در این نوشتار به یکی از بهترین فیلم های کلاسیک سینما فیلمی با عنوان روانی ساخته هیچکاک میپردازیم. در ادامه با فیگار و نقد فیلم روانی همراه باشید.
در نیمه های فیلم روانی هیچکاک، تصویری درشت و تکان دهنده از چشم بی جان ماریون کرین (جانت لی) میبینیم. او قبل از این نما، در صحنه معروف قتل در حمام، به طرز بی رحمانه ای کشته شده است. بخشی از جسد او از پاشویه بیرون افتاده و سرش به طرز هولناکی روی کف حمام قرار دارد.
سپس دوربین با حرکتی چرخشی چشم بی جان او را در نمایی درشت نشان میدهد. این نما با دو نمای مشابه دیگر دنبال میشود: یک نما از سردوشی مدور و آبریز حمام، و تصویر دیگری از کف شوی مدور حمام که آب همراه با خون ماریون چرخ زنان در آن فرو میرود.
دوربین آرام از چشم ماریون عقب میکشد و از حمام بیرون میرود و به اتاق او در هتل میرسد، اندکی روی یک روزنامه متوقف می شود که پول های دزدیده شده لای آن پیچیده شده – پول هایی که او را به اتاق این متل کشانده و سپس به طرف پنجره میچرخد تا خانه هولناک نورمن بیتس، قاتل او، را نشان دهد.
نقد فیلم روانی (Psycho 1960)
روایت و عناصر شکلی
این نما، صرف نظر از این واقعیت که ما را با چشم بی جان زنی روبه رو میکند که تا چند لحظه پیش زنی جوان و سرزنده و امیدوار به آینده بود، از بسیاری جهات دیگر هم تکان دهنده است. این نما در درون ساختار روایی فیلم روانی نشانه تکاملی است که در جریان اصلی سینما کم وبیش مشابهی ندارد: قهرمان اصلی فیلم در نیمه راه روایت نابود میشود.
بر حسب منطق متعارف، فیلم نمیتواند ادامه پیدا کند. تا این نقطه از فیلم، روایت عمدتا حول ماریون چرخیده است. در آغاز فیلم، او را ناراحت میبینیم چون محبوبش در مورد ازدواج با او مردد است. او به دنبال تصمیمی ناگهانی چهل هزار دلار از صندوق محل کارش میدزدد و به قصد شگفت زده کردن نامزدش از فونیکس به طرف کالیفرنیا حرکت میکند.
او به دلیل بارندگی شدید، برای استراحت در متلی اتراق میکند. درست پیش از ورود به حمام، تصمیم میگیرد پول ها را بازگرداند. حالا او در یک آن مرده است و قاتلش بدون این که بداند، پول ها را هم همراه با جسد او به داخل آب می اندازد. تا این نقطه، روایت، مطابق با استانداردهای سینمای هالیوود، شخصیت اصلی فیلم یعنی ماریون و هدف او یعنی دزدیدن پول به قصد خوشبختی در کنار محبوبش را به روشنی برای ما تعریف کرده است. اما هم قهرمان اصلی فیلم و هم پول ها در یک آن نابود میشوند و روایت را در نیمه راه مجبور میسازد که دوباره از اول آغاز کند. اما در نیمه راه چه چیزی؟
نمای چشم در سطح دیگری نیز عمل میکند، یعنی در سطح درون مایۂ ادراک. تا اینجا فیلم درباره ادراک ماریون، یعنی چیزهایی که میبیند و فکر میکند، بوده است. کار دوربین نیز بر همین نکته تأکید میکند. زمانی که او در حال رانندگی به سوی محبوبش است نماهای بسته فراوانی از چهره درهم او میبینیم.
بیشتر بخوانید:
این نماها با صدای خارج از تصویر تفکرات او همراه است. ما به علاوه واکنش عصبی او به نگاه خیره دیگران را هم میبینیم: از جمله مردی که چهل هزار دلار را به او میسپارد و با نگاه هیز، او را به رابطه با خود دعوت میکند؛ کمی پس از دزدیدن پول ها، رییسش که قبلا به او گفته بهتر است به خانه برود و استراحت کند، ماریون را در حال رانندگی به طرف خارج شهر میبیند؛ در بزرگراه، پلیس گشت به طور ترسناکی از پس عینک دودی براقش او را نگاه و سپس تعقیب میکند؛ یک فروشنده ماشین های دست دوم که میبیند او بر سر ماشینی که پسندیده چک و چانه نمیزند و کمی بعد که میبیند او چمدان خود در ماشین قبلی را فراموش کرده و در حال حرکت است، او را با سوءظن نگاه میکند.
به علاوه ما میبینیم که نورمن بیتس (آنتونی پرکینز)، صاحب متل هم دزدکی و از پس سوراخی مخفی در دیوار، او را دید میزند. بخش اعظم فیلم به مفاهیم ضمنی دیدن و دیده شدن مربوط است (و نیمه دوم فیلم عمدتا بر ادراک عمیق بیمارگونه نورمن متمرکز است که در حد نهایت به نگاه خیره او به دوربین ختم میگردد.
به خصوص در چنین زمینه ای است که توقف ناگهانی فراینډ دیدن ماریون، که با نگاه خیره و بی جان او مشخص میشود، اثری چنین تکان دهنده و هولناک دارد. در سطح متعارف، نمای چشم ماریون نه تنها به لحاظ تصویری باسردوشی مدور حمام منطبق است، بلکه با کف شوی مدور حمام که هر زاب را همراه با خون ماریون به داخل میکشد نیز انطباق دارد.
ما ابتدا خون او را می بینیم که چرخ زنان جانش را میستاند و سپس چشم او را میبینیم که حالا دوربین حول آن میچرخد.
زمینه ادراک ؛ نقد فیلم روانی
این نما چیزهایی را هم شامل میشد که تماشاگران دهه ۱۹۶۰ را به طریقی متفاوت ان تماشاگران امروز تحت تأثیر قرار میداد. فیلم تقریبا در اواخر دورانی سی ساله ساخته شد که طی آن پخش گسترده فیلم های هالیوود مستلزم اخذ مجوز نظام نامه سانسور بود.
این نظام نامه مواردی را که نمایش آنها مجاز یا غیر مجاز بود به صراحت روشن میساخت. این نما واجد چیزی بود که با توجه به تماشاگر آن زمانه میتوانست با عنوان «تحریک آمیز» یا « آزاردهنده» مشمول سانسور قرار گیرد.
صحنه در حمام میگذشت و کاسه توالتی را نمایش میداد و عدم پوشش را نیز در بر میگرفت. نما از چشم ماریون آغاز میشد و از کاسه توالتی عبور میکرد که نشانه ای از جنایت را هم در خود پنهان کرده بود.
نحوه قاب بندی و تدوین نماها در صحنه حمام چنان سریع و جزئی نگر است که ما تصور میکنیم پیکر بی پوشش ماریون را هم میبینیم، در صورتی که این طور نیست. حتی نماهای قبلی از ماریون با زیرپوش نیز برای تماشاگر آن زمان اقدامی «جسورانه» محسوب میشد. پس از لغو نظام نامه سانسور در اواخر دهه ۱۹۶۰ نمایش مواردی مثل عدم پوشش، زیرپوش، و کاسه توالت به امری عادی تبدیل شد.
بیشتر بخوانید:
چنین تصاویری برای تماشاگر امروز همان معنای «ممنوعی» را که زمانی برای تماشاگر آن زمانه داشت ندارند. در واقع تماشاگرانی که امروز همین فیلم را میبینند، در این تصاویر احتمالا هیچ جسارتی نمیبینند. فیلم بانگاه خیره نورمن به دوربین و در واقع به ما – پایان میگیرد. او که در این مرحله دیگر کاملا دیوانه شده، خیال میکند مادرش است که خودش او را ده سال پیش به قتل رسانده است.
در ذهن آشفته نورمن، جسمش جسم مادر، صدایش صدای مادر، و چشمش چشم مادرش است. یک دیزالو تطابقی، تصویر جمجمه مومیایی شده مادر را با چهره نورمن بر هم می اندازد و هر دونما با آخرین نمای فیلم از بیرون کشیدن ماشین ماریون و جسد او از اعماق باتلاق دیزالو میشود.
ماریون دیگر نمیبیند، همچنان که نورمن هم به شکلی نمیتواند ببیند، چون دیگر هویت مادر درونش جای هویت خودش را گرفته است. اما این واقعیت که نورمن / مادر نورمن مستقیما به ما خیره شده است، ادراک ما را به مسیر آزاردهنده ای می اندازد.
این نما، با خیره شدن بازیگر به دوربین، «روش تصویرپردازی نامحسوس هالیوود» را در هم می شکند و به طور ضمنی چنین القا میکند که خود ما هم به نوعی در حال چشم چرانی هستیم. روانی با نماهای چرخشی زاویه بازی از شهر فونیکس آریزونا آغاز میشود.
دوربین سرانجام به اتاق هتلی میرسد تا ماریون و محبوبش را نشان دهد. زمانی که دوربین از پنجره به اتاق وارد میشود، در مسیر خود برای نمایش زوج شیفته، با عبور از یکی از بی شمار حمام هایی که در فیلم نمایش داده میشود، روش چشم چرانی خود را آشکار میسازد.
این صحنه ماریون را با زیرپوش نشان میدهد؛ کمی بعد ماریون را در حال درآوردن لباس، همان طور میبینیم که نورمن از سوراخ پنهان روی دیوار اتاق دارد او را دید میزند، و کمی بعد نیز شاهد مرگ او هستیم. سپس اتفاق عجیبی می افتد.
نقد فیلم روانی (Psycho 1960)
نورمن جسد ماریون و وسایلش را داخل صندوق عقب ماشین او میگذارد (که کمی بعد فیلم با تصویر آن به پایان میرسد) و ماشین را به طرف یک باتلاق میراند. ماشین تا نیمه در آب فرو میرود اما بعد متوقف میشود.
هیچکاک به تناوب به تصاویری از نور من برش میزند که کنار باتلاق ایستاده و با نگرانی نگاه میکند. اگر ماشین در آب فرو نرود، جسد ماریون کشف خواهد شد. زمانی که | او دیگر کاملا نگران است که ماشین به زیر آب فرو نرود، این اتفاق می افتد و نور من نفسی به راحتی میکشد.
این سکانس، تماشاگر را در شرایط دشواری قرار میدهد. هیچکاک تا این جافیلم را به قصد ایجاد همدلی تماشاگر با ماریون شکل داده است، اما در این نقطه، چند دقیقه پس از قتل وحشیانه او، هیچکاک دیدگاه ما را به کلی تغییر میدهد و از ما می خواهد حالا با مردی میشد.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم ها بر اساس انیمیشن های محبوب
- بهترین فیلم های 2022 براساس بازی های ویدیویی
- بهترین سریالها
روانی نشانه تغییری جسورانه و عمیق در دوران کاری او بود. این فیلم بر خلاف همه آثار قبلی او معانی شیطانی همه فیلم های اولیه او را دوباره زنده کرد. در دهه ۱۹۵۰ سبک بصری هیچکاک با هیجان و دلهره، صحنه های تعقیب و گریز جذاب، کمدی هولناک، و عبارات دو پهلوی جنسی شناخته میشد.
به عنوان مثال، فیلم قبلی او، شمال به شمال غربی (۱۹۵۹)، شخصیت های خوش پوش و برازنده ای را که کاری گرانت و اوا مری سنت بازی می کردند، در محل های جذابی در سراسر آمریکا، از ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک تا کوهستان ماونت راشمور، دنبال میکرد.
این فیلم با صحنه ای به پایان رسید که به طور ضمنی رابطه آن دو را در یک واگن قطار به تماشاگر القا میکرد. آخرین نمای فیلم، که نمادی خنده دار از کنش جنسی بود، قطاری را در حال ورود به یک تونل نشان میداد.
روانی هیچ شباهتی به این فیلم نداشت. روانی که با فیلم سیاه و سفید و با بودجه ای ناچیز در عرض تنها ۳۷ روز ساخته شد، فیلمی بود خشک و خشن، بی زرق و برق، و ظاهرا بدون هیچ شوخی و طنز (هر چند هیچکاک خودش آن را کمدی میدانست)، با تصاویری هولناک. فیلم با مواد و مصالحی هول انگیز سروکار داشت و ساختار روایی فوق العاده ای را به کار می گرفت. البته این سختی و خشونت را تصویر مؤلف هیچکاک تا حدودی تعدیل میکرد.
او در ۱۹۶۵ با پخش سریال تلویزیونی محبوب آلفرد هیچکاک تقدیم میکند، که در ۱۹۵۵ آغاز شد و در ۱۹۶۲ از برنامه ای نیم ساعته به یک ساعت افزایش یافت و پخش آن تا ۱۹۶۵ ادامه پیدا کرد، به چهره ای بسیار مشهور تبدیل شده بود. او در این برنامه به عنوان مهمان شوخ و خوش مشربی حضور میافت که از وحشت و هراس لذت میبرد.
او از این چهره برای تبلیغ فیلم روانی سود برد و در آن برنامه تلویزیونی، تماشاگر را در بازدید از محل های فیلم برداری که با حمام خاتمه میافت دنبال میکرد. این سریال، طنزی را به کار میگرفت که در فیلم های هیچکاک خبری از آن نبود اما برای تماشاگر امروزی عاملی بود که چهره فرشته مانند هیچکاک را به فیلم مربوط میکرد.
هیچکاک سالها بود که با محدودیتهای سانسور کلنجار میرفت و اغلب با زیرکی تمام چیزهایی را که نمیتوانست به روشنی نمایش دهد به طور ضمنی به تماشاگر القا میکرد. او این کار را در برنامه تلویزیونی اش یک گام جلوتر برد. او که کاملا میدانست همه برنامه ها باید قوانین سانسور را رعایت کنند. مثلا این که جنایتکار باید در پایان مجازات شود نماش را طوری طراحی میکرد که انگار چنین چیزی اتفاق نمی افتد؛ اما البته در پایان برنامه حاض میشد و پایان احمقانه ای را که با مقررات سانسور تطابق داشته باشد برای تماشاگرت میکرد.
روش او در دور زدن مقررات سانسور این بود که به تماشاگر نمایشی عرضه کند که نتیجه منطقی اش چیزی بود که مقررات سانسور را نقض میکرد اما در پایان نمایش جان میشد و پایانی را برای قصه تعریف میکرد که ضمن برآورده کردن اقتضائات سانسور با پوچ و بیهوده بودنش بر احمقانه بودن آن محدویت ها نیز تأکید میکرد.
این توجیه زورکی، با بی اعتنایی درازمدت او به اشکالی از تداوم روایی در فیلمهایش بی ارتباط نیست. زمانی که او حدود یک دهه قبل با ریموند چندلر کار میکرد، چندلر گلایه داشت که هیچکاک اغلب با ایده ای از یک نمای فوق العاده که هیچ ارتباطی با داستان نداشت پیدا میشد و از فیلمنامه نویس میخواست که توجیهی برای آن پیدا کند.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلمها و سریالهای 2022
- بهترین فیلمها و سریالهای 2021
- بهترین فیلمها و سریالهای IMDB 2022
نمای پایانی روانی، یکی از همین موارد است. این نما، برای توجیه چیزی که ما میبینیم، به توضیح روان شناسانه بلند و پیچیده اما بی فایده ای برای تشریح دلایل رفتار نورمن متوسل میشود. این فیلم عجیب، چیزهای غریبی به ما نشان میدهد.
این فیلم نه تنها مسیر روایت خود را در نیمه راه تغییر میدهد، بلکه بخش اعظم حجم روایت خود را بریک «راز» بنا میکند. ما در پایان فیلم متوجه میشویم که خانم بیتس – که خیال میکنیم او را بارها در طول فیلم دیده ایم و صدایش را شنیده ایم، که بارها جر و بحثش با نورمن را میشنویم، که میبینیم به ماریون حمله میکند، که میبینیم نورمن او را در آغوشش از پلکان پایین می آورد و در این حال جر و بحثشان همچنان با صدای بلند ادامه دارد.
نقد فیلم روانی (Psycho 1960)
در واقع وجود خارجی ندارد و ده سالی است که مرده است. زمانی که لیلا (ورا مایلز)، خواهر وحشت زده ماریون، جسد مومیایی شده خانم بیتس را پیدا میکند و در ادامه نمایی میبینیم از نورمن که لباس مادرش را پوشیده وکلاه گیسی به سر وچاقویی در دست دارد، بهت زده این حقیقت را کشف میکنیم. اما این تصاویر با چیزهایی که قبلا دیده ایم چنان متناقض است که فیلم باید در پایان به توضیح بلند روان شناسانه ای متوسل شود تا ما را متقاعد کند که همه چیز درست و قابل توجیه است.
به ما گفته میشود که نورمن از لحاظ روانی دو شخصیتی است. پس از این که او مادر حسودش را به قتل میرساند، بار این گناه او را ناچار میکند این عمل خود را انکار کند و مادرش را در درون خود زنده نگه دارد. او جسد مادر را مومیایی و آن را حفظ میکند، مثل او لباس میپوشد، و حتی در لحظاتی با صدای او سخن میگوید و گاه با صدای خود و مادرش جر و بحث میکند.
از یک جهت، توجیه روایت به این طریق کار بیهوده ای است. اما در نگاهی عمیق تر (با توجه به قضیه پرسروصدای اد گین در اواخر دهه ۱۹۵۰)، منطق فیلم موجه و پذیرفتنی میشد. نورمن آدمی دوشخصیتی بود با یک راز – یعنی چیزی که ماریون هم در لحظه مرگ همان طور بود.
این امر در فیلم با روایتی دونیمه و متکی به یک راز انعکاس میافت. تصویر زندگی نامه ای هیچکاک به طرق مختلفی در فیلم منعکس شده بود. او تصویری را که از طریق نمایش تلویزیونی اش برای خود ساخته بود آشکارا در خدمت تبلیغ فیلم به عنوان تفریحی ترسناک قرار داد.
بیشتر بخوانید:
فرانسوا تروفو، کارگردان سرشناس فرانسوی، در کتابش درباره هیچکاک، در ستایش از مهارت فنی هیچکاک در فیلم سازی، بعضی از عناصر فیلم، مثلا صحنه قتل در حمام را تشریح کرده است. اما این اواخر، محققان فمینیست، فیلم رانه «یک تفریح ترسناک خوب» بلکه نشانگر وجه تاریک شخصیت هیچکاک قلمداد می کنند؛ فیلمسازی که در تمام آثار دوران کاری طولانی خود، زنان خوبرو و جذاب را در موقعیت هایی شرم آور و خطرناک قرار میدهد و اغلب با بیرحمی مجازات میکند.
عوامل فیلم روانی هیچکاک
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- تهیهکننده: آلفرد هیچکاک
- فیلمنامهنویس: جوزف استفانو بر پایه روانی از رابرت بلاک
- بازیگران: آنتونی پرکینز، جنت لی، جان گوین، ورا مایلز و لورن تاتل
- موسیقی: برنارد هرمان
- فیلمبردار: جان ال. راسل
- تدوینگر: جرج توماسینی
- توزیعکننده: پارامونت پیکچرز
- تاریخ انتشار: ۸ سپتامبر ۱۹۶۰ (ایالات متحده)
- مدت زمان: ۱۰۹ دقیقه
- کشور: ایالات متحده
- زبان: انگلیسی
- هزینهٔ فیلم: ۸۰۶٬۹۴۷ دلار
- فروش گیشه: ۵۰ میلیون دلار
بهترین فیلم ها:
- بهترین فیلم های سینمایی جهان برای دانلود + [2023 و امتیاز IMDB]
- بهترین فیلم های سینمایی جهان از نگاه IMDB قبل از مرگ ببینید [2023 و تمام دوران]
- بهترین فیلم های 2023 با امتیاز IMDB بالای 6 + [دانلود، تریلر و دستهبندی ژانر]
- بهترین فیلم های غیر انگلیسی زبان تاریخ سینمای جهان + 2023
- بهترین فیلم های درام تاریخ سینمای جهان + [2023]
- بهترین فیلم های آمریکایی تاریخ سینما [+امتیاز IMDb]
- دانلود و معرفی بهترین فیلم هایی که قبل از مرگ باید ببینید
- دانلود 100 فیلم برتر سال 2022 که قبل از مرگ باید ببینید +[امتیاز IMDB و دستهبندی ژانر]
- معرفی و دانلود برترین فیلم های سینمایی تاریخ + [2023 و تمام دوران]
- بهترین فیلم های نتفلیکس تاریخ سینمای جهان + [2023]
- پر بیننده ترین فیلم ها و سریال های 2022 + 2021 از نگاه IMDB
- بهترین فیلم های دیزنی تاریخ سینمای جهان + [2023]
از همراهی شما تا انتهای نوشتار نقد فیلم روانی سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.