برای آشنایی با بهترین فیلم ها و نمایشنامه های مارتین مک دونا و خواندن بخشی از نقد و تحلیل آنها، در نوشتار جدید فیگار همراه ما باشید.
آثار مارتین مک دونا جدیدترینها و جذابترینهای ژانر کمدی سیاه و در برخی از آثار، جدیدترینهای گروتسک هستند. با خرید و دانلود کتاب های مارتین مک دونا به مطالعه نمایشنامهها و فیلمنامههای بینظیر او بپردازید.
اگر به دنبال دانلود رایگان نمایشنامه های مارتین مک دونا هستید، پیشنهاد میکنیم که از این امر پرهیز کنید و کتاب مارتین مک دونا را از فروشگاههای خرید کتاب تهیه نمایید. اما در کنار کتابهای Martin McDonagh، از تماشای فیلمهای این کارگردان عجیب سینما غافل نشوید.
در ادامه مطلب جدید فیگار خلاصه نمایشنامه ملکه زیبای لی نین و دیگر نمایشنامههای مک دونا به همراه نقد مختصری از آنها برای شما تهیه شده است؛ همراه ما باشید.
معرفی و تحلیل بهترین فیلم ها و نمایشنامه های مارتین مک دونا
بهترین ها از نگاه سایت فیگار
فهرست کتاب های مارتین مک دونا در یک نگاه:
- سه گانه مارتین مک دونا
- نمایشنامه مرد بالشی
- ستوان آینیشمور
- مامورهای اعدام
- مراسم قطع دست در اسپوکن
- چلاق آینیشمان
- فیلمنامه در بروژ
- فیلمنامه سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری
فهرست فیلم های مارتین مک دونا در یک نگاه:
- فیلم کوتاه شش تیرانداز
- در بروژ
- هفت روانی
- سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری
- فیلم جدید مارتین مک دونا : The Banshees of Inisherin
با دانلود فیلم Seven Psychopaths 2012 و دیگر فیلم سینمایی مارتین مک دونا یعنی “در بروژ” و “سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری“، لذت تماشای فیلمهای جنایی، روانشناختی، معمایی و کمدی را همزمان ببرید.
بیشتر بخوانید:
مارتین مکدونا نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و فیلمساز ایرلندی – بریتانیایی است. او بهعنوان یکی از مهمترین نمایشنامهنویسان زنده ایرلندی شناخته میشود. او در یک خانواده ایرلندی در کمبرول لندن، در سال 1970 به دنیا آمد.
کودکیاش را تنهایی با برادرش سپری کرد؛ چرا که پدر و مادرش آنها را در لندن رها کردند و به شهرستان گلوی در ایرلند بازگشتند. مکدونا در ۱۶سالگی مدرسه را رها کرد و چند سال در جنوب لندن بیکار و سرگردان بود تا اینکه شغل سطح پایینی دست و پا کرد.
اما ترجیح داد که دست به قلم شود و بنویسند. شش اثر ابتدایی نمایشی او در واقع دو تریلوژی است که ماجرای همه آنها در شهرستان گلوی یا اطراف آن میگذرد؛ جایی که مکدونا تعطیلات کودکیاش را میگذراند.
سه گانه مارتین مک دونا
سهگانه “لینین” در سال ۱۹۹۵ به سالنهای نمایش ایرلند و لندن فرستاده شد تا اینکه ملکه زیبایی لینین در فوریه ۱۹۹۶ در گلویِ ایرلند به روی صحنه رفت. سپس در سالن “رویال کورت” لندن اجرا شد و منتقدان را به وجد آورد.
مکدونا که ۲۷ساله بود توانست پس از شکسپیر، دومین کسی باشد که همزمان چهار نمایشنامهاش در سالنهای تئاتر لندن روی صحنه رفته است. در ادامه با معرفی کتابها و فیلم های مارتین مک دونا همراه ما باشید.
غرب غم زده
“غرب غمزده” سومین اثر از اولین تریلوژی مارتین مک دونا است. سه گانهای که مک دونا همراه آن در خانههای روستایی دورافتاده در لنین ایرلند میگردد و سه قتل را روایت میکند. نزدیک شدن به آثار مارتین مک دونا، بیشک برای هر علاقهمند تئاتری وسوسهکننده است.
مخاطب آثار وی به هیچ وجه با شخصیتها و فضایی عجیب و غریب مواجه نیستند و همه چیز به ظاهر ساده و مشخص به نظر میرسد. اما تاثیرات خارجی و فیزیکی مشهود روح و روان شخصیتهای نمایش که قابل رؤیت نیستند، در طی نمایش اتفاق میافتد. آنجا که حتی کاراکتر “پدر ولش” که به مانند مخاطبان از اهالی این روستا نیست، خود دچار نوعی پارادکس عجیب شده و از استیصال به الکل و خودکشی پناه برده است.
مک دونا با کاراکتر “پدر ولش” به صورت نامحسوس مخاطبش را آگاه میسازد که اگر از اهالی این روستا نیستی و دچار ایشان گشتی و قصد عبث اصلاحشان را داری، لاجرم سرانجامی چون “پدر ولش” نخواهی داشت. (یادی کنیم سریال برره ها :))) )
نمایش “غرب غمزده” مانند دیگر آثار مک دونا، اثری به شدت روانکاوانه است و پرواضح است که برای نزدیک شدن به چنین مفاهیمی باید اطلاعات تکمیلی در خصوص روانشناسی داشت؛ تا در ابتدا در جایگاه مخاطب متن بتوان جان اثر را متوجه شد و سپس در جایگاه کارگردان، با انتخاب این متن یافتههای خویش را در صحنه تئاتر و با ادبیات صحنه به مخاطب نشان داد.
ملکه زیبای لی نین
ملکه زیبایی لینِین که سال ۱۹۹۶ نوشته شد، نمایشنامهای از سهگانه لینین مارتین مکدونا و نخستین موفقیت بزرگ او در تئاتر بریتانیاست. نمایشنامه روایت زندگی سه نسل است. سه نسل از آدمهایی که هر کدام دیدگاه خود را نسبت به زندگی در ایرلند دارند.
مورین دختر چهل سالهای است که با عشق مواجه شده و میخواهد از ایرلند ساکن و راکد برود، اما بدون او چه کسی از مادر مواظبت کند؟ بعد از این همه سال مکدونا هنوز این نمایشنامه را بهترین کار خودش میداند:
ملکه زیبایی لینین تا ابد اثر محبوب من خواهد ماند. وقتی درست اجرا شود غمی در انتهای آن وجود دارد که من عاشقش هستم.
خلاصه نمایشنامه ملکه زیبای لی نین
مورین دختر چهل سالهای است که وظیفه نگهداری از مادر غرغرو و خودخواه خود یعنی “مگ هفتاد ساله” را بر عهده دارد. زندگیای که خلاصه میشود در قرصِ مُسهِل و شیر برنج و چای، در خانهای که بویِ شاش میدهد.
مورین روزی به وسیله رِی بیست ساله که پیغامرسانِ برادر بزرگ خود پاتو است، به مهمانی خداحافظی داییشان دعوت میشود. مهمانی خداحافظی به مناسبت رفتن دایی جان به آمریکا. چیزی که در لینِین اتفاق متداولیست. چرا که آدمها شاید به سودای زندگی بهتر، کار و پول دائما در حال مهاجرت هستند.
مورین:
ایرلند اینجوریه دیگه. همیشه یکی داره میره.
مثل پاتو که برای کار به انگلستان رفته، مثل خود مورین که زمانی برای کار به انگلیس رفته بود و بعد، کارش به بستری در تیمارستان کشید و مگ (مادرش) او را از آنجا آزاد کرد تا شاید بردهای برای پر کردن تنهاییاش شود. مورین جایی در صحبتهایش با مادرش میگوید:
اگه انگیلیسیا زبونمونو نمیدزدیدن، زمینامونو نمیدزدیدن و خدا میدونه چه چیزای دیگهمونو نمیدزدیدن، ما احتیاج نداشتیم بریم اونجا کار گدایی کنیم و صدقه بخوایم.
مورین از برده مادرش بودن خسته است. خیلی کارها را از لج مادر انجام میدهد. از لج اوست که بیسکوییتی که دوست ندارد را میخرد. از لج اوست که بعد از آن مهمانی بیپرده و عریان در حضورش به آغوش پاتو میخزد. اما در پس تمام این لجبازیها تناقضی در درون مورین نهفته است. مورین با یافتن پاتو بعد از این همه سال همجواری، حاضر است در جهان توهمات خود زیست کند. جایی که وقتی پاتو از مادر مورین درباره دستهایش که سرخ و کبود شدهاند میپرسد، مادر در جواب به او میگوید:
دستمو این زخم کرد! بذار بگم! حالا برو بشین روی پای این و اون! دستمو گرفت رو اجاق. آره. روش روغن داغ ریخت! آره! بعدش به دکتر گفت که من خودم این کارو کردم.
اما مورین انکار میکند. ولی جایی دیگر در صحنه هفتم میبینیم که مورین برای اینکه از رازی که مادرش از او پنهان کرده آگاه شود، با روغن داغ به بدرقهاش میرود. یا در پایان نمایشنامه باورش شده که به دیدار پاتو در ایستگاه قطار رفته، حال آنکه ری (برادر کوچک پاتو) به او میگوید ایستگاه قطاری در لینِین وجود ندارد و پاتو با تاکسی رفته است.
مورین نمیخواهد پاتو را از دست بدهد. پاتو تنها کسی است که لقبی دلنشین به او اعطا میکند. پاتو:
خب اونموقع متوجه تو نشده بودم، مورین. از کجا میدونستم “ملکهی زیبایی لینِین” تصمیم گرفته بیاد؟
مورین:
“ملکهی زیبایی لینین” ولمون کن!
جمجمه ای در کانه مارا
سبک نویسنده حاصل تلفیق چند گونه است. حاصل این تلفیق باید نامی جدید داشته باشد، چون گروتسک یا رئالیسم محض یا ابزوردیته محض نیست بلکه چیزی جدید شکل گرفته است. در نمایشنامه “جمجمهای در کانهمارا” شخصیتهای مری و میک در ابتدای نمایشنامه دیالوگهایی دارند که به طور مضحکی درباره آبوهوا است. بعد معلوم میشود این کار هر روزشان است و مری برای اینکه بتواند کمی ویسکی مجانی پیش میک بنوشد، هر روز این مراسم را راه میاندازد.
میک هم این را میدانسته اما به احتمال زیاد برای داشتن همصحبت یا مهربانیاش به آن تن میداده است. مکالمات مرتین اغلب به دلیل گیجی او چند بار تکرار میشود. این تکرار به دلایلی که گفته شد گویی از یک فلسفه ابزوردیته ریشه گرفتهاند. آدمها با حرفهایشان با هم ارتباط ایجاد نمیکنند همانطور که در نمایشنامههای ابزورد اتفاق میافتد.
در عین حال نویسنده شخصیتهای روستایی واقعیای را ساخته که برای حرف زدن موضوعی ندارند یا گویی همه اتفاقات در لحظه و با تمام مکالمات پوچش در حال رخ دادن است؛ از این لحاظ به نظر میرسد نویسنده به نوعی رئالیسم، وابسته و وفادار است.
گروتسک نوعی طنز است که به خاطر رخ دادن حوادث غیرمعمول، مسائل کثیف و زشت و حتی ترسناک ایجاد میشود. ذات این نوع طنز برای خنداندن نیست و مکدونا از این نوع طنز برای خنداندن یا سرگرم کردن مخاطب استفاده نمیکند بلکه برای فضاسازی و ایجاد تلنگرهای ذهنی استفاده میکند.
در همین نمایشنامه، ماجرای در شاش مردن یا با استفراغ خفه شدن که میک و مرتین برای هم تعریف میکنند، یا ماجرای پختن همستر در دیگ، چند نمونه از این گروتسک خشونتآمیز است. چون قبرستان پسزمینه صحنه است نویسنده از امکانات بالقوه این مکان برای ایجاد گروتسک استفاده کرده است.
برای مثال خرد کردن استخوانها توسط میک و مرتین، صحنهای که مرتین اسکلتها را میبوسد و با آنها میرقصد. مکدونا این نوع طنز را با خشونتی تلفیق کرده است و خشونت را عامل ایجاد گروتسک کرده است.
برای مثال صحنه خرد کردن جمجمهها توسط مرتین و میک خشونتی شدید دارد اما وقتی مرتین با وجود ترسی که چند لحظه قبل داشته با هیجان میگوید باید برای این کار به دنبال موسیقی باشند علاوه بر اینکه به شخصیت مرتین تصویر یک نوجوان یاغی و شرور میدهد طنزی ایجاد میکند که به علت تضادِ موقعیت ایجاد میشود.
جهان ساده، بدوی، بیکار و تهی شخصیتها باعث میشود نوعی معماگونگی در نمایشنامه ایجاد شود در حالی که هیچ معمایی هم وجود نداشته است. اما همین معمایی که وجود نداشته شخصیتها را مشوش کرده و مخاطب را درگیر نمایش میکند. در ادامه معرفی بهترین فیلم ها و نمایشنامه های مارتین مک دونا همراه ما باشید.
نمایشنامه مرد بالشی
طرح نمایشنامه مرد بالشی بسیار ساده است. هنگام خواندن مرد بالشی، انگار که یک داستان کودکانه میخوانید، اما در پس آن نکات بسیاری نهفته است. همانند دیگر آثار مکدونا همه چیز ساده و روان پیش میرود، اما زیر متن نمایشنامه کاملا متفاوت با ظاهر آن است.
مک دونا به شکل تودرتو داستان را برای مخاطب تعریف میکند و مخاطب را با خود همراه میکند. در هر بخش قسمتی از یک نقطه تاریک را روشن میکند. خط اصلی مرد بالشی چهار شخصیت دارد؛ دو بازپرس، یک نویسنده به نام کاتوریان و برادر عقبماندهاش، مایکل.
شخصیتپردازی مرد بالشی بسیار حرفهای انجامگرفته است. عمده شخصیتپردازی این نمایشنامه از طریق دیالوگها رخ میدهد ولی علاوه بر این، شخصیتها درباره یک دیگر داستانهایی تعریف میکنند، یا توضیحاتی میدهند که دلیل رفتارهایشان را توضیح میدهد.
کلمات بار معنایی بسیار زیادی در این نمایش دارند. به ظاهر اگر آنها را حذف کنید تاثیری در نمایش ایجاد نمیکند، اما اینطور نیست. هر کلمه یا بار طنز و یا بار دراماتیک بر دوش دارد. و اگر هر دو آنها نباشد، حتما کلیدی از داستان را مخفی کرده است.
به طور کلی نمایشنامه مرد بالشی بسیار داستان محور است. چه داستانهایی که در توضیح کاراکترها آمده و چه داستانهایی که کاتوریان به عنوان یک نویسنده نوشته است و در اغلب آنها به مفهوم کودکآزاری اشاره میشود.
در داستانهای کاتوریان همواره کودکی بوده که مورد تجاوز، شکنجه و یا قتلی وحشیانه قرارگرفته است. در نگاهی کلیتر باید اشاره کرد که مک دونا در اغلب آثارش به کودکان نگاه ویژهای داشته است. با توجه به فضای داستان این بار نگاه ویژه او به کودکان در این نمایشنامه، بیانگر این است که حتی در جایی با این استبداد کودکآزاری و قتل کودکان پست و وحشیانه است. در ادامه معرفی بهترین فیلم ها و نمایشنامه های مارتین مک دونا همراه ما باشید.
ستوان آینیشمور
یک دنیای خشن و پر از خشونت، قتل، ظن و شک، درون مایه اغلب آثار مارتین مک دونا است. نمایش ستوان آینیشمور این از این امر مستثنا نیست. داستان در فضای جزیرهای، مانند کشور ایرلند شکل میگیرد. این نمایشنامه مارتین مکدونا اثری است سرشار از طنز تلخ سرگرم کنندهای که در پس آن زنجیرهای از خشونت و بدبختیهای مردم ایرلند عنوان میشود.
ستوان آینیشمور در سال 2006 نامزد جایزه تونی، برنده جایزه آلفرد رادوک، برنده جایزه لوسیل لورتل و برنده جایزه اوبی شد. در این نمایش زندگی ستوان دومی به نام پاتدریک شرح داده میشود. پاتدریک حامی حقوق حیوانات است. برای پاتدریک توماس، گربهاش، اهمیت بسیاری دارد. او در شهر دبلین مشغول کارهای خلاف، شکنجه و بمب گذاری است.
“ستوان اینیشمور” به مقطعی از تاریخ معاصر بریتانیا میپردازد که با مبارزات جداییطلبانه ارتش جمهوریخواه ایرلند عجین شده است. این نمایش داستان یک مبارز ایرلندی را روایت میکند که در راه مبارزات جداییطلبانه، فوقالعاده خشن و قصیالقلب، اما در برابر گربه خانگیاش به شدت وابسته و احساساتی است.
مرگ مشکوک گربه، زمینهساز وقایعی هجوگونه از انتقامگیری او از مسببان مرگ گربه میشود که سرانجام پایانی تلخ را برای نمایش رقم میزند. نویسنده با وارد کردن مولفه “حیوانات” به پیکارهای جداییطلبانه ایرلندیها و همچنین پایانی تراژیک که بر بستری از “کمدی هجو” جریان مییابد، پوچ بودن پیکارهای ایدئولوژیکگرایانه را نمایان میکند.
مامورهای اعدام
مأمورین اعدام در سال ۱۹۶۳ در انگلستان اتفاق میافتد. مارتین مک دونا در نمایشنامه خود با عنوان مامورهای اعدام (Hangmen) داستان زندگی مردی به نام هری را به تصویر میکشد که سالهای عمر خود را صرف این کرده است تا بهترین مامور اعدام در انگلستان باشد. اما به نظر اطرافیانش فقط رقیب هری لیاقت این لقب را دارد.
“هری وید” که به عنوان دومین مأمور برتر اعدام بریتانیا شناخته میشود، صاحب کافهایی است که آن را با کمک همسرش، آلیس و دختر پانزده سالهاش شرلی، اداره میکند. هری مجبور است با تبعات لغو مجازات اعدام که او را از حرفه اصلیاش دور کرده کنار بیاید و همچنین، کافه پر از افرادی است که انگیزههای مختلفی در مورد حرفه هری دارند.
ورود غریبهایی به نام مونی به کافه هری مشکلاتی را برای او وجود میآورد. دختر هری تحت تأثیر مونی قرار میگیرد و خارج از کافه با او قرار میگذارد. با ناپدید شدن شرلی، هری و آلیس به این باورند که شرلی توسط مونی ربوده و کشته شدهاست. در ادامه معرفی بهترین فیلم ها و نمایشنامه های مارتین مک دونا همراه ما باشید.
نقد نمایشنامه مامورهای اعدام
مارتین مک دونا، هیچ بچه گربهای را نکشته؛ او حتی تا به حال بال مگسی را نَکَنده و به هیچ موجودی آسیب نرسانده است. مک دونا، نه تا به حال اجاق گازی را منفجر کرده و نه زنی را به قتل رسانده.
او صلح طلبی تمام عیار، نویسندهای کمال گرا و به گفته خودش آدم خوشحالی است، اما آن چه درباره زندگی او جلب توجه میکند، تضاد شخصیت آرام این نویسنده با خشونت نهفته در آثارش است.
نقد نمایشنامههای مکدونا سخت است. به قدری زیبا داستان را بیان میکند که نمیتوان نقد منفی از آن کرد. او در یک فضای جدی و ساده، مزاح میکند. هدف او چیست؟ واقعیت آن است که خود مک دونا از مخاطب میخواهد که دنبال هدف نباشید و از خواندن روایتها و نمایشنامهها لذت ببرید.
مراسم قطع دست در اسپوکن
عنوان این نمایشنامه به خودی خود یکی از سوال برانگیزترین بخشهای آن است. قطع کردن دست انسان جنایت محسوب میشود و حتی اگر دلیلی هم داشته باشد، عملی بسیار وحشتناک است؛ اما این که این اتفاق در مراسم و شرایط خاصی بیفتد، تقریبا غیرقابل درک است.
تم اصلی این نمایشنامه انتقام است. انتقامی مربوط به یک کینه قدیمی! سالها قبل برای مردی میانسال به نام کارمایکل اتفاقی ناگوار افتاده است. چند نفر به او حمله کرده و برای انجام یک معامله عجیب به روشی بسیار دردناک، دست او را قطع کردهاند. در آخر هم با دست خودش برای او دست تکان داده و رفتهاند.
حالا، پس از سالها او همچنان در حال جستوجو است تا دست خود را بیابد. کارمایکل دست به هرکاری میزند تا دست قطع شدهاش را پس بگیرد. اغلب صحنههای این نمایشنامه در اتاق هتلی میگذرد که دختر و پسر جوانی به نام مریلین و توبی در آن زندانی شدهاند؛ زیرا میخواهند دستی را به کارمایکل بفروشند که ادعا میکنند دست گمشده اوست.
در این نمایشنامه کسی کشته نمیشود؛ اما خشونت، از مضامین اصلی آن به شمار میرود. کینه و خشم نهفتهی شخصیت اصلی در زمان محدود داستان بروز پیدا میکند. جالبترین نکته این است که کارمایکل میداند که دست، بعد از این همه سال، برای او هیچ فایدهای ندارد؛ اما جستوجویش را ادامه میدهد؛ چون آن را متعلق به خودش میداند و بر به دست آوردنش اصرار میورزد.
چلاق آینیشمان
داستان این اثر در منطقه آران ایرلند اتفاق میافتد که از سه جزیره کنار هم به نامهای آینیشمان، آینیشمور و آینیشیر تشکیل میشود. مارتین مکدونا برای هر سه جزیره کنار هم نمایشنامههایی جداگانه نوشته است؛ “چلاق اینیشمان”، “ستوان آینیشمور” و “The Banshees of Inisherin”
در این نمایش ۹ کاراکتر حضور دارند. کاراکترهایی که هرکدام ویژگی و رنگ مخصوص به خود را دارند. داستان این نمایشنامه از این قرار است که روزی خبری از آینیشمور مبنی بر حضور گروهی از هالیوود برای انتخاب بازیگر و ساخت فیلم در این جزیره به گوش اهالی آینیشمان میرسد. این موجب تغییراتی در زندگی مردم جزیره میشود که در نتیجه تعدادی از شخصیتها تصمیم میگیرند برای شرکت در این تست بازیگری به جزیره مجاور بروند.
کاراکتر محوری این داستان شخصیت «بیلی چلاقه» است که به طریقی خود را به جزیره آینیشمور میرساند و بدین ترتیب نبود بیلی و رفتنش به جزیره آینیشمور، خود داستانهایی را پیش میآورد. در ادامه معرفی بهترین فیلم ها و نمایشنامه های مارتین مک دونا همراه ما باشید.
فیلمنامه در بروژ
- خلاصه فیلمنامه و خطر اسپویل داستان فیلم:
دو گنگستر به نامهای ری و کن به دستور رئیسشان هری به شهر بروژ در بلژیک میآیند. هر چند که هنوز مأموریت آنها مشخص نشدهاست. آنها چند روز در بروژ میمانند. کن پیر از به بروژ آمدن خشنود است؛ ولی ری فکر میکند که بروژ جای مزخرفی میباشد.
ری در بروژ عاشق دختری به نام کلوئه میشود و وقتی میروند که شام بخورند، هری به کن که تنها مانده تلفن میزند و میگوید که آنها برای چی به بروژ آمدهاند. در گذشته ری تصادفا به یک کودک شلیک کرده بود. از این اتفاق هم ناراحت بود.
وقتی این خبر به گوش هری رسید، او برنامه قتل ری را ریخت. حالا هری به کن میگوید که طبق پایبندهای اخلاقی او هرکس که کودکی را بکشد، باید بمیرد. او به کن دستور قتل ری را میدهد. در پایان کن به ری میگوید که تمام دلیل آمدن به بروژ قربانی کردن اوست.
او ری را با قطار به انگلستان میفرستد هرچند که ری بازمیگردد. کن به هری میگوید که ری فرار کردهاست. هری عصبانی شده و به بروژ میآید و به کن تیراندازی میکند. کن نیمه جان خودش را از بالای برج پرت میکند.
ری که تازه به بروژ برگشته بود و با کلوئه داشت زیر برج غذا میخورد جسد کن را میبیند. هری نیز ری را دیده و بدنبال او میافتد. سپس هری، به ری سه گلوله شلیک میکند. اما یکی از گلولهها به مرد کوتاه قامتی اصابت میکند و هری به اشتباه فکر میکند که کودکی را کشته است و طبق پایبند اخلاقی خود، خودش را میکشد.
فیلمنامه سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری
- خلاصه فیلمنامه و خطر اسپویل داستان فیلم:
مکدورمند در این فیلم، در نقش مادری ظاهر شدهاست که بعد از مرگ دلخراش دخترش و بعد از ناامید شدن از پیگیریهای قانونی، سه بیلبورد بزرگ نصب میکند تا بتواند توجهات را به اتفاقی که برای دخترش افتاده جلب کند.
میلدرد سه بیلبورد اجاره میکند و بر روی هر کدام از آنها جملات مختلفی مینویسد و همین باعث میشود تا توجه رسانهها و پلیس به بیلبوردها جلب شود. رئیس پلیس سعی میکند میلدرد را قانع کند که بیلبوردها را بردارد اما او مخالفت میکند و این باعث بروز اتفاقات مختلفی برای او و خانوادهاش میشود. در ادامه معرفی بهترین فیلم ها و نمایشنامه های مارتین مک دونا همراه ما باشید.
علاوه بر آشنایی با بهترین فیلم ها و نمایشنامه های مارتین مک دونا میتوانید به مطالب ذیل نیز رجوع نمایید:
توضیحات مرتبط با فیلم های مارتین مک دونا را در ادامه ملاحظه مینمایید:
فیلم کوتاه شش تیرانداز
فیلم کوتاه شش تیرانداز با اینکه کوتاه است اما یکی از اولین فیلم های مارتین مک دونا محسوب میشود. در سال 2006، مک دونا برای فیلم کوتاهش شش تیرانداز (محصول سال 2004) برنده جایزه اسکار شد. شش تیرانداز اولین فیلم به نویسندگی و کارگردانی مک دونا بود.
“Six Shooter” یک کمدی سیاه (مانند نمایشنامههای او) است. برندان گلیسون، روایدری کانروی، دیوید ویلموت و آیسلینگ اوسالیوان در آن نقش آفرینی میکنند. در این فیلم کوتاه، شخصیت گلیسون پس از مرگ همسرش با مرد جوانی عجیب و احتمالا روانپریش، در طول سفر با قطار به سمت خانهاش همراه میوشد.
در بروژ
اولین فیلم بلند و رسمی مک دونا در بروژ است. یکی دیگر از فیلم های مارتین مک دونا که برای تولید آن با شرکت تولید فیلم “فوکوس فیچرز” به توافق رسید. موضوع این فیلم براساس فیلمنامه خودش با همین نام است. دو قاتل ایرلندی پس از یک کار مشکلدار در شهر بروژ پنهان میشوند.
علاوه بر آشنایی با بهترین فیلم ها و نمایشنامه های مارتین مک دونا میتوانید به مطالب ذیل نیز رجوع نمایید:
- معرفی و تحلیل بهترین فیلم های ترسناک روانشناختی تاریخ
- بهترین فیلم ها و سریال های ذهنی 2022 و تمام دوران
در این فیلم که در سال 2008 در ایالات متحده اکران شد، کالین فارل، رالف فاینس و برندان گلیسون حضور دارند. در بروژ فیلم شب افتتاحیه برای جشنواره ساندنس 2008 و جشنواره بین المللی فیلم جیمسون دوبلین بود و مک دونا نامزد دریافت جایزه بهترین فیلمنامه اصلی در هشتاد و یکمین دوره جوایز اسکار شد.
هفت روانی
فیلم سینمایی مارتین مک دونا با نام انگلیسی “Seven Psychopaths” در سال 2012 به نمایش درآمد و سبک مکدونا در آن کاملا مشخص است. فیلمی جنایی در ژانر کمدی سیاه که بسیار جذاب است. کالین فارل، سم راکول، وودی هارلسون، کریستوفر واکن، و تام ویتس در این فیلم بازی کردهاند.
دانلود فیلم Seven Psychopaths 2012 با کیفیت 480p
دانلود فیلم Seven Psychopaths 2012 با کیفیت 720p
دانلود زیرنویس فارسی فیلم هفت روانی
نقد فیلم هفت روانی
بعد از در بروژ که یکی از موفقترین آثار سینمایی در سال اکران بود و نامزد دریافت جایزه اسکار نیز شد، هفت روانی فیلم سینمایی دیگر مارتین مک دونا است. این فیلم در سال 2012 اکران شد و انتظار میرفت یکی از بهترین فیلم های کمدی شناخته شود. داستان فیلم به این صورت است که:
مارتی نویسندهای الکلی است که به تازگی قصد نوشتن فیلمنامهای جدید در سبک معمایی جنایی دارد. او قصد دارد داستان “هفت روانی” را بنویسد و از سوژههای خبری روزنامهها سعی میکند استفاده کند. اما خود مارتی هم دقیق نمیداند که چطور باید این هفت شخصیت را خلق کند و یا اینکه چرا این شخصیتها روانی هستند؟
دوست عجیب و غریب مارتی به نام بیلی تصمیم میگیرد تا به مارتی در راه یافتن سوژههایش کمک کند. بیلی و همکارش هانس، سگهای مردم را که خیلی برایشان عزیز است میدزدند و بعد از چند روز که صاحبان برای یافتن سگهایشان جایزه تعیین میکنند، آنها را نزد صاحبانشان باز میگردانند تا جایزه نقدی را دریافت کنند!
اما در یکی از این “سگ دزدیها “، آنها سگ یک گنگستر بسیار خطرناک به نام چارلی را میدزدند. این کار یک دیوانگی محض بود. چارلی دیوانهوار عاشق سگش است و حتی به نظر میرسد آن را از جان خودش بیشتر دوست دارد. او مصمم است تا هرکس را که باعث بوجود آمدن این وضعیت شده از بین ببرد.
اما خب این مسائل خیلی برای بیلی مهم نیست. او آگهی در روزنامه چاپ کرده است و به دنبال هفت روانی میگردد، تا به مارتی در نوشتن فیلمنامه کمک کند. در ادامه با نقد فیلم هفت روانی همراه ما باشید.
علاوه بر آشنایی با بهترین فیلم ها و نمایشنامه های مارتین مک دونا میتوانید به مطالب ذیل نیز رجوع نمایید:
- معرفی و تحلیل روانیترین شخصیتهای تاریخ سینما از نگاه سایت فیگار
- معرفی و تحلیل بهترین فیلم های روانشناختی تاریخ سینما
داستان این فیلم و محتوای آن، مشابه با حال و هوای فیلم “در بروژ” ساخته شده است. مک دونا در “هفت روانی” بار دیگر به سراغ سوژه محبوب خودش یعنی دنیای گنگسترها رفته و بار دیگر موفق شده است تا داستان خشن و پر التهاب گنگستری را در فضای کمدی سیاه به تصویر بکشد.
برای حدود 75 دقیقه، Seven Psychopaths یک فیلم فوق العاده خوب است؛ جنبشی، هوشمندانه، خندهدار و بیرحمانه. سپس به طور غیرقابل توضیحی از هم میپاشد. شاید مارتین مکدونا نمیدانست چگونه آن را پایان دهد، یا شاید تلاشهای او برای ایجاد یک شبه دراماتیک پایاندهنده آنقدر شدید، با مطالب قبلی برخورد میکند و اجازه نمیدهد که نیم ساعت پایانی راضیکننده باشد.
در Seven Psychopaths حالتی “پس از تارانتینو” وجود دارد. پس از انتشار Pulp Fiction، کپیهای زیادی وجود داشت؛ برخی خوب و برخی بد. اما همه به دنبال تقلید از ریتمهای فیلم اصلی تارانتینو بودند. Seven Psychopaths چنین احساسی را دارد. بسیاری از عناصری که Pulp Fiction را به تجربهای به یاد ماندنی تبدیل کردهاند، در Seven Psychopaths، حداقل در دقایق اول فیلم وجود دارند؛ دیالوگهای شوخآمیز، طنز ناشی از خشونت، انفجارهای خشونتآمیز، و کریستوفر واکن!
در انتهای نقد فیلم هفت روانی باید گفت که در هفت روانی با یک اثر قابل احترام و مواجه هستیم که چندین و چند داستان را به سرانجامش میرساند. وجه سرگرم کنندگی این اثر نیز نه تنها کمرنگ نمیباشد بلکه با چالشها و ایفای نقشهای عالی تیم بازیگری، جذابیت دو چندانی به فیلم داده است و بیننده را تا آخر فیلم، همراه خود نگه میدارد.
پس اگر به دنبال یک فیلم با محوریت دیالوگ گویی، روایت غیرخطی، قتل و کشتار در پس زمینه همچون آثار تارانتینو هستید، از دیدن این اثر غافل نشوید. در ادامه معرفی بهترین فیلم ها و نمایشنامه های مارتین مک دونا همراه ما باشید.
سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری
مک دونا فیلم درام تاریک سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری (2017) را کارگردانی کرد. فرانسیس مک دورمند، وودی هارلسون و سام راکول از بازیگران این فیلم هستند. سه بیلبورد در جشنواره فیلم ونیز در 4 سپتامبر اکران شد. همچنین در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو در 17 سپتامبر 2017 جایزه منتخب مردم را از آن خود کرد.
در گلدن گلوب 2017 چهار جایزه از جمله جایزه بهترین فیلمنامه به مارتین مک دونا تعلق گرفت. مک دونا برای این فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اورجینال نیز شد. داستان سه بیلبورد راجع به میلدرد، مادر تنهایی است که در یک شهر کوچک با فقدان بزرگ قتل دخترش زندگی میکند.
علاوه بر آشنایی با بهترین فیلم ها و نمایشنامه های مارتین مک دونا میتوانید به مطالب ذیل نیز رجوع نمایید:
دختر میلدرد ماهها پیش پس از اینکه مورد آزار و اذیت قرار گرفت کشته شد و از آن پس، او منتظر یافتن قاتل و محاکمه وی توسط پلیس است. اما این انتظار به نظر میرسد که هرگز پایانی نداشته باشد، چرا که رئیس پلیس شهر تابه حال نتوانسته است ردپایی از قاتل بیابد و ظاهرا خیلی هم رغبتی به انجام چنین کاری ندارد.
سهل انگاری پلیس باعث میشود تا میلدرد شخصا وارد عمل شده و اقداماتی انجام دهد که پلیس را وادار به واکنش کند. در طی مسیر داستان فیلم، تغییر شخصیت کاراکتر اصلی یعنی میلدرد به خوبی نمایش داده شده است. حال مادری که به دخترش تجاوز شده و به قتل رسیده است، بعد در پی پیدا کردن قاتل، عصیان به پلیس شهر و صحنه اوج فیلم که مشخص میشود مادر رابطه خوبی با این دختر نداشته است.
در واقع خشم مادر، بیشتر به خودش بوده است و آن را انکار میکند. نهایتا نیز تصمیمی میگیرد؛ که مانع از کشته شدن دختری دیگر در جایی دیگر از این دنیا شود. مک دونا در اثر قبلیاش یعنی “هفت روانی” توانسته بود ترکیب جذابی از جنون فانتزی را به نمایش بگذارد. اما در “سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری” این جنون رنگ و لعاب فانتزیاش را تا حدودی از دست داده و اینبار در فضایی رئال و با انسانهایی معمولی به تصویر کشیده شده است.
The Banshees of Inisherin
جزئیات بیشتر در رابطه با فیلم جدید مارتین مک دونا و تاریخ انتشار بانشی های اینشیرین در مقاله پیوست شده میتوانید مطالعه کنید. نام این فیلم با یکی از نمایشنامههای مارتین مکدونا همنام است. علاقهمندان به دنیای تئاتر با آثار مکدونا آشنا هستند.
غالب آثار مکدونا کمدی سیاه (کمدی همراه با درد و شکنجه) هستند؛ حسی که در فیلم طنز ایرانی و حتی فیلمهای دیگر در سطح جهان کمتر دیده میشود و یا اصلا دیده نمیشود. باید دید که در فیلم جدید مارتین مک دونا چه چیزی در انتظار ما خواهد بود.
دانلود فیلم هفت روانی با کیفیت 480p
دانلود فیلم هفت روانی با کیفیت 720p
دانلود زیرنویس فارسی فیلم هفت روانی
علاوه بر آشنایی با بهترین فیلم ها و نمایشنامه های مارتین مک دونا میتوانید به مطالب ذیل نیز رجوع نمایید:
- بهترین فیلم های عاشقانه 2022
- بهترین فیلم های جنایی و معمایی 2022
- بهترین فیلم های نتفلیکس 2022
- بهترین فیلم های حماسی 2022
- بهترین فیلم های بیوگرافی 2022
- بهترین فیلم های اکشن 2022
از همراهی شما تا انتهای نوشتار بهترین فیلم ها و نمایشنامه های مارتین مک دونا سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.