بسیاری از قسمتهای Black Mirror در بینندگان تاثیر خاصی گذاشته است. جهت کنجکاوی دقیقتر و لذت بردن از این سریال تکنولوژی محور سعی شده بهترین اپیزودهای سریال آینه سیاه را برای شما معرفی و تحلیل کنیم.
چندی پیش مشخص شد که فصل جدید Black Mirror در دست ساخت است، سریال نوآورانه چارلی بروکر دارای چالشهایی در لابلای روزمرگینگیهای انسانها در عصر تکنولوژی است که میتوان بیش از یک بار از قسمتهای این سریال لذت برد.
معرفی و تحلیل بهترین اپیزودهای سریال آینه سیاه
بهترین قسمت های Black Mirror از نگاه سایت فیگار
- Fifteen Million Merits
- The Entire History Of You
- USS Callister
- White Bear
- Nosedive
- Black Museum
- Hang The DJ
- Shut Up And Dance
- White Christmas
- San Junipero
هر قسمت آینه سیاه به عنوان یک تفسیر انتقادی از جامعه و نحوه شروع فن آوری برای مصرف مردم عمل میکند. اگرچه سریال فضای آیندهنگرطوری دارد، فناوری و رویدادهایی که رخ میدهند باورپذیر و شبیه به زمان حال هستند. البته، برخی از قسمتها وجود دارد که بیشتر مورد توجه بینندگان قرار گرفت و کاربران سایت فیگار میتوانند در این مقاله کنار نظرات خود، با بهترین قسمت سریال آینه سیاه را ار نگاه فیگار آشنا شوند.
Fifteen Million Merits
در این قسمت از سریال آینه سیاه، شخصیتی به نام بینگ را در دنیایی از آینده میبینیم که در آن همه دوچرخه سواری میکنند تا اعتبار کسب کنند و زندگی بهتری داشته باشند. بینگ در یک مسابقه خوانندگی در تلویزیون شرکت میکند که در آن قرار است برندگان ثروتمند شوند. ما در این قسمت وسواس او را جهت برنده شدن در یک مسابقه تلویزیونی میبینیم که همهی حضورش در کائنات به نابودی کشیده میشود.
«پانزده میلیون شایستگی» دارای میانگین امتیاز 3.7 از 5 در سایت فیگار است. منتقدین سایت به تمجید از عملکرد دانیل کالویا میپردازند. برخی از طرفداران این سریال ادعا کردهاند که این قسمت یکی از دست کم گرفته شدهترین اپیزودهای Black Mirror است، اما باید بدانید که انسانهای اطراف ما هماکنون به همین چالش دچار شدهاند و همه در تلاش هستند تا در مسابقهها برنده و ارزش را برای خود بخرند.
«۱۵ میلیون امتیاز» در آیندهای جریان دارد که به دلایل نامعلومی جمعیت زیادی در برج بزرگ و بلند و سربستهای در وسط «معلوم نیست کجا» زندگی میکنند. البته زندگی که چه عرض کنم. ما با مردی به اسم بینگ همراه میشویم که در یک اتاق چوب کبریتی میخوابد که تمام دیوارهایش، نمایشگر هستند و همهچیز از طریق خرج کردنِ امتیازهایشان قابلخریداری است.
از خمیر دندان گرفته تا قابلیت رد کردن پیامهای تبلیغاتی آزاردهندهای که روی دیوار ظاهر میشوند. بینگ و دیگران از طریق پدال زدن روی یک دوچرخهی ثابت در طول روز امتیاز کسب میکنند. در نتیجه به دنیایی وارد میشویم که کل فعالیت ساکنانش به معنای واقعی کلمه به درجا زدن خلاصه شده است تا شاید بتوانند نان بخور و نمیری برای دوام آوردن به دست بیاورند.
The Entire History Of You
«تمام تاریخچه تو» زوجی را در دنیایی دنبال میکند که تقریباً همه دچار کاشت حافظه هستند که به آنها اجازه میدهد خاطرات را ثبت کنند. پس از اینکه لیام فاکسول به احتمال خیانت همسرش مشکوک میشود، با تماشای چندباره خاطرات وسواسی عجیب و رباتیک را نشان میدهد تا شواهدی پیدا کند.
بسیاری از بررسیها در مورد اینکه چقدر این فناوری در این قسمت جالب است و اینکه چگونه به درستی نشان میدهد مردم به چه شیوهای با این نوع دستگاه حافظه برخورد میکنند. با توجه به اینکه این قسمت پایانی فصل اول بود، مطمئناً تأثیر احساسی زیادی داشت.
یکی از نکتههایی که «آینهی سیاه» همیشه رعایت کرده و دربارهی این اپیزود هم صدق میکند این است که نویسنده مشکل را گردنِ تکنولوژی نمیاندازد. مشکل اصلی حسودی و بدبینی بیش از اندازهی لیام است و این تکنولوژی این امکان را به لیام میدهد تا به این احساساتش میدان بدهد.
اگرچه قبلا فراموشی و عدم داشتن مدرک به خفه شدن سروصداهای منفی درون مغز لیام منجر میشد، ولی حالا که با کمک این تکنولوژی فراموشی و عدم وجود مدرک از معادله حذف شدهاند، حسودی و بدبینی این فرصت را دارند تا بدون هیچگونه سد دفاعی و بدون هیچگونه مبارزهای به ذهنِ لیام حملهور شوند، همهجا را غارت کنند و خرابهای برای حکمرانی عذاب وجدان و پشیمانی از خود بر جای بگذارند.
USS Callister
“USS Callister” کاپیتان رابرت دالی و خدمهاش را در یک سفینه فضایی به تصویر میکشد. پس از اینکه یک زن جدید به خدمه ملحق میشود، آنها حقیقت تاریکی را که در پشت استدلال خود برای حضور در آنجا وجود دارد، کشف میکنند. بسیاری از نقدها در مورد مقایسه با پیشتازان فضا و اینکه چگونه این قسمت به دلیل داستان جذابش می توانست فیلم خودش باشد، نظر دادند.
اپیزود U.S.S Callister، به زیبایی هرچه تمام، اصالت مجموعهاش را حفظ میکند و به اندازه لازم حقایق ترسناک مربوط به هویتهای مجازی، هوشهای مصنوعی خودآگاه و حتی بازیهای رایانهای را به تصویر میکشد.
این اپیزود با موفقیت کامل، بیننده را به فصل چهارم سریال Black Mirror دعوت میکند و از همان ابتدا به همه هشدار میدهد که: مثل همیشه با یک تجربه تلخ و ترسناک از حقایق پیشرفت تکنولوژی طرفیم.
بیشتر بخوانید:
White Bear
خرس سفید داستان زنی به نام ویکتوریا را دنبال میکند که در یک خانه به هوش میآید و متوجه میشود که بر اثر پخش سیگنالهایی عجیب از تلویزیون، مردم تبدیل به تماشاچی شدهاند و با دوربینهای موبایل خود از همه چیز فیلم میگیرند.
ویکتوریا که قادر نیست همه چیز را به خوبی به یاد بیاورد، برای پیدا کردن بچه خود با دو نفر دیگر هم سفر میشود تا هم بچه خود را پیدا کند و هم اینکه بتواند جلوی این سیگنال مرموز که به خرس سفید مشهور شده را بگیرد.
چارلی بروکر در این قسمت آیندهای را به تصویر میکشد که تکنولوژیهای پیشرفته و خطرناکش، بزرگترین تهدید بشر به حساب میآیند.
اگرچه در پایان اعصابمان از فهمیدن حقیقت ماجرا خراب میشود، اما بروکر ما را به عنوان بینندگان تلویزیونی در موقعیتی قرار میدهد که خودمان هم قابلسرزنش هستیم. ما هم به عنوان تماشاگران ویکتوریا، هیچ فرقی با تماشاگران سادیستِ ویکتوریا در پارک نداریم.
ما هم مثل آنها داریم شکنجهی یک نفر دیگر را به عنوان سرگرمی تماشا میکنیم. نبوغ غافلگیری نهایی این اپیزود بیشتر از اینکه دربارهی ماهیت واقعی پارک باشد، به تغییر ویکتوریا از کاراکتر یک داستان، به یک انسان واقعی است.
Nosedive
در دنیای آیندهنگر که رتبهبندیها غالب شدهاند، مردم میتوانند به دیگرانی که با آنها ملاقات میکنند ارزش دهند و این بر نحوه نگاه دیگران به آنها، شانس آنها برای خرید خانه خاص یا حتی دعوت شدن به رویدادها تأثیر میگذارد. وقتی لیسی به عروسی دعوت میشود که میتواند رتبه او را به شدت افزایش دهد، همه چیز به طرز وحشتناکی اشتباه پیش میرود.
Lacie یکی از بدشانسترین شخصیتهای Black Mirror است که این قسمت را به خصوص به یاد ماندنی میکند. شباهتهای این قسمت به لایکها و رتبهبندیهایی که ارزش یک فرد را نشان میدهند، آن را کاملاً با جامعه فعلی مرتبط میکند، و احتمالاً دلیل محبوبیت آن در بین بینندگان است.
آنچه این سریال به آن میپردازد سلطه تکنولوژی و رسانه بر انسان است و در این اپیزود، وسایل نوین دیگر تنها نقش برجستهسازی و اینکه مردم درباره «چه» بیندیشند را ایفا نمیکنند بلکه اثر یک گام فراتر رفته و به این مسئله میپردازد که وسایل ارتباطی جدید میتوانند به مخاطبان القا کنند که «چگونه» فکر کنند.
این همان چیزی است که تحت عنوان نظریه چارچوبسازی در علم ارتباطات مطرح است. رسانهها و تکنولوژی با چارچوبسازی رویدادها، ساختار شناختی مشخص و تعریفشدهای را برای مخاطبان فراهم میکنند، به طوری که مفهومسازی آنها از دنیای پیرامون و درکشان از واقعیت، بر اساس چارچوبهای رسانهای باشد.
در سقوط ناگهانی نیز سبک زندگی شخصیت اصلی تابع چارچوبهایی است که او به دام آنها افتاده است. هشدارهای برادر لیسی هم مبنی بر ساختگی و تصنعی بودن این وضعیت فایدهای ندارد چراکه او هم گرفتار همین چرخهی معیوب است اما به نحوی دیگر.
بیشتر بخوانید:
Black Museum
“موزه سیاه” زن جوانی را دنبال میکند که به طور تصادفی تصمیم میگیرد در طول سفر جاده ای خود یک موزه مرموز را بررسی کند. این قسمت میتواند یک پایان عالی برای سریال باشد زیرا ارجاعات زیادی به قسمتهای گذشته دارد و به عنوان نامهای عاشقانه برای سریال عمل میکند.
چارلی بروکر از طریقِ عدالتخواهی نیش در پایان اپیزود میخواهد بگوید همدلی و همدردی خشک و خالی کافی نیست. یکی از مهارتهای «آینه سیاه» تواناییاش در قابلدرک کردنِ بدترین کاراکترهایش است. از «خرس سفید» گرفته تا «کریسمس سفید».
آینه سیاه در بهترین حالت کاری میکند تا حتی با قاتلها هم ارتباط برقرار کنیم و درد و رنجشان را لمس کنیم. اما «موزه سیاه» میگوید همدردی خشک و خالی کفایت نمیکند. همدردی در صورتی اهمیت دارد که به انگیزهای برای عمل کردن و ایجاد تغییر منجر شود.
Hang The DJ
«دیجی را آویزان کن» درباره دو شخصیت با نامهای سم و امی است، دو نفر که بخشی از یک برنامه دوستیابی هستند که افراد را با هم جفت اما تاریخ انقضا را برای رابطه تعیین میکنند. سم و امی هنگامی که نسبت به یکدیگر حس پیدا میکنند شروع به زیر سوال بردن سیستمی هستند که قبلتر برای آن جون خود را میدادند.
در حالی که بسیاری از قسمتهای Black Mirror عاشقانه نیستند، به نظر میرسد که زوج مورد نظر در «دیجی آویزان» برای بینندگان حکم عاشقانهای غریبانه اما آشنا را دارد.
این قسمت از سریال در به تصویر کشیدن دنیای غریبی که میتوان با آن احساس آشنایی کرد، استاد است و یک تعادل استادانه در به نمایش گذاشتن چیزهایی که تابحال حتی یک بار هم ندیدهایم، در کنار چیزهایی که چشممان عادت به تماشایشان دارد، از خود نشان میدهد. تعادلی که بیش از هرچیزی، نبض عاشقانه اپیزود را که بعضی مواقع از فرط دوری با شدت در خود کوبیده میشود، با ضربآهنگی ملایم به تصویر میکشد.
اپیزود Hang The DJ، به Black Mirror فرصت آن را میدهد که در یک سیستم بزرگ، پیچیده و کاملا تحت برنامه، یک عشق واقعی را در میان انبوهی از روابط اجباری و بدون علاقه به تصویر بکشد و معنای جدیدی به عشق در این دنیای ماشینی بدهد.
بیشتر بخوانید:
Shut Up And Dance
دو نفر پس از باجگیری برای ارتکاب جنایت توسط یک گروه ناشناس، مجبور به همکاری با یکدیگر میشوند. این دو در نهایت هر کاری از آنها خواسته شود انجام میدهند تا از افشای اسرار تاریک خود جلوگیری کنند.
«خفه شو و برقص» اپیزودی است که واقعاً با احساسات بیننده بازی میکند. شکی نیست که این قسمت به دلیل داشتن یک چالش به یاد ماندنی در پایان محبوبیت پیدا کرد. مطمئناً یکی از آن اپیزودهایی بود که اطلاعات را تا انتها پنهان میکرد تا بیننده را شوکه کند، تاکتیکی که به نظر میرسید با توجه به نقدهای بسیار تحسین برانگیز به نفع خود عمل کند.
قسمت سوم از فصل سوم سریال آینه سیاه تماما یک ماجرایِ پلیسی است و ایدهاش بر اساسِ خیلِ عظیمی از فیلمهایِ سینماییِ خارجی و بعضا ایرانی که پیشتر دیدهایم جلو میرود.
همه ما میدانیم که اینترنت همیشه امن نیست و حفظِ حریمِ خصوصی واجب است. اینکه انسان پایِ یک عملِ ناشیانه میسوزد، جزو رزومرگینگیهای همهی انسانها در فضای تکنولوژیزدهی حال حاضر دنیا است!
بیشتر بخوانید:
White Christmas
در طول یک وعده غذایی کریسمس در یک فضای منزویطور و سرد، دو دوست داستانهای وحشتناکی را در مورد زندگی خود به اشتراک میگذارند، که منجر به اتفاقاتی میشود که…
«کریسمس سفید» بدون شک یکی از بهترین اپیزودهای تلویزیونی آنتولوژی ترسناک با موضوع تعطیلات است و یکی از آنهایی است که بسیاری از طرفداران از Black Mirror به یاد دارند. بسیاری از بررسیهای تیم فیگار به این موضوع پی بردهاند که وقایع این قسمت چقدر وحشتناک بوده است، برخی به شوخی میگویند که با ادامه اپیزود همه چیز به هم ریختهتر شد.
این اپیزود به بررسی موضوعات پیچیده و مهمی مانند مسئولیت جنایی اشتراکی، ایجاد مانع در زندگی افراد و معنای واقعی زنده بودن می پردازد. به مانند دیگر اپیزودهای سریال «Black Mirror»، در پایان این اپیزود نیز پرده از ماجرا برداشته شده و مخاطب میفهمد که در تمام طول داستان در اشتباه بوده است.
یادتان نرود که شما سریالی با نام آیینه سیاه را میبینید؛ فضایی خاص و مکانی منحصربه فرد را تماشا میکنید؛ جاییکه در آن مردم تا آخرین لحظات فیلم تحت فشار و مجازات و شکنجه قرار دارند.
San Junipero
“San Junipero” در یک محیط دهه 80 اتفاق میافتد، بیننده در طول ساختار روایی این اپیزود با یک زن جوان هر شب به کلوبهای مختلف میرود. او در آنجا با زن دیگری آشنا میشود که او را مجذوب خود میکند، اما با این وجود، آنها از هم دور میشوند و به نظر میرسد چیزی را پنهان میکنند.
در حالی که فناوری این قسمت Black Mirror منطقی نیست، اما این مسئله باعث نمیشود که یکی از محبوبترین قسمتها نباشد. این قسمت احتمالاً یکی از خاطرهانگیزترین قسمتهای Black Mirror به دلیل موسیقی و زیباییشناسی دهه 80 است. “San Junipero” همچنین به دلیل خط داستانی عاشقانهاش بین دو زن و پیچش تکاندهندهاش محبوب است، که احتمالاً همان چیزی است که باعث شد این اپیزود نقدهای مطلوبی داشته باشد.
تمامِ تصورِ ما این است که سریال تنها عشقِ میانِ دو نفر را روایت میکند، که آن هم بسیار بد و سطحی است. برایِ بررسیِ نحوه شکل گیری و پیچشِ داستان، در ابتدایِ امر سوالی که در ذهنِ مایِ مخاطب نقش میبندد این است که فاصله زمانیِ میانِ بخشهایِ این قسمت، آنطوری که سریال به ما میگوید، یک هفته نبوده و به نظر میرسد چیزی نزدیک به یک دهه و حتی یک نسل باشد.
این را هم باید اضافه کرد، هنگامی که دیالوگهایِ عجیب و غریب میانِ «یورکی» (Yorkie) و «کلی» (Kelly) را در مورد آدمهایِ مرده میشنویم، بی چون و چرا شک خواهیم کرد که یک جایِ این مکانِ عجیب و غریب یعنی همان San Junipero میلنگد!
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم های علمی تخیلی 2022
- بهترین فیلم های فانتزی 2022
- بهترین فیلم های فضایی 2022
- بهترین فیلم های آخرالزمانی 2022
- بهترین فیلم های ماوراءالطبیعه 2022
- بهترین فیلم های تخیلی عاشقانه 2022 و 2021
- بهترین سریال های ماوراءالطبیعه 2022 و 2021
- بهترین فیلم های علمی تخیلی 2021
- بهترین سریال های علمی تخیلی 2021
- بهترین فیلم های آخرالزمانی 2021
- بهترین فیلم های پسا آخرالزمانی 2021
- بهترین فیلم های سورئال (surreal) 2021
- نقد فیلمهای علمی تخیلی
از همراهی شما تا انتهای نوشتار بهترین اپیزودهای سریال آینه سیاه سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.
مرده شور این سایتو ببرن که ادمو مجبور به گذاشتن دیدگاه میکنه.زور زورکی.
چرا زور زورکی؟