رابطه پیچیده بین هنر و فیلم اغلب با روشی که هنر برای الهام بخشیدن و آگاهی دادن به فیلمسازان در سراسر جهان انجام میدهد، مشخص میشود. با نوشتار بهترین فیلم ها که از نقاشی تاثیر گرفته اند همراه فیگار بمانید.
نقاشی یکی از قدیمیترین اشکال هنری است، اما همچنان پیوندهای نزدیکی با فیلمسازی دارد. بسیاری از فیلمسازان از آثار هنری الهام میگیرند تا دیدگاه خلاقانه خود را دراماتیک کنند و به شخصیتها، مکانها، صحنهها و احساساتی که توسط آثار هنری خاص به تصویر کشیده شدهاند اشاره کنند.
بهترین فیلم ها که از نقاشی تاثیر گرفته اند
هر هنرمندی مستعد فرو رفتن در چاه شعر و نثر برای الهام است، اما گاهی اوقات یک مرجع بصری مستقیم مورد نظر است. نقاشیها اغلب بهعنوان ادای احترام کوتاهی روی پرده بازآفرینی میشوند، اما این آثار هنری ایستا ساختارها و مضامین کل صحنهها و در برخی موارد، فیلمهای کامل را نیز نشان میدهند.
- Pennies from Heaven و نقاشی ادوارد هاپر
- Shirley: Visions of Reality و ادوارد هاپر
- A Clockwork Orange و ونسان ون گوگ
- Dreams و ونسان ون گوگ
- Scream و ادوارد مونک
- Django Unchained و توماس گینزبورو
- The Shining و دایان آربوس
- The Mill and the Cross و پیتر بروگل
- The President و ویسلر
- Marie Antoinette و ژاک-لویی داوید
- Nymphomaniac و زیگمونت آندریچیویچ
Pennies from Heaven (1981) and Edward Hopper’s Nighthawks
فیلم «Pennies from Heaven» محصول 1981 هربرت راس، زندگی آرتور پارکر را دنبال میکند که در دورانی سپری میکند که برای تأمین مخارج زندگی خود مانده. این فیلم دارای صحنه قابل توجهی میباشد که در یک غذاخوری اتفاق میافتد و از نقاشی ادوارد هاپر الهام گرفته شده است.
نقاشی هاپر چهار چهره را در یک غذاخوری در مرکز شهر در اواخر شب به تصویر میکشد و یکی از شناختهشدهترین تصاویر هنر قرن بیستم است. این اثر اغلب به عنوان کاوش تنهایی در عصر مدرن تعبیر میشود. موضوعی که در شخصیت آرتور پارکر به عنوان مردی که در تلاش برای برقراری ارتباط با مردم در فیلم Pennies from Heaven است، منعکس شده است.
مارک میگوید: «ادوارد هاپر بر بسیاری از نویسندگان، موسیقیدانان، فیلمسازان و عکاسان تأثیر گذاشته است، فکر میکنم به این دلیل است که یک عنصر روایی بسیار قوی در آثار او وجود دارد. اگر به هر یک از نقاشیهای هاپر نگاه کنید، اغلب متوجه خواهید شد که چه چیزی درست قبل از این اتفاق افتاده است، بعد از آن چه اتفاقی میافتد، یا شخصیتها به چه چیزی فکر میکنند.
Shirley: Visions of Reality (2013), Gustav Deutsch | New York Movie (1939), Edward Hopper
در «شِرلی، تصورات واقعیت» گوستاو داچ سیزده پرده از نقاشیهای هاپر را عاریه میگیرد تا با افزودن بعد سوم، حرکت، مقاطعی از زندگی شرلی در آمریکای دهه پنجاه و شصت را روایت کند. گفته میشود هاپر همواره نقلی از گوته را در کیف خود همراه داشت که «ابتدا و انتهای هر کار ادبی، تکثیر دنیای پیرامون از رهگذر فعل و انفعالات دنیای درون در ترکیبی شخصی و به شیوهای اصیل است.»
اینجا داچ چشمان مشاهدهگر بوم را نه به شکلی استعاری که حقیقتاً با دوربین سینما جایگزین میکند و دنیای نقاش را در ترکیب شخصی خود میآفریند. چنین ایدهای برای شیفتگان هاپر جادوییست که در خیابان کورمال کورمال به دنبال فیگورها راه میافتد: آن مردِ کلاه شاپویی تنها، نه آن که در کنار شِرلی موقرمز در رستوران فیلیه «Nighthawks» ایستاده، بعد از بالا رفتنِ آخرین پیکش، در کجای تاریخ گم شد.
نمایی که در تصویر میبینید، شخصیت اصلی شرلی (استفانی کامینگ) را مقابل شما دراماتیک میکند، که به دیوار تکیه داده است تا به تقلید از طلیعه بی حوصله تئاتر در فیلم نیویورک بپردازد. هر دو تصویر بیانگر احساس بیعلاقگی هستند.
A Clockwork Orange (1971) and Vincent Van Gogh’s Prisoners Exercising
اقتباس استنلی کوبریک از رمان دیستوپیایی آنتونی برگس، پرتقال کوکی، داستان الکس پانزده ساله، رهبر یک باند جنایتکار را روایت میکند که پس از ارتکاب یک جنایت خشونت آمیز زندانی میشود و با رفتارهای تجربی غیرانسانی روبرو میشود.
این فیلم از تصاویر خشن و ناراحتکننده استفاده میکند تا روانپریشی، گروههای بزهکار جوان و دیگر موضوعات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را در بریتانیای پادآرمانشهر آینده نشان دهد.
در یک صحنه قابل توجه در فیلم کوبریک، زندانیان زندان برای ورزش به شکل دایرهای در حیاط زندان هدایت میشوند. محیط ظالمانهمحور و با دیوارهایی بلند که زندانیان را احاطه کرده است برجسته میشود و به نقاشی ونسان ون گوگ، زندانیان در حال ورزش، اشاره میکند تا بر شرایط غیرانسانی تأکید کند.
Dreams (1990), Akira Kurosawa | Wheat Field With Crows (1890), Vincent Van Gogh
ون گوگ پس از توضیح اینکه چگونه گوش خود را از دست داد، از نیاز فوری خود به نقاشی تا حد امکان قبل از محو شدن نور روز میگوید. این گفته از ونگوک خیلی ما را به یاد فیلم رویاها از کوروساوا میاندازد. کوروساوا در این فیلم -که از آخرین آثار اوست- برای اولین بار به تنهایی فیلمنامه فیلم را نوشتهاست.
فیلم در هشت اپیزود کاملاً متفاوت از یکدیگر روایت میشود که یکی از آنها به وینسنت ون گوک نقاش (با بازی مارتین اسکورسیزی) میپردازد. بیشتر تصاویر این فیلم به گفتگوهای شخصیتهای فیلم میپردازد.
کوروساوا، 80 ساله، در این فیلم استعاره روشنی را در رابطه با جاهطلبیهای هنری خود میسازد. این سکانس تماما به رویایپردازی شخصیت اصلی ما در فیلم فوقالذکر تبدیل میشود که به معنای واقعی کلمه از میان چندین نقاشی دیگر ون گوگ قدم میزند، قبل از بازگشت به مزرعه گندم، جایی که دستهای از کلاغها در آسمان نیلگون پراکنده میشوند.
Scream (1996) and Edvard Munch’s The Scream
آیا میدانستید که فرانچایز محبوب ترسناک Scream از نقاشی ادوارد مونک The Scream الهام گرفته شده است؟
ماسک Ghostface که در فرنچایز Scream استفاده میشود، الهامگرفته از حالت غمگینی است که در کار اتوبیوگرافی مونک به تصویر کشیده شده است. این ماسک در ابتدا توسط شرکت آمریکایی Fun World در سال 1991 برای بازار هالووین تولید شد و بعداً توسط تهیه کنندگان فیلم کشف شد. اکنون مسلماً یکی از شناختهشدهترین نمادهای ترسناک جهان است.
چهره قابل توجه مونک، با دهان باز و چشمان گشادش، الهام بخش تهیهکنندگان فیلمی بود که روی فیلم تنها در خانه (1990) کار میکردند. قهرمان داستان، کوین مک کالیستر، در فیلم با همان شکل و شمایل دیده میشود و تصویری قدرتمند ایجاد میکند که به عنوان پایهای برای تبلیغات بصری فیلم عمل میکند.
Django Unchained (2012) and Thomas Gainsborough’s The Blue Boy
فیلم Django Unchained (2012) ساخته کوئنتین تارانتینو اغلب به عنوان موفقترین فیلم او شناخته میشود. وسترن محبوب، بردهای آزاد شده به نام جانگو را دنبال میکند که با یک شکارچی آلمانی به سراسر آمریکا سفر میکند تا همسرش را از دست یک صاحب مزرعه وحشی نجات دهد.
شخصیت جنگو (با بازی جیمی فاکس) در فیلم با پوشیدن کت و شلوار ساتن آبی متمایز پس از فرار از زندگی خود به عنوان یک برده نشان داده میشود. این لباس با الهام از نقاشی تحسین شده «پسر آبی» اثر توماس گینزبورو طراحی شده است که در طول سالها مورد اشاره بسیاری از فیلمهای هالیوود بوده و در حال حاضر در گالری ملی به نمایش گذاشته شده است. این نقاشی، پرتره سفارشی از پسر یک تاجر ثروتمند، سوژهای را با لباس آبی زیبا به تصویر میکشد که برای بازتاب موقعیت اجتماعی جدید جنگو در فیلم استفاده میشود.
The Shining (1980) and Diane Arbus’ Identical Twins, Roselle, New Jersey, 1967
درخشش (1980) استنلی کوبریک اغلب گفته میشود که یکی از بهترین فیلمهای اقتباسی از داستان استیون کینگ است. طرفداران فیلمهای ترسناک روانشناختی با این فیلم آشنا هستند، اما آیا میدانستید که دوقلوهای حاضر در این فیلم از عکسی که دایان آربوس گرفته است الهام گرفته شدهاند؟
عکاس آمریکایی دایان آربوس شاید بیشتر به خاطر پرترههای سیاه و سفیدش شناخته شده بود. آربوس که به «بیگانهها» علاقه داشت، اغلب از افرادی که در حاشیه جامعه هستند، از جمله بیماران روانی، بازیگران سیرک و برهنگیها عکس میگرفت. گزارش شده است که عکس دوقلوهای همسان در یک جشن کریسمس در شهر کوچکی که برای دوقلوها و سه قلوهای محلی در سال 1967 برگزار شد، گرفته شده است.
The Mill and the Cross (2011), Lech Majewski | The Procession to Cavalry (1564), Pieter Bruegel
صلیب و آسیاب یک فیلم درام لهستانی به کارگردانی لخ مایفسکی است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. فیلمنامهٔ این فیلم از یکی از تابلوهای پیتر بروگل مهتر به نام «حرکت جمعی به سوی کالواری» (۱۵۶۴) و بر پایهٔ کتابی از مایکل فرانسیس گیبسون به نام «صلیب و آسیاب» نگاشته شدهاست. این فیلم نخستین بار در جشنواره فیلم ساندنس در سال ۲۰۱۱ بهنمایش درآمد.
The President (1919), Carl Theodore Dreyer | Whistler’s Mother: Arrangement in Grey and Black (1871)
رئیس دادگاه یک فیلم صامت دانمارکی به کارگردانی کارل تئودور درایر است که در سال ۱۹۱۹ منتشر شد. این فیلم، اولین فیلمِ بلندِ کارل تئودور درایر در مقام کارگردان است. وسواس درایر به جزئیات صحنهپردازی به یکی از عناصر اصلی فیلمهایش تبدیل شده است.
با دوربین او که صبورانه روی ترکیب میماند، بازیگران و صحنهها در صحنههای اسپارتانی و در عین حال با دقت ترکیب شدهاند. درایر عمداً از دکورهایش برای انتقال احساسات و تمایلات شخصیتهایش استفاده میکرد، نه اینکه کاملاً به بازی خود بازیگران تکیه کند. این کارگردان در نامهای به منتقد فیلم اریک اولریشسن گفت:
… محیط اطراف باید شخصیت آدمها را منعکس کند و در عین حال برای سادگی تلاش کند.
در مورد این صحنه از فیلم رئیس جمهور، که در آن موقعیت بازیگر نقش ژاکوبا جسن منعکس کننده تصویر مادر ویسلر است. حساسیت درایر به محیط آرام اطرافش را نشان میدهد.
Marie Antoinette (2006), Sophia Coppola | Napoleon Crossing the Alps (1801), Jacques-Louis David
سوفیا کاپولا تصمیم میگیرد تا سوژه خود را به عنوان یک زن جوان ساده لوح به تصویر بکشد که نسبت به خشم فزاینده و انقلابی که در نهایت او را نابود کرد، بی اطلاع است. ملکه جوان، با بازی کریستن دانست، وارد جریانی از زندگی میشود که برای آن آماده نیست.
این فیلم وقایع زندگی ملکه ماری آنتوانت، همسر لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه را، از زمان خواستگاری تا زمان عزیمت اجباری آنها به پاریس، نشان میدهد. در این فیلم بیشتر به جنبههای شخصی زندگی او پرداخته شده و تجملگرایی و اسرافهای او را در طی زندگیاش در قصر بهخوبی بهتصویر کشیدهاست. فیلم قبل از رسیدن آنها به پاریس تمام میشود و قسمت پایانی زندگی او و پادشاه را دربرنمیگیرد.
نقاشی دیوید، ناپلئون را به عنوان یک مرد جوان خوش تیپ به تصویر میکشد که نگاهی اغواگرانه بهمراه انبوهی از شجاعت به بیننده میاندازد. در این نما و تصویر، کاپولا ساده لوحی شخصیت اصلی خود را دوچندان میکند، کسی که حتی در آخرین تنگناهای سلطنت خود، تلاش میکند تا حقیقت موقعیت خود را تصور کند.
Nymphomaniac (2013), Lars von Trier | The Dying Artist (1901), Zygmunt
داستان فیلم درباره زنی که مبتلا به بیماری جنسی است و باید مداوم رابطه جنسی داشته باشد و باید هروز رابطه سکس برقرار کند… این آخرین بخش سهگانه افسردگی فون تریر است که دو بخش قبلیش ضدمسیح و مالیخولیا بودند.
لارس فون تریر تقریباً تمام صحنههای فیلمش را با ایدهی فریب آگاه میکند. اشتیاق سلیگمن برای نزدیک شدن به فریبهای جنسی جو با رفع احساسات وی مقایسه میشود. اما آیا سلیگمن همان چیزی است که به نظر میرسد؟
جو دائماً به او یادآوری میکند که او فرد خوبی نیست و وقتی داستان او گفته شود احساسات او تغییر میکند. به همین ترتیب، کارگردان فون تریر، فریب خود را به کار گرفت و سلیگمن ماهیت واقعی خود را به محض اینکه جو داستان خود را کامل کرد، آشکار میکند.
میل لذتگرایانه جو، از خلأ انسانیت – خلأ عدم وجود یا مرگ – سخن میگوید که تنها راه پایان دادن به رنج تجربه شده است. نماهای فون تریر از جو و سلیگمن بسیار شبیه به «هنرمند در حال مرگ» اثر زیگمونت آندریچیویچ است – تصویری از چیزی که احتمالاً به معنای تجلی مرگ در حال نواختن ویولن بر بالین مرد جوان است.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم های افسردگی
- روانشناختی ترین فیلم ترسناک 2023 و تمام دوران
- روانشناختی ترین فیلم های تاریخ سینما
- بهترین تریلرهای روانشناختی
- بررسی روانشناختی و معرفی فیلم و سریال هایی درباره قاتلان زنجیره ای
- معرفی و تحلیل بهترین فیلم های روانشناختی علمی تخیلی
- معرفی و تحلیل بهترین فیلم ها با موضوع نقاشی
از همراهی شما تا انتهای نوشتار بهترین فیلم ها که از نقاشی تاثیر گرفته اند سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.