وقتی گردن کسی را فشار میدهید چشمانش قرمز میشود، روند انتقال خون به مغز در او متوقف میشود و اکسیژن به خونش نمیرسد. انسانهایی هستند که با انجام این کار و کارهای مشابه این تحریک میشوند و لذت میبرند. در بهترین فیلم ها و سریال های قاتل های زنجیره ای به آثار هنری تولید شده در خصوص این انسانها خواهیم پرداخت.
همه قاتلان زنجیره ای دچار گونه ای از اختلالات روحی و روانی هستند. به عقیده برخی از جرم شناسان میزان شدت ابتلا این افراد به بیماری موجب کم یا زیاد شدن بی رحمی در قتلها میشود.
اکثر قاتلان زنجیرهای ویژگیهایی نظیر عدم تفکر به موضوعات خاص و همچنین عدم تمرکز دارند. البته این بدان معنا نیست که این افراد توانایی تجزیه و تحلیل ندارند، چرا که در تاریخ این گونه از قتلها همواره افرادی ظهور کردهاند که از نظر ضریب هوشی در سطح بسیار بالایی بودهاند و این مهم با تفکرات متمرکز به دست نمیآمده است.
بهترین فیلم ها و سریال های قاتل های زنجیره ای
از مایندهانتر و هانیبال تا زودیاک و SAW
فهرست مطالبی که در بهترین فیلم ها و سریال های قاتل های زنجیره ای خواهید خواند:
به روز رسانی خواهد شد…
تقریبا همه آنان در کودکی یا نوجوانی دچار گونه ای از تبعیض، انحرافات جنسی والدین بودهاند. به طوری که طبق براوردها بیش از ۹۰ درصد قاتلان زنجیرهای در کودکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند. هر چند این قاعده برای همه آنان برقرار نیست به عنوان مثال هارولد شیپمن پزشکی بود که بدون هیچ گونه مشکلات خاصی در دوران کودکی یا نوجوانی رفتهرفته تبدیل به یک قاتل زنجیرهای خطرناک شد. این برد نه تنها گذشتهای پاک داشت بلکه سابقه هیچ بیماری در او کشف نشد.
Mindhunter
شکارچی ذهن نام مجموعه تلویزیونی جنایی ساخته جو پنهال است که در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۷ در نتفلیکس منتشر شد. داستان سریال بر اساس کتابی با همین نام که در خصوص مؤسسان اصلی واحد تحقیقات علمی رفتاری اف.بی. آی در دنیای واقعی هستند که توسط جان ادوارد داگلاس که در سال ۱۹۹۶ نوشته شده ساخته شدهاست.
مدیران اجرایی این سریال جو پنهال، دیوید فینچر و شارلیز ترون هستند و بازیگرانی چون جاناتان گروف، هولت مککالانی، آنا تورو و هانا گراس در آن ایفای نقش میکنند. در نوامبر ۲۰۱۷ نت فلیکس در خبری اعلام کرد که این سریال برای فصل دوم تمدید شدهاست.
داستان سریال در خصوص دو مأمور سازمان افبیآی به نامهای هولدن فورد(جاناتان گروف)و بیل تنچ (هولت مککالانی) با همکاری روانشناس وندی کار (آنا تورو) هست. آنها در گفتگو با قاتلان سریالی به دنبال فهمیدن طرز فکر آنان به امید کشف دلیل اصلی جنایات توسط آنان هستند.
تحلیل سریال شکارچی ذهن
شکارچی ذهن یکی از آثار فاخرِ نتفلیکس پیش از تجاری شدن آن است. این سریال به شکلِ جدی و سیستماتیکی به قاتلین سریالی میپردازد. این سریال به پیدا کردن قاتل نمیپردازد و مانند فیلم زودیاک ملالآور نیست. این سریال به چرایی و چگونگی شکلگیری یک ذهنِ قاتل و یا ذهنِ یک قاتل میپردازد. تمپوی بینظیرِ سکانسهایی که در آنها، فورد و تنچ به گفتگو با قاتلین سریالی میپردازند، شما را تا به انتها میکشاند. بازی فوقالعاده بازیگرانی که در نقش قاتلین سریالی واقعی ایفای نقش میکنند مثالزدنی است (علی الخصوص نقشهای اد کمپر و چالز منسون).
بهترین فیلم ها و سریال های قاتل های زنجیره ای
اف بی آیِ داستان سریال شکارچی ذهن هنوز در سایه ی تفکرات تقدسگرایانه و پاکدستی جی ادگار هوور (رییس سرشناس اف بی آی که در دوران ریاست چند دههای خود بر این سازمان به آن اعتبار و احترام بالایی بخشید) زندگی میکند که در آن ماموران این سازمان با لباسهایی شبیه حسابداران آراسته و شیک به بررسی پروندههای جنایی پرداخته و از به زبان آوردن سخنان رکیک به شدت ابا دارند.
در یکی از بهترین و جالب ترین سکانسهای فصل اول این سریال، یک واژه رکیک جنسی باعث در گرفتن بحثی داغ میشود. شاید بسیاری با خود فکر کنند که این بچه مدرسهایهای باادب و نازک نارنجی هیچ شانسی در برابر قاتلین سریالی مخوف و باهوشی مانند تد باندی و چارلز منسون نداشته باشند اما…
بهترین فیلم ها و سریال های قاتل های زنجیره ای
دیوید فینچر که تهیه کنندگی فیلم را نیز بر عهده داشته قسمت اول و دو قسمت آخر این فصل از سریال را کارگردانی کرده است و توانسته در این سه قسمت کوتاه هنر و سبک زیباییشناختی خاص خود را به این سریال دیکته کند. لوکیشنهای داخلی سریال معمولا عمیق و تاریک و شبه غار هستند و نور هایی سبز رنگ و کهربایی با تاریکیها در هم میآمیزند که با این سبک فینچر میخواهد نشان دهد در فضای مقدس خانه خطر در کمین نشسته است.
بهترین فیلم ها و سریال های قاتل های زنجیره ای
با این وجود سریال شکارچی ذهن دو شکل مهیج از تضادهای اجتماعی را به زیبایی و به شیوه ای معتاد کننده و تاثیر گذار به تصویر می کشد. انتخاب بینقص بازیگران دید جامعه شناسانهی بینقص فینچر و جوئل پنهال در مورد عناصر انسانی را نشان می دهد که برای یک رویکرد جنایی غیرطبیعی به نظر میرسند و کل سریال نحوه ی تغییر فرهنگ و تاثیرات فرهنگی را به بهترین شکل ممکن به نمایش میگذارد.
شخصیت تنچ رفته رفته به وجدان بیدار داستان تبدیل میشود که از طریق آن «شکارچی ذهن» میتواند به نقد نژادپرستی و تبعیض طبقاتی در ساختار اف بی آی بپردازد بدون اینکه به وضوح این سازمان و طبقهی فرهیختگان دانشگاهی را به تمسخر و انتقاد بگیرد.
The Silence of the Lambs
سکوت برهها یک فیلم دلهرهآور ترسناک روانشناختی به کارگردانی جاناتان دمی محصول سال ۱۹۹۱ ایالات متحده آمریکا است که بازیگرانی همچون جودی فاستر، آنتونی هاپکینز و اسکات گلن در آن به ایفای نقش پرداختهاند. فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته توماس هریس (۱۹۸۸ میلادی) ساخته شده و به هانیبال لکتر، نابغه روانپزشکی، آدمخوار و آدمکش زنجیرهای میپردازد.
در این فیلم کلاریس استارلینگ کارآموز جوان اف بی آی توسط جک کرافورد مأموریت مییابد که با هانیبال لکتر گفتگو نماید، زیرا ممکن است بتواند به آنها در پیدا کردن بیل بوفالو که آدمکشی زنجیرهای است و پوست قربانیانش را از تن جدا مینماید، کمک نماید.
سکوت برهها در ۱۴ فوریهٔ ۱۹۹۱ میلادی اکران شد و ۲۷۲٫۷ میلیون دلار فروش داشت، در حالی که بودجهٔ فیلم ۱۹ میلیون دلار بود. این فیلم سومین فیلمی است پس از در یک شب اتفاق افتاد و دیوانه از قفس پرید که برندهٔ همهٔ ۵ شاخهٔ اصلی جایزهٔ اسکار شد: بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین کارگردانی، و بهترین فیلمنامه اقتباسی.
بهترین فیلم ها و سریال های قاتل های زنجیره ای
همچنین نخستین (و تاکنون تنها) فیلم برنده جایزه اسکار بهترین فیلم در ژانر ترسناک است و نیز، پس از جنگیر در سال ۱۹۷۳ میلادی و آروارهها در ۱۹۷۵ میلادی، سومین فیلم از این نوع است که برای دریافت این جایزه نامزد شدهاند.سکوت بره ها در حال حاضر با نمره ۸/۶ از ۱۰ در رتبه ۲۳ برترین فیلم های تاریخ در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم ها IMDB قرار دارد.
بر اساس نقد های جمع آوری شده توسط وب سایت راتن تومیتوز امتیاز ۹۶% را بدست آورد.همچنین در وب سایت متاکریتیک دارای نمره ۸۵ از ۱۰۰ را بر اساس ۲۰ نقد است. در سال ۲۰۱۸ مجله امپایر سکوت بره ها را در رتبه ۴۸ فهرست ۵۰۰ فیلم برتر تاریخ قرار داد.
در رتبه بندی برترین تریلر های تاریخ سینمای آمریکا در سال ۲۰۰۱ که توسط بنیاد فیلم آمریکا انجام گرفت سکوت بره ها رتبه پنجم را به خود اختصاص داد.همچنین شخصیت هانیبال لکتر با بازی آنتونی هاپکینز بر اساس دیگر رتبه بندی بنیاد فیلم آمریکا، ۱۰۰ سال… ۱۰۰ قهرمان و شرور به انتخاب بفا در سال ۲۰۰۳ در رتبه اول بهترین شرور های تاریخ قرار گرفت.
تحلیل فیلم سکوت برهها
کلاریس استارلینگ (جودی فاستر) توسط جک کرافورد (اسکات گلن) از آکادمی آموزشی افبیآی در کوانتیکوو، ویرجینیا انتخاب میشود. کرافورد به استارلینگ مأموریت میدهد که با هانیبال لکتر (آنتونی هاپکینز) که یک روانشناس و قاتل زنجیرهای است، گفتگو نماید چرا که اعتقاد دارد که لکتر ممکن است بتواند به آنها در پیدا کردن «بیل بوفالو» (قاتلی زنجیرهای که پوست قربانیانش را از تن جدا مینماید) کمک نماید. استارلینگ به بیمارستان روانی در بالتیمور میرود و در آنجا دکتر فردریک چیلتون (آنتونی هیلد) او را به سلول دکتر لکتر راهنمایی میکند.
در ابتدا دکتر لکتر آرام است اما به ناگهان عصبانی میشود چرا که استارلینگ سعی دارد از او اطلاعات بکشد. در حالی که استارلینگ با ترس در حال ترک سلول است، یکی از بیماران به کلاریس توهین بدی میکند که لکتر این عمل را بسیار زشت میپندارد و استارلینگ را صدا میکند که برگردد و به او میگوید که به دنبال یکی از بیماران سابقش بگردد. این راهنمایی، استارلینگ را به یک زیرزمین سوق میدهد که در آنجا جسد یکی از بیماران سابق لکتر را پیدا میکند…
کلاریس استارلینگ داستان کودکیش را برای دکتر هانیبال لکتر بازگو میکند و میگوید مادرش را هنگامی که بسیار کوچک بوده از دست داده است و در کودکی پدرش که پلیسی خوب است در درگیری با دو دزد کشته میشود. کلاریس پس از مرگ پدرش برای زندگی به مزرعهی یکی از خویشاوندانش میرود. شبی با صدای جیغ گوشخراش گوسفندان از خواب بیدار میشود.
بهترین فیلم ها و سریال های قاتل های زنجیره ای
او کنجکاوانه به سوی صدا کشیده میشود و با صحنهی سلاخی کردن گوسفندان روبهرو میشود. او میبیند برهها بدون آنکه فرار کنند جیغ میکشند و گویا توانایی فرار کردن ندارند. او یکی از برهها را برمیدارد و از خانه فرار میکند. پس از چند روز او را مییابند. او را به یتیمخانه میفرستند و برهای که از قربانی شدن آزاد کرده بود را میکشند. استارلینگ شبها خواب برهها را میبیند که جیغ میکشند و از خواب بیدار میشود. این کابوس با گذشت سالها او را رها نکرده است.
قصهگویی The Silence of the Lambs در غالب دقایق به شکلی منطقی و تماما لایق تماشا شدن توسط مخاطب پیش میرود. اندک ضعفهای فیلم در این بخش هم بیشتر از آن که نقطهی ضعف باشند، حکم جایگاههایی را دارند که میتوانستند بهتر از چیزی که هستند نیز جلوه کنند.
البته این موضوع، صرفا به بخش بسیار بسیار اندکی از نحوهی ورود کلاریس به داستان اصلی مربوط میشود که از منظر منطق داستانی، مخاطب نمیتواند دقیقا دلیل انتخاب شدن او توسط جک کرافورد (اسکات گلن) یعنی همان مامور بلندمرتبهی FBI را بفهمد.
هرچند که این نکات انگشتشمار، در حقیقت به سبب خود داستان، قصهگویی و صد البته فضاسازی فیلم، پس از چند دقیقه در ذهن مخاطب محو میشوند و رسما، تاثیری روی احساس نهایی ما نسبت به فیلم ندارند. داستان فیلم، فارغ از جلوهی ظاهری و معرکهای که به عنوان یک اثر در ژانر تریلر و ساختهای جنایتمحور دارد، دربردارندهی مفاهیم عمیقی است که به طرز استخوانسوزی آزاردهنده و حقیقی هستند.
فیلم با استفاده از استعارهسازیهایی همچون قرار دادن پیلهی متولدنشدهی نوعی پروانه درون گلوی برخی از مقتولین و نشان دادن آنها به عنوان جنازههایی که نابود شدهاند، کاری میکند که به فکر فرو بروید و بعد وقتی به پوسترش نگاه میکنید و جلوهی آن پروانهی پرواز کرده از داخل گلوی کلاریس را میبینید، باعث میشود که رسما به سبب معناگرایی دیوانهوارش احساس دیوانگی کنید. سکوت بره ها از بهترین فیلم های جنایی به شمار میرود.
Zodiac
زودیاک یک فیلم معمایی مهیج آمریکایی به کارگردانی دیوید فینچر و نویسندگی جیمز وندربیت که بر اساس کتابی با همین نام به قلم رابرت گریاسمیت ساخته شده است. این ششمین فیلم بلند دیوید فینچر، کارگردان آمریکایی است. این فیلم با دوربین دیجیتال اچدی فیلمبرداری شده است.
داستان در ۴ ژوئیه ۱۹۶۹ یک مرد ناشناس با یک اسلحه در والیو کالیفرنیا به دارلین فرین و مایک مژو حمله میکند. مژو زنده میماند. یک ماه بعد، روزنامه سانفرانسیسکو کرونیکل یک نامه رمزدار از طرف قاتل دریافت میکند که در آن خودش را زودیاک نامیده و پلیس را سرزنش کردهاست.
پاول ایوری و دیگران، کاریکاتوریست سیاسی، رابرت گری اسمیت را در تحقیقات ابتدایی جدی نمیگیرند و او را در جریان جزئیات قرار نمیدهند. وقتی روزنامه نامهها را چاپ میکند، یک زوج آنها را رمزگشایی میکنند. در سپتامبر، قاتل به یک دانشجوی حقوق به نام برایان هارتنل و سیسیلیا شپرد در ناپا حمله میکند.
شپرد دو روز بعد میمیرد. در یک بار، ایوری دربارهٔ نامههای رمزی با گری اسمیت حرف میزند. گری اسمیت نامه را تفسیر میکند و هردو به مبادله اطلاعات میپردازند. گری اسمیت عقیده دارد اشاره زودیاک به انسان به عنوان «خطرناکترین حیوان روی زمین» به فیلم خطرناکترین بازی برمی گردد که در آن ژنرال زاروف به شکار انسانها میپردازد.
بهترین فیلم ها و سریال های قاتل های زنجیره ای
دو هفته بعد، یک راننده تاکسی به نام پاول استین در سان فرانسیسکو کشته میشود. زودیاک بخشهایی از لباس خونی استین را به روزنامه میفرستد. کارآگاه سان فرانسیسکو به نام دیو تاسکی و همکارش بیل ارمسترانگ وارد پرونده میشوند و با جک مولاناکس و کاپیتان کن نارلو در ناپا همکاری میکنند. در سال ۱۹۷۱، کارآگاه تاسکی، آرمسترانگ و مولاناکس از مظنونی به نام آرتور لی الن بازجویی میکنند. آنها متوجه میشوند او یک ساعت زودیاک به دست دارد. اما متخصص دست خط بیان میکند که الن نویسنده نامههای زودیاک نیست اگرچه گفته میشود الن با هر دو دست میتواند کار کند.
ایوری نامه ای تهدیدکننده از زودیاک میگیرد و از ترس سراغ مواد و الکل میرود. در سال ۱۹۷۸ گری اسمیت با تاسکی دربارهٔ قتلهای زودیاک بحث میکند و نهایتاً همکاری او را میگیرد. در همین زمان به تاسکی این اتهام زده میشود که نامه ای از سمت زودیاک نوشتهاست. گری اسمیت به تحقیقاتش ادامه میدهد و تصمیم میگیرد کتابی دربارهٔ زودیاک بنویسد. در همین زمان تماسهای مشکوکی دریافت میکند. به خاطر علاقه افراطیش به این پرونده، شغلش را ازدست میدهد و همسرش ملانی او را ترک میکند.
گری اسمیت متوجه میشود که لی نزدیک خانه فرین زندگی میکرده و احتمالاً او را میشناختهاست. اگرچه شواهد کلی او را گناهکار نشان میدهند، ولی شواهد فیزیکی مثل اثر انگشت و نمونه دستخط چندان قوی نیستند. هشت سال بعد، بعد از انتشار کتاب پرفروش زودیاک توسط گری اسمیت، مژو تصویر الن را به عنوان قاتل شناسایی میکند. ولی پیش از انجام کارهای قانونی و دستگیری، او در اثر سکته قلبی میمیرد.
تحلیل فیلم زودیاک
دیوید فینچر فیلمساز خوش ذوق آمریکایی پس از گذراندن آثار تاثیر گذاری همچون: “هفت” ، “بازی” ، “باشگاه مشت زنی” و “اتاق وحشت” در سال ۲۰۰۷ بار دیگر به سراغ یک اثر جنایی در مورد یک قاتل سریالی همچون تم فیلم“هفت” میرود.
زودیاک روایت کننده قصهای اقتباسی از یک پرونده جنایی در آمریکاست که به قاتلی مخوف و عجیب پرداخته که در طی چندین سال به صورت زنجیروار دست به شکار میزند. روایت فیلم با نامههای ارسالی قاتل به یکی از مجلههای سنفرانسیکو آغاز گشته که در سیر پیرنگ پر فراز و نشیبش، فینچر به سبک خود یک اثر معمایی و مرموز را با ضرباهنگ فرمیکش جلو میبرد.
در این اثر فیلمساز همچون فیلم هفت پرسناژ قاتلش را از ابتدا در پس پرده ابهام شخصیتپردازی کرده و اساسا بوسیله کارکرد خطی درام، تخیل مخاطب را همراه بدنه روایی اثر همراه میکند. در این بین شخصیت سمپاتیک و کنجکاو رابرت گری اسمیت با بازی خوب و اندازه ی جک جینهال، تشدد کننده طول موج ضرباهنگ و باز آفرینی سازه ریتم در مولفه فرمیکال اثر است و یک آشناپنداری دیداری و ایجابی را تئوریزه کرده و اصولا مخاطب با او “همیاری پرسناژی” میکند.
این مولفه با درهم آمیختن موتیف درهم کنش درام و تراکنش های بسامدی روایت، تماشاگر را به ساحتی رسانده که او خود را در قاب تصویر، بخشی از کاراکتر خاکستری و معلق میان آنتاگونیست و پروتاگونیست اسمیت، می یابد. به همین دلیل است که اسمیت در طول روایت همه جا حضور دارد به نوعی نقش چشم ناظر را بازی می کند. حال ما هم از نقطه نظر و (pov) او به دنبال هویت اصلی زودیاک هستیم.
بهترین فیلم ها و سریال های قاتل های زنجیره ای
قاتل در همان ابتدا با فرستادن نامه ای تهدید آمیز از طرح خود مبنی بر قتلهایی برنامه ریزی شده صحبت می کند و اصرار دارد که مجله ی مزبور دست به انتشار نامه زده و علنا نیروی پلیس را در یک بازی به عنوان حریف خود دعوت میکند. سپس در فاصلهگذاریهای پیرنگ در ادامه شاهد صحنههای کشتن قاتلمان هستیم تا اینکه در میان سرگشتگی برای یافتن او، به یک مظنون جدی بر میخوریم.
در اینجا فینچر با ایجاد فضایی دوگانه و شبه هیچکاکی مخاطبش را معلق بین شک و تردید از جنس تعلیق دراماتیک نگه میدارد تا اینکه در سکانسی درخشان وقتی اسمیت به خانه ی مضنونی دیگر می رود، اوج درام برای ما خلق می شود. صدای قدم ها از طبقه ی بالا و حبس شدن نفس اسمیت در دل ترس و وحشتی درونی که همه چیز دست به دست هم می دهند تا اتمسفر را تحت فشار قرار دهند. اگر به میزانسن فینچر دقت کنیم کاراکتر مورد نظر ما در فضایی بسته قرار گرفته به حدی که دیوارها با حضورشان به تهدیدی ایجابی تبدیل می شوند.
کنتراست نورها و صدای حاشیه ی زیرزمین، با نگاه های سرگشته ی اسمیت رو به سقف، نفس مخاطب را بند می آورد. در ادامه با تخلیه ی چکش درام در این سکانس، بار دیگر با فیدبکی روایی به نقطه ی ترسیم شده برمی گردیم و همه چیز دوباره وارد فاز تردید و شک می گردد. این وضعیت تا انتها ادامه دارد و در آخرین سکانس با اینکه هویت مهمترین مضنون توسط یکی از نجات یافتگان با حالتی دوگانه تایید گشته اما در تیتراژ قید می شود که قاتل هیچ وقت پیدا نشد و این راز تا ابد سر بسته ماند.
در زودیاک نقاط ضعفی هم مشاهده می گردد. برای نمونه داستان پل آوری (رابرت دنی جونیور) در قصه زیادی کش دار می شود. با اینکه فیلمساز مشخص است می خواهد در فرمش از این آیتم به عنوان یک مولفه ی فاصله گذار بهره ببرد اما با انفعال مواجهه می گردد.
سر آخر باید گفت که زودیاک با تمام ضعف ها و نقاط قوتش به عنوان یک رجعت روایی در کارنامه ی دیوید فینچر محسوب می شود. این رجعت در همان محور معمایی فینچری جریان داشته و تک نگاری دیگری از ژانر محبوبش به حساب میآید. زودیاک ساختار خط کشی شده ی هولوگرافیک ذهنی یک قاتل سریالی است که با درام و ضرباهنگ، حس تفکر و هیجان مخاطب را برانگیخته و به مثابه ی تصویری که نشان میدهد، سرگرم میکند.
Saw
اره فیلمی مستقل در سبک وحشت روانشناختی محصول سال ۲۰۰۴ کشور آمریکاست. این فیلم اولین قسمت از مجموعه فیلم اره است که توسط جیمز وان، بر اساس داستانی از لی ونل و خودِ وان کارگردانی شد. این فیلم تنها ۱۸ روز به نمایش درآمد. پس از موفقیت این فیلم، قسمتهای دوم تا نهم در ادامهٔ آن ساخته شد.
داستان دو مرد، درحالیکه خود را بستهشده با زنجیر مییابند، در اتاقی متروک در دو طرف یک جنازه بیدار میشوند. در جیب هریک از آنها دستگاهی گذاشته شده که پیامی از فردی ناشناس را که نقاب زده، و بعدها معلوم میشود که همان «قاتلِ ارهای» است، پخش میکند. در این پیام، این مرد به آنها اطلاع میدهد که درگیر یک نوع «بازی اجباری» هستند. هرکدام از آنها که بخواهد زنده بماند، باید از قوانین متعددی بگذرد و بازی را «ببرد». SAW از بهترین فیلم ها و سریال های قاتل های سریالی به شمار میرود.
تحلیل فیلم اَره
جیگسا از ان دست اثاری میباشد که بدون هیچ پیشدرآمد قابل توجهی از همان ابتدا سعی دارد هیجان خود را به دل کار تزریق کند و به نوعی از همان ابتدا مخاطب خود را میخکوب و درگیر نگه دارد. اما اگر بخواهیم خوشبینانه نگاه کنیم باید به عرض برسانم جیگسا یک صعود نسبتا خوب در دو، سه قسمت اولیه و بعد یک سقوط عجیب را از قسمت چهار به بعد دارد.
سقوطی که مهترین دلیلش ریتمِ پر تکرار اثر میباشد این بدین معناست که با گذشت دوازده سال از عمر این سری هنوز که هنوز است نمیتواند حرف تازه و یا متفاوتی را برای مخاطب خود به ارمغان بیاورد. تمام آنچه که شاهدش هستیم کشتار جذابِ قربانیانی است که هر کدام به اجبار در بازی جیگسا (و همکارانش در حضور و یا غیابِ او) قرار گرفتهاند و حال هر کدام باید برای نجات جان خود تلاش کنند.
بهترین فیلم ها و سریال های قاتل های زنجیره ای
در طول کل پروژه شاهد نوسانهایی از حیث جذابیت در بحث روایت هستیم به نوعی تنها برگ برنده پروژه حضور سه کاراکتر از پلیس است که میبایست ذهن مخاطب را به این سمت بچرخاند که آیا همه این موارد برگرفته از یک بازی دیگر توسط جان کرمر است یا اینکه شخص جدیدی قصد تقلید از اعمالِ جذابِ او را دارد.
از نکات مثبت پروژه بدون شک همچنان موسیقی لذت بخش کار میباشد که هم نوستالژیک هست و هم اینکه جذابیت قصه را چند برابر میکند. ضمن اینکه یونیک بودن صدای شخص جیگسا هم در نوع خودش جالب توجه است.
Titane
- محصول: 2021
- کارگردان: ژولیا دوکورنو
فیلم تیتان در حالی که فاکتور خون و خونریزی را کاهش میدهد اما موجب وحشت و ترس بیشتر میشود. بعد از نجات یافتن از یک تصادف ماشین در کودکی، یک صفحهی فلزی در سر الکسیا قرار داده میشود.
وقتی بزرگ میشود، مشخص میگردد که او ارتباط جنسی با ماشینها دارد و به دنبال سرخوشی ناشی از قتل میافتد. این فیلم برای همه نیست و یک داستان معمولی ندارد. هیچ کاراگاهی، یک تکه کاغذ که روی آن قاتل دیوانه نوشته شده است را برنمیدارد و نمیگوید که انگار قاتل با آنها بازی میکند.
نقد فیلم Titane (تیتان 2021) ؛ غریبترین عاشقانهی سینما تا کنون !
Call
- کارگردان: لی چونگ هیون (Lee Chung-hyeon)
- بازیگران: پارک شین هه، جون جونگ-سو، لی ال، کیم سونگ ریونک
- نمره آیامدیبی: 7.1
- سال ساخت: 2020
فیلم قاتل سریالی کره ای تماس، یک فیلم ترسناک با موضوع قاتل روانی جدید است که براساس فیلم بریتانیایی The Caller محصول سال 2011 ساخته شده است. داستان این فیلم درباره دو زن بهنامهای سئو یئون و یونگ سوک است که در یک خانه اما در دو زمان متفاوت زندگی میکنند و از طریق یک تماس تلفنی سرنوشتشان به هم گره میخورد. در این فیلم با موضوع قاتل زنجیره ای، یک قاتل روانی سعی میکند با یک تماس تلفنی، سرنوشت خودش را به قیمت تباه کردن گدشته و زندگی زنی دیگر، بهبود ببخشد.
Natural Born Killers
- کارگردان: الیور استون
- محصول: 1994
داستان فیلم قاتلین بالفطره درباره دو جوان است که هر دو در کودکی قربانی خشونت شدند. آنها عاشق یکدیگر شده و به قاتلان سریالی تبدیل میشوند. آن دو که به وسیله رسانههای اجتماعی مشهور و محبوب میشوند، از این شهرت برای به دام انداختن قربانیان استفاده میکنند.
Seven
فیلم seven داستان دو کارآگاه را روایت می کند. یکی آماده بازنشستگی و دیگری در آغاز کارش است. تلاش آنها برای دستگیری قاتل سریالی که از هفت گناه کشنده به عنوان سناریوی خود استفاده میکند.
نقد فیلم seven 1997 ؛ الگوهای کهن اساطیری و دیدگاه های جدید
Peeping Tom
واقعا این جنون دیوانهوار برای خلق کردن چیست؟ این اشتیاق برای ثبت وقایع به آن شکلی که “جذاب” و دیدنی باشند، واقعا روح آدمی را متلاشی میکند. بودن در نقش خالق، بازی کردن با مخلوق و خارج کردن واقعیات و بدیهیات موجود در زندگی و تبدیل کردنشان به تصویر سینمایی و گیرا میتواند یک مبحث در روانشناسی امروز باشد و باید به نزدیکان هنرمندان هشدار داد که مواظب خود باشید چراکه یک دیوانه با شما زندگی میکند.
فرانسوا تروفو روزی گفت «عاشقان سینما آدمهای مریضی هستند»، ولی اگر بخواهیم بیشتر در باب مسئلهی دیوانگی فکر کنیم، این خالقان هستند که واقعا جنون دارند و مریض هستند. چراکه مصرفگرا بودن کار سختی نیست ولی خالق بودن نیاز به داشتن جنون دارد.
نزدیک شدن به پایان فیلم، یعنی نزدیک شدن به پایان فیلمی که مارک در حال ساخت آن است؛ یک مستند چرک، سیاه و خونین که اگر مخاطب بفهمد در حال تماشای چیزی است که برای ساخت آدمهایی مردهاند، مطمئنا مانند دیوانهها از سالن سینما فرار خواهد کرد.
مارک به پلیس سرنخهای فراوان میدهد و تلاش میکند تا به آنها بگوید او قاتلی است که در حال سلاخی زنان است. مستند مارک قرار است با یک سکانس غریب تمام شود و چه چیز شاعرانهتر و سیاه تر از مرگ خودِ خالق؟ چشمچران فیلمی بشدت تاثیرگذار است و یکی از شاهکارهای بینقص سینما است.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم های ترسناک 2022
- بهترین فیلم های ترسناک نتفلیکس 2022
- بهترین سریال های ترسناک 2022
- حقایق پنهان فیلم های ترسناک بر اساس IMDB
- معرفی و تحلیل بهترین فیلم های ترسناک روانشناختی تاریخ
- معرفی و تحلیل بهترین فیلم های ژانر دارک
از همراهی شما تا انتهای نوشتار بهترین فیلم ها و سریال های قاتل های زنجیره ای سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.