نقد فصل 1 سریال Severance ؛ تاریخ به مثابه یک آگاهی دروغین!

سریال هیجان انگیز بن استیلر چشم‌اندازی دلخراش از تعادل بین کار و زندگی ارائه می‌دهد. با نقد فصل 1 سریال Severance همراه با فیگار بمانید.

سوال اساسی که در طول این سریال مطرح می‌شود این است که چگونه می‌توانم زندگی حرفه‌ای خود را با زندگی خارج از کار تطبیق دهم؟

پیشنهادات بی‌شماری در جامعه مدرن وجود دارد که نوید موفقیت در جستوجوی شما برای رسیدن به خوشبختی بزرگ را می‌دهد. تعادل، مفهومی بسیار جدی است که در عصر تکنولوژی باید مدام آن را رعایت کرد.

در دنیای امروزی همه‌چیز ناپایدار شده است و سرعت هر چیزی به سمتِ تغییر و دگرگونی، بالا رفته است. در لابلای مفاهیمی که در جهانِ این سریال مطرح می‌شود، نشان داده شده که جایگاه تعادل می‌تواند به منجلاب ناپایداری کشانده شود. باید خاطرنشان کرد که این سریال یک سریال هیجان انگیز دیستوپیایی است که از همان ابتدا فضایی عجیب و غریبِ سورئال و ظالمانه‌ای ایجاد می‌کند.

نقد فصل 1 سریال Severance

تاریخ به مثابه یک آگاهی دروغین!

فهرست مطالبی که در ادامه نوشتار نقد فصل 1 سریال جداسازی خواهید خواند به شرح زیر است:

جداسازی یا تفکیک مجموعه تلویزیونی آمریکایی در سبک علمی – تخیلی و دلهره‌آور روان‌شناختی (معرفی و تحلیل بهترین فیلم‌ های ترسناک روانشناختی تاریخ) ساختهٔ دن اریکسن و به کارگردانی بن استیلر و ایفه مک‌آردل است.

داستان سریال تفکیک یا Severance

نقد فصل 1 سریال Severance
نقد فصل 1 سریال Severance

مارک شخصیت اصلی سریال تفکیک میباشد که تیمی را در شرکتی بنام لومن رهبری می‌کند. انسانهای حاضر در این تیم خاطراتشان از طریق عملیات تفکیک‌سازی بین زندگی کاری و شخصی آنها تقسیم شده است.

درواقع وقتی مارک بر سر کار است، چیزی از زندگی شخصی‌اش به خاطر نمی‌آورد و وقتی او در خانه است، چیزی از کارش به یاد نمی‌آورد. وی به عنوان قهرمان اصلی داستان، سفری را برای کشف حقیقت در مورد شغل خود و حضورش در جهان هستی آغاز می‌کند.

بگذارید راحت برایتان بگویم، یک شرکت رازآلود زیست‌فناوری، با عنوان صنایع لومن، از یک روش پزشکی «جداسازی» استفاده می‌کند تا خاطرات غیر کاری برخی از کارمندان خود را از خاطرات کاری آنها جدا کند. یکی از کارمندان جداسازی شده، بنام مارک، به تدریج هاله ای از توطئه را در دنیای صنایع لومن کشف می‌کند.

مهم‌ترین و جدی‌ترین جملاتی که در طول سریال بارها به طور مشخصی با آن مواجه می‌شوید به شرح زیر است:

من را بخاطر ضررهایی که به این دنیا رسانده‌ام، ببخشید/

هیچکس جز من کفاره‌ی اعمالم را نمی‌دهد/

و لکه‌ی آن‌ها در من باقی خواهد ماند/

فقط می‌توانم شرمسار باشم… و همین‌گونه هستم.

با این جملات شما متوجه میشوید که شرمساری تنها راهِ چاره ی انسان در دنیای سریالِ تفکیک یا جهان کنونی خودمان است!

نقد ساختاری سریال Severance

نقد فصل 1 سریال تفکیک
نقد فصل 1 سریال تفکیک

بن استیلر و خالق آن دن اریکسون، جدایی را برای ما به ارمغان می‌آورند. همانطور که گفته شد، این سریال حول محور مارک اسکات (آدام اسکات)، رهبر گروهی از کارمندان شرکتی بنام لومن است که تحت یک عمل جراحی قرار می‌گیرند تا خاطرات کاری خود را از خاطرات زندگی شخصی خود جدا کنند.

این آزمایش باعث می‌شود که تعادل بین کار و زندگی زیر سوال برده شود… این زیر سوال رفتن زمانی اتفاق می‌افتد که مارک خود را درگیر رازی می‌بیند که او را مجبور می‌کند با ماهیت واقعی شغلش و خودش روبرو شود.

همه چیز با بیدار شدن یک زن جوان (بریت لور) روی میز کنفرانس در یک اتاق جلسه بی روح و خالی شروع می‌شود. او نمی‌داند آنجا چه می‌کند. درها قفل است و کسی نیست. اما بعد از مدتی صدای مردی که می‌خواهد پرسشنامه کوتاهی را از طریق بلندگو با وی درمیان بگذارد، می‌آید.

او حتی نام کوچک خود را به خاطر نمی‌آورد. بیننده باید به اندازه هلی گیج باشد، این نام، نام همان زنِ ابتداییِ قسمت اول سریال Severance است. همراه با هلی با یک علامت سوال بزرگ روبرو می‌شویم: این همه برای چیست؟ آیا آن شخص که با کت و شلوار وارد آن اتاقِ سرد و بی روح میشود، یک ربات است؟

او کارمند صنایع Lumon است، شرکتی که روشی پیشگامانه برای محافظت کامل از کار و زندگی خصوصی در برابر یکدیگر ایجاد کرده است. همانطور که گفته شد، اصطلاح تفکیک یا جداسازی به یک روش جراحی اشاره دارد که به صورت موضعی خاطرات را جدا می‌کند.

هر اتفاقی که در دفتر می‌افتد با بیرون آمدن از آسانسور فراموش می‌شود. هلی اکنون باید با خودِ دو وجهی جدیدش عادت کند، که – به نظر می‌رسد یک ویدیو آن را ثابت می‌کند – او داوطلبانه با آن موافقت کرده. با این وجود، عادت کردن به واقعیت جدید برای او آسان نیست. جای تعجب نیست که در یک لحظه او می‌خواهد بداند که آیا در جهنم قرار گرفته یا مرده است.

بین کار و زندگی شخصی

نقد فصل 1 Severance
نقد فصل 1 Severance

طرح جدایی یا جداسازی از آن دسته از مفاهیمی است که مطمئناً یکی از پویاترین نگاه‌ها را در دنیای تلویزیون و سریال سازی ایجاد میکند. Lumon Industries، شرکتی که ما واقعاً نمی‌دانیم چه می‌کند، تراشه‌هایی را در مغز کارگرانش می‌کارد که خاطرات زندگی شخصی آن‌ها را از خاطرات کار جدا می‌کند. یعنی همان شخص با دو «من». آنها به آن فرآیند جداسازی می‌گویند.

بسیار هیجان‌انگیز شده که اپل، اخیرا توانسته مفاهیم علمی تخیلی نابی را به تصویر بکشد… از سریال هجوم (نقد سریال Invasion (هجوم 2021) ؛ بحران بشری از طریق قطع ارتباطات) با بازی گلشیفته فرهانی گرفته تا این سریال ما را با فضایی مرموز و نگران‌کننده از دنیایی که هر لحظه بیشتر در آن فرو می‌رویم تا غرق شویم و به مرز خفگی برسیم، مواجه می‌کند؛ در جهان Severance انگار ما ذهن کارگرانی هستیم که در Lumon بیدار می‌شوند. ما نمی‌دانیم چه خبر است و کجا هستیم.

معمار بزرگ این فیلم بن استیلر است که شش قسمت از نه قسمت فصل اول را کارگردانی می‌کند. صحنه‌پردازی، ریتم داستان و تنشی که این بازیگر و کارگردان نیویورکی با دوربین در قسمت آخر برای بینندگانش، دراماتیک می‌کند ستودنی است.

نقد روانشناختی

همانطور که می‌دانید شخصیت اصلی سریال مارک است. مقایسه ظاهر مارک در شرکت و زندگی او در بیرون جالب است. نسخه بیرون او، بسیار متفکرانه‌تر است و بار معنایی حل نشده‌ای را با خود حمل می‌کند: مرگ همسرش او را آزار می‌دهد، همانطور که طغیان اشک در چند دقیقه اول نشان می‌دهد.

اگر او از درب ورودی به دفتر مرکزی صنایع لومن رد شود، این درد در کمترین زمان از بین می‌رود. برای چند ساعت غم و اندوه را فراموش می‌کند.

شاید بتوان به این واقعیت نیز مثبت نگریست. تقریباً همه چیز در صنایع لومن برنامه‌ریزی شده است. انحراف از پروتکل منجر به مجازات فوری می‌شود. کارکنان به طور مداوم تحت نظر هستند. و نه مارک و نه همکارانش دقیقاً نمی‌دانند کارشان چیست.

راهروهای تقریباً بی‌پایان و طولانی که ما مرتباً به همراه مارک در آنها قدم می‌زنیم، فضای کلاستروفوبیکی را مهیا می‌کند تا هراس و نگرانی در ناخودآگاه شما شکل بگیرد. در اتاق‌های بزرگ اغلب فقط چند تکه مبلمان و اشیاء وجود دارد که باعث می‌شود چهره‌ها به طرز عجیبی حیران به نظر برسند.

موسیقی پس‌زمینه، که همیشه شما را لنگ در هوا در جهان خودساخته ذهنیتان رها میکند، در نهایت شما را در حال و هوای مرموز و ترسناکی قرار میدهد که یادآور فضاسازی‌های دیوید لینچ است.

وحشت شرکت های بزرگ

نقد فصل 1 سریال Severance
نقد فصل 1 سریال Severance

اینکه یکی از بزرگترین شرکت‌های دنیا مثل اپل برای سریالی مثل تفکیک سرمایه‌گذاری کرده، قابل تامل است. به هر حال، جداسازی، مجموعه‌ای است که نشان می‌دهد این شرکت‌ها تا چه اندازه مایلند برای رسیدن به اهداف خود پیش بروند.

این سریال، با فرآیند جداسازی، آزاد است تا از کارگران خود هر طور که می‌خواهد استفاده کند. یا برای انجام آزمایش یا فعالیت‌های غیرقانونی (مخالف با هرآنچه که در دنیای متعارف انسان‌ها به عنوان هنجار وجود دارد) همه چیز را زیر پا بگذارد. تا پایان روز، مارک، هلی، ایروینگ در شرکت، مال آنها هستند.

این مسئله بسیار وحشتناک است، زیرا هنگامی که تراشه آنها غیرفعال می‌شود، آن‌ها به “خود” خود در خارج باز می‌گردند و نمی‌دانند چند دقیقه قبل چه اتفاقی افتاده است. این وحشت با پیشرفت ساختار روایی افزایش می‌یابد، زمانی که ما اطلاعات بیشتری در مورد شرکت کشف می‌کنیم و با رمز و رازها و پیچش‌های داستانی جدیدی مواجه میشویم.

یکی از کارهایی که سریال جداسازی به بهترین نحو انجام می‌دهد این است که بیننده را با پاسخ به برخی از سوالات مطرح شده میترساند. در انتهای فصل اول، نکات زیادی لنگ در هوا می‌ماند، اما منطقی است که طرح این سریال با توجه به مفاهیمی که ارائه می‌دهد، چندین موضوع حل نشده داشته باشد. شما مجبور نیستید به همه چیز پاسخ دهید.

تکنیک

نقد فصل 1 تفکیک
نقد فصل 1 تفکیک

سریال تا انتها شما را در چالش‌های پر تنش قرار می‌دهد. نباید از بخش بصری چشمگیر آن، چشم‌پوشی کرد. طراحی داخلی لومن با راهروهای بی پایانی که فقط رنگ سفید (سفید از لحاظ روانشناختی: بله، محافظت، عشق، احترام، خلوص، سادگی، پاکی، صلح، فروتنی، دقت، معصومیت، جوانی، تولد، زمستان، برف، خوبی، عقیمی، ازدواج (فرهنگ های غربی)، مرگ (فرهنگ های شرقی)، سرما، استریل) در آن وجود دارد، شما را کاملا هیپنوتیزم می‌کند.

به این تولید باشکوه باید موسیقی متن تئودور شاپیرو را نیز اضافه کنیم که تمام جوهر و جو سریال را به تصویر می‌کشد. اثبات این موضوع، همان تم اصلی است که چندین بار در فصل اول استفاده میشود. علاوه بر این، به عنوان یک ملودی در تیتراژ ابتدایی که به شدت هم مفهومی است، بکار برده میشود.

آخرین مورد اما نه کم اهمیت، ما باید کار عالی کل بازیگران را در نظر بگیریم. آدام اسکات به عنوان یک قهرمان داستان، عالی است. پاتریشیا آرکت در نقش هارمونی کوبل اسرارآمیز، جان تورتورو بزرگ، بریت لور که چشم ما در لومن است، و ترامل تیلمن شگفت انگیز در نقش میلچیک، فاصله چندانی با آن‌ها ندارند.

درد و دل

نقد فصل 1 سریال تفکیک
نقد فصل 1 سریال تفکیک

بعد از دیدن فصل 1 سریال تفکیک به این‌شکل با شما درد و دل می‌کنم… با نقد سریال Severance مرگ به من نزدیک شده است… چون خواننده دنبال بزرگترین دستاورد زندگی می‌باشد! هر بیننده‌ای می‌خواهد بداند که درحالی که در خاک می‌پوسیم، چطور باید همدیگر را به یاد آوریم؟

در طول سریال، چهار عنصر را در انسان‌ها شناسایی خواهیم کرد، که اسم آن عناصر را مزاج می‌گذاریم و روح همه انسان‌ها از آن‌ها نشات گرفته است (البته اگر روحی وجود داشته باشد): غم، خوشی، وحشت و کینه.

شخصیت هر انسانی توسط نسبت دقیق مزاج‌هایی که درونش قرار دارد، تعریف می‌شود. من با تامل و نقد سریال تفکیک شده وارد غار ذهن خودم شدم، و این مزاج‌ها را در دنیای خودم هضم کردم تا بتوانم چند کلامی با شما در رابطه با این سریال علمی تخیلی (بهترین سریال های علمی تخیلی 2021) و آخرالزمانی (بهترین فیلم های آخرالزمانی 2022) دیالوگ برقرار کنم.

اگر این مزاج ها در دنیای شما مهم نباشند، آن‌وقت دنیا برایتان، زائده‌ای بیش نخواهد بود. این قدرت بی‌نظیر و منحصر به فرد، چیزی است که امیدوارم به همه‌ی شما انتقال داده شود.

آگاهی دروغین

نقد فصل 1 سریال Severance
نقد فصل 1 سریال Severance

جهانِ سریال بر بستر یک آگاهی دروغین بنا شده است. این وضعیت غیر طبیعی‌ست که یک انسان هیچ تاریخچه‌ای نداشته باشد. تاریخچه یا آگاهی دروغین باعث می‌شود ما کسی باشیم. به ما مفهوم و شکل می‌دهد. ولی انسان‌های دنیای این سریال، وقتی روی میز بیدار می‌شوند، دیگر شکلی ندارند.

اینجاست که متوجه می‌شویم، همه‌ی ما در دنیایی در حالِ گذار هستیم که خدمت به بشریت مفهومی ندارد. تمامی لبخندهای آدم‌های سریال واقعی هستند. لبخندی از جنسِ پندار. جهانی که ساخته‌ی ذهنِ ما هست و دیگر هیچ! کسانی که صنایع لومن به آن‌ها کمک کرده است، بخشی از تاریخ بشریت هستند. یک تاریخ شرافتمندانه اما دروغین…

مفهوم شکست در سریال

نقد فصل 1 سریال تفکیک, نقد فصل 1 تفکیک
نقد فصل 1 سریال تفکیک

شکست یعنی چه؟ فرض کنید شخصیتی را در سریال داریم که شکست برایش شکست جهت ورود به دنیای ادبیات در دهه‌ی 20 زندگی‌اش باشد. این اتفاق شامل یک درس حیاتی برای او بوده… که این او نبوده که اشتباه کرده، بلکه خود ادبیات بوده!

وی برای اینکه واقعا جایگاهش را در دنیا پیدا کند، اول سعی در شکستن همه چیز می‌کند، از جمله ادبیات! باید بدانید که جامعه‌ای با کارمندان فاسد قادر به رشد و شکوفایی نیست، همانطور که یک انسان با انگشتان پای پوسیده نمی‌تواند بپرد.

در جهان این سریال شما متوجه می‌شوید که آنچه انسان را از ماشین متمایز می‌کند این است که ماشین‌ها نمی‌توانند خودشان فکر کنند. همچنین آن‌ها از فلز ساخته شده‌اند. درحالی که انسان از پوست.

اگر یک سرباز هستید، برای آزادی کسی نباید بجنگید، بلکه باید برای آزادی هم‌رزم خود بجنگید. این کار جنگ را برای همه الهام بخش‌تر می‌کند. یک شخص خوب از قوانین پیروی می‌کند. یک شخص کمال گرا از خودش پیروی می‌کند. اگر دستتان را مشت کرده باشید نمی‌توانند شما را مصلوب کنند.

اگر در هر نقطه‌ای از زیست خود متوجه شدید که برای انطباق با یک سیستم دچار مشکل شده‌اید، تامل کنید و از خودتان بپرسید که آیا واقعا شما باید تغییر کنید یا سیستم؟

رفاقت در جهان کنونی

نقد فصل 1 Severance, نقد فصل 1 سریال تفکیک, نقد فصل 1 تفکیک
نقد فصل 1 Severance

رفاقت به چه معناست؟ اکثر زبانشناسان هم عقیده‌اند که برگرفته از کلمه لاتین “دوربین” است، که یعنی دستگاهی که برای گرفتن عکس به کار می‌رود. بهترین عکس‌ها، عکسهای گروهی در فضای شاد می‌باشند. عکسهایی که در آن، آدمها عمیقا یکدیگر را دوست دارند.

اما بنظر من رفاقت بیشتر از لبخندِ گروهی در عکس‌هاست… رفاقت یعنی کنار هم بودن در سختی… تشخیص یک سیاهی مشترک در فرد دیگر و پیشنهاد کمک محبت آمیز به آن فرد است.

خود، واقعا چیست؟

نقد فصل 1 سریال Severance, نقد فصل 1 Severance, نقد فصل 1 سریال تفکیک, نقد فصل 1 تفکیک
نقد فصل 1 سریال Severance

چطور خود می‌تواند برای میلیون‌ها خواننده در سرتاسر این زمین پهناور، معانی متفاوتی داشته باشد؟ از همه چیز مهم‌تر اینکه تو چه کسی هستی؟ تمام موجودات، از گربه گرفته تا همه‌ی ما انسان‌ها خودمان را “خود” می‌دانیم، یک مرکز منطقی برای جهان.

با وجود این نکته، گربه روزی خورده می‌شود و ناپدید، و ما، همانند شرودینگر (فیزیکدان اتریشی که آزمایش گربه شرودینگر را ابداع کرد) زندگی می‌کنیم تا بدانیم معنی‌اش چیست.

مشخصات سریال جداسازی یا تفکیک

  • ژانر دلهره‌آور روان‌شناختی، معمایی و علمی-تخیلی
  • سازنده Dan Erickson
  • کارگردان بن استیلر و Aoife McArdle
  • آهنگساز تئودور شاپیرو
  • کشور سازنده ایالات متحده
  • زبان اصلی انگلیسی

بازیگران

  • آدام اسکات (مارک)
  • پاتریشیا آرکت هارمونی کوبل
  • دیچن لاچمن (خانم کیسی)
  • جان تورتورو ایروینگ
  • کریستوفر واکن (برت)
  • بریت لور (هلی)
  • زک چری دیلن
  • جن تولاک دوون
  • مارک گلر کیر ایگان
  • ترامل تیلمن (میلچیک)
  • مارک کنت اسمالتز (جاد)
  • یول وازکز (پتی)
  • نیکی ام جیمز (الکسا)

از همراهی شما تا انتهای نوشتار نقد فصل 1 سریال Severance سپاس‌گزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما می‌توانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقاله‌ها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز می‌توانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسی‌های فیلم‌های روز دنیا مراجعه کنید.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *