همنواز

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند ؛ پرهایی که عاشق دخترِ مرداب شدند

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند به اثری شاعرانه می‌پردازد که با تِم‌های تراژیک، سوروایو، معما و البته عشق حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

کایا با بازی جذابِ خانم دیزی ادگار جونز احساساتِ همزات‌پندارانه بسیاری را در انسان بیدار می‌کند و روی مرز عشق و نفرت به خوبی قدم بر‌می‌دارد. دوربین کارگردان حرف می‌زند و امبیانس (موسیقی، نور و…) وجودش را با نگاهی شاعرانه به اثبات می‌رساند. فیلم حتی بوی خوشِ کایا و دنیایش را در ذهن من پرورش داد.

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

پرهایی که عاشق دخترِ مرداب شدند

فهرست مطالبی که در نوشتار نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند خواهید خواند به شرح زیر است:

  • ساختار
  • داستان فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند
  • رمان جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند
  • جنبه روان‌شناسی

جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند یک فیلم درام معمایی آمریکایی از سال ۲۰۲۲ است که بر پایه رمانی به همین نام از دلیا اونز به کارگردانی اولیویا نیومن و فیلمنامه‌ای از لوسی آلیبار و تهیه‌کنندگی ریس ویترسپون ساخته شده‌است. در این فیلم دیزی ادگار-جونز، تیلور جان اسمیت، هریس دیکینسون، مایکل هایت، استرلینگ میسر جونیور و دیوید استراترن ایفای نقش می‌کنند.

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند
دخترِ مرداب

ساختار

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند
نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

باید در ابتدای امر اشاره کنم که درام فیلم در اوایل فیلم درنیآمده بود. ترک کایا توسط تک تک اعضای خانواده موجه نبود. حداقل برادرش می‌توانست او را ببرد. از خیر مادر و خواهر و پدرش گذشتم. شروع معمایی و جنایی با دو پلیسِ ملال‌آور نیز فیلم را از ریتم می‌انداخت. روایت اما پس از دستگیری کایا نرم می‌شود.

مرداب رویائی تصویر شده و گاهی این فیلم من را به یاد Life Of Pi می‌انداخت. چه مسئله‌ی سوروایو چه رابطه‌ی کایای جذاب با طبیعت و… بازی دختربچه نیز تکنیکال بود و کارِ کایای بالغ را (در جهت ایجاد انتظاری که کرده بود)، سخت کرده بود.

فیلم Where the Crawdads Sing

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند
نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

ما در بازیِ خانمِ جونز ریزه‌کاری می‌بینیم. او به نحو احسن تاثیرِ محبتِ خودنخواسته‌ی دیگران را بروی خودش نیز خوب نشان می‌دهد. او از پسِ تضاد و تداوم و از همه مهم‌تر توالی و ازدیادِ احساسات به خوبی بر می‌آید.

ریتم فلش‌بک‌های دونفره گاها دچار سکته می‌شود. تمپوی دونفره‌ها نیز صرفا بر دوشِ سکس انداخته شده بود. بازیِ بازیگرِ نقشِ چیس من را نسبت به او مشکوک میکرد. متاسفانه گاها این اتفاق در مورد بازی می‌افتد: بازیگری ناشی (یا بد) نقشی را بازی می‌کند که شدیدا با شخصیتش هم‌پوشانی دارد. چیس هم اینطور بود. او مانند گاو می‌باستی باشد و بود. اما سوال اینجاست که این نقش از بد بازی کردن بازیگر خوب درآمده یا با هنرش. به هر شکل وقتی در هنر اتفاقِ مثبت می‌افتد به نظر دیگر نباید زیاد دنبال قاتل بروس‌لی گشت.

نقد Where the Crawdads Sing

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند
نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

خانم جونز جمع‌هراسی را نیز خوب درآورده بودند. او به واسطه نوعِ فرگشتش دچار این مشکل (شاید مشکل هم نباشد) بود. سوشال فوبیا نوعی اضطراب است که با ترس و اضطراب شدید در موقعیت‌های اجتماعی شناخته می‌شود و حداقل بخشی از فعالیت‌های روزمره شخص را مختل می‌کند.

اضطراب اجتماعی یک اختلال بسیار ناتوان‌کننده‌است که می‌تواند بسیاری از جنبه‌های زندگی فرد را مختل کند. در موارد شدید، اضطراب اجتماعی می‌تواند کیفیت زندگی فرد را به شکل چشمگیری کاهش دهد. بعضی از مبتلایان ممکن است هفته‌ها از خانه خارج نشوند یا از بسیاری موقعیت‌های اجتماعی مانند موقعیت‌های شغلی و تحصیلی خود صرف نظر کنند.

فیلم Where the Crawdads Sing

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند
نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

حتی فیگورِ جسمی‌اش نیز با این اختلال هماهنگ بود. علائم جسمیِ این مسئله که معمولا همراه اضطراب اجتماعی هستند شامل سرخ شدن، تعریق زیاد، لرزش، تپش قلب، احساس دل آشوب و لکنت زبان می‌شود.

داستان فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند
نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

کیا یک دختر جوانِ باهوش، جذاب و مدبر است که در نزدیکی مرداب کارولینای شمالی بزرگ می‌شود. کیا که در اوایل دهه ۱۹۵۰ توسط والدین و خواهر و برادرهای بزرگترش رها شده بود، یاد می‌گیرد که به تنهایی زنده بماند. به او توسط دوستش تیت واکر خواندن و نوشتن آموزش داده می‌شود و کیا عاشق او می‌شود اما وقتی به کالج می‌رود (تیت) او را فراموش می‌کند.

فیلم Where the Crawdads Sing

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند
نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

چیس اندروز یک گاوِ آمریکایی (به معنای استعاری‌اش) است که کیا را با وعده‌های ازدواج که هرگز محقق نمی‌شود به سمتِ سکس می‌برد. پس از اینکه کیا به رابطه پایان می‌دهد، چیس به او حمله می‌کند و او به سختی فرار می‌کند. سپس در حالی که او دور است، جسد چیس مرده پیدا می‌شود و کیا با شواهدی که علیه او غیرقابل حل به نظر می‌رسد در یک محاکمه بی‌گناه شناخته می‌شود. در انتهای فیلم نیز متوجه می‌شویم که کیا، چیس را به قتل رسانده است.

رمان جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند یک رمان نوشته دیلیا اونز است که در سال ۲۰۱۸ در ایالات متحده منتشر شد. این کتاب جزو پرفروش‌ترین رمان‌های سال ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ مجله نیویورک تایمز آمریکا شد. این اثر برای اولین بار با ترجمهٔ محمدامین جندقیان و توسط نشر روزگار در ایران به‌چاپ رسید.

در سال ۱۳۹۹ این کتاب با ترجمه‌ای روان از آناهیت روحانی توسط انتشارات باغ فکر به شماره شابک ۵-۷۶-۹۸۸۱-۶۰۰-۹۷۸ به چاپ رسید. داستان، دو بخش زمانی را پی می‌گیرد که اندک اندک درهم گره می‌خورند. اول بخش زمانی به شرح زندگی و ماجراجویی‌های دختر جوانی به نام کیا می‌پردازد که از سال ۱۹۵۲ تا ۱۹۶۹ در مرداب کارولینای شمالی به‌تنهایی زندگی می‌کند.

داستان فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند
نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

دومین بخش زمانی به ماجرای قتل چیس اندروز می‌پردازد که در شهر ساحلی بارکلی کو فرد معروفی است. در سپتامبر ۲۰۱۸ این کتاب در کلوب کتابخوانی هلو سانشاین انتخاب شد که متعلق به ریس ویترسپون است. همچنین بهترین کتاب سال ۲۰۱۸ بارنز اند نوبل لقب گرفت. تا دسامبر ۲۰۱۹، بیش از ۴٫۵میلیون نسخه از این کتاب به‌فروش رفت و در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های داستانی آمازون، رتبه اول را به خود اختصاص داد.

داستان فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند
نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

رفتارشناسی یا مطالعه رفتار حیوانات، موضوعی است که در این کتاب به آن پرداخته شده‌است. کیا در این زمینه مطالعه می‌کند و با مقاله‌ای با عنوان «عوضی‌های آب زیرکاه» آشنا می‌شود. سپس از دانش خود استفاده می‌کند تا حقه‌ها و کارهای پسران محلی را در دست بگیرد.

کیا خودش را با کرم شب تاب ماده مقایسه می‌کند؛ این جانور با سیگنال‌های نوری رمزگذاری شده، حشرات نر دیگر گونه‌ها را فریب داده و می‌کشد. گاهی نیز کیا خودش را همسان آخوندک‌های ماده می‌دانست که آخوندک نر را فریب می‌دهند و درحین مقاربت، سر و سینه او را می‌خورند. کیا فکر کرد که حشرات ماده می‌دانند چطور با معشوقه‌های خود رفتار کنند.

جنبه روان‌شناسی

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند
نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

فردی که دچار اضطراب اجتماعی است هیچ گونه تمایلی به آغاز ارتباط با دیگران ندارد و با احساسی از ترس از هر موقعیتی که ممکن است در معرض داوری دیگران قرار گیرد، اجتناب می‌ورزد. برداشت یا تصور شخص از موقعیت‌های اجتماعی که احتمال دارد شخصیت، ظاهر یا توانایی‌های او مورد سنجش و ارزشیابی ضعیف دیگران قرار گیرد، می‌تواند واقعی یا خیالی باشد.

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند
نقد Where the Crawdads Sing

مبتلایان به اضطراب اجتماعی از اینکه چگونه در نظر دیگران به نظر می‌رسند، احساس نگرانی می‌کنند. آن‌ها معمولاً در جمع متوجه به ظاهر و رفتار خود هستند و معیارهای بالایی برای رفتار و عملکرد خود در نظر دارند. شخص مبتلا تلاش می‌کند تا تأثیر مثبتی بر دیگران بگذارد و جلوه عادی از خود ارائه دهد، اما در عین حال معتقد است که قادر به این کار نیست.

این افراد پیش از روبرو شدن با موقعیت اجتماعی اضطراب زا بارها و بارها شرایط را به صورت ذهنی تصور می‌کنند و مسائل و موقعیت‌های اضطراب زای بالقوه و طریقه برخورد با آن را مرور می‌کنند. آن‌ها اتفاقاتی که ممکن است برایشان خجالت‌آور باشد را بررسی می‌کنند و حتی رشته تفکراتشان پس از رویارویی با آن موقعیت خاتمه نمی‌یابد، بلکه تا روزها بعد رفتار خود را بررسی می‌کنند و معمولاً خود را به خاطر اشتباهات و نمایش ضعیف سرزنش می‌کنند.

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند

نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند
نقد Where the Crawdads Sing

مبتلایان به اضطراب اجتماعی بدبین تر از دیگران هستند و صحبت‌های عادی یا مبهم را با نگاه منفی تفسیر می‌کنند. بسیاری از تحقیقات نیز نشان داده‌است که این افراد خاطرات منفی را بهتر از دیگران به یاد می‌آورند. برخی دیگر از خصوصیات این افراد شامل عادت به خواندن طرز فکر دیگران، تمرکز روی اتفاقات منفی، کوچک شمردن نکات قوت خود، تعمیم دادن بیش از حد مشکلات و پرهیز از برقراری روابط صمیمی است. برخی از موقعیت‌هایی که موجب بروز اضطراب در مبتلایان می‌شود به صورت زیر است:

  • مورد قضاوت ضعیف دیگران قرار گرفتن، عدم تأیید یا انتقاد توسط دیگران
  • ملاقات با دیگران برای نخستین بار
  • مرکز توجه واقع شدن (مثلاً در زمان وارد شدن به مجلسی که دیگران نشسته‌اند)
  • زیر نظر قرار گرفته شدن به هنگام انجام کار
  • دعوت کردن یا دعوت شدن
  • شرایط خاص اجتماعی مثل عصبانیت‌ها و پرخاشگری‌ها
  • موقعیتی که می‌بایست مصمم و قاطع جواب داد یا اظهار نظر کرد
  • مکالمهٔ تلفنی در حضور دیگران
  • خوردن یا آشامیدن در حضور دیگران

بیشتر بخوانید:

از همراهی شما تا انتهای نوشتار نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند سپاس‌گزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما می‌توانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقاله‌ها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز می‌توانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسی‌های فیلم‌های روز دنیا مراجعه کنید.


3 thoughts on “نقد فیلم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند ؛ پرهایی که عاشق دخترِ مرداب شدند

  1. یکی از بهترین فیلم هایی بود که دیدم هم درام هم دختر مرداب که با سختی های مرداب تلاش کرد که ادامه زندگی بده و سرانجام پیروز شد توصیه میکنم این فیلم ببینید

  2. این فیلم رو دیدم و از اول تا آخر لذت بردم. بازیگر نقش اول یعنی کایا عالی بازی کرده بود. یه جاهایی اشک ریختم برای مظلومیت و بی کَسیش🥺
    چه طبیعت بکر و قشنگ و چشم نوازی سراسر زیبایی و آرامش😍
    نقدتون هم خیلی خوب بود 🌹

  3. اینکه دختری سالها تنها بوده بی شک غیر باور است تا اینکه بتواند راحت مورد تسخیر دیگران قرار بگیرد ولی آیا باید او را اجتماع گریز دانست تا دلیلی و همپوشانی عملکرد بی خردانه او باشد و اگر طبیعت وحشی داشت راحتر می‌شد کنار آمد و داستان را هضم کرد . در آخر بین دو پسر که چگونه با آنها ارتباط برقرار می کند و نوع بد جنس و هوس ران و جاه طلب ( مقتول ) موضوع کلی داستان را عوض می کند …..
    بنظرم سطحی نگری ها در کل داستان و فیلم باعث بهم ریختگی معنی می شود و اصلا نتوانستم آنرا درک کنم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *