نقد فیلم Dogtooth یکی از آن دغدغههایی بود که تا به امروز داشتم و دارم. قرار است در این نوشتار به بررسی دقیق این فیلم بپردازیم.
دندان نیش یک فیلم درامِ یونانی است که در سال ۲۰۰۹ به کارگردانی یورگوس لانتیموس ساخته شد. این فیلم موفق شد جایزهٔ جشنوارهٔ کن برای کارهای نو را از آنِ خود کند. همچنین در رشتهٔ بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان کاندیدای جایزه اسکار سال ۲۰۱۰ شد.
نقد فیلم Dogtooth
بررسی فیلم دندان نیش 2009
فهرست مطالبی که در ادامه نوشتار نقد فیلم Dogtooth خواهید خواند به شرح زیر است:
- مشخصات فیلم
- بازیگران و نقشهایشان
- داستان فیلم Dogtooth
- نگاه فلسفی به فیلم Dogtooth
- نگاه روانشناختی به فیلم دندان نیش
- ازدواج یا تابو؟!
- یادآور آثار رنه ماگریت
- رنه ماگریت و فضاهای معلق
- رابطه جنسی به عنوان یک وظیفه
- رویاپردازان برناردو برتولوچی
- سکانس برتر
- نتیجهگیری
مشخصات فیلم
- کارگردان یورگوس لانتیموسژ
- نویسنده یورگوس لانتیموس و افتیمیس فیلیپو
- بازیگران کریستوس استرگیوگلو، میشل ولی، آنگلیکی پاپولیا، مری تسونی، کریستوس پاسالیس و آنا کالایتزیدو
- تدوینگر یورگوس لانتیموس
- توزیعکننده فیلگود اینترتینمنت
- مدت زمان ۹۷ دقیقه
- کشور یونان
- زبان یونانی
- هزینهٔ فیلم ۲۵۰٬۰۰۰ یورو
- فروش گیشه ۱٫۴ میلیون دلار
بازیگران
- کریستوس استرگیوگلو در نقش پدر
- میشل ولی در نقش مادر
- آنگلیکی پاپولیا در نقش خواهر بزرگتر
- مری تسونی در نقش خواهر کوچکتر
- کریستوس پاسالیس در نقش پسر
- آنا کالایتزیدو در نقش کریستینا
داستان فیلم Dogtooth
خانوادهای تحت حکومت دیکتاتوری یک پدر زندگی میکنند. پدر خانواده تعاریف واژهها را عوض کرده و اجازه نمیدهد اعضای خانواده از منزل بیرون بروند و اعضا خانواده را در فضایی کاملاً ایزوله و دور از اجتماع نگه میدارد و جهانی متفاوت از دنیای بیرون برای خانواده ترسیم کرده.
فرزندان جوان خانواده تا به حال از منزل خارج نشدهاند و از فضای بیرون تصوری وحشتناک دارند. دختر خانواده که با یک نوار ویدویی با دنیای بیرون آشنا میشود سعی میکند که از خانه فرار کند و در این راه از هیچ کاری کوتاهی نمیکند.
نگاه فلسفی به فیلم Dogtooth
دندان نیش که یکی از ناکارآمدترین خانوادههای اخیر سینمایی را به نمایش میگذارد، بهعنوان یک فیلم جدی در دنیای هنر هفتم به حساب میآید که به سختی میتوان از آن چشم برداشت، چراکه مدام با دیدن این فیلم فکر میکنید چه اتفاق غیرممکن عجیبی ممکن است در آینده برای انسانها رخ دهد؛ یا شاید هماکنون در هالهای از ابهام در دنیای تکنولوژی!
روند وحشتناک و به نوعی کمیک زمانی شروع میشود که ما با سه کودک محصور در سن دانشگاه روبرو میشویم که توسط والدینشان در یک خانهی ویلایی و زیبا و حتی مدرن، دور از شهر محبوس شدهاند. این سه کودک در 20 سالگی هرگز اجازه نداشتهاند از حیاط خانه خود عبور کنند، زیرا دنیای بزرگ و بدِ آنجا قرار است بقاء آنها را به خطر بیاندازد.
اما ما تا به الان بر این باور بودیم و هستیم که هر آنچه در بیرون و در دنیای متعارف انسانها اتفاق بیافتد نمیتواند به اندازه آنچه در دنیای این سه نوجوانِ محبوس اتفاق میافتد ترسناک باشد.
خانواده به زبانی جایگزین صحبت میکنند (که لحظات سیاه اما خندهداری را به تصویر میکشند). میتوان گفت فعالیت جنسی و انسانی در آن خانهی ویلایی عجیب است.
چیزی که باعث تبدیل شدن این فیلم به یک شاهکار بسیار بدیع میشود، نداشتن انگیزه روایی و توسعه شخصیت در آن است. (چرا که فیلم هیچگونه ادعایی برای شخصیتپردازی ندارد و نمیخواهد داشته باشد.) پس از 30 دقیقه اول، همهچیز برای بیننده تکراری و تکاندهنده جلوهگر میشود. یورگوس لانتیموس، زیباییشناسی را در حد یک فیلسوف عملگرا (در کل عملگرایان عنوان میکنند، بیشتر موضوعات فلسفی – مثل جوهر دانش، زبان، مفاهیم، معانی، اعتقادات و علومی که هماکنون همچون یک آگاهی دروغین کل انسانهای روی کرهی زمین را درگیر خود کرده است – را در قالب کارکردهای عملی و موفقیتشان بهتر میتوان نگریست.) در این فیلم به جریان میاندازد.
در واقع لانتیموس با آشناییزدایی در مفاهیم کاری میکند که شما درکتان از آنچه که در حال وقوع هست بالاتر برود. وی شما را از عادت دور میکند و در هالهای از ابهام رها میکند تا چارهای جز تامل به آنجه پیرامونتان اتفاق میافتد نداشته باشید.
نگاه روانشناختی به فیلم دندان نیش
Dogtooth برنده جشنواره کن در سال 2009، یک داستان علمی تخیلی هایپررئالیستی است که جزئیات یک آزمایش (ضد) اجتماعی (نامتعارف اما به شدت مورد نیاز احوال انسانهای درگیر در دنیای تکنولوژی) را شرح میدهد.
انسانهای موجود در این فیلم اغلب توسط پدر نظارت میشوند، همهچیز بوی خشونت میدهد. اما تلاشهای این دیکتاتور با سهگانه تهدید علیه رژیم فاشیستی او همخوانی ندارد: تجارت، سکس و فرهنگ عامه آمریکایی.
لانتیموس قوانین درام خود را عمدتاً از طریق اکشنِ اجتماعی یا به عبارت دیگر حس یا کنش به تصویر میکشد، که به Dogtooth اجازه میدهد علیرغم منشأ ترسی که مطرح میکند، تعلیق خودش را بهعنوان یک راز کمیک بسیار منحصربه فرد و سیاه به جریان بیاندازد.
این پرتره رنگی پاستیلی از سرمایهداری حرف میزند، از چیزی میگوید که با تظاهر به زندگی و یا زیست بدون درد در ارتباط است.
ازدواج یا تابو
نکتهی بسیار مهمی که وجود دارد این است که ایده Dogtooth (Kynodontas در عنوان اصلی یونانی) در نتیجه گفتگو بین لانتیموس و دو دوستش که در شرف ازدواج بودند و به بچهدار شدن فکر میکردند، رخ داد.
لانتیموس تاکید کرد که در جامعه معاصر ازدواج امری احقمانه است. از آنجایی که دوستانش بلافاصله حالت دفاعی گرفتند، لانتیموس متوجه شد که خانواده و ازدواج هنوز یک موضوع تابو محور هستند، موضوعی که ثبات آن را نباید زیر سوال برد.
او داستان مردی را تصور میکرد که تسلط محافظتیاش بر خانوادهاش در نهایت منجر به سقوط حقوقی – بشری آنها میشد. و به این ترتیب، Dogtooth متولد شد. چیزی که به داستان پیچیدگی وحشتناکتری میدهد این است که در سال 2008، پس از نگارش فیلمنامه، جنایت جوزف فریتزل (که دخترش را به مدت 24 سال حبس، مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار داد) فاش شد و Dogtooth را تبدیل به یک دندان نیش در فضای خفقاناور خبر این اتفاق کرد.
یادآور آثار رنه ماگریت
همانطور که گفته شد و حتما دیدهاید، Dogtooth حول یک خانواده شش نفره میچرخد که در یک خانه بزرگ با استخر و حیاط خلوت زندگی میکنند. لانتیموس عمداً پسزمینهای مجلل و وسیع را برای کنار هم قرار دادن آنچه که به نظر او یک موضوع کلاستروفوبیک است، انتخاب کرد.
آنها در خانه خودشان گیر افتادهاند و این سه کودک برای سرگرم کردن خود، «بازیهایی» را اختراع میکنند که از آموزههای والدینشان سرچشمه میگیرد: آنها معتقدند هواپیماهایی که در آسمان میبینند اسباببازیهایی هستند که وقتی والدین آنها را روی زمین میاندازند فرود میآیند و اغلب با برادر خیالی خود بازی میکنند. آنها معتقدند زیست واقعی آنچیزی است که فهمیدهاند. (شاید همچون ما در حال حاضر).
جدیترین بخش فیلم داکتوث شاید جنبه شستشوی مغزی باشد؛ روشی است که والدین در آن کلمات و معانی آنها را دگرگون میکنند. مدل تحریف تناظر میان فرم و معنا یادآور هنر دادائیسم و سوررئالیست، به ویژه آثار رنه ماگریت است.
ماگریت در مجموعه نقاشیهای خود با عنوان «La clef des songs» به اشیاء آشنا نامهای ناآشنا میدهد. چیزی که او را به انجام این کار سوق داد، «اشتیاق وسواسی برای معنا بخشیدن به چیزها به منظور استفاده از آنها یا تسلط بر آنها بود». این دقیقاً هدف پدر در Dogtooth است: با در دست گرفتن کلید داستان و واقعیت، او از فرزندان خود استفاده می کند و بر آنها مسلط می شود.
رنه ماگریت و فضاهای معلق
رنه ماگریت یک سورئالیست است. بدین معنا که نقاشیهای وی بازنمودهایی از صحنهها یا اشیای قابل شناخت هستند. رنه ماگریت بیش از هر سوررئالیست دیگری به استثناء دوشان یک فیلسوف نقاش بود.
رنه ماگریت، در 21 نوامبر 1898م، در لسینز بلژیک، به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیات مقدماتی به آکادمی آموزشی بروکسل رفت. پس از اتمام دوره آموزشی به کشورهای فرانسه، انگلستان، آلمان و هلند سفر کرد.
اولین آثارش را اوائل دهه 1920، با از فوتوریسم و کوبیسم، به تصویر کشید. در 1925 با انتشار دو مجله در زمینه معرفی هنر سوررئالیسم، آغازگر جنبش سوررئالیسم در بلژیک شد. در سالهای 1927 تا 1930 که در پاریس بود به جمع سوررئالیستها پیوست. پس از آن به بروکسل برگشت و تا پایان عمر در آنجا ماند. رنه ماگریت سرانجام در 15 اوت 1967 به علت بیماری سرطان در شهر بروکسل درگذشت.
ماگریت با ذهنیت شاعرانه به نقاشی میپرداخت و از اسلوب واقع نمایی (رئالیستی) در بازنمایی ذهنیاتش بهره میبرد اما واقع نمایی آثارش بازتابی از واقعیت رمزآلود و دنیای ناشناختهها بود. از او به عنوان فیلسوف نقاش یاد میکنند.
آثارش دورههای متفاوتی را نشان میدهند؛ در دورهای، تصاویری از اشیای سنگ گونه و در دورهای نقاشیهایی از اشیایی که در کنارشان واژههای ناهمخوان نوشته است. آثار ماگریت مدام در حال تغییر بودند و در دورههایی بازگشتهایی به آثار قبلی خود داشت. دوره بندی و دستهبندی آثارش مشکل است ولی آثارش را میتوان این گونه تقسیم بندی کرد:
- تلفیق عناصر و فضاهای واقعی برای خلق و نمایش دنیای فرا واقعی (حدود سالهای 1925 تا 1935)
- نقاشیهایی متأثر از مکتب امپرسیونیسم
- سنگوارهها؛ ایجاد فضاهایی که در آن همه چیز با قواره واقعی اما سنگ گونه اند . به عبارتی همه چیز سنگ شده است (حدود سالهای 1950 تا 1959)
- نقاشیهایی از اشیای منفرد با نام گذاری متفاوت. این دوره از آثارش بازتابی ازعلاقه او به فلاسفهای مانند هگل، هایدگر، سارتر و فوکو است.
رابطه جنسی به عنوان یک وظیفه
بخشی از نقشه پدر متکی بر تعادل بین جنسیت و میل است که در آن زمان تضاد اصلی فیلم به وجود میآید. پدر برای اینکه میل جنسی پسرش را کنترل کند، افسر امنیتی شرکتش، کریستینا (آنا کالایتزیدو) را استخدام میکند.
لانتیموس رابطه جنسی را به عنوان یک وظیفه معرفی میکند، زیرا جلسات روشمند پسر با کریستینا عاری از اشتیاق وابسته به عشق شهوانی است. این عدم محبت برای کریستینا رضایت بخش نیست، زیرا او توجه خود را به دختر بزرگتر معطوف میکند.
اگرچه کریستینا تنها شخصیتی است که نام خاصی دارد، اما اطلاعات کمی در مورد زندگی او در خارج از خانه داریم. نقش او نقش یک زن است و بس! وی وظیفهی شکل دادن به یک وسوسه را دارد که در نهایت به نقطهی عطف فیلم و به یک هرج و مرج در این نظام انسانی نامتعارف تبدیل میشود.
این هرج و مرج به شکل یک جفت نوار VHS است که کریستینا در ازای رابطه جنسی دهانی به دختر بزرگتر میدهد. پس از تماشای این فیلمها، دنیای دختر بزرگ به آشوب کشیده میشود، وقتی از فریب پدر و مادرش مطلع میشود و احتمال فرار به ذهنش خطور میکند…
رویاپردازان برناردو برتولوچی
فیلم دندان نیش لانتیموس یادآور فیلم جنجالی دیگری است: رویاپردازان برناردو برتولوچی. در حالی که در Dogtooth، بچهها با حبس جسمی و روحی نابود میشوند، قهرمانان فیلم The Dreamers محصول آزادی بیش از حد هستند. The Dreamers داستان متیو، یک دانشجوی آمریکایی را دنبال میکند که در سال 1968 عازم پاریس میشود.
او در آنجا با دوقلوهای ایزابل (اوا گرین) و تئو (لوئیس گارل) آشنا میشود. رابطه آنها به تدریج جنسی و منحط میشود. هم در Dogtooth و هم در The Dreamers، سینما ابزاری برای کشف تمایلات جنسی است.
درواقع موضوع این فیلم، بازسازی پاریس ۱۹۶۸ و دربارهٔ بیداری سیاسی، بحران بلوغ و آزادی جنسی در بستر رویدادهای مه ۱۹۶۸ پاریس است. برتولوچی این فیلم را بر اساس رمان معصومان مقدس (Holy Innocents) نوشته گیلبرت ادر (Gilbert Adair) نویسنده اسکاتلندی ساختهاست.
رابطه جنسی در رویاپردازان به عنوان یک لذت در درجه اول اروتیک ارائه میشود، لذتی که نتیجه فضای رمانتیک پاریسی است. تصویر دندان نیش از رابطه جنسی رادیکال است؛ زیرا صریح و بدون تحریک به تصویر کشیده میشود.
لانتیموس بینندگان خود را در یک تجربه به شدت ناراحت کننده غوطه ور میکند، زیرا تعامل شخصیتها به خودی خود بیگانهطور شکل میگیرد، و این بیگانگی بهمراه جدا شدن از قراردادهای متعارف، که باعث میشود محور روایت برای ما بسیار بیگانه باشد، در ذهن بیننده شدت بیشتری هم میگیرد.
سکانس برتر
مشهورترین صحنه در Dogtooth که مورد علاقه من هم هست، در پایان فیلم رخ میدهد؛ زمانی که دختر بزرگ میخواهد به رهایی نزدیک شود. والدین تصمیم میگیرند سالگرد ازدواج خود را جشن بگیرند و به عنوان بخشی از جشن، بچهها یک رسیتال رقص (کنشی است انسانی بر مبنای حس و حرکت جهت ابراز حسی پرشور و فزاینده برای دنیای پیرامون که بیانکننده یک حالت، تجربه یا درک باشد.) برپا میکنند، جایی که پسر گیتار مینوازد در حالی که دو دختر یک رقص بداهه اجرا میکنند.
با افزایش ریتم در موسیقی، دختر کوچکتر خسته میشود و مینشیند، اما دختر بزرگ به رقصیدن ادامه میدهد و پرتنشتر میرقصد. والدین با دیدن این تصاویر همچون بینندهی فیلم لانتیموس شوکه میشوند و به این نمایش پایان میدهند و دختر بزرگتر را مجبور میکنند که بنشیند و کمی کیک بخورد.
نتیجهگیری
Dogtooth در مجموع، یک تفسیر اجتماعی است که ذهن را در یک بستر روانشناختی به چالش میکشد. مرزهای آنچه را که میتوان به آن خندید و آنچه را که میتوان جدی گرفت، جابجا میکند. فیلم داگتوث فیلمی است که شما را در تمام مراحل تماشا در لبه تیغ نگه میدارد تا زمانی که به پایانی برسد که بیننده بیتفاوت از پای فیلم بلند نشود.
من شخصاً توصیه میکنم از قبل کتاب Les Enfants Terribles نوشته ژان کوکتو را بخوانید، زیرا این کتاب پیوندی موضوعی با فیلم ارائه میکند و تجربه را دو برابر روشنکننده و هیجانانگیزتر میکند.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم های ترسناک تاریخ سینما
- بهترین فیلم های ترسناک درباره تکنولوژی
- بهترین فیلم های ترسناک روانشناختی تاریخ
- معرفی و تحلیل بهترین فیلم های ژانر دارک
- بهترین فیلم های ترسناک فلسفی
- بهترین فیلم های ترسناک مذهبی
- بهترین فیلم های ترسناک توطئه محور
- بهترین فیلم های ترسناک علمی تخیلی
از همراهی شما تا انتهای نوشتار نقد فیلم Dogtooth سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.
با سلام و عرض ادب.تشکر از نقد بسیار بسیار عالیتون.انشاالله که مورد علاقه ام باشه.تصمیم گرفتم به کمک نقد شما حتما ببینمش،با تشکر
سلام
من برعکس این دوستمون دیگه فیلمو نمیبینم چون من از یک نگاه هوس به سراغ این فیلم رفتم دیدم برای دانلود گوگل راه نمیده نگاهم افتاد به نقدوبرسی فیلم عالی عالی فقط یک سریع کلمات بکار بردین که اونم مشکل بی سوادی من اینقدر که به بی سوادی خودم بعد از حواندن نقد شما به فکر فرو رفتم دیگه دیدن فیلم اصلا برام جالب نیست ..کلماتی مثل ،،ارغوانی گرا،تابو محوری،هاپر رئالیست،مخصور،برم دنبال معنای این کلمات بهتراز دیدن فیلم البته از دیدگاه یک هوس ،،بجای این که یک فیلم همجنسگرایی هرطرف میری علامت ×بزاریم که بینده رو کجکاوتر میکنه یه همچین نقدی بزارین خیلی خیلی بیشتراز یک ×کارمیکنه یا بگین هرکسی هرفیلمی هرفیلمی بخواد میتونه دانلود کنه اما باید باید اول نقدو برسی رو بخونه بعد فیلم بازمیشه برای دانلود…سپاس از تجربه عالی شما …سلیمان(سلی مشاوراعتیاد تجربی)