نقد و بررسی فیلم Fight Club (باشگاه مشت زنی ١٩٩٩) ؛ باشگاه مبارزه با روان

تنها زمانی که همه چیز از دست رفت، آزاد هستیم که عمل کنیم. در ادامه با نوشتار نقد و بررسی فیلم Fight Club با فیگار بمانید.

فیلم  Fight Club با گویندگی ادوارد نورتون، راوی که هویت مجهول دارد در شهر نامشخصی به طرز درخشانی به تصویر کشیده می‌شود. ناگفته نماند که سبک کارگردانی فینچر، فیلم fight club را به یک شاهکار بصری تبدیل می‌کند. در ادامه با نوشتار نقد و بررسی فیلم Fight Club ما را همراهی کنید.

نقد و بررسی فیلم Fight Club (باشگاه مشت زنی ١٩٩٩)

باشگاه مبارزه با روان

تحلیل فلسفی Fight Club
تحلیل فلسفی Fight Club, نقد فیلم Fight Club, نقد و بررسی فیلم Fight Club

در ابتدا باید ذکر کرد، Fight Club  یک شعله آتش ادبی بود که در سال 1996 منتشر شد و اولین رمان چاک پالانیوک است. دیوید فینچر یکی از طرفداران این رمان است که برای دستیابی به حقوق واقتباس آن تلاش کرده بود، اما هنوز به دلیل تجربه آسیب‌زای خود در  Fox با Alien 3 (1992) دچار مشکل شده بود. پس از اطمینان‌خاطر توسط لورا زیسکین، فینچر با جیم اولز دست به نگارش فیلمنامه می‌زند. با نوشتار , نقد و بررسی فیلم Fight Club همراه ما باشید.

تحلیل ساختاری روایت – زندگی در چرخ همستر

تحلیل فیلم Fight Club, تحلیل روانشناختی فیلم Fight Club
تحلیل فیلم Fight Club, تحلیل روانشناختی فیلم Fight Club, نقد و بررسی فیلم Fight Club

فینچر برای روایت داستان، نریشن راوی را اول انتخاب می‌کند اما در آن زمان این کار منسوخ تلقی می‌شد، ابتدا  این کار حذف شد، اما توانست با بازیگوشی تمام کلمات ونگاهش را چاشنی آن کند.

در عین احترام به روح کتاب، فیلم Fight Club آشکارتر و زیرکانه‌تر از کتاب ساخته شده است. این فیلم فرصتی است برای فینچر که به طنز، کنایه آمیز به عنوان یک کارگردان نگاه کند!

داستان بر دو شخصیت پیوند خورده است، یکی با احترام به قوانین جامعه (راوی / ادوارد نورتون) و دیگری نه (تایلر دوردن / برد پیت). ادوارد نورتون یا همان جک، که با بی خوابی دائمی روبروست، در یکی از سفرهای خود با تایلر دوردن ملاقات می کند، که او را وادار می‌کند مکانیسم‌های حاکم بر روال معمول و کسالت خود را زیر سوال ببرد. و از آن لحظه به بعد، تمام ایدئولوژی که او در آن زندانی بود برچیده می‌شود.

تحریف فیلم ثابت می‌کند که جک و تایلر یک شخص هستند و تایلر هویت پنهان جک است. هویت و شخصیت تایلر تمام آن چیزی است که جک در ضمیر ناخوداگاهش پنهان کرده است.

تجربه کلی به اندازه تماشای فیلم پرتقال کوکی کوبریک a Clockwork Orange می‌تواند تا حدودی سورئال است. این داستانی است که در یک جهان متناوب و وهم‌آور رخ می‌دهد، جایی که ملودی‌های فیلم دارای ریتمی مشابه آهنگ زندگی ما هستند، اما در یک کلید متفاوت قرار دارند. همچنین فینچر مانند یک نمایش خیمه‌شب‌بازی همه‌چیزرا به راحتی به رقص در می‌آورد و همه چیز ازنگاه کارگردانی او راحت گذرنکرده است و شکوفایی Fight Club مانند یک کتاب قصه است که دارد به تصویر کشیده می‌شود.

در یک صحنه، آپارتمان یک شخصیت مانند صفحه‌ای در کاتالوگ مبلمان چیده شده است، همراه با تکه‌های متنی که روی صفحه قرار گرفته و قطعات مختلف را توصیف می‌کند. گاهی اوقات وقفه‌های تک فریم وجود دارد که آنقدر سریع چشمک می‌زنند که ممکن است بدون توجه از بین بروند.

نقد فیلم باشگاه مشت زنی, تحلیل فیلم باشگاه مشت زنی
نقد فیلم باشگاه مشت زنی, تحلیل فیلم باشگاه مشت زنی, نقد و بررسی فیلم Fight Club

فیلم با یک نمای نزدیک واقعاً مبتکرانه آغاز می‌شود که به معنای واقعی کلمه زیر پوست قرار می‌گیرد. همچنین در روایت غیر خطی یا نریشن راوی که ممکن است کاملاً قابل اعتماد نباشد، شکستن مکرر دیوار چهارم. همانطور که در مورد فیلم های فینچر صادق است، Fight Club تاریک و سریع است. زمان زیادی برای تامل وجود ندارد، به همان اندازه دیوانه‌وار مخاطب را دچار چالش می‌کند.

فیلم باشگاه مبارزه یک اثر نسبتاً منحصر به فرد است. در ذات خود اجتماعی و فلسفی است، اما علاوه بر این برخلاف معمول عاری از انتزاع و ماهیت تامل برانگیزاست. برعکس قاطع و آغشته به میل دیوانه وار مستقیم (از طریق تأثیر بر روان) تأثیر بر جهان اطراف، به‌خصوص بر وضعیت موجود امور دارد.

فینچر می‌تواند بگوید که یک کتاب، یک فیلم، به طور کلی هر اثر هنری فقط یک عمل نیست. اما اقدامی با هدف خاص اول از همه  باید درذهن به تصویر کشیده شود البته هشدار می‌دهد در مورد پیامدهای ناخوشایند احتمالی اقدامات ذهنی که به تدریج از کنترل خارج می‌شوند و مانند یک بومرنگ باز می‌گردند.

برای از بین بردن آخرین تردیدها، او شخصاً (در نتیجه بر توافق با حداقل برخی از اقدامات دوردن) یک قاب و فریم های پورنوگرافی وارد می‌کند در فیلمی که برای ما نشان داده شده است. باشگاه مبارزه. یک آزمایش عالی برای شناسایی یک شخص غیر عادی و یک شخص پاکیست در همان شخص، یا شاید هم برعکس!

فیلم های فینچر همیشه مخاطب را مجاب به فکر کردن می‌کند شاید این همان چیزیست که ما در زندگی به آن احتیاج داریم! در ابتدا کمی تکان می‌خورید، تکان می‌خورید تاجایی که این سوال به وجود می‌آید؟ آیا باید با آن کنار بیاییم؟ سپس کنایه سرازیر می‌شود و ما ناگهان احساس می‌کنیم همه چیز بهم ریخته است بعد از آنکه سیلی محکم به صورت شما خورد، از درد لذت می‌برید. زیرا این اصل، معنای حقیقی پنهان را درک کردید. شما آزمون ورودی را گذراندید. به Fight Club خوش آمدید. هرچه به مرگ نزدیکتر می‌شوید عمق زندگی شما بیشتر می‌شود، زندگی در چرخ همستر! در ادامه با نوشتار تحلیل فیلم Fight Club همراه ما بمانید.

تحلیل تکنیکی – مرگ، تایلر را تماشا می‌کند

نقد فیلم Fight Club, بررسی فیلم Fight Club
نقد فیلم Fight Club, نقد و بررسی فیلم Fight Club

شاید مورد بحث ترین جنبه فیلم Fight Club‌، نگرش و تصویرسازی خشونت از آن باشد. حتی قبل از اولین انونس رسمی فیلم، صداهایی بلند شده بود که ادعا می‌کرد فیلم با نشان دادن خشونت به عنوان چیزی مثبت، آن را ستایش می‌کند.

این شکایتی بود که از A Clockwork Orange مطرح شد، که کمتر از سه دهه پس از انتشار جنجالی آن، به طور جهانی به عنوان یک فیلم کلاسیک برتر در نظر گرفته شد. نمی‌توان انکار کرد که فیلم Fight Club یک فیلم خشن است.

برخی از سکانس‌ها آنقدر وحشیانه هستند که بخشی از تماشاگران رویگردان می‌شدند. (صحنه ای که یکی از شخصیت ها دندان شلش را بیرون کشید.) اما هدف از نمایش همه این ضربات خونین این است که یک نکته گویا در مورد خوی وحشی انسان و هر آنچه که احساس می‌شود در آن زمان اتفاق می‌افتد بیان کند.

اثرات بی‌حس کننده خستگی روزمره باعث می‌شود مردم کمی دیوانه شوند. مردانی که عضو Fight Club می‌شوند، قربانیان قدرت ضد انسانی و حساسیت زدایی جامعه امروزی هستند. آنها به چرخ دنده تبدیل شده اند. تنها راهی که می‌توانند احساس فردیت را به دست آورند، تماس با غرایز اولیه و وحشیانه درد و خشونت هستند.

پرتقال کوکی، کوبریک اقدامات ننگین را به تصویر کشید اما آن را نپذیرفت. این رویکرد فینچر در Fight Club است. با پیشرفت فیلم، او به طور سیستماتیک هر دور جدید را در مارپیچی عمیق تر نشان می‌دهد که به تاریکی و جنون فرو می‌رود. همچنین یک عنصر سنگین از طنز و کمدی سیاه وجود دارد. طنز مکرر را می توان در همه جا یافت، از چیزهای تند و تیز خرید و فروش شده توسط جک و تایلر گرفته تا نحوه ارتباط جک با رئیس خود.

وقتی طنز، خشونت و روایت غیرقابل پیش بینی با هم ترکیب شوند، گزاره ای پایدار و نیرومند در مورد جامعه امروزی ارائه می دهند. این یک پیام به موقع است که نشان می‌دهد چرا در اداره پست تیراندازی می‌شود و بچه ها در مدارس همدیگر را می‌کشند.

سیاستمداران با سرزنش کردن فیلم‌هایی مانند Fight Club به دلیل وحشت در زندگی واقعی از ما می خواهند که از طریق عینک‌های زشت ودروغین که آن را زیبا کرده‌اند  به جهان نگاه کنیم. در عوض، فینچر یک پرتره روشن و سازش‌ناپذیر ارائه می‌دهد که باعث آزار و اذیت می‌شود زیرا کامل درک شده است و از پاسخ‌های آسان ارائه شده توسط مقامات منتخب سرپیچی می‌کند. تقصیر فیلم‌ها نیست. اسلحه مقصر مردم و جامعه ای که آنها را به وجود آورده و خفه کرده اند هستند. در ادامه با نوشتار نقد و بررسی فیلم Fight Club ما را همراهی کنید.

تحلیل فلسفی Fight Club
تحلیل فلسفی Fight Club, نقد فیلم Fight Club, نقد و بررسی فیلم Fight Club

Fight Club با سبک جنبشی رویکرد درونی، خط داستانی قانع کننده و پیام اجتماعی قدرتمند، یک مورد مهم را به عنوان نسخه دهه 90 A Clockwork Orange در نظر گرفته است. در زمانی که تعداد کمی از تصاویر متحرک تأثیر می‌گذارد، Fight Club از نادیده گرفتن یا رد شدن خودداری می‌کند.

این تجربه باقی می‌ماند، نیاز به تأمل و بررسی دارد و برخلاف 95 درصد از فیلم‌‌های هیجان انگیز آن زمان، چیزهای زیادی برای تفکر و بحث وجود دارد. Fight Club حجم زیادی از مطالب قابل تامل را ارائه می دهد که در سطوح مختلف کار می‌کند و هزاران نظر، مقاله های ویژه و مکالمات پس از غربالگری را برای هزاران نفر ارائه می دهد.

معنای برجسته Fight Club مصرف‌گرایی در آمریکا بود. همانطور که در مقاله‌ای از متیو بریگز توضیح داده شده است، باشگاه مبارزه با ایجاد دو شخصیت متضاد هویت مصرف‌کننده معمولی آمریکایی را به چالش می‌کشد.

جک شروع می‌کند به عنوان یک مصرف‌کننده که زندگی خود را با دارایی تعریف می‌کند، در حالی که تایلر زندگی خود را بر اساس شرایط شخصی خود انجام می‌دهد. راوی، در ابتدا، وقت آزادی خود را صرف جستجو در فهرست‌ها و سفارش هر چیزی که احساس می کرد او لازم دارد مشخص می‌کرد.

فیلم علاوه بر این، این ایده را با حرکت دوربین در آپارتمانش با نمایش تمام وسایلش و برچسب قیمت برای هر موردی که در کنار آنها در صحنه قرار دارد، پیش برد. در این صحنه، راوی حتی می‌گوید که او به دنبال یک مجموعه غذاخوری است که او را به عنوان یک شخص تعریف می‌کند. همانطور که راوی یخچال را باز می‌کند، می‌بینید که عمدتا خالی است، زیرا راوی یک شیشه را گرفته و با چاقو شروع به خوردن می‌کند.

زندگی راوی خسته کننده است و تنها چیزی که او را سرگرم می‌کند خرید اقلام بی معنی از فهرست است. تا آنجا که مخاطب می‌داند، به نظر نمی‌رسد که راوی دوستی داشته باشد، همانطور که بریگز تعریف می‌کند، یک قسمت از نحوه تعریف مردم از طریق روابط با خانواده و دوستان است. جک اینها را ندارد، بنابراین برای تعریف از خود  این‌ها را می‌گوید. این نسخه از راوی با نسخه‌ای که بی خوابی او ایجاد می‌کند، تایلر دوردن، کاملاً متفاوت است.

در فیلم Fight Club تایلر کاملاً نقطه مقابل راوی است. تایلر در یک خانه قدیمی زندگی می‌کند که در حال خراب شدن است. یکی از چیزهایی که تایلر به راوی گفت این است: چیزهایی که شما دارید متعلق به شما هستند.

این به راوی مربوط می‌شود زیرا هر کاری که انجام می‌دهد بر اساس آنچه می‌تواند در آینده بخرد استوار است. وقتی آپارتمان راوی منفجر شد، او احساس کرد که شخصیت اصلی خود را از دست داده است زیرا همه چیز که او را تعریف می‌کند از بین رفته است. با نوشتار نقد و بررسی فیلم Fight Club همراه ما بمانید.

تحلیل فیلم Fight Club, تحلیل روانشناختی فیلم Fight Club
تحلیل فیلم Fight Club, تحلیل روانشناختی فیلم Fight Club, نقد و بررسی فیلم Fight Club

از طرف دیگر، تایلر نمی‌تواند اهمیت چندانی به اقلام خود داشته باشد، زیرا می‌گوید: تایلر نشان دهنده فرار از این هویت شخصی است زیرا بسیاری از ارزش‌های مصرف کننده آمریکایی را مورد سوال قرار می‌دهد.

خانه‌های بزرگ با حیاط بزرگ و اتومبیل‌های گران قیمت در معبر بخشی از ایدئولوژی است که بر اساس این هویت مصرف‌کننده استوار است. جامعه سرمایه داری که تایلر در آن زندگی می‌کند او را عصبانی می‌کند. به همین دلیل، او سعی می‌کند هم مخاطب و هم گوینده را متقاعد کند که افراد با اقلامی که در اختیار دارند تعریف نمی‌شوند، اما با یافتن خود و هویت واقعی شما، شما را از مصرف‌گرایی رها می‌کند.

راهی که تایلر می‌توانست در فیلم به آن برسد، نابودی شرکت‌های بزرگ آمریکا بود، زمانی که آنها تمام سوابق بدهی را منفجر کردند. با از بین بردن همه سوابق بدهی، مردم آمریکا را از گرفتار شدن در بدهی نجات داد و به هر فرد فرصتی دوباره برای فرار از مصرف گرایی داد.

در سکانس دیگر، پس از گذراندن مرحله ای از پروژه ی خرابکاری، تایلر به طور مستقیم به دوربین خیره می شود و با بیان مطالبش بیننده را مورد خطاب قرار می‌دهد. در این حین تصویر شروع به لرزیدن می‌کند و به اطراف کشیده می‌شود، نمایش کناره های تصویر که شبیه به حاشیه ی نگاتیو فیلم است، تلاش کارگردان را نشان می‌دهد برای خارج شدن از قاب تصویر و در واقع می‌خواهد که مطالب این بخش را به دور از چارچوب فیلم و تلویزیون به بیننده منتقل کند.

فیلم Fight Club با شخصیت‌ها ، طرح‌ها و لحن‌هایی که بیننده را بیشتر از یک غلتک به درون حلقه می‌اندازد، چندین عنصر روایی را با پیچ و خم‌های متعدد، چرخش‌ها و دستگاه‌های نقشه کشی  کاملا وادار می‌کند که ذهن را برای روزها پس از مشاهده فیلم به تفکر وا می‌دارد. با استفاده از نمادگرایی و موضوعات قدرتمند ضد مصرف‌گرایی و شکستن دیوارهایی که دور خودمان قرار داده ایم، از دیدن این فیلم درس‌های زیادی می‌توان گرفت.

در واقع ترس نهادینه شده ای که دربشر امروزی از هنجارها ومظاهر مدنی ریشه دوانده است، بلای جان ضد قهرمان خیالی این فیلم هم می شود. در پایان با خودکشی نافرجام و ویرانی جامعه ی پیرامونی تایلر از نظر پنهان می شود تا آن پلان زیبا که در آستانه ی ویرانیست شکل بگیرد، تا مرگ، تایلر را تماشا کند. در ادامه با نوشتار تحلیل فلسفی Fight Club همراه ما بمانید.

تحلیل فلسفی و روانشناختی- محکوم به آزادی

نقد فیلم باشگاه مشت زنی, تحلیل فیلم باشگاه مشت زنی
نقد فیلم باشگاه مشت زنی, تحلیل فیلم باشگاه مشت زنی, نقد و بررسی فیلم Fight Club

فلسفه فیلم Fight Club اگزیستانسیالیستی است و دیدگاه آن درباره اخلاق و اخلاق نیهیلیستی است. در واقع، این نیهیلیسم است که می‌تواند درک فیلم را از حقیقت وجودی نشان دهد.

تایلر اساساً این ایده را که می‌تواند نوعی مفاهیم اخلاقی متعالی باشد که می‌تواند به عمل معنا دهد رد می‌کند. او معتقد نیست که هر چیزی را می‌توان با معیار اخلاقی که خارج از یک عمل خاص و زمینه آن وجود دارد، “خوب” یا “بد” نامید! در عوض، او استدلال می‌کند که هر نوع دلبستگی به چنین ایده‌ای صرفاً یک ضعف و غل و زنجیری است که توسط جامعه معاصر بر فرد گذاشته می‌شود.

اگر قرار است آزادی واقعی به وجود آید‌، چنین قید و بندهایی باید برداشته شود. در یک صحنه، او راوی را مجبور می‌کند تا ترس خود را از درد و مرگ تسخیر کند و او را در معرض سوختگی شیمیایی طاقت فرسا قرار دهد و هنگامی که آن را با سرکه درمان کرد، تأکید می‌کند ” وقتی همه چیز رو از دست می‌دیم اون وقته که آزادیم تا هرکاری بکنیم” !

تایلر علاوه بر تأکید بر این که آزادی فردی تنها زمانی می تواند به وجود آید که وابستگی به جهان برطرف شود، تمام ارزش‌های اخلاقی صرفاً بازتاب مصرف‌گرایی است. به این ترتیب، او یک اگزیستانسیالیست است که استدلال می کند که معنا فقط می‌تواند از یک فرد و آگاهی خود او ناشی شود و این معنا را هیچ چیز نمی‌تواند بالاتر و فراتر از زندگی خود برای آنها تجویز کند.

این اعتقاد است که اغلب او را وادار می کند تا راوی را برای ریسک بیشتر به چالش بکشد و رفتاری را انجام دهد که کمتر تحت تأثیر استدلال است. در یک صحنه به یاد ماندنی تایلر و راوی در حال حرکت آزادانه زیر باران با ماشین هستند و تایلر دستان خود را از روی فرمان برداشته است و باعث تصادف ماشین می‌شود.

در حالی که این دو از لاشه ماشین بیرون می‌روند، او اصرار می‌کند که آنها “فقط یک تجربه زندگی نزدیک به مرگ داشته اند”. تنها شدت تجربه است که می‌تواند به زندگی افراد معنا ببخشد. هر چیز دیگری فقط یک توهم است. با نوشتار تحلیل روانشناختی فیلم Fight Club همراه با ما باشید.

نقد فیلم Fight Club, بررسی فیلم Fight Club
نقد و بررسی فیلم Fight Club

تماشای باشگاه مبارزه و تأمل در مسائلی که مطرح می‌کند بر نحوه درک مخاطب از فلسفه وجودی و نیهیلیسم تأثیر گذاشته است. نکته مهم ، این است که می توان فهمید چگونه می‌توان چنین فلسفه‌هایی را در طول یک عمر به نمایش گذاشت و همچنین چگونه می‌توان با نقد مصرف گرایی مرتبط باشد.

مشکل هویت و تمایل ناخودآگاه به دور شدن از جامعه مصرف‌کننده او را وادار می‌کند تا نام‌هایی مانند کرنلیوس را انتخاب کند، او از ارتباط مردان مبتلا به سرطان بیضه استفاده می کند. با این حال، راوی  نامی را ارائه می‌دهد، او گفت جک نام دارد، این در واقع اولین نامی است که وی در مقاله ای از یک اندام انسانی که به صورت اول شخص صحبت می‌کند خواند: “من روده بزرگ جک هستم”.

شخصیت نورتون از اسکیزوفرنی رنج می‌برد:

  • هذیان: نشانه‌هایی که هویت خود را از دست می‌دهد، تجربه شخصی سازی را تجربه می‌کند (نورتون دیگر کار نمی‌کند و نیاز به احساس مرد دیگر دارد، همچنین داشتن زندگی دیگر) او دچار توهم و تفسیر است، نگرش‌هایی برای گوش دادن به توهمات شنوایی (شروع تایلر )
  • معلولیت‌های فکری: هیچگونه زوال فکری واقعی وجود ندارد، اما قوای فکری در خدمت سازماندهی مجدد دنیای توهم او (ایجاد باشگاه مبارزه و بعداً پروژه هرج و مرج) قرار می‌گیرند.
  •  اختلالات عاطفی: بی حسی احساسی باعث جدا شدن، سردی می‌شود. (رابطه تایلر / مارلا و راوی / مارلا)
  • اختلالات رفتاری: این تغییرات نشان دهنده احساسات فکری و هذیان است. فعالیت جنسی مختل می‌شود.

این عوامل نشانه‌های اولیه اسکیزوفرنی راوی است. تایلر آنارشی است. در یک صحنه، تایلر در ناودان و راوی در پیاده رو نشان داده می‌شود ، که دو نقطه مقابل را نشان می دهد، یکی قوانین جامعه را زیر پا می‌گذارد و دیگری نه. ارتباط آنها منجر به ایجاد FIGHT CLUB می‌شود، نوعی باشگاه مبارزه زیرزمینی که در خیابان توسعه یافته و در مکان‌های مختلف باز می‌شود که شب‌ها به طور خاص برای جنگیدن باز می‌شود. این باشگاه دارای هشت قانون است که دو قانون اول از همه مهمتر است.

  • قانون اول: صحبت درباره Fight Club ممنوع است
  •  قانون دوم: صحبت درباره Fight Club ممنوع است!!

این دو قانون رد تبلیغات و مصرف‌گرایی را منتقل می‌کند. شایان ذکر است که پارادوکس این قوانین را در نظر بگیرید، زیرا علی رغم خودشان، Fight Club به سیستم برده تبدیل می‌شود که متمایل به مبارزه است.

او چه تغییراتی در این سیستم متحمل خواهد شد؟ پس از مبارزه شبانه در FIGHT CLUB، سازمان مبارزات تبدیل به سازمانی می‌شود که برای مظلومان مبارزه می‌کند. وظایف به اعضای Fight Club سپرده می‌شود، که به تدریج نقطه شروع پروژه Mayhem خواهند شد. هدف از بین بردن شرکت‌های کارت اعتباری برای حذف پرونده‌های بدهکاران است که همه از ابتدا شروع می‌کنند‌، که هرج و مرج ایجاد می‌کنند.

تحلیل فلسفی Fight Club
تحلیل فلسفی Fight Club, نقد فیلم Fight Club, نقد و بررسی فیلم Fight Club

اولین مورد، عبور از مثالی است، جایی که تایلر روی دست راوی اسید می اندازد. این یک نکته کلیدی بود وقتی متوجه شدیم که این زوج در واقع یک کار را انجام می‌دهند. این امکان توسعه Fight Fight را فراهم می‌کند، “زمانی است که متوجه شدیم همه چیز را که از دست دادیمُآزادهستیم!.” راوی از وجود آن آگاه می‌شود، آزاد می‌شود و در عین حال تایلر (راوی) را آزاد می‌کند، و فرصت عظیمی را برای عمل فراهم می‌آورد که قبلاً به دلیل اخلاقی که راوی جهان ما را درگیر کرده بود، محدود شده بود. این عمل به وسیله‌ای برای اثبات عضویت وی در این گروه تبدیل می شود، و برای اعضا ضروری است. در ادامه با نقد و بررسی فیلم Fight Club ما را همراهی کنید.

دومین قسمت مهم وحی است، هنگامی که راوی می‌فهمد که او و تایلر در واقع یک شخص هستند. او واقعاً از اهمیت این اقدامات آگاه است و سعی می‌کند آن را برطرف کند. یکی از اصول اصلی نظریه فروید این است که شخصیت هر فرد از سه قسمت مجزا تشکیل شده است:

  • نهاد
  • خود (ایگو)
  • من برتر یانفس فوق‌العاده

نهاد

این بخشی از خود ماست که عمیق ترین، تاریک ترین و ابتدایی ترین انگیزه های ما را شامل می شود. برای استفاده از قیاس، این نئاندرتال مهار نشده است که هنوز هم دردرون همه ما زندگی می‌کند.

خود (ایگو)

من، یا اصل واقعیت، در اثر برخورد نهاد با واقعیت و دنیای خارج بوجود می‌آید. منظور از اصل واقعیت این است که تفکر منطقی اساس من را تشکیل می‌دهد. من، در واقع قسمتی از نهاد است که در اثر مقتضیات دنیای خارج تغییر شکل یافته است. در واقع من برای کاهش تنش و رسیدن به لذت، از عقل کمک می‌گیرد و بر اساس راهنمایی‌های آن به انتخاب خواهش‌های نهاد می‌پردازد و درباره زمان ، مکان و چگونگی برآوردن آنها تصمیم می‌گیرد.

بنابراین، وظیفه من این است که با در نظر گرفتن امکانات و مقتضیات دنیای خارج و مصلحت شخص، خواسته‌های نهاد را عملی سازد تا سعادت فرد و بقای نوع او امکان‌پذیر شود. سازگاری با محیط، حل تضادهایی که بین ارگانیسم و واقعیت محیط خارج به وجود می‌آید و برآوردن نیازهای متنوع و متضاد، همه از وظایف من به شمار می‌آید.

من برتر یا نفس فوق‌العاده

تحلیل فیلم Fight Club, تحلیل روانشناختی فیلم Fight Club
تحلیل فیلم Fight Club, تحلیل روانشناختی فیلم Fight Club, نقد و بررسی فیلم Fight Club

من برتر، قسمتی از من است که در برخورد با محدودیت‌ها و ممانعت‌های اجتماعی تغییر شکل یافته است. من از واقعیت پیروی می‌کند و توجهی به اصول و موازین اخلاقی ندارد. اما به محض اینکه این توجه بوجود آمد، سومین و عالی‌ترین سطح شخصیت تشکیل می‌شود که فروید آن را من برتر می‌نامد. من برتر ، نمودار ارزش‌های مطلوب اجتماعی، حربه اخلاقی شخصیت و در واقع همان وجدان اخلاقی است. من برتر ، بر خلاف نهاد به کمال توجه دارد، نه به لذت و خوشی ، او می‌خواهد خوب را از بد، درست را از نادرست، زشت را زیبا، اخلاقی را از غیر اخلاقی به صورتی که در اجتماع مورد پذیرش است، تشخیص دهد.

من برتر فرد را وادار می‌کند تا رفتار خود را بر موازین اخلاقی و اصول حاکم بر اجتماع منطبق سازد. من برتر ، هم با نهاد مخالفت دارد و هم با من. زیرا از یک طرف باید از برآوردن بسیاری از خواسته‌های نهاد ، مخصوصا آنهایی که جنبه جنسی دارد، جلوگیری می‌کند. چون این نوع خواسته‌ها پیش از بقیه خواسته‌ها در اجتماعات منع شده است و از طرف دیگر باید من را قانع کند تا هدف‌ها و ملاحظات اخلاقی و اجتماعی را جانشین هدف‌ها و ملاحظات واقعی کند. با نوشتار نقد فیلم باشگاه مشت زنی ما را همراهی کنید.

ناخوداگاه ؛ نقد فیلم Fight Club

مفهوم مهم دیگر در روانشناسی “ناخودآگاه” است. ناخودآگاه بخشی از روان ماست که همه عمیق‌ترین و تاریک‌ترین احساسات، خاطرات و خواسته‌های ما در آن دفن شده است. به آن ناخودآگاه می‌گویند زیرا در زیر آگاهی ما یا به عبارتی آگاهی روزمره ما قرار دارد.

بخش عمده‌ای از درمان شامل تلاش برای کشف موضوعاتی است که در ضمیر ناخودآگاه فرد نهفته است، زیرا این مسائل معمولاً نیروی محرک عصبی یا یک اختلال روانی هستند.

مکانیسم دفاعی ؛ نقد فیلم Fight Club

مفهوم دیگر در روانشناسی “مکانیسم دفاعی” است. هنگامی که افراد از نظر احساسی یا ذهنی مورد تهدید قرار می‌گیرند، برای محافظت از خود در برابر احساس این تهدید به انواع ترفندها یا رفتارهای ذهنی متوسل می‌شوند. به عنوان مثال، اگر توسط رئیس خود در محل کار مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرید، ممکن است تصمیم بگیرید که درعوض عصبانیت خود را نسبت به همسرتان هدایت کنید زیرا می دانید که مواجهه با او باعث اخراج شما می‌شود. این مکانیسم دفاعی است که به عنوان جابجایی شناخته می‌شود، که در آن عصبانیت خود را نسبت به یک چیز یا شخص به چیز دیگری هدایت می‌کنید.

این اعتقاد وجود دارد که مکانیسم‌های دفاعی راه‌های منفی مقابله با استرس و اضطراب هستند. با این حال، همه آنها منفی نیستند. به عنوان مثال، بسیاری از خلاقان در طول تاریخ با استفاده از مکانیسم دفاعی معروف به تصعید قطعات زیبا و معناداری از هنر، موسیقی و ادبیات را تولید کرده اند، که عبارت است از گرفتن یک احساس منفی و هدایت آن به چیزی مثبت. با نوشتار تحلیل فیلم باشگاه مشت زنی همراه ما بمانید.

نفس تغییر ؛ نقد و بررسی فیلم Fight Club

نقد فیلم باشگاه مشت زنی, تحلیل فیلم باشگاه مشت زنی
نقد فیلم باشگاه مشت زنی, تحلیل فیلم باشگاه مشت زنی, نقد و بررسی فیلم Fight Club

آلتر‌اگو یا خود دیگر یا همان همزاد در واقع یک مفهوم روانی نیست. با این وجود، درک اینکه چه کسی است در درک Fight Club مفید خواهد بود. بنابراین، آلترهو چیست؟ این هویت جایگزینی است که افراد به کار می‌گیرند و به گونه‌ای فکر می‌کنند که بسیار متفاوت از آن‌ها هستند. در دنیای داستان، دو نمونه مشهور عبارتند از دکتر هاید از رمان، دکتر جکیل و آقای هاید و شهرت کلارک کنت در سوپرمن.

خوب بیایید Fight Club را تجزیه کنیم و سعی کنیم بفهمیم که دقیقاً چه چیزی از نظر روانشناسی انسان در حال کشف بود.

تایلر دوردن در نقش دوگانگی روایتگر نسبت به مارلا و تغییرراوی یک مشکل اساسی دارد. او دچار این توهم شده است که تنها خریدن وسایل او را خوشحال می‌کند. او همچنین در یک زندگی خسته کننده و خالی از نظر معنوی گرفتار شده است که در آن به نظر می‌رسد هیچ سرگرمی جالب یا زندگی اجتماعی فعال ندارد، در یک رابطه معنادار انسانی نیست و روابطی از دوستان نزدیک ندارد. با احساس خالی و تنهایی، دچار بی‌خوابی می‌شود. با این حال، بی‌خوابی فقط یک اختلال خواب نیست. ناخودآگاهِ او به او می گوید: “ببین، تو کاملاً بدبخت هستی و نمی‌توانی اینطور زندگی کنی. باید یه کاری کنی.”

وقتی جک به عنوان “توریست” شروع به جلسات گروه درمانی می‌کند، این یک گام کوچک در جهت درست است. او شروع به توسعه یک زندگی اجتماعی می‌کند، به این معنا که بعد از کار به جایی می‌رود تا با دیگران معاشرت کند به جای اینکه وقت خود را از دست بدهد و در فهرست بعدی خود IKEA بخرد. او همچنین شبکه‌ای از دوستان ایجاد می‌کند که می تواند احساسات خود را با آنها در میان بگذارد. پس از مدتی، اوضاع بهتر از این نشد و سرانجام روایت می تواند کمی تعجب کند.

اما سپس مارلا در یکی از جلسات گروه درمانی ظاهر می‌شود و بی‌خوابی برمی‌گردد. چرا؟ به خاطر آنچه راوی می‌گوید نیست (که او توانایی گریه کردن او در جلسات گروه درمانی را از بین می‌یبرد). به این دلیل است که او مخفیانه برای او جذاب است و می‌خواهد با او باشد. با این حال، او به طرز وحشتناکی تهدید می‌شود.

چرا تهدید می‌شود؟ خوب، به هردلیلی راوی در مورد زنان و روابط جنسی اختلاف نظر دارد. از یک س، به نظر می‌رسد که او ایده حضور زنانه در زندگیِ خود کاملاً رد کرده است. از سوی دیگر بخش دیگری از او وجود دارد که عمیقا به دنبال همراهی زنانه است. ما این را به دلیل شوخی در مورد رابرت پولسون و جوانانش می‌دانیم. فیلم این شخصیت را به عنوان یک شوخی ارزان در مورد مردی با سینه‌های زن نشان می‌دهد. اما در واقع یک دلیل بسیار هوشمندانه در پشت شخصیت باب وجود داشت. جذابیت راوی به باب و بچه‌هایش نشان دهنده تمایل ناخودآگاه او برای بودن با یک زن است.

نقد فیلم Fight Club, بررسی فیلم Fight Club
نقد و بررسی فیلم Fight Club

دلیل دیگری هم وجود دارد که باعث می شود مارلا توسط راوی تهدید شود. او یک شورشی است که زندگی خود را در حاشیه می‌گذراند، به قوانین اهمیت نمی‌دهد و در یک شیوه زندگی خالی، مادی و پوچ گرفتار نشده است. اگر او با او ارتباط برقرار کند، هیچ شکی وجود ندارد که نگرش سرکش و ضد شورش او را از بین ببرد و او کسی باشد که به او کمک می‌کند تا از مصرف کننده بدبخت و سازگار و از سبک زندگی خود خارج شود.

یکی از آخرین دلایلی که مارلا توسط راوی تهدید می‌شود این است که او احساس نمی‌کند به اندازه کافی برای او خوب است، به این معنا که او را بیش از حد عصبانی و خونسرد برای خود می‌داند. او لباس های سرد می‌پوشد، سیگار می‌کشد و احتمالاً از آن دسته افرادی خواهد بود که از طرد شدن می‌ترسد.

در حال حاضر، ما در اینجا روایتگری داریم که به شدت می‌خواهد با مارلا باشد، که نه تنها می‌تواند تنهایی خود را کاهش دهد، بلکه او را تغییر می‌دهد. با این حال و در عین حال، او بیش از حد می‌ترسد که با او رابطه برقرار کند. چه کاری می‌تواند انجام‌دهد؟

اولین کاری که راوی انجام می‌دهد این است که به مکانیسم دفاعی موسوم به شکل گیری واکنش متوسل می شود. این زمانی است که شما خودتان را مجبور به عمل می‌کنید و برعکس آنچه واقعاً احساس می‌کنید. یک مثال کلاسیک از این مکانیسم دفاعی مربوط به دانش آموز مدرسه‌ای است که همکلاسی‌اش را اذیت می‌کند، در حالی که واقعیت این است که اورا دوست دارد.

راوی هم همین مکانیسم دفاعی را پیش می‌گیرد. زیرا مارلا نیز مانند او است. او از گروه درمانی به گروه درمانی دیگر می‌پردازد تا چیزی را در زندگی‌اش پیدا کند.

پس از رویارویی با مارلا، جک از او می‌خواهد که فقط در جلسات درمانی در روزهای خاص حاضر شود تا با او نباشد. همچنین این یک مکانیسم دفاعی است که به طور مناسب اجتناب نامیده می‌شود، که در آن فرد عمداً از شخص یا موقعیتی که به طور بالقوه ناراحت کننده یا تهدید کننده می‌داند اجتناب می‌کند.

تحلیل فلسفی Fight Club
تحلیل فلسفی Fight Club, نقد فیلم Fight Club, نقد و بررسی فیلم Fight Club

تصمیم راوی برای اجتناب از مارلا برای مدتی جواب می‌دهد. با این حال، یک مشکل وجود دارد. مکانیسم‌های دفاعی ممکن است در پنهان کردن احساسات و خواسته‌های شما از خودتان موثرتر باشند، اما این مسئله را از بین نمی‌برد که باعث شود در وهله اول به دنبال مکانیسم دفاعی باشید. بنابراین، راوی در می‌یابد که علیرغم اینکه خود را متقاعد می‌کند که از مارلا کاملاً بیزار است و باید از او دور باشد، عمیق ترین قسمت خود ا، ناخودآگاهش اجازه نمی‌دهد که موضوع رها شود و تصمیم می‌گیرد که مهم نیست با او خواهد بود. آنچه بخش دیگری از خودش می‌گوید.

این منجر به یک بحران شخصی می‌شود که در آن نیمی از او می‌خواهد با مارلا باشد و نیمی دیگر نمی‌خواهد. از آنجا که او نمی‌تواند هر دو را انجام دهد، دچار ناراحتی عصبی می‌شود. او نه تنها دچار اختلال روان پریشی می‌شود (ارتباط خود را با واقعیت از دست می دهد)، بلکه دچار شکاف شخصیتی می‌شود. به طور خلاصه، درگیری عصبی روایتگر بر سر مارلا به یک روان پریشی تبدیل می‌شود.

بهم‌ریختگی ذهنی حتی قبل از سوار شدن او به هواپیما در سفر کاری اتفاق می‌افتد. در تلاش هوشمندانه برای مجبور کردن او به ارتباط با مارلا و تغییر زندگی او، نیمی از ذهن راوی را مجبور می‌کند آپارتمانش منفجر شود تا وقتی از سفر کاری خود برمی‌گردد، چاره ای جز زندگی نداشته باشد. زندگی خود را بدون دارایی‌های گرانبها و مارلا برای اقامتی فراخواند. اما نیمی دیگر از ذهنش بخشی که از ارتباط با مارلا وحشت دارد با تغییر ظاهر زندگی در تایلر دوردن قبل از برخورد هواپیما به زمین او را ناکام می‌کند.

وقتی راوی از هواپیما پیاده می‌شود و به آپارتمان خود می‌رود تا بفهمد که دیگر خانه‌ای ندارد، مجبور به انتخاب می‌شود که آیا می‌تواند با مارلا ارتباط برقرار کند و زندگی خود را برای بهتر تغییر دهد یا همچنان یک تنهایی سازگار با وسواس وسایل مادی داشته باشد. او با مارلا تماس می‌گیرد، اما بلافاصله سرد می‌شود و تصمیمشرا می گشرد. سپس کارت ویزیت تایلر دوردن را بیرون می آورد و تصمیم‌اش را می‌گیرد. او تصمیم می‌گیرد که همچنان در وجود بدبخت خود غرق شود، حتی اگر به معنی اختراع یک دوست خیالی برای ایجاد رابطه با یک انسان واقعی باشد.

اما آیا راوی انتخاب قطعی می‌کند؟ آیا او واقعاً یک دوست خیالی را به جای مارلا انتخاب می‌کند؟ آیا او واقعاً از او فاصله می‌گیرد؟

برای پاسخ به این سوالات، بیایید یک لحظه تایلر دوردن را از نظر لباس، مدل مو و طرز رفتار بررسی کنیم. تایلر قطعاً یک فرد منحصر به فرد و بی‌نظیر است. با این حال او بسیار شبیه مارلا است از این جهت که هر دو دارای شخصیتی عجیب و غریب هستند، لباس‌های بهم‌ریخته می‌پوشند و به نظر می‌رسد زندگی را در حاشیه زندگی می‌کنند. آنها همچنین در طول فیلم اکثرا با سیگار دیده می‌شوند و موهای ناموزون دارند.

برخی از افراد که متوجه شباهت ها شده‌اند، استدلال کرده‌اند که این بدان معناست که مارلا هرگز وجود نداشته است و فقط تصور دیگری از تخیل راوی بوده است. اما این اصلا اینطور نیست دلیل اینکه تایلر شبیه مارلا ظاهر می‌شود و لباس می‌پوشد، به همین دلیل است که راوی، تایلر را به جای رابطه با مارلا تصور کرد. با این حال، جذابیت او برای مارلا آنقدر قوی بود که ناخودآگاه او باعث شد تا تایلر برخی از ویژگی‌هایی را که در او جذاب‌تر بود (موهای وحشی ، رفتار و لباس و…) مجسم کند.

در اینجا یک سرنخ دیگر وجود دارد که تایلر، آرزوی راوی برای همراهی با مارلا است. چه چیزی در چمدان تایلر وجود داشت که باعث شد او در امنیت فرودگاه نگه داشته شود؟ یک دیلدو با توجه به آنارشیسم تایلر! راوی کسی است که آن را خرید و در کیف خود گذاشت. باید دلیلی وجود داشت که او یک دیلدو را در مقابل چیز دیگری مانند مار یا عنکبوت انتخاب کرد. دلیلش این است که مارلا در ذهن خود، در مغز رابطه جنسی و نیم بیشتر تایلر نماد مارلاست.

بنابراین در صحنه باجه تلفن وقتی به نظر می‌رسد که راوی انتخاب کرده است، واقعیت این است که او هرگز چنین نکرده است. البته او فکر می‌کند که انجام داده است. او فکر می‌کند که با اختراع تایلر به عنوان بهترین دوست جدیدش، او تصمیم گرفته است از رابطه با مارلا اجتناب کند. مشکل این است که چون تایلر از احساسات متضاد خود نسبت به مارلا متولد شد، تایلر هم به عنوان طرد شدن و هم به عنوان ناخودآگاه آرزو می‌شود که با او باشد.

در ابتدا راوی می‌تواند خود را فریب دهد و فکر کند که برای همیشه از مارلا فاصله گرفته است. برای مدتی او در دنیای تایلر (فعالیتهای آنارشیستی ، شبهه های روشنفکری و شرکت صابون خانگی) گم می‌شود. او همچنین گرفتار راه اندازی و اداره باشگاه مبارزه می‌شود.

اما اینک ببینید چه اتفاقی می‌افتد. ناخودآگاه راوی طرحی را ایجاد می‌کند که مارلا را وارد زندگی خود کند. تصور می شود که تایلر او را در شبی که قصد خودکشی دارد نجات می‌دهد، سپس شروع به زدن می‌کند. سپس راوی خود را فریب می دهد که خود را چرخ سوم روابط تایلر و مارلا و شاهد ناخواسته ماراتن‌های جنسی پر سرو‌صدا و خشن آنها می‌داند. اما همه ما می‌دانیم که این حرف مزخرف است، زیرا در واقع راوی با مارلا به عنوان تایلر رابطه جنسی دارد و این، اوست که به تماس تلفنی او پاسخ داده و او را نجات داده است. در ادامه با نوشتار نقد و بررسی فیلم Fight Club همراه ما بمانید.

یکی از انواع تفکیک، اختلال هویت تجزیه‌ای یا اختلال شخصیت چندگانه است. در این نسخه از تفکیک، شما اقدامات و تجربیات خود را با فریب خودتان که آنها توسط شخص دیگری انجام شده و تجربه شده‌اند، نفی می‌کنید. به عنوان مثال، یک زن مذهبی می‌تواند آنقدر از داشتن رابطه جنسی شرمسار باشد که تنها راهی که می‌تواند داشته باشد این است که به هویت دیگری تبدیل شود که در آن او تبدیل به یک سلطه‌گر می‌شود که از دین بیزار می‌شود. در مورد راوی، او شخصیت تایلر را می‌پذیرد. نیمی از او آرزوی خوابیدن و برقراری رابطه با مارلا را برآورده می‌کند. نیمی دیگر از او با تصور اینکه واقعاً تایلر با او رابطه جنسی دارد، این میل را رد می‌کند.

تحلیل فیلم Fight Club, تحلیل روانشناختی فیلم Fight Club, تحلیل فلسفی Fight Club
تحلیل فیلم Fight Club, تحلیل روانشناختی فیلم Fight Club

علیرغم همه این سرنخ های مهم که او مثل همیشه وسواس مارلا را دارد، راوی متوجه نمی‌شود او هنوز فکر می‌کند که او را به طور کامل از زندگی خود حذف کرده است. تا زمانی که باب به آرامی اما مطمئناً می‌میرد، قسمتی از او که به دنبال ارتباط انسانی است شروع به خودسازی می کند و در نهایت می تواند با واقعیت آنچه برای او اتفاق می‌افتد “بیدار” شود. او سپس از روان پریشی خود خارج می‌شود.

راوی همچنین سرانجام می‌تواند درگیری را که باعث شکست او شده است، بشناسد و بپذیرد؛ و ناگهان متوجه می‌شود که همه این آشوب‌ها ربطی به دختری به نام مارلا سینگر دارد.

تایلر دوردن در نقش خارجی سازی راوی

بعد از همه آنچه گفته شد، به نظر می‌رسد که راوی، تایلر را برای مقابله با درگیری داخلی خود در مورد مارلا و تغییر زندگی او ایجاد کرده است. با این حال ، دلیل مهم دیگری وجود داشت که او تایلر را اختراع کرد.

جک می توانست زندگی‌اش را تغییر دهد؟ قطعا نمی‌توانست. او از ترس بیش از حد فلج شده بود. در همان زندگی که او را خفه می‌کرد به دام افتاد بود. راوی که احساس می‌کرد در تغییر شرایط زندگی خود کاملاً ناتوان بود، تصمیم گرفت درگیر یک مکانیسم دفاعی شود که به آن بیرونی سازی می‌گویند.

بیرونی سازی عبارت است از چارچوب بندی افکار و احساسات به گونه‌ای که گویی آنها شرایط کل جهان هستند. با خود می گوید: “مشکل در من نیست. در خارج از من وجود دارد.” برای استفاده از مثال، فرض کنید شما دارای اضطراب اجتماعی فلج کننده هستید زیرا در مورد ظاهر خود آگاه هستید. یک شکل برون‌سازی می‌تواند به این صورت باشد: “از آنجا که فرهنگ ما در رسانه‌های خود، استانداردهای غیر واقعی زیبایی را پیش می‌برد، این باعث می‌شود که مردم نسبت به خود احساس ناامنی کنند.”

همانطور که می توانید انتظار داشته باشید، خارجی سازی به عنوان راهی برای سرزنش نیروهای خارجی در مشکل شما و همچنین اجتناب از پذیرش مسئولیت آنها مورد استفاده قرار می‌گیرد. با این حال برای راوی، این فقط در مورد سرزنش و فرار از مسئولیت نیست همچنین در مورد این توهم است که او می تواند شرایط شخصی خود را تغییر دهد، از نظر احساسی بسیار ناتوان از انجام هر کاری است. به عبارت دیگر، او فکر می‌کند، “من از نظر احساسی بسیار ناتوان هستم که می‌توانم زندگی‌ام را تغییر دهم. اما اگر تصور کنم این جامعه آمریکایی است که دلیل زندگی من است، شاید با تغییر جامعه بتوانم زندگی خود را تغییر دهم. ”

نقد فیلم باشگاه مشت زنی, تحلیل فیلم باشگاه مشت زنی, تحلیل فیلم Fight Club, تحلیل روانشناختی فیلم Fight Club, تحلیل فلسفی Fight Club
نقد فیلم باشگاه مشت زنی, تحلیل فیلم باشگاه مشت زنی

بسیاری از افرادی که fight clubرا تماشا می‌کنند فکر می‌کنند که وقتی تایلر این اقدامات را علیه مادی گرایی، سرمایه داری و شرکت‌ها انجام می‌دهد که تصور می‌شود او را جدی می‌گیرند. برخی از مردم حتی تا آنجا پیش رفته‌اند که فلسفه تایلر را در زندگی واقعی اتخاذ کرده‌اند. چیزی که این افراد متوجه نیستند این است که حرفهای تایلر به هیچ وجه معنی دار نیست. همه آنها واقعاً این است که راوی سعی می کند خود را متقاعد کند که هر مشکلی که او از سر می‌گذراند شخصی نیست. این مشکلی است که “بیرون” به عنوان نیروهای خارجی که به او و بقیه جامعه آسیب می‌رسانند وجود دارد. به طور خلاصه، تایلر بیان برونی‌سازی اوست. با نوشتار نقد و بررسی فیلم Fight Club با ما بمانید.

تایلر دوردن به عنوان شناسه تفکیک شده راوی

دلیل سومی وجود دارد که چرا راوی تایلر را اختراع کرده است. همانطور که او مشکلات شخصی خود را بر جامعه نشان می‌داد، هویت او (بخش ابتدایی و تکانشی خود) شروع به ایجاد نفرت شدید در برابر آن و تمایل به تهاجم شدید به روش‌های فزاینده کرد. اگر راوی اینقدر بی‌خواب نبود، نفس و فوق معنوی او از همان ابتدا وارد عمل می‌شد و می‌گفت: “ببین، ما می‌دانیم که تو عصبانی هستی اما نمی‌توانی با این عصبانیت رفتار کنی. شما دستگیر می‌شوید و صبح از خود متنفر می‌شوید. ”

اما اکنون، به لطف بی‌خوابی جک ، آنها آنقدر ضعیف می‌شوند که نمی‌توانند برای متوقف کردن شناسه او کاری انجام دهند. راوی که بیش از حد از شخصیت خود شرمنده و خجالت زده است، با تصور اینکه شخص دیگری باعث ناهنجاری می‌شود، خود را از انگیزه‌های خشونت آمیز جدا می‌کند و آن شخص دیگر کیست؟ البته تایلر!

زمانی که شخصیت او تصمیم می‌گیرد از باشگاه مبارزه به عنوان یک ابزار استخدام برای شروع پروژه ضرب وشتم استفاده کند، راوی کنترل کامل خود را از دست داده و عامل نابودی در دنیای واقعی می‌شود. ما نقطه عطف خشم او را هنگامی می‌بینیم که یک مرد بلوند جوان (“چهره فرشته”) را به ضرب و شتم می‌کشد، و همچنین صاحب بار که می‌آید تا کنترل تأسیسات خود را به دست گیرد. سایر اعضای باشگاه مبارزه با ترس و وحشت به آرامی دور او جمع می‌شوند و احساس می‌کنند که جهت باشگاه مبارزه تغییر کرده است. دلیلش این است که تغییر کرده است. در حال حاضر این صحنه کوچک زیرزمینی بی‌خطر نیست که راوی ایجاد کرده است تا کمی بخار کند. در حال حاضر بازتاب خشم قاتل راوی است که شروع به جوشیدن می‌کند. سپس باشگاه مبارزه تبدیل به پروژه ضرب وشتم می‌شود، مجرایی که از طریق آن می‌تواند خشم خود را بر خود جامعه بکشد.

نقد فیلم Fight Club, بررسی فیلم Fight Club, نقد فیلم باشگاه مشت زنی, تحلیل فیلم باشگاه مشت زنی, تحلیل فیلم Fight Club, تحلیل روانشناختی فیلم Fight Club, تحلیل فلسفی Fight Club
نقد و بررسی فیلم Fight Club

تا زمانی که پروژه Mayhem در حال انجام است ، راوی کنترل کامل شناسه خود را از دست می‌دهد و تنها کاری که می‌تواند انجام دهد این است که با بدتر شدن او بی اختیار بنشیند. همه چیز به طرز وحشتناکی از بین رفته است تا زمان مرگ روبرت پولسون، مرد با بچه های بزرگ. برای اولین بار از زمانی که او شناسنامه خود را آزاد کرد، فوق منوی راوی (که شامل وجدان او می‌شود) شروع به کنترل می کند و شروع به کنترل موقعیت می کند.

با رواج شخصیت تایلر هنگامی که می خواهد با او رابطه جنسی داشته باشد ، راوی شخصیت تیره و تار خود را از دست می دهد تا تبدیل به پسر بد سکسی شود که تصور می کند او دوست دارد. این به او اطمینان می دهد که سرانجام با او رابطه برقرار می کند و همچنین به او این امکان را می دهد که بدون نگرانی دائمی جک در مورد اینکه آیا او را کنار می گذارد یا نه ، این کار را انجام دهد.

Fight club را حداقل دوبار ببینید.

مشخصات فیلم ؛ نقد و بررسی فیلم Fight Club

  • کارگردان: دیوید فینچر
  • بازیگران: برد پیت، ادوارد نورتون، هلنا بونهام کارتر
  • فیلمنامه: جیم اولز بر اساس رمان چاک پالانیوک
  • فیلمبردار: جف کرونن وث
  • موسیقی: The Dust Brothers
  • توزیع کننده: W.W. Norton
  • مدت: 139 دقیقه
  • ژانر: درام/هیجان انگیز

از همراهی شما تا انتهای نوشتار نقد فیلم Fight Club سپاس‌گزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار آگاه کنید. شما می‌توانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقاله‌ها، نقد‌ها و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسندگی مهمان کلیک نمایید.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *