از عکس قبلی هستند تا جلوهای متحرک ایجاد کنند.
با پیشرفت تکنولوژی فیلم، هنر استاپ موشن نیز پیشرفت کرد. انیماتورها به طور فزایندهای از تکنیک وقت گیر در فیلمهای خود استفاده میکردند و واقعیت شخصیتهای انیمیشن بهبود میافت. ری هریهاوزن، از پیشگامان این تکنیک بود و با حوصله این حرکت را انجام میداد و اسکلت جنگجوی خود را که هر فریم را برای جیسون و آرگوناتها مدل میکرد، ایجاد کرد و به نظر میرسید که شخصیتهای انسانی در حال مبارزه با هیولاهای متحرک هستند.
Sodium Vapor Process
نام دیگر فرآیند بخار سدیم صفحه زرد است، که باید راههایی را برای توضیح اینکه این تکنیک فیلم چه نوع فرآیندی است کمک کند. این یک شکل اولیه از فناوری صفحه سبز بود و به طور گسترده توسط شرکت والت دیزنی استفاده شد، که برای آن جایزه اسکار را برای جلوههای بصری دریافت کردند.
این فناوری شامل فیلمبرداری از یک بازیگر در مقابل یک صفحه سفید بود که با نورهای بخار سدیم روشن شده بود. این چراغها که اغلب در لامپهای خیابانی استفاده میشوند دارای طیف رنگی باریکی هستند.
سپس از یک دستگاه فیلمبرداری ویژه برای جدا کردن بازیگر از پسزمینه استفاده شد و دو عکس، یکی از بازیگران و یک بریدگی کامل از سیلوئت آنها روی پسزمینه سفید باقی ماند. این کار باعث شد تا انیماتورها بتوانند نقاشیهایی را که کاملاً با حرکات بازیگران مطابقت دارند اضافه کنند.
بیشتر بخوانید:
ارتباط دنیای سینمایی مارول (MCU) با تکنولوژی چیست؟
کارهای جالبی که میتوانید با ChatGPT انجام دهید
Go Motion
فیلمسازان سالها تلاش کردند تا هنر استاپ موشن را کامل کنند و آن را به گونهای متحرک کنند که رئالیسم را افزایش دهد. هر انیمیشن استاپ موشن روی فیلم کیفیت تند و ناگهانی مشابهی دارد زیرا برخلاف فیلمبرداری معمولی، مدل فیلمبرداری شده در هر فریم کاملاً واضح است. این نگاه جذابیت خاص خود را دارد اما کارگردانان و انیماتورها برای چیزی تلاش میکردند که با اکشن زنده بهتر ترکیب شود.
این تکنینک، برای اولین بار آنها را در فیلمهای پرفروش بزرگی مانند جنگ ستارگان و ایندیانا جونز به کار برده شد. ترفندهای عملی مانند ضربه زدن به عروسکها، تکان دادن میزهای چیده شده، و استفاده از ژل نفتی روی لنز دوربین، همگی تکنیکهایی بودند که یک خط تاری حرکتی واقعی برای توقف حرکت انیمیشنها و مدلها ایجاد کردند.
سه بعدی CGI
کامپیوترها چشم انداز جهان را کاملاً تغییر دادند و صنعت فیلمبرداری نیز تفاوتی نداشت. ابزار جدید اساسا ابزارهای بی نهایتی را در اختیار انیماتورها قرار دادند تا تصاویر را طراحی کنند و جلوههایی را در یک فضای سه بعدی واقعی ایجاد کنند، به گونهای که هرگز روی کاغذ قابل انجام نیست.
اولین استفاده از این فناوری برای خلاقیتهای ثابت بود که هنوز مخاطبان را در سراسر جهان شگفت زده میکرد. Futureworld، دنبالهی Westworld اصلی، اولین فیلم مهمی بود که شامل این فناوری بود. جلوههای ویژه تصویر تولید شده توسط رایانه روی صفحه نمایش ظاهر شد و هنرمندان VFX اولین نگاه خود را به امکاناتی که گرافیک رایانهای برای انیمیشن و فیلم میتوان انجام داد، دیدند.
بیشتر بخوانید:
بهترین انیمه ها درباره هک و برنامه نویسی
نحوه استفاده از ChatGPT برای نوشتن فیلمنامه کوتاه
انیمیشن کامپیوتری سه بعدی
تولید تصاویر کامپیوتری یک چیز ممکن بود، اما ادغام آنها در فیلم به عنوان انیمیشن واقعی یک گام کاملاً دیگر بود. از برخی جهات، انیمیشن سه بعدی جانشین استاپ موشن بود تا انیمیشن دوبعدی؛ زیرا انیماتورها یک مدل سه بعدی ایجاد میکردند و سپس هر حرکتی که خلق میشد را متحرک میکردند. رایانه به هنرمندان این توانایی را میداد که بر هر حرکتی کنترل داشته باشند.
شخصیتهای این انیمیشنهای سهبعدی با مدلسازی اسکلتها و سپس پوشاندن پوستها، بافت یا لباسهای مورد نظر روی مدل ایجاد شدهاند. فناوری انیمیشن سه بعدی به طراحان این امکان را میدهد که آثار را به هر طریقی که میخواهند حرکت دهند.
ترمیناتور 2 و پارک ژوراسیک از انیمیشن سه بعدی برای ساختن تاریخچه فیلم با موجودات مربوطه خود استفاده کردند و زمانی که پیکسار اولین انیمیشن بلند سه بعدی، داستان اسباب بازی را ساخت.
Chroma Key
کلید کروما اغلب به صورت صفحه سبز یا صفحه آبی درک میشود؛ یعنی زمانی که بازیگر در مقابل یکی از صفحههای رنگی قرار میگیرد تا تصاویری که معمولاً توسط رایانه تولید میشوند را بتوان در پس از تولید اضافه کرد. تکنیکهای کلیدی کروما که امروزه مخاطبان مشاهده میکنند، توسعههای ترکیب اولیه مات مشکی است که در اوایل قرن بیستم استفاده میشد.
این تکنیک در طول دههها به طور مداوم اصلاح و بهبود یافته است و همچنان جزء اصلی استودیوهای VFX است. نورپردازی، نوردهی دوربین و عمق میدان همه متغیرهایی هستند که فیلمسازان برای پنهان کردن این واقعیت که بازیگران در محیطی که روی پرده نمایش داده میشود، مجبور به مبارزه با آنها شدهاند.
Bullet Time
Bullet Time اغلب با یک فیلم خاص به نام ماتریکس همراه است و این اصطلاح از آنجا میآید، اما آن فیلم تنها تکنیکی را که از اواخر قرن نوزدهم وجود داشته است، رایج کرد و ارتقا داد. زمان گلوله اساساً جدا کردن سرعت و حرکت دوربین از سوژه را توصیف میکند.
Bullet Time را نمیتوان با حرکت آهسته معمولی یا حرکات دوربین انجام داد زیرا سرعت مورد نیاز برای گرفتن چیزی مانند گلوله با سرعت غیرممکن است. در عوض، فیلمسازانی مانند واچوفسکی، دهها دوربین را در یک قوس دور سوژه راهاندازی کردند. هر دوربین پشت سر هم یک عکس میگیرد و سپس آن عکسها به هم میچسبند تا یک فیلمبرداری دوربین به سرعت فراگیر ایجاد کنند.
موشن کپچر
Motion Capture یا Mo-Cap جدیدترین کاربرد فناوری VFX کامپیوتری است. این تکنیک، شامل استفاده از نشانگرهای بازتابنده بر روی سوژه است که سپس از او خواسته میشود حرکت کند و به طور طبیعی عمل کند. سپس چندین دوربین از نقاط متحرک عکس میگیرند و انیمیشن حاصل را به کامپیوتر منتقل میکنند. این منجر به یک چارچوب حرکتی اساسی، اما طبیعی میشود که یک هنرمند میتواند سپس روی آن متحرک شود.
ارباب حلقهها، دزدان دریایی کارائیب و آواتار همگی از فناوری Mo-Cap برای خلق شخصیتهای کاملاً کامپیوتری مانند گلوم و دیوی جونز استفاده کردند که به خوبی با هر شخصیت لایو اکشن سازگاری دارند. آواتار یک گام فراتر رفت و فناوری تشخیص چهره را توسعه داد که اجازه داد و حرکات نامحسوس چهره بازیگران به یک شخصیت CGI ترجمه شود.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم ها اگر به ChatGPT علاقه دارید
- بهترین فیلم ها با موضوع برنامه نویسی
- دانلود و معرفی بهترین فیلم ها درباره هک
- بهترین فیلم های دارک وب و دیپ وب
- بهترین فیلم ها و بازیگران ایران از نظر هوش مصنوعی
از همراهی شما تا انتهای نوشتار بزرگترین نوآوری ها در صنعت جلوه های ویژه سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.
سلام. بسیار جالب بود. ممنون از مقاله خوبتون